سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پیشگویی قدیسین دینی، رویکردی مهم در ساخت سینمای آخرالزمانی

هفتمین نشست از سلسله نشست های سکانس آخر با عنوان "آخرالزمان دینی" با حضور دکتر شاه حسینی به همت کانون اندیشه جوان و با همکاری فرهنگسرای رسانه برگزارشد.  گزارش از: زینب صناعی، 7 اردیبهشت 1389 

به گزارش خبرنگار کانون اندیشه جوان، در این نشست دکتر "مجید شاه حسینی" پژوهشگر و استاد دانشگاه گفت: پیشگویی قدیسین دینی، رویکردی مهم در ساخت سینمای آخرالزمانی است و منجی های دینی در این نوع سینما انسان هایی هستند که جوامع بحران دیده را از فتنه های آخرالزمان نجات می دهند. وی اظهارداشت: بسیاری از فیلم هایی که مسلمانان را شیاطین آخرالزمان نشان می دهد، از سوی صهیونیسم ها ساخته می شود.


در ادامه این نشست که با استقبال چشمگیر و فراوان قشر جوان و دانشجو رو به رو بود، فیلم "سیزدهمین سلحشور" پخش شد که استاد شاه حسینی توضیحاتی را ضمن پخش آن برای مخاطبان ارائه می کردند.

"احمد بن فهلان" یا سیزدهمین سلحشور

این پژوهشگر سینما عنوان کرد: در نگاه این قوم که در این فیلم دچار فتنه شده است تنها جنگجویان قوی به بهشت وال ها می روند و ترسوها جایی در این بهشت ندارند.  وی افزود: منجی در این فیلم از رفتارهای قوم به ستوه می آید و می گوید که من با این انسان ها چگونه برخورد کنم، من سفیری عرب هستم که به سمت این قوم آمده ام.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: در این فیلم نشان می دهد که این قوم از سرزمین خاک، مه و دود می آید که اشاره به فتنه دخان می کند.
شاه حسینی ادامه داد: هنگامی که از بین افراد سیزدهمین سلحشور انتخاب می شود موسیقی غربی پخش شده اما در سکانسی دیگر قومی که دچار فتنه شده اند، وی را به سبب داشتن اسب عربی تحقیر و تمسخر می کنند که احمد بن فهلان یا همان سیزدهمین سلحشور نمایش خیره کننده ای را با اسب عربی اش انجام می دهد و اسبش را به رخ آنان می کشد.
وی با اشاره به سفری که این قوم به همراه احمد بن فهلان برای جنگ با دشمن در پیش می گیرند، گفت: "عجله کن بمیری تا در بهشت جا تو بگیری"، شعار این قوم است که به نجات این قوم می انجامد زیرا با منجی که احمد بن فهلان است آغاز می شود.
این پژوهشگر سینما بیان کرد: در بخشی از فیلم اشاره می کند که این قوم خواندن و نوشتن را نیاموخته اند و به سیزدهمین سلحشور می گویند که تو می توانی صداها را بکشی که وی نشانشان می دهد و موسیقی شرقی پخش می شود.

منجی شراب نمی نوشد

وی با اشاره به اینکه شخصیت منجی در این فیلم مشروب نمی خورد، اذعان کرد: در نهایت افراد به سرزمین دور یا سرزمین های شمالی می رسند و احمد بن فضلان که بسیار باهوش بوده است آنها را هدایت می کند.

این استاد دانشگاه اظهارکرد: این افراد وارد خانه ای می شوند که تمام افراد در آن سلاخی شده اند و تنها یک بچه توانسته است فرار کند و می گویند چه موجوداتی توانسته اند این کار را بکنند و حتی نیمی از بدن مردگان را بخورند.
شاه حسینی با اشاره به فیلم "لرنس عربستان" بیان داشت: در این فیلم پیتر عرب منجی یک قوم عربی خرافی است که البته بسیار نسبت به مسلمانان تحقیرآمیز است و منجی لباس غربی را کنار و لباس عرب ها را می پوشد اما در فیلم سیزدهمین سلحشور منجی برعکس عمل کرده و لباس عربی اش را از تن بیرون نمی آورد مگر برای جنگیدن. وی با اشاره به اینکه منجی در بخشی از فیلم زمینه های ترک شراب را در افراد آماده می کند، گفت: عادت دوئل در فرهنگ جنگجویان وتان است که دو نفر که دوئل می کنند، خدای وتان تصمیم می گیرد که چه کسی زنده بماند و حق با کسی است که زنده می ماند که در این فیلم نشان می دهد افراد طبق عادت کهن اسطوره ای عمل می کنند.

سجده کردن در دنیای هالیوود!

این پژوهشگر سینما با اشاره به اینکه در این فیلم اژدهای اسطوره ای که همه از آن می هراسند با دود و مه و آتش می آید و احمد بن فضلان نیز برای نجات یک کودک همچون یک منجی عمل می کند و به سوی کودک می شتابد.
شاه حسینی با اشاره به ازدواج شخصیت منجی افزود: فردای ازدواج، افراد احمد بن فضلان را تمسخر می کنند، درست مانند زمانی که در صدر اسلام چنین اتفاقی افتاد و پیامبر (ص) سلمان فارسی را به ازدواج یکی از دختران عرب درآورد و فردای ازدواج مشابه این اتفاق افتاد و طعنه زدند که سلمان می گوید از پیامبر خدا (ص) شنیدم که می فرمود "یک انسان هیچ وقت مسائل خصوصی اش را نمی گوید و فقط حیوانات این کار را می کنند". وی با اشاره به اینکه این قوم تنها به جادوگرهایشان اعتماد دارند و از آنها کمک می گیرند اضافه کرد: پیرزن جادوگر می گوید که اگر فرمانده جنگجویان و ملکه ای که ساحر و مادر قوم است را بکشید، می توانید این قوم را شکست دهید.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در فیلم سیزدهمین سلحشور نشان می دهد که احمد بن فضلان عبادت خود را به حالت سجده کردن نشان می دهد و آخرین منجی اوست زیرا شخصیت بولوای مجروح شده است.

"سیزدهمین سلحشور" اقتباسی از سفرنامه "احمد بن فضلان"

وی با اشاره به فیلم لرنس عربستان تصریح کرد: عمر شریف یکی از بازیگران جوان عربستان منجی است که همان لینک را در این فیلم نیز می بینید که یک جوان وارد قوم وانکیگ ها شده و از وندال ها که موجوداتی وحشتناک هستند، می گریزد.
شاه حسینی گفت: از نظر بحث آخرالزمان دینی در این فیلم شاهد فتنه های دخانی و منجی که با رویکردی دینی به داد یک قوم که دچار فتنه شده است می رسد و آنان را نجات می دهد، هستیم.
این پژوهشگر سینما اظهارداشت: این فیلم اقتباسی از سفرنامه احمد بن فضلان است که وی از سرزمین های شمالی سخن می گوید و در نهایت به عنوان یک سفرنامه جذاب برای فیلم نامه سیزدهمین سلحشور استفاده می شود.
وی بیان کرد: در این فیلم عنصر وحی که ارتباط با منبع غیب است را نمی بینیم که منجی بتواند گرایش قوم را به سمت خود افزایش دهد زیرا منجی است و پیامبر نیست، مانند داستان ذوالقرنیت که اصلاً مشخصات پیامبر را ندارد و به قومش می گوید من عقل و هوش دارم و شما زور و بازو و آنان را به کار می گیرد.

 هالیوود و نوشتن"لااله الا الله"!

این استاد دانشگاه ادامه داد: در فیلم های آخرالزمانی منجی کسی است که قومی را از فتنه نجات می د هد که در این فیلم و فیلم لرنس عربستان این گونه است. شاه حسینی با اشاره به اینکه فیلم سیزدهمین سلحشور از سر هالیوود هم زیاد است، افزود: احمد بن فضلان دو بار در فیلم "لااله الا الله" می نویسد و فرمانده قوم هم می نویسد و در سکانسی دیگر نشان می دهد که در حال سجده کردن است و خداحافظی پایانی نیز نمایانگر این مطلب است که یک عرب از دنیای اسلام وارد دنیای متوحش اروپا شده است. وی اضافه کرد: سیزدهمین سلحشور فیلم کاملی است زیرا شخصیت منجی، حقوق بشر را طبق تعریف دین می فهمد و براساس اسطوره انتخاب می شود و گوشت خوک نمی خورد و نیز شهوتران نیست. این پژوهشگر سینما با اشاره به اینکه پیروان جادو و خرافات می توانند از منابع غیر وحیانی بفهمند که چه کسی منجی است، عنوان کرد: در فیلمنامه شخصیت احمد بن فهلان اختلاف میان اسلام با اروپاییان را نشان می دهد.

سینمای آخرالزمانی و جنگ میان ادیان

وی گفت: ماه های این قوم جالب است مانند ماه های اعراب قمری و با فرهنگ دینی اسلامی شباهت دارد و شخصیت آنتونیو باندرس که به اندلس می خورد و شخصیت عرب عمرشریف در این فیلم مهم است و سیر درام منطق را نشان می دهد و در مجموع از کارهایی است که از دست سینمای هالیوود در رفته است. شاه حسینی بیان داشت: در این فیلم فضای آخرالزمانی را در جنگ میان ادیان تعریف می کند و سپهر آخرالزمانی را جنگ آدمی با هیولا و انسان هایی که از کرات می آیند و نیز چالش آدمی را با فتنه های عجیب و غریب شیاطین که مدلی از جنگ ادیان است نشان می دهد.


این استاد دانشگاه یادآور شد: در فیلم بسیار مشهور "ملکوت آسمان" دعوای مسلمانان با مسیحیت را نشان می دهد و انصاف هایی که در حق مسلمانان به نمایش در می آید نیز بسیار منحصر به فرد است.  وی ادامه داد: ملکوت آسمان یا قلمرو بهشت در مورد سرزمینی به کار می رود که حضرت مسیح (ع) پس از رجعت به زمین به آنجا بر می گردند و هنگامی که این نام روی فیلم اسکات قرار می گیرد، آخرالزمان بودن فیلم را نشان می دهد و اورشلیم که 200 سال دست مسیحیان بود مدل کوچکتری از قلمرو ملکوت است.

برشلونه یا بارسلونا

این پژوهشگر سینما اظهارداشت: دانش و حکمت و رنسانس ریشه اش در اندلس است و اندلس اسلامی شامل ایتالیا، اسپانیا و جنوب فرانسه است که سرشار علم و تمدن هستند اما در نهایت این حباب می ترکد و آخرین پادشاه عثمانی شکست می خورد و پایتخت اسلامی را تحویل مسیحیان کشکانیان در اروپا می دهد.
شاه حسینی افزود: معماری اسلامی کاخ الحمراء در اسپانیا حیرت انگیز است یا مسجد امویان که بعداً کلیسا می شود و بسیاری از شهرهای اسپانیا مانند برشلونه که همان بارسلونا است، اسمش عربی است که اروپاییان برای آن معادل خارجی انتخاب کردند.
وی اضافه کرد: ویل دورانت در تاریخ اروپا می گوید که اروپایی ها شهرسازی را از مسلمانان آموختند زیرا در جنگ های صلیبی با مسلمانان یاد گرفتند و براساس تاریخ حتی یک نشست محرمانه میان فرستادگان کلیسای واتیکان با فرماندهان مغول برگزار می شود که تصمیم می گیرند مسلمانان را محاصره و نابود کنند.
این استاد دانشگاه گفت: جنگ های صلیبی براساس فتوای جهاد پاپ اوریانوس اتفاق می افتد و می گوید که ما تا کی صبر کنیم که سرزمین های مقدس دست مسلمانان باشد، سرزمینی که چوب صلیب آن حضرت در آن است به همین سبب یک زاهد مسیحی در اروپا می گردد تا بر علیه مسلمانان سخنرانی کند و این چنین سپاه مسیحیان شکل می گیرد که ستون فقرات این سپاه فرانک ها می شوند.


تأکید مسیحیان بر جنگ های صلیبی در سینمای آخرالزمانی

وی ادامه داد: مسیحیان از راه آسیای صغیر و ترکیه و نیز قسمتی از مدیترانه به انطاکیه می رسند و به سمت شام می آیند که آنجا خیلی توقف نمی کنند و به سمت فلسطین می آیند که بیت المقدس را محاصره می کنند که نخست مسلمانان در بیت المقدس مقاومت می کنند اما بعد سقوط می کند.
شاه حسینی با اشاره به اینکه مسلمانان هنوز در هیچ موردی از جنگ های صلیبی فیلم نساخته اند، تصریح کرد: غربی ها بر جنگ های صلیبی بسیار تأکید دارند که در فیلم هایشان آن را نشان می دهند و تأکید نبرد خونین بین ادیان، بیشتر در نگاه مسیحیان است در حالیکه مسلمانان زیاد بر جنگ های صلیبی تأکید نمی کنند اما به سبب اینکه این ادبیات دنیای غرب است در ادبیات دیپلماتیک آنان نیز نبرد خونین بین ادیان را می بینیم.
وی گفت: ما در یک نگاه با مسیحیان مشترک هستیم و آن رجعت حضرت مسیح (ع) است که معتقدیم آن حضرت به امام زمان (عج) اقتدا می کند، پس ما با آنان جنگی نداریم.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه جنگ های صلیبی تا سال 1300 میلادی به طول می انجامد افزود: مسیحیان در طول این جنگ ها با تمدن کشورهای اسلامی آشنا شدند و بسیاری از علوم را از جوامع اسلامی به اروپا انتقال دادند.
شاه حسینی اظهار کرد: در دوره جدید فیلمسازی آمده است که می گوید در جنگ های صلیبی مقصر مسیحیان بودند و نگاه آخرالزمان جدی در فیلم های غربی است. http://www.kanoonandisheh.com/topnews/003968.php


نوشته شده در  دوشنبه 89/6/29ساعت  6:13 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

آخرالزمان اسطوره ای در سینمای هالیوود  

  پنجمین نگاه به سینمای آخرالزمان نگر، با حضور استاد "شاه حسینی" در خصوص سینمای اسطوره ساز و اسطوره سوز آخر الزمانی هالیوود در فرهنگسرای رسانه برگزار شد. 25 فروردین 1389
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی کانون اندیشه جوان، دکتر مجید شاه حسینی پژوهشگر حوزه ی رسانه در پنجمین نشست، از سلسله نشستهای "سینما و اندیشه" که به موضوع روایتهای تحلیلی سینمای فرجام نگر هالیوود اختصاص دارد، بحث اسطوره و آخرالزمان در سینما را مورد بررسی و تحلیل قرار داد. بر اساس این گزارش شاه حسینی با اشاره به روایتهای ارائه شده در حوزه سینمای فرجام نگر، همچون آخرالزمان طبیعی، تکنولوژیکی و تخیلی، سینمای فرجام نگر اسطوره ای را یکی از تأثیر گذارترین حوزه های روایتی سینمایی عنوان کرد.


اسطوره چیست؟
وی در تعریف اسطوره گفت: متأسفانه هنوز در جامعه فرهنگی و دانشگاهی ما تعریفی از اسطوره وجود ندارد، چنانکه برخی اسطوره را معادل دروغ می دانند و برخی دیگر معادل قصه های کهن و افسانه می شمارند، البته شاید اسطوره با همه اینها نگاه مشترکی داشته باشد ولی در نگاه صحیح اسطوره آن چیزی است که باید می بود! اسطوره آرزوی جهان است، آرزویی که باید باشد و ساده تر اینکه اسطوره آرزوی انسان آرمانگرا است از دنیایی که واقعیتهایی دیگر دارد، پس اسطوره واقعیت برتر است.


نگاه اسطوره ای نگاهی است که دوست داشتیم آنگونه باشد
  شاه حسینی ادامه داد: نگاه اسطوره ای نگاهی فرا زمینی است، همان نگاهی که دوست داشتیم چنین باشد! به همین جهت شاهنامه متنی اسطوره ایست و در زمانی خلق می شود که جامعه ایرانی نیازمند نوعی نگاه آرمانی به جامعه می باشد، نگاهی آرزومند، برای آنگونه شدن. و به همین اعتبار است که ما اسطوره را از قصه، متل و افسانه تمیز می دهیم و می دانیم و گفته می شود که هر کس اسطوره های هر قوم را بشناسد می تواند آن قوم را بشناسد، از این رو هیچ ملتی نیست که اسطوره نداشته باشد، حتی اگر آن ملت، ملتی 290 -300 ساله، همانند آمریکا باشد! چرا که می بینیم همین ملت برای خود علاوه بر اسطوره های "وسترن" اسطوره های مدرنی چون "سوپرمن"، "بت منفو اسپایدرمن" می سازند.
این پژوهشگر و مدرس سینما افزود: پس می بینید که اسطوره چقدر مهم است، آنگونه که می بینیم برای جامعه ای که ریشه های اسطوره ای ندارند، اسطوره سازی می کنند و متعاقباً اسطوره سوزی دیگر فرهنگ ها را نیز دنبال می کنند.  من در برنامه ای تلویزیونی با عنوان سینمای مجازی پیش از این گفته بودم که کمتر سینمایی هست که همانند هالیوود به ریشه های تاریخی اقوام دیگر حمله کند، چون خود ریشه ندارد، می بینیم که به محض آنکه ژاپنی ها گودزیلا می سازند، گودزیلایی با ورسیون آمریکایی تولید می شود که در آن گودزیلا موجودی خبیث نشان داده می شود.

تخصص سینمای هالیوود مسخره کردن اسطوره ها است
وی افزود: تخصص سینمای هالیوود مسخره کردن اسطوره ها است، یعنی شیوه قالب شیوه آمریکایی است و حالا اگر شما از این شیوه فاصله بگیرید، طنز می شوید و بدین گونه است که در سینمای هالیوود، تراز انسانیت مرد سفید پوست آمریکایی است و اگر شما مرد سیاه پوست آمریکایی باشید، یک قدم از تراز عقب ترید و اگر شما یک اروپایی و یا آسیایی و یا سیاه پوست آفریقایی باشید به ترتیب، قدمهای بیشتری از انسانیت ترسیم شده در سینمای هالیوود عقب تر هستید.  به طوریکه شاهد هستید در فیلم های آمریکایی عموماً انگلیسی ها موجودات مسخره ای هستند چرا که قرار است تنازع در فرهنگ مدام به رخ کشیده شود و حال اگر قرار باشد به جای مرد انگلیسی مرد آسیایی نشان داده شود، تصویر ارائه شده مسخره تر به نظر می آید و اگر آفریقایی باشد، در نهایت این نمایش قرار می گیرد.


درآخرالزمان اسطوره ای با اسطوره های فرهنگ های غیر آمریکایی شوخی می شود
 شاه حسینی با بیان اینکه سینمای آمریکایی اقوام جهانی را در منحنی استاندارد قرار می دهد، که نقطه استاندارد آن انسان آمریکایی است و اقوام دیگر در درجه کمتر از آن جایگاه قرار گرفته اند گفت: در سینمای آخرالزمان اسطوره ای با اسطوره های فرهنگ های دیگر شوخی می شود و این بدان معنا است که اگر شما با اساطیر یک قوم شوخی می کنید، یعنی آرمانهای آن جامعه را مسخره کرده اید.  پس با قید این نکته در ذهن، فیلم  300 تعریفی دیگر پیدا خواهد کرد، چرا که در نگاه آخرالزمانی اسطوره ای این اساطیر هستند که به آنها حمله می شود و تنها از اسطوره های مدرن تجلیل می شود.
وی در رابطه با تنازع اسطوره ها با یکدیگر در سینمای آخرالزمانی آمریکا گفت: در فیلم "ارباب حلقه ها" در آخر هر قسمت جنگ است و در نبرد فرجامین رقیب اژدها دارد و به سپاه خیر که عقاب دارد حمله می کند، در اینجا باید دانست که دعوای عقاب و اژدها در واقع همان دعوایی است که "هانتینگتون" می گوید، یعنی شرق و غرب... و در این فیلم ها اسطوره ها مرز بندی می شوند.
این پژوهشگر ادامه داد: در فیلم "نارنیا" لشگری از انسانها و موجودات غیر انسانی ونیمه انسانی وسانتورها دیده می شود که در این فیلم هم، اساطیر یونانی در لشگرخیرهستند واساطیرشرقی درلشگر شر،این بدان خاطر است که مدرنیته غربی خود رامستظهر به فرهنگ یونان می داند.

رویکرد اساطیری ریشه در ضمیر ناخودآگاه انسان دارد
وی در ادامه پنجمین نشست سینمای اندیشه اظهار داشت: درفرهنگ همه اقوام کهن واژه ابر مرد وجود دارد، حال در ایران "رستم" است، در آلمان "فردریک" و در یونان "هرکول"، همچنین در همه اقوام کهن الگوی قربانی وجود دارد، یعنی مفهومی که از دست می دهیم تا در ازای آن چیز بزرگتری حاصل شود، و در عین حال در همه اقوام کهن، الگوی آخرالزمان دیده می شود، از این رو رویکرد اساطیری ریشه در ضمیر ناخودآگاه انسان دارد.
شاه حسینی با اشاره به فیلم های سه گانه ارباب حلقه ها گفت: برای یافتن نقاط مشترک فیلم های اسطوره ای به داستان ارباب حلقه ها نگاهی می اندازیم، در این فیلم نگاه تقدیری وجود دارد، این نکته مهم فیلم هایی از این دست که می گوید انسان ضمن اینکه اختیار دارد، اختیاراتش با جبر های بیرونی در چالش و تنازع است، این گذشته از مسئله جبر و اختیار از منظر دینی این باور را دارد که انسان باید یک دور یا یک مراسم آئینی را کامل کند، همانگونه که در این فیلم حلقه ای بوده که کامل نشده، به همین جهت نظام عالم و تعادل به هم می خورد .
در این آثار جبر بیرون انسان را وا می دارد تا از هفت خان هایی بگذرد، از این رو رستم هفت خان دارد و هرکول دوازده خان ... و در تمام این موارد هاتفی می آید و دو راه را به اسطوره پیشنهاد می کند: راه آسان و راه سخت، که در راه آسان پادشاهی است و خوشی ولی در راه سخت می توانی با تحمل سختی جهان را تغییر دهی!   در اساطیر یونان که نماد مدرنیته و فرهنگ آن است، بیش از همه این نگاه جبری وجود دارد.


تراژدی یعنی نبرد نافرجام انسان با تقدیر
مدرس حوزه سینما و رسانه با تعریف کمدی و تراژدی در ادبیات یونانی گفت: کمدی یعنی داستانی که هر دو سر آن روی زمین است و این به معنی روابط و تعامل انسانها با یکدیگر است، ولی تراژدی قصه ایست که یک سر آن در زمین است و سر دیگر آن در آسمان! و چون در آخر آن آدم ها بازنده می شوند پایانی تلخ دارد، از این رو تراژِدی را می توان نبرد نافرجام انسان با تقدیر دانست.
به عنوان مثال ادیپوس کسی است که قرار است پدرش را بکشد و با مادرش ازدواج کند، او نماد خرد و تعقل است که تمام تلاشش برای تغییر تقدیر محتوم به باخت او می انجامد.    در تمام فیلم های آخرالزمانی اسطوره ای نبرد تقدیری، پیشگویی قدیمی و طلسم کهن و رمزی دیده می شود که باید باز بشود، اما از آنجا که فیلم ها باید به hapy end پایان یابند، برخلاف گذشته به تراژدی ختم نمی شوند و معمولاً پایان خوش دارند.


جادو و رمز با الگو های کهن دیگر مؤلفه سینمای آخرالزمانی اسطوره ای
شاه حسینی تصریح کرد: نکته دیگر از مشخصه های اینگونه آثار بکارگیری از عنصر جادو و رمز با الگوهای کهن است که باید رمز گشایی شود و مهمترین بحث در آن منجی است که در اینجا منجی ها آدم هایی هستند که تعریف درستی ندارند، زیرا اغلب می توانند مانند ارباب حلقه ها و نارنیا از کودکان انتخاب شوند و این طبق یک پیشگویی قدیمی است که کودک می تواند وارد شرایط پیچیده اسطوره ای شود، زیرا اعتقاد دارد که اینجا قرار نیست علم و دانش به کمک بیاید، بلکه تقدیر و شرایط فکری انسان اهمیت دارد. همانند اسطوره "آرتور"، کودکی که توانست شمشیر را از سنگ بیرون بکشد و یا "فردریک"، که می خواهد به ما بگوید لازم نیست خیلی هم دانشمند باشی! و فقط لازم است به قول قدیمی ها پیشانی نوشت داشته باشی و می بینیم که منجی، خیلی وقتها نمی فهمد که یک منجی است، همانند "اسپایدر من" که علی رغم اینکه نمی فهمد، نمی خواهد منجی باشد ولی چون تقدیر او بوده این کار را می کند.
وی در خلال نمایش قسمتهایی از فیلم ارباب حلقه ها، با اشاره به الگوی اسطوره ای "جان رمبو" بیان کرد: در "فیلم آخرین خون" عملکرد "رمبو" از نگاه اسطوره ای درست به نظر می رسد و مورد تحسین واقع می شود چون طبق اصول اسطوره ای ساخته شده، از این رو هر جای دنیا که این فیلم به نمایش گذاشته شد، شخصیت آن مورد تحسین قرار گرفت .


برای جهانی کردن هر چیزی می توان از روایتهای اسطوره ای استفاده کرد    
وی در پاسخ به اینکه چرا استثنایی ترین افراد هم با دیدن این فیلم می توانند با رمبو هم زاد پنداری کنند، گفت: "رمبو" چون در قالب اسطوره ای بیان شده فهمیده می شود، همانگونه که در قالب انیمیشن هم شخصیت های تام و جری اینگونه هستند، چون بر اساس اسلوب اسطوره ای قوی ولی کودن، ضعیف ولی باهوش ساخته شدند، از این رو برای جهانی کردن هر چیزی می توان از روایتهای اسطوره ای استفاده کرد .
وی ناشناخته بودن زمان و مکان در داستان های اسطوره ای را یکی دیگر از مشخصه های آثار آخرالزمانی اسطوره ای عنوان کرد و افزود: زمان و مکان در داستان فیلم ارباب حلقه ها وجود دارد، اما این زمان و مکان با زمان و مکان ما متفاوت است .


زمان و مکان در فیلم های اسطوره ای نا مشخص است
مکان مورد نظر معمولاً برای ما قابل فهم نیست و زمان یک حرکت خطی ندارد بلکه، دارای یک نگاه سینوسی و دوری است به طوری که در این داستان  اسطوره ای می گویند هزاران سال پیش هفت حلقه درست شد و یکی از حلقه ها پیدا نشد و در یک دور تاریخی این حلقه یافت می شود و جریان ساز می شود و باز در یک دور دیگر تاریخی جریان دیگری اتفاق می افتد، در این داستان ها، نگاه دخانی وجود دارد که این نظر در اغلب اساطیر کهن دوره ای تعریف شده است، یعنی دوره زرین، سیمین و مفرغ .
طبق این نگاه با پایان یافتن دوره طلایی، بشر بوجود می آید و دوره پهلوانان ایجاد می شود و با پایان یافتن پهلوانان دوره مفرغ فرا می رسد که این دوره شروع دوران باستان است، لازم به ذکر است که این نوع نگاه در اساطیر ایران باستان هم بوده است، یعنی ابتدا جنگ انسان با دیو که با حضور رستم تبدیل به جنگ انسان با انسان می شود و پس از آن دوره باستان آغاز می شود.
مکان اسطوره ای هم عالم ماده نیست، بلکه عالم دخان و یا از آن بالاتر عالم برزخ است به تعبیری جغرافیای عالم اسطوره ای دایره هایی تو در تو است که در یک نقطه به هم متصل می شوند.
وی ایراد داشت: در فیلم های آخر الزمانی اسطوره ای اگر خط کشی خیر و شر نباشد، یک اثر اسطوره ای آخرالزمانی ایجاد نمی شود، از این رو فیلم ارباب حلقه ها می تواند یک نمونه تیپیک از آخرالزمان اسطوره ای باشد که اینگونه است.
نوع دیگر سینمای اسطوره ای هالیوود، سینمای اسطوره سوز است
 پژوهشگر سینما و رسانه با اشاره به نوع دیگر سینمای اسطوره ای با اشاره به سه گانه های مومیایی گفت: در این نوع فیلمها سعی در اسطوره سوزی می شود، آنگونه که در مومیایی یک و دو به اسطوره های باستانی تمدن مصر و در مومیایی سه به اسطوره کهن چین حمله می شود و سعی می کند در این مدل با تحقیر اسطوره های ملل، فرهنگ آمریکایی مطرح بشود.
وی با اشاره به فیلم "نارنیا" که یکی از پر فروش ترین فیلم های سال پس از 2000بوده، گفت: در سرزمین نارنیا چهار نوجوان انگلیسی آدمهای خوب و قهرمان این سرزمین دخانی هستند و گروهی از دزدان دریایی و حیوان و جن در آن وجود دارد که لشگر خیر و شر از نوع انسان و جن و حیوان شکل می گیرد، با توجه به اینکه اینگونه داستانها بیشترین اقبال را در سالهای اخیر داشته است، نشان می دهد که قسمتی از روح بشر متمایل به این بخش است و آن را می پسندد، برای همین آن را می سازند و با آن همزاد پنداری می کنند .
وی با اشاره به سه گانه های مومیایی در رابطه با حضور یک غربی در فضایی شرقی و اسرار آمیز گفت: حضور یک غربی در فضایی شرقی و اسرار آمیر، کلیشه ای است که بارها و بارها تکرار می شود ولی علی رغم تکرار آن برای غربی ها جذاب است و از آن خسته نمی شوند، زیرا شرق همیشه مرموز و نگاه شیطانی را القاء می کند به طوری که در مومیایی سه  فضای اساطیری از مصر به چین می رود و محور وقایع آخرالزمانی یک مومیایی چینی است و این یعنی همان نظریه "هانتینگتون"، بدان معنی که غرب هم با کنفسیوس نزاع دارد و هم با اسلام! http://www.kanoonandisheh.com/topnews/003943.php

گزارش «شبکه خبر دانشجو» از نشست بررسی فیلم های آخرالزمانی؛

شاه حسینی: توجه به مقطع زمانی موجود در فیلم های آخرالزمانی دینی اهمیت دارد

یک پژوهشگرسینما بامهم برشمردن عنصر زمان درفیلمهای آخرالزمانی گفت:توجه به مقطع زمانی موجوددرفیلمهای آخرالزمانی دینی اهمیت دارد.31 فروردین 1389

به گزارش خبرنگار فرهنگی «شبکه خبر دانشجو»، مجید شاه حسینی، پژوهشگر سینما و استاد دانشگاه عصر دیروز در جلسه بررسی فیلم های آخرالزمانی دینی در فرهنگسرای رسانه اظهار داشت: هر دینی اگر بخواهد به عنوان یک تفکر پویا میان پیروانش و در سطح عالم مطرح شود ناگزیر به معرفی یک آرمان شهر است.

وی در ادامه افزود: حتی اگر واژه ایدئولوژی را به جای دین به کار ببریم، حتی یک ایدئولوژی هم نیازمند یک آرمان شهر و مدینه فاضله است و در واقع یک ایدئولوژی می گوید هرچه قدر به دستورات من عمل کنید به فلان نقطه روشن از فرجام دنیوی خواهید رسید.

این استاد دانشگاه ادامه داد: به همین علت است که حتی کمومنیسم و لیبرال دموکراسی نیز مجبور به معرفی آرمان شهر می شوند، به عنوان مثال لیبرال دموکراسی مدینه فاضله های مختلفی را تعریف کرده است.

شاه حسینی تاکیید کرد: من در اینجا قصد دارم به شان فکری انسان و اینکه می گوید مثلا انتهای ایده و فکری که دارم به کجا خواهد رسید، بپردازم و طبعا ادیان نیز چنین فرجامی را در خود جای داده اند.

وی در ادامه با بیان این مطلب که پیروان ادیان مختلف از جمله آیین بودا و ادیان ابراهیمی هر کدام به نوعی فرجامی را در خود تعریف می کنند، گفت: نکته جالب آن است که همه این ادیان قبل از قیامت کبری از قیامتی صغری که در همین دنیا اتفاق می افتد، صحبت می کنند.

این پژوهشگر ادامه داد: در فرجام دنیا گویا قرار است فضای نتیجه گیری برای عالم پدید آید و در همین ادیان فصل نتیجه گیری برای عالم از هزار سال تا هزاران سال قید شده است.

شاه حسینی در ادامه با بیان این مطلب که عالم در زایمانی متولد شده و پس از آن در این دنیا شاهد فرجام توصیف شده توسط ادیان ابراهیمی هستیم، گفت: اگر از زایمان علم صحبت می کنیم به طبع هر زایمان دردی دارد و این درد مقدمه زایمان است پس می توان گفت این مسئله مقدمه این فیلم هاست.

وی تصریح کرد: این درد، انسان و عالم را مثل رحمی در بر گرفته است و هر دو دردی را تحمل می کنند تا به حیات دیگر برسند و بهشت زمینی برای دسته ای و دوزخ زمینی برای دسته و گروه دیگری محقق می شود و در این باره آیات و روایات بسیاری وجود دارد.

این پژوهشگر سینما در ادامه با اشاره به مستند 27 قسمتی «پایان دوران» که چند سال پیش از شبکه اول سیما نمایش داده شد، گفت: در این مستند به مسائلی از جمله رویکرد ادیان ابراهیمی به آخرالزمان و... اشاره می شود و برای آگاهی از این موضوع منبع خوبی است.

شاه حسینی افزود: باید توجه داشت فیلم هایی که آخر الزمان دینی را توصیف می کنند چه مقطع زمانی را پوشش می دهند و به عنوان مثال در برخی از این فیلم های آخرالزمانی از 10 تا 15 سال آینده، یا از قرن بعدی و یا حتی از یک هزاره پس از آن صحبت می شود.

وی تاکید کرد: برخی از این پیش گویی ها برد کوتاهی داشته اند مثلا گفته اند در پایان سال، آخرالزمان اتفاق می افتد اما با وجود رخ ندادن حادثه به دلیل آنکه نگاهی دینی پشت آن بوده است در میان مخاطبانشان چنین قلمداد می شود که مشیت خدا بر محقق شدن این امر نبوده است.

این استاد دانشگاه در ادامه با نمایش اجمالی فیلم «ویژن» محصول سال 2009 کشور آلمان که داستان قدیسه گمنام آلمانی به نام هیلدگارد است، گفت: داستان این فیلم در آخرین روز سال 999 میلادی است سالی که فردای آن جهان وارد سال 1000 میلادی می شود.

شاه حسینی اظهار داشت: در فیلم فوق کشیش ها در کلیسا مومنین و مردم را به توبه فرا می خوانند؛ چرا که معتقدند فردا جهانی نیست و صبحی وجود نخواهد داشت اما این میان وقتی همه عبادت کنندگان از فرط خستگی عبادت شب گذشته به خواب می روند صبح روز بعد دختر بچه ای از میان جمع اولین شخصی است که صبح را می بیند و بعد از او یک پسرچه، که این دختر بعدها همان قدیسه فیلم می شود.

وی در ادامه در خصوص شخصیت هیلدگارد گفت: نکته جالب در مورد این شخصیت آن است که او اولین کسی است که بطلان پیشگویی هایی که در مورد روز بعد شده بود را حس می کند اما وقتی فردا می شود او یک لحظه به خود شک راه نداده و با ایمان تر می شود و تا سر حد یک قدیسه پیش می رود که در این امر می توان تفاوت نگاه دینی و اسطوره ای را مشاهده کرد.

این پژوهشگر سینما در ادامه گفت: با توجه به اینکه مسیحیت بارها آخرالزمان را پیش بینی کرده است و با وجود اینکه پیش گویی هایش محقق نشده است اما دست بردار نبوده و پیش گویی هایی جهت گیر و مداوم تنها حس انتظار محور بودن را بیشتر از قبل میان مخاطبین تقویت کرده است.

شاه حسینی در ادامه با نمایش اجمالی فیلم «سیزدهمین روز» که سال گذشته در جشنواره کن اکران شده بود، گفت: داستان این فیلم در مورد کودکان دهکده فاطیما در پرتقال و دیدار آنها با بانویی است که از آینده به آنها خبر می دهد و یکی از این سه کودک همان مادر ترزا و قدیسه ای بود که چند سال پیش فوت کرد.

وی افزود: در این فیلم بانو از وقوع جنگ و بیماری در جهان به کوکان خبر می دهد و اینکه دو نفر از بچه ها زودتر از دیگری خواهند مرد و نفر سوم که بزرگترین بچه است موظف است تا این وقایع را برای بیدار شدن دیگران به آنها بگوید.

این استاد دانشگاه در ادامه با نمایش بخش هایی از یک مستند آخرالزمانی گفت: در چنین برنامه هایی هرکدام از وقایع بشر و اختراعات بشری به عنوان یکی از پیشگویی های محق شده آخرالزمانی قلمداد می شوند و وقتی انسان بدون پیش زمینه چنین مستندهایی را می بیند ابتدا تصور می کند که موضوع فیلم اقتصادی یا سیاسی است در حالی که قالب چنین مستندهایی فقط دین و مسائل مربوط به آن است.

شاه حسینی در پایان ضمن پاسخ به سوالات حضار از ادامه نشست ها با موضوع آخرالزمان در فرهنگسرای رسانه خبر داد.

لازم به ذکر است، برنامه فوق با مشارکت کانون اندیشه جوان برگزار شد. http://snn.ir/NewsContent.aspx?NewsID=139674 


نوشته شده در  دوشنبه 89/6/29ساعت  6:9 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

سینمای علمی- تخیلی به شدت خیال پرداز است

چهارمین جلسه از سلسله نشست های تحلیلی سینما و اندیشه با موضوع "آخرالزمان علمی- تخیلی در سینما" به همت کانون اندیشه جوان در فرهنگسرای رسانه برگزارشد. گزارش از: زینب صناعی 17 فروردین 1389

به گزارش خبرنگار کانون اندیشه جوان در این نشست دکتر "مجید شاه حسینی" پژوهشگر سینما گفت: در سینمای علمی- تخیلی برای بیننده دنیایی عرضه می شود که به شدت خیال پرداز است.


وی با اشاره به اینکه این نوع فیلم ها به تونل زمان علاقمندند، اظهار داشت: فیلم های علمی- تخیلی مدلی از فیلم های علمی است که ظاهر علمی و باطنی خیال پردازانه دارد که در سایه علم رخ می دهد و در بسیاری از فیلم ها در مدلی از همزاد پنداری این حس برای مخاطب سینما جدی تر می شود.
این استاد دانشگاه افزود: در فیلم هایی مانند آواتار که بیننده خود را در وقایع فیلم احساس می کند نقش بیشتری بر مخاطب می گذارد و از این نظر سینمای علمی – تخیلی جایگاه ویژه ای دارد.

*تخیلی یا علمی؟

شاه حسینی با اشاره به اینکه این نوع فیلم های آخرالزمانی به هیچ عنوان با اصول علمی تطابق ندارد اضافه کرد: این موضوع را می توان در فیلمی مانند "سوپرمن" دید که از آغاز قرن 20 توسط یک نویسنده خلق و کاراکتر سوپرمن مطرح می شود که هم اکنون نیز ادامه دارد.
این پژوهشگر سینما عنوان کرد: مشکلی که در کشور ما وجود دارد این است که از سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی گروهی تصور می کردند که این فیلم ها علمی است در حالیکه این قبیل فیلم ها تخیلی است.
وی ادامه داد: فیلم های علمی- تخیلی مدلی از فیلم های خیال پردازانه است که ذهنیات آرمان گرایانه افراد را که هیچ وقت تحقق نمی یابد، روی پرده سینما می بینند.
این استاد دانشگاه در تعریف دیگری از فیلم های علمی- تخیلی اظهارکرد: این فیلم ها مدلی از فیلم های آخرالزمانی است که پرو بال خیال به شدت در آن گسترده است و خیال مخاطب است که فیلم را تفسیر می کند.

*فیلم های تخیلی پاسخگوی هیچ مناسباتی نیست

شاه حسینی با اشاره به اینکه فیلم های آخرالزمان باید دارای تکنولوژی که محصول علم است، باشد بیان داشت: این فیلم ها هیچ قیدی ندارند و دارای بیشترین فروش، بیشترین اقبال و بدون مناسبات سیاسی، اجتماعی و علمی هستند و تنها مناسبات آزاد خیال انسان در آن نقش دارد.
این پژوهشگر سینما تصریح کرد: در فیلم های علمی- تخیلی امکان وقوع هر چیزی مانند انسان های فضایی، ربات های هوشمند و موجوداتی که از زیر خاک درمی آیند و به بشر حمله می کنند، وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه این قبیل فیلم ها به هیچ چیز پاسخگو نیست عنوان کرد: فیلم های علمی – تخیلی بار سیاسی ندارد و دارای قید و بندی نیست و سعی می کند تا با خیال پردازی خود را از پاسخگویی به تمام مناسبات بیرونی رها کند.
این استاد دانشگاه گفت: اگر این فیلم ها اراده کنند که پیام سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داشته باشند، می توانند زیرا این ظرفیت را دارند.
شاه حسینی با اشاره به فیلم "سفر به کره ماه" که از ابتدای تاریخ سینما آغاز شد، اظهار داشت: در این مدل از فیلم های آخرالزمانی که از جنس علمی- تخیلی هستند، می توان هر پیامی را منتقل کرد و هیچ محدودیتی وجود ندارد.

*استقلال سینمای دینی از سینمای اسطوره ای

این پژوهشگر سینما تصاویر رایج در این فیلم ها را همچون تونل زمان دانست و تصریح کرد: تونل زمان دنیای گذشته را به حال مربوط می کند و دامنه زمانی ممکن است از چند هزار سال قبل تا سال 2012 که هنوز نیامده باشد و از پتانسیل زمان این گونه بهره می برد.
وی با اشاره به اینکه شخصیت های رایج در فیلم های علمی- تخیلی معمولاً گروهی از انسان ها هستند که با ده ها همزاد خود در دنیای هزاران سال بعد زندگی می کنند، گفت: ممکن است موجوداتی باشند که از کهکشان ها، دخان و برزخ آمده اند و یا ربات هایی باشند که توسط انسان تولید شدند اما نسل های دیگری از ربات ها به وسیله خودشان به وجود آمده باشند و یا حیوانات عجیب الخلقه باشند.


این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه برخی به اشتباه سینمای اسطوره ای را مانند سینمای دینی می دانند، افزود: سینمای دینی و فیلم های آخرالزمان دینی مقوله ای کاملاً مستقل از سینمای اسطوره ای است.
شاه حسینی فیلم "ادیسه 2001" را یکی دیگر از فیلم های آخرالزمانی علمی– تخیلی دانست و عنوان کرد: این فیلم از دوره نسناس ها آغاز می شود و جنگ هایی که آنان با یکدیگر داشتند که فیلمی کاملاً فلسفی و عمیق در حوزه سینماست و گفته اند، آقای کوبریک کارگردان این فیلم 6 سال فیزیک خواند تا بتواند ظاهر علمی را رعایت کند که البته بیشتر تخیلی است.
سپس قسمت هایی از فیلم عنصر پنجم و بیگانه پخش شد که دکتر شاه حسینی توضیحاتی در هنگام پخش آن ذکر کردند.

*بیگانه ای در درون آدمی

این پژوهشگر سینما با اشاره به اینکه در فیلم "برخورد نزدیک از نوع سوم" انسان ها با موجودات فضایی ارتباط دارند ادامه داد: در فیلم "بیگانه" نیز که در سال 1979 ساخته شد موجوداتی از اعماق تاریخ با انسانی در آینده می روند و در آنجا چالشی میان آنها و انسان مدرن رخ می دهد که مرگبار می شود و در حقیقت موجودی در مغز رخنه می کند و در دل جایگزین شده و سرانجام بیگانه ای می شود که از درون دل آدمی به دنیا می آید.
وی بیان داشت: در فیلم بیگانه انسان مدرن مورد هجمه قرار می گیرد و برایش شرایط آخرالزمانی پدید می آید.
این استاد دانشگاه فیلم های "آواتار"، "دونده بر لب تیغ"، "گلادیاتور" و "سقوط شاهین سیاه" را از دیگر فیلم های علمی- تخیلی برشمرد و اضافه کرد: فیلم های "عنصر پنجم" و "جنگ ستارگان" با رویکردی آخرالزمانی ساخته شده است و در مجموع خیر و شر یکی از محورهای ثابت آن است.
شاه حسینی فیلم عنصر پنجم را الگوی سال 2012 دانست و گفت: در این فیلم خطری که سال قبل پیشگویی شده است در آینده محقق می شود، ساختار فیلم کاملاً طنز است که بیننده در نهایت متوجه می شود که عنصر پنجم عشق است.
وی تصریح کرد: در فیلم بیگانه نیز بشقاب پرنده هایی هستند که بدون آنکه دیده شوند روی شهرها می افتند و فناوری های کیهانی که دارند از فناوری های انسان ها پیشرفته تر است.
این پژوهشگر سینما تأکید کرد: مهمترین و سخت ترین مرحله فیلم های آخرالزمانی مرحله گره افکنی است که در آغاز فیلم شکل می گیرد و کار غیرممکن را برای بیننده ممکن می کند.

*قهرمانی آمریکایی ها به نمایندگی از بشریت!

این استاد دانشگاه عنوان کرد: در فیلم بیگانه همه خوبی ها در رئیس جمهور آمریکا نشان داده می شود و نهایتاً یک قهرمان ملی معرفی می شود که علم دوست، خانواده دوست و خلبان است.
شاه حسینی گفت: معمولاً در این فیلم ها آمریکایی ها به نمایندگی از تمام بشریت قهرمان می شوند و این فیلم ها سفارشی تر از فیلم هایی نظیر "دکتراستنج لاو" هستند زیرا در آن فیلم رئیس جمهور آمریکا یک انسان ابله و احمق است اما در فیلم بیگانه یک قهرمان می شود که به پروپاگاندا نزدیک تر است.
وی ادامه داد: اگر یک فیلم گره افکنی اولیه اش درست نباشد بسیار خنده دار و بیهوده می شود و در فیلم عنصر پنجم و اکثر فیلم های علمی – تخیلی به مشرق زمین نگاه منفی و تحقیر آمیزی وجود دارد.
این پژوهشگر سینما یادآور شد: در فیلم عنصر پنجم فاجعه آخرالزمانی با دین حل نمی شود و نشان می دهند که کلیسا و دین نمی توانند به داد بشریت برسند. شاه حسینی افزود: در این فیلم هر جا می بینند ضریب باور پذیری فیلم در حال کاهش است، آن را با طنز جبران می کنند به طوری که بیننده اقناع می شود. http://www.kanoonandisheh.com/topnews/003867.php


نوشته شده در  دوشنبه 89/6/29ساعت  6:2 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

موضوع "آخرالزمان" بحث روز دنیای غرب است  

سومین جلسه از سلسله نشست های تحلیلی سینما و اندیشه با موضوع "آخرالزمان تکنولوژیک در سینما" به همت کانون اندیشه جوان و با همکاری فرهنگسرای رسانه برگزارشد.گزارش از: زینب صناعی 25 اسفند88

به گزارش خبرنگار کانون اندیشه جوان در این نشست دکتر "مجید شاه حسینی" پژوهشگر سینما گفت: موضوع آخرالزمان بحث روز دنیای غرب است و آخرالزمان تعریفش پایان دنیا نیست بلکه فصل نتیجه گیری دنیا است.وی اظهار کرد: درهیچ یک از فیلم ها نباید ضرورتاً به آخرالزمان اشاره کند و تنها کافیست به فصل آخرالزمان بپردازد.


این استاد دانشگاه افزود: فیلم فارنهایت 451 یکی از اتفاقات نادر در حوزه ادبیات آخرالزمانی غرب است از این جهت که 60 سال از نگارش آن می گذرد و یک انسان متفکر پیدا می شود که تکنولوژی را زیر سئوال می برد.شاه حسینی اضافه کرد: سال ها بشر پیشرفت کرد، تا بتواند مفاهیم انتزاعی را در قالب خط بیان کند و اگر توجه کنیم معجزات انبیا پیشین مانند تبدیل عصا به اژدها و زنده کردن مردگان همه از پی تصویر است؛ اما هنگامی که عقل بشر کامل می شود، معجزه پیامبر قرآن کریم از جنس عقل و شعور می شود.

*علاقه بشر به فیلم های کوتاه

این پژوهشگر سینما تصریح کرد: سینما، تلویزیون و تصویر، بشر را احاطه کرد تا حدی که بشر از علائم گرافیکی به جای خط استفاده کرد یعنی در اوج مدرنیته، بشر به دنیای باستان برگشت و از خط به تصویر تغییر جهت داد.وی عنوان کرد: زمانی بشر احساس کرد که از فیلم های سینمایی لذت می برد اما کم کم حوصله اش سر رفت به طوریکه در حال حاضر در دنیا جشنواره فیلم های کوتاه یک یا دو دقیقه ای برگزار می شود.این استاد دانشگاه ادامه داد: در فیلم های آخرالزمانی انسان درگیر فضای سایبر است و تنها به این دنیا محدود شده است و دیستوپیا ویران شهریست که در انتظار ماست که اکثر فیلم های مطرح تاریخ سینما معمولاً فیلم های ویران شهر را در ادامه زندگی بشر نشان می دهند.
شاه حسینی فیلم های مترو پلیس، عصر جدید چارلی چاپلین که در آن انسان گرفتار تکنولوژی شده است و فیلم های برزیل، 12 میمون و ماتریکس را از جمله فیلم های آخرالزمانی دانست و گفت: در این فیلم ها اشاره می کند که فرجام بشر چیست و چه ویران شهری انتظار بشر را می کشد.وی بیان کرد: از کارهای مشهور دوره سینمای کلاسیک، بیسکویت سبز است و دنیایی است که از جنازه انسان ها بیسکویت سبز می سازند.

*غلبه عشق بر تکنولوژی

این پژوهشگر سینما با اشاره به اینکه مغرب زمین بی میل نبوده است که چنین فیلم هایی را بسازد اضافه کرد: فیلم دونده بر لبه تیغ، دنیایی است که نشان می دهد ربات های هوشمند جای انسان ها را گرفته اند و انسان باید با آنها مقابله کند.  وی اظهار کرد: اکثر فیلم سازان مطرح دوست داشتند این فردای نا متوازن را نشان دهند و می بینید که در فیلم عنصر پنجم در آخرالزمان تکنولوژی قدرت زیادی پیدا نمی کند و عشق به عنوان عنصر پنجم به داد بشر می رسد.شاه حسینی تصریح می کند: انسانی که تصویری می شود، در عقلانیت خودش به بلاهت و نادانی دوره کودکی رجوع می کند و دنیایی را می سازد که دوزخ است.این استاد دانشگاه عنوان کرد: در فیلم دکتر استنج لاو، کودکانی هستند که با سرنوشت بشر بازی می کنند و معلوم نیست که از اعمال آنان باید گریست یا خندید.وی ادامه می دهد: در این فیلم همه چیز در طنز موحوشی فرو رفته است و بشر دارد در زیر چرخ های تکنولوژی خرد می شود. این پژوهشگر سینما یادآور می شود: فیلم عصر جدید چارلی چاپلین نیز با جنگ جهانی آغاز می شود و افرادی هستند که باید توپ شلیک کنند و در اینگونه فیلم ها رد پایی از فلسفه و دین وجود ندارد.
شاه حسینی بیان می کند: اگر با دقت نگاه کنیم کلیساهای قرن 9 و 10 میلادی با کلیساهای قرن 17 بسیار متفاوت است که در کلیساهای قرن های گذشته تمام مقدسین را به صورت بشری در خاک نقاشی می کنند اما در قرون 17 و 18، بشر در برابر جهان بینی تصویری قرارگرفته که خدا و مریم مقدس را به تصویر می کشند. وی با اشاره به جهان بینی تصویری انسان افزود: نقاشی معروف داوینچی را که دو انگشت روی هم قرارگرفته است را ارتباط انسان با خدا می دانند.


سپس فیلم دکتر استنج لاو پخش شد و دکتر شاه حسینی توضیحاتی حین آن ذکر کردند.

*طنز تلخ فیلم دکتر استنج لاو

وی گفت: هنگامی که در دوره سینمای رنگی، فیلم خود را سیاه و سفید می سازیم یعنی حرفی برای گفتن داریم.این پژوهشگر سینما تصریح کرد: ترکیب حروف، آهنگ و نام فیلم، بیننده را در اینکه فیلم طنز است یا نه مردد می کند.وی بیان کرد: اسپین دیکنز در تمام فیلم های قبلی اش نقش یک گاو چران را بازی کرده است که در این فیلم نیز مانند یک گاو چران نشسته بر بمب کشته می شود.شاه حسینی ادامه داد: در این فیلم نشان می دهد بشری را که کنترلش را به تکنولوژی مرگبار سپرده است و دارد می خوابد و اینکه یک ماشین با بشر گفتگو می کند و ماشین کد نابودی بشر را مخابره می کند.این استاد دانشگاه اضافه کرد: در بخشی از فیلم که در پایگاه اتمی است تابلویی قرار دارد که چندین بار از زوایای مختلف آن را نشان می دهد و روی آن نوشته شده است "صلح تخصص ماست" و تاکید دارد که این تناقض را به رخ بکشد و نشان از کابویی هایی دارد که دارند با سرنوشت دنیا شوخی می کنند.

*دنیا، دنیای جنگ است

وی گفت: انسان آخرین اختیاراتش را به دست ماشین می دهد و کاملاً تقابلی از دیسیپریم یک فرد انگلیسی با روحیه لات گونه یک آمریکایی است و گفتمانی است که دنیا در حال نابودی است و این افراد در تعاملات کابویی خود در حال کشتن وقت هستند.این پژوهشگر سینما عنوان کرد: در این فیلم نشان می دهد که دنیا دنیای جنگ است و به جنگ های لائوس، ویتنام و مکزیکوسیتی اشاره می کند.وی تصریح کرد: حتی ژنرال ها نیز در فیلم مجری نیستند و ماشین ها به نیابت از بشر تصمیم می گیرند و هر چه فیلم جلوتر می رود این کلید واژه پررنگ تر می شود.
شاه حسینی بیان کرد: هر چه می گذرد مدل چهره ها غیرانسانی تر و آدم ها ربات تر می شوند.این استاد دانشگاه اضافه کرد: در بخشی از فیلم رئیس جمهور آمریکا می گوید شما حق ندارید اینجا جنگ کنید، اینجا اتاق جنگ است و نشان می دهد دنیا هر لحظه در حال نابودی است و این افراد با حرف های بیهوده وقت را تلف می کنند.وی ادامه داد: یک فیلم ساز با تجربه ارزش های بیننده را به تصویر می کشد که این مسئله در فیلم دکتر استنج لاو با مفهوم آخرالزمانی نیز به چشم می خورد. شاه حسینی گفت: در این فیلم نشان می دهد که بشر از انسانیتش فاصله گرفته و همه اراده خود را به دست ربات ها سپرده است و حکایت اعتیاد بشر به تکنولوژی مانند قصه داستان مولوی در شعر، من مستسقی ام آبم کشد – گرچه می دانم که آبم می کشد، است. http://www.kanoonandisheh.com/report/003851.php


نوشته شده در  دوشنبه 89/6/29ساعت  6:0 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

معرفی نشست های سکانس آخر

بررسی روایت های آخر الزمان تحت عنوان سکانس آخر نام سلسله نشست های پژوهشی در حوزه سینما و آپو کالیپ تیک (فرجام نگری) است که با حضور دکتر مجید شاه حسینی، مدرس سینما و پژوهشگر حوزه رسانه در فرهنگ سرای رسانه به صورت دوره ای برگزار می شود. 

آشنایی اجمالی با استاد مجید شاه حسینی

مجید شاه حسینی، مدرس کلاس های بررسی روایت های آخر الزمان، نویسنده و کارگردان فیلم سرزمین موعود و ققنوس و برنده بهترین کتاب خاطرات جنگ با عنوان آتش بر روی برف شده است. وی اکنون علاوه بر تدریس در دانشگاه و مراکز متعدد سینمایی، به عنوان مدیر عامل بنیاد فارابی در حوزه رسانه فعالیت دارد. از دیگر سمت های دکتر شاه حسینی میتوان به عضویت در انجمن سینمای جوان، مدیریت فرهنگ و معارف شبکه ? سیما، مدیریت محتوایی برنامه سینما 1، شبکه ? سیما و عضویت در هیئت مدیره موسسه رسانه های تصویری اشاره داشت. گفتنی است کارگاه بررسی روایت های آخرالزمان، دوشنبه هر هفته، ساعت ??الی ?? در تالار آفتاب فرهنگ سرای رسانه برگزار می شود. علاقه مندان می توانند با تماس با روابط عمومی فرهنگ سرا در این کلاس ها ثبت نام یا مشروح بررسی هفتگی این کارگاه را هر هفته در خبرگزاری آینده روشن مطالعه و دنبال کنند.

گزارش نشست اول در سایت کانون اندیشه جوان:

اولین سکانس از سکانس آخر     گزارش از :محمد اکبری

با حضور دکتر شاه حسینی اولین نشست تحلیلی روایت های آخر الزمانی در سینما با حضور علاقمندان به این موضوع در فرهنگسرای رسانه برگزار شد.
 به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی کانون اندیشه جوان مجید شاه حسینی در این نشست که با همت کانون اندیشه جوان دوشنبه هرهفته در فرهنگسرای رسانه برگزار می شود اظهار داشت:در این نشست ها ما به روایت های آخر الزمانی در سینما می پردازیم از این رو لازم است در ابتدا تعریفی از سینما برای خود داشته باشیم.


وی با بیان اینکه تاکنون تعریفهای بسیاری در رابطه با معنی سینما صورت گرفته است افزود: به عقیده من سینما یعنی "وهم، مخیل، مصور، متحرک، فناورانه" یعنی وهمی که به مرحله خیال در می آید و به فاز تصویر وارد می شود و این وهم از جنس تصویر متحرک است و ثابت نیست و این متحرک هم از جنس فناوری است.
به هر حال در دنیای امروز برای سینما ابعاد مختلفی از جمله هنری، صنعتی، تجاری، قائل هستند و چه بسا سینما را همین ابعاد بدانند ولی چیزی که برای ما اهمیت دارد و ما به آن بعد سینما می پردازیم بعد رسانه ای سینما است و به عقیده ما مهمترین وجه سینما وجه رسانه ای آن است، چون این وجه است که به انسان باور می دهد.
اما روایت های آخر الزمانی چیست؟
 شاه حسینی در ادامه گفت اما روایت های آخر الزمانی چیست؟ ما وقتی سینمای دهه هفتاد غرب را می بینیم حرفی در این مورد شنیده نمی شود ولی در سال 1969 موج جدیدی ایجاد می شود، با عنوان رویکرد" تحلیلی اسطوره ای در سینمای فرجام نگر"و این رویکرد با ساخت فیلم "فرزند رز مری" اثر پولانسکی آغاز شد .
داستان این فیلم موضوع عجیبی بود که در آن زمان منجر به این شد تا نگاه غربی معطوف به افق "آپو کالیپ تیک" یعنی فرجام نگری بشود، در این فیلم به مادری که بچه ای را حمل می کند می گویند که فرزندی که در شکم داری شیطان و یا "آنتی کریس" است و روند داستانی فیلم  که به تولد نوزاد ختم می شود به گونه ای ادامه می آید که، مادر و بیننده به این باور می رسد که بچه متولد شده همان شیطان است و این در حالی است که بیننده در آخر نمی تواند فرزند به دنیا آمده را ببیند و فقط از این موضوع مطلع می شود که فرزند مورد نظر به دنیا آمده!.
روایت های آخر الزمانی در ادامه راه آغازین خود   
مدرس و پژوهشگر حوزه سینما و رسانه گفت: به تدریج در ادامه دهه هفتاد موجی از کتاب ها و فیلم های آخر الزمانی وارد بازار شدند و نگاه مردم به افق هایی بازگشت که، تا پیش از آن وجود نداشت. البته در دهه هفتاد چند گام دیگر برداشته شد و در نتیجه، فیلم فرزند رزمری که نهایتاً پخش آن موجب کشتن همسر پولانسکی توسط گروههای شیطان پرستی به خاطر انتقام از وی برای ساخت این اثر شد، فیلم هایی چون جن گیر ها و طالع نحس ساخته شد و تدریجاً فضایی شکل گرفت که این فضا در تاریخ غرب بی سابقه بود و کابوس های جدیدی در جامعه به وجود آمد که افکار عمومی مردم آمریکا و غرب را به هم ریخت و با همان رویکرد بود که سرانجام کار، به ساخت  و فروش بالا آثاری چون، آواتار و 2012 ادامه می یابد.
وی خاطر نشان کرد : امروز آنقدر ذائقه جامعه به سمت سینمای فرجام نگر سوق داده شده است که بعضاً دلمان برای تماشاکردن فیلم های گذشته تنگ می شود.


جن گیر آغازی برای نبرد خیر و شر آخرالزمانی در سینما!
شاه حسینی در ادامه تحلیل خود نسبت به روایت های آخر الزمانی، "جن گیر" را به عنوان اولین اثری عنوان کرد که به طور خاص بیننده را درگیر داستان نبرد انسان و شیطان در آخر الزمان می کند و بیان داشت: آغاز این فیلم از نینوای عراق با یافته شدن طلسم آزاد شده شیطانی آغاز می شود و این سرآغاز جنگ میان خیر و شر است البته این نکته هم جالب توجه است که  چند ماه قبل از حمله آمریکا به عراق نیز از نسخه جدید این فیلم رونمایی شد و جن گیر جدید به پرده های نمایش بازگشت و ذهن آمریکایی و غربی، آماده حمله به عراق شد و شاید پخش فیلم در آن زمان برای ساختن این باور ضروری بود.که به مردم آمریکا بفهماند که اگر به خانه دشمن حمله نکنیم او را در خانه خود خواهیم یافت، به گونه ای که در فیلم جن گیر روح شیطانی  اینگونه عمل کرد.
نکته دیگری که فیلم جن گیر را دارای اهمیت می کند آن است که این فیلم قابلیت اقنائی بالایی دارد، به طوری که اگر این فیلم را به تمامی پزشکان و  متخصصین روانشناسی و روانکاوی نشان دهید متوجه می شود که اتفاق به وجود آمده در فیلم طبق ادعاهای پزشکان مورد اشاره در داستان درمان طبی ندارد و هرچه هست موضوعی غیر طبیعی و خارج از دانش پزشکی است، از این رو فیلم می تواند هر مخاطبی را قانع کند که خطری وجود دارد.
 در سینمای فرجام نگر مرز میان شیطان و دین نزدیک به هم است
 دکتر شاه حسینی در ادامه این نشست با بیان اینکه در اغلب آثار سینمای فرجام نگر مرز میان شیطان و مذهب بسیار نزدیک به هم ترسیم می شود گفت: در اغلب صحنه های برخی از این آثار شاهد هستیم که خانه ها و معماری فضاهایی که اتفاق در آنجا رخ می دهد معماری باروک و کلیسایی است و فضای فیلم به گونه ای سنتی است، این بدان خاطر است که از نظر آنها شیطان همان فرشته های متمرد است و این یعنی اینکه او با  یک لغزش به یک دیو تبدیل شده از این رو در فیلم فضای شیطانی کلیسایی است, نماد شیطان صلیب وارونه است کتاب شیطان پرستی انجیل نام دارد و زبان شیطان لاتین یعنی به زبان انجیل مسیح است .
وی افزود: شاید به خاطر همین نزدیکی ها باشد که امروز در جامعه مسیحی حتی کاردینال شیطان پرست هم دیده می شود چون مرز بین شیطان خیلی باریک وشبیه به هم ترسیم شده است.
رسانه می تواند در زمانی باوری بسازد تا در زمان دیگر باوری از بین برود
وی همچنین یادآور شد به طور کلی باید توجه داشت رسانه در تلقین دادن روایات آخرالزمان نگر بسیار موثر عمل کرده است چرا که این توانایی را دارد که تا در تاریخ و مکانی، پیام را به مخاطبش القاء کند و یا به زبان ساده تر می تواند در زمانی باوری را خلق کند تا در زمان دیگر باوری را از بین ببرد.
و در این زمینه علاوه بر رویکرد دینی به مقوله فرجام نگرانه، رویکردهای به تصویر کشیده شده ای چون آخر الزمان های طبیعی، مانند  20012.و آخر الزمان های تکنولوژیکی که در آن مصنوع صانع خود را از بین می برد مانند فیلم های فرانکن اشتاینی، دیده می شود.
البته سینمای غرب برای القاء پیام خود پا را از این هم فراتر گذاشته و برای القاء روایت آخر الزمانی خود به تازگی از سینمای سه بعدی استفاده می کند که در آن مخاطب خود را در میان صحنه قرار می دهد و نمی داند که آن چیزی که در آن قرار گرفته درست بوده است یا همان چیزی که اکنون در آن قرار دارد.
 هدف آن است نوجوانان  روایت های آخرالزمانی را آنگونه که سینما می گوید بشناسد
شاه حسینی در پایان نشست اول "سکانس آخر" گفت : به طور کلی هدف غرب از بیان اینگونه روایت سینما همین است که نوجوانان همه وقایع را آنگونه که سینما می خواهد منتظر باشند و آنگونه که ترسیم می شود بپندارند و امروز متأسفانه شاهد هستیم که حتی در کشور مان اعتقاد برخی نوجوان ها نسبت به مسائلی چون آخر الزمان، معاد و شیطان برگرفته از این روایت های بیان شده از سوی سینمای غرب است.
گفتنی است سلسله نشست های روایت های  آخر الزمانی با عنوان سکانس آخر دوشنبه هر هفته از  ساعت 15 تا 18 در فرهنگ سرای رسانه برگزار می شود. http://www.kanoonandisheh.com/topnews/003647.php

 

گزارش خبرگزاری برنا از نشست اول را در آن خبرگزاری بخوانید:‏ http://www.bornanews.ir/vdcc1pqs.2bqpo8laa2.txt

 

گزارش نشست دوم:

فیلم «آخرالزمان» در «سکانس آخر» نقد و بررسی می‌شود

گروه هنر:فیلم سینمایی«آخرالزمان» دهم اسفند88 باحضور مجید شاه‌حسینی دردومین نشست«سکانس آخر»تحلیل می‌شود.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، کانون اندیشه جوان با همکاری فرهنگسرای رسانه اقدام به برگزاری سلسله نشست‌هایی با عنوان «سکانس آخر» کرده است که در آن به نمایش تحلیلی روایت‌های آخرالزمانی سینما پرداخته خواهد شد. دومین دوره از سلسله نشست‌های تحلیلی «سینما و اندیشه» با حضور «مجید شاه‌حسینی» نویسنده و کارگردان برگزار می‌شود. این برنامه که امروز دومین جلسه آن برگزار می‌شود، به همت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و با همکاری کانون اندیشه جوان ترتیب داده شده است. در این جلسه که راس ساعت 15 در فرهنگسرای رسانه برگزار می‌شود، فیلم سینمایی «آخرالزمان» محصول 2009 هالیوود نمایش داده خواهد شد و پس از آن با حضور شاه‌حسینی این فیلم مورد نقد، بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت. یادآوری می‌شود، هفته گذشته و در اولین جلسه برگزاری این نشست، فیلم «جن‌گیر» با رویکرد تحلیل روایت‌های آخرالزمانی سینما مورد بررسی قرار گرفته بود.

 موضوع «سکانس آخر»:

فیلم سینمایی «آخرالزمان» محصول 2009 هالیوود نمایش داده خواهد شد و پس از آن با حضور شاه‌حسینی این فیلم مورد نقد، بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت.

در نشست هفته گذشته، شاه حسینی، مدیر سابق بنیاد سینمایی فارابی در تحلیل نسبت به روایت‌های آخرالزمانی، «جن‌گیر» را به عنوان اولین اثری عنوان می‌کند که به طور خاص بیننده را درگیر داستان نبرد انسان و شیطان در آخر الزمان می‌کند. وی تاکید کرد: آغاز این فیلم از نینوای عراق با یافته شدن طلسم آزاد شده شیطانی آغاز می‌شود و این سرآغاز جنگ میان خیر و شر است. نکته جالب توجه این است که چند ماه قبل از حمله آمریکا به عراق نیز از نسخه جدید این فیلم رونمایی شد و «جن‌گیر» جدید به پرده‌های نمایش بازگشت و ذهن آمریکایی و غربی، آماده حمله به عراق شد.  شاه‌حسینی تصریح کرد: به طور کلی هدف غرب از بیان اینگونه روایت سینما این است که نوجوانان همه وقایع را آنگونه که سینما می‌خواهد و ترسیم می‌کند، بپندارند و امروز متأسفانه شاهد هستیم که حتی در کشورمان اعتقاد برخی نوجوان‌ها نسبت به مسائلی مانند آخرالزمان، معاد و شیطان برگرفته از این روایت‌های بیان شده از سوی سینمای غرب است. یکی از مهمترین اهداف این نشست‌ها، ایجاد شناخت و تفکر صحیح و اصولی در این عرصه است که این هدف در دومین جلسه این نشست امروز پی گرفته خواهد شد. http://www.iqna.ir/fa/news_detail.php?ProdID=546086


نوشته شده در  دوشنبه 89/6/29ساعت  5:56 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

بسیاری از منتقدان فیلم بی مصرف ها (the expendables) ساخته سیلوستر استالونه و محصول کمپانی ملینیوم به تهیه کنندگی جان تامسون و کوین کینگ را یک فیلم معمولی، فاقد خلاقیت و تکراری در ژانر حادثه نامیدند و به سادگی از کنار آن گذشتند. اما بی مصرف ها که استالونه را در مقام نویسنده هم به خود می بیند، جدای استفاده از کلیشه های رایج در سینمای هالیوود، چند ویژگی بارز داشت.ادامه مطلب...

نوشته شده در  یکشنبه 89/6/28ساعت  5:46 عصر  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

سوالات مهمی درباره جشن سیاسی-عقده گشایانه-انحصارطلبانه خانه سینما!

نکته مهم: خطاب این نوشته سیاسی کاری های افراطی و رسوای مسئولان خانه سینمای کنونی است نه برخی اعضای آن که از قبل به دلیل عضویت در صنف های سینمایی به عضویت خانه سینما در آمده بودند. اعضایی که به خاطر مسائل صنفی به این جمع پیوسته اند و سالمند مورد احترام هستند. قطعا همه اعضای خانه سینما با 15 یا 16 نفری که خانه سینما را امسال به نفع اهداف سیاسی خود مصادره کردند، همنوا نیستند و بسیاری از آنها، در آرزوی تعویض مسئولین فعلی خانه سینما هستند. اگر کسی منصفانه جوابی به هفت سوال انتهایی این مطلب داشت، ممنون می شوم که بنویسد.

جشن سبزهای لجنی یا جشن خانه سینماگرانٍ پوپولیستی!

واقعا به حال برخی از سینماگران، باید خندید یا گریه کرد؟

***جشن چهاردهم خانه سینما که از آن به عنوان یک میتینگ سیاسی یاد می شود، در نوع خودش قابل تامل و مطالعه است. صحبت های مطرح شده در این محفل به قدری سطحی و پوپولیستی است که نمی توان باور کرد از ذهن و زبان برخی نخبگان فرهنگی این جامعه منتشر شده اند. آنقدر که نهایت دغدغه یکی از برگزیدگان جشن این بود که :" امیدوارم وضع مملکت طوری شود که گلشیفته بتواند برگردد، امیدوارم بهرام بیضایی برگردد. امیر نادری بتواند در ایران فیلم بسازد و امیدوارم جعفر پناهی هم بتوان در ایران فیلم بسازدو امیدوارم سال‌های آینده مجبور نباشیم اعلام کنیم که ما عضوی از خانه سینما هستیم و به زودی وضع، وضع بهتری باشد." و یا یکی دیگر از افراد گفت :"تاریخ شاهد و ناظر است که هیات مدیره‌ی خانه سینما در وانفسای شرایط حاضر چقدر در رابطه با امنیت شغلی تلاش کرد و چقدر سد و مانع وجود دارد اما مهم این است که ما خانواده سینما اینجا هستیم."... البته خدا را شاکریم که سینمای ایران محدود به همین جماعت که بخشی از دغدغه هایشان را خواندیم نیستند. خدا را شکر تعدادی از سینماگران ما نیز دارای درد دین و جامعه هستند و بیش از آنکه خود را شریک منافع تازه به دوران رسیده ها و سرمایه داران بدانند ، خود را مدیون پابرهنه های انقلاب کرده و تابع ولایت می دانند. مردمی هستند و جنس دغدغه هایشان آنقدر وسیع است که اصلا در جشن خانه سینما جا نمی گیرد... دوره و زمانه عجیب و غریبی را می گذرانیم.متحجران لباس روشنفکری پوشیده اند و دیکتاتورها و استبدادگران نوای "وادموکراسی ها" سر می دهند. به قول امیر قادری قبلا مثال مشهور این بود که خواص حرکت می‌کنند، و مردم سنگ می‌زنند. حالا اما همه چیز کاملا برعکس شده است.  با تشکر از دوست عزیزم آرش فهیم/ مطالب بیشتر در این زمینه را در وب وی بخوانید

 
***درهمین باره مطلب خواندنی دوست عزیزم حمید..در وبلاگ سینماوسیاست باحمیدخان راببینید.بخشی از نوشته ایشان را با هم ببینیم: "مسلما وزارت ارشادی که می خواهد این روند را بشکند و جماعتی تابع ولایت فقیه و انقلاب را وارد عرصه سینما کند مورد اعتراض قرار می گیرد. چون این جماعت هنر را فقط برای خود می دانند و غیر خود را به هیچ وجه قبول نمی کنند. جایزه ها را هم بین خودشان تقسیم می کنند و تشخیص هنرمند و غیر هنرمند متعلق به خود می دانند. جوایز جشنواره فیلم فجر را سلیقه ای و سیاسی می دانند ولی کاندید کردن گلشیفته را در جشن خانه سینما کاملا فرهنگی بدون غرض می دانند.  کافی است ساز آنها را بزنید و یا با ساز آنها برقصید. بدون اینکه متوجه بشوید عضو خانه سینما می شوید و نابغه و هنرمند و هزاران تفسیر مقدس دور تا  دور شما را فرا می گیرد. نکته جالب و افشاگرانه ای که باید بگویم این است. شخصی مثل محمد تقی فهیم که در این عرصه مو سفید کرده است و فقط جرمش این است که منتقدی مسلمان است و در راستای نظام قلم می زند هم اکنون شدید ترین هجمه ها و ناسزاها را شاهد است. مسعود فراستی که مورد اعتماد نظام است و خارج از عقاید ماسونی و روشنفکری نظر می دهد شدیدا در معرض اتهام است و بیشترین هجمه ها به برنامه هفت فقط به خاطر اوست. علیرضا افتخاری که فقط جرمش در آغوش گرفتن رییس جمهور منتخب مردمش است همه می دانید که از دست هجمه ها قصد مهاجرت دارد. در عوض شجریانی که دقیقا تا قبل از انتخابات هیچ روشنفکری توجهی به او نمی کرد به یکباره مقدس می شود. در ورزش هم مثلا حمید سوریان و حسین رضا زاده ای که از دولت و رییس جمهور حمایت کردند شدیدا مورد هجمه قرار گرفتند و می گیرند....  از بحث خارج نشویم. با این تفاسیر مدرک دار باز خانه سینما را خانه فرهنگ و هنر و غیر سیاسی می دانید؟ به نظر شما این دیکتاتوری کامل و مطلق نیست؟ کاری نداریم عسگر پور عقده های کدام جناح را وظیفه دارد خالی کند (  با اینکه می دانیم )  . ولی یک مدیر عامل نهاد کذایی و اضافه و غیر مسئول که طبق قانون هم اگر حساب کنید زیر مجموعه ای از دولت و وزارت ارشاد و معاونت سینمایی است . حق ندارد در تصمیم گیری های کلان و گنده تر از دهانش سخنگویی کند...."

چند سوال مهم از مسئولان سیاسی و بی قید خانه سینما

انحصارطلبی غربزدگان، مرا به یاد روشنفکرانی می اندازد که رضا خان را به قدرت رساندند و باز هم ادعای انسانیت و آزادی و دموکراسی داشته و دارند. اگر عسگر پور و فرهاد توحیدی و سایر مسئولان این جشن سیاسی راست  می گویندُ به این چند پرسش پاسخ دهند:

1- چرا فرد خائن و وطن فروشی چون گلشیفته فراهانی را تجلیل کردند؟ کسی که در فیلم های استراتژیک آمریکایی نماد تسلط وطن توسط مرد امریکایی می شود؟ کسی که کشف حجاب می کند و فساد درونی و کثافت خود را علنی می کند و از مسلمانی بویی نبرده است، چرا که در شرایطی که همه به حقانیت اسلام دارند پی می برند، وی کشف حجاب می کند و با سازمان های ماسونی همنوایی می کند! بازیگری که در خارج از کشور، علیه نظام فحاشی کرده و در یک فیلم تبلیغاتی برای سازمان جنگی آمریکا بازی کرده است، به عنوان یکی از نامزدهای چهاردهمین جشن خانه سینما معرفی شده است! این بازیگر طی ماههای گذشته،با حضور در جشنواره های غربی و مصاحبه با رسانه های وابسته، علیه نظام و ارزش های اسلامی بارها صحبت کرده است و انتخاب او به عنوان نامزد برترین بازیگر جشن خانه سینما تعجب برانگیز است، شاید هم رسواکننده آنها که ذیل صنف سینما نهان شده اند.

به علاوه چرا بازیگران همکار محافل غربی بر ضدجمهوری اسلامی و فیلم های توقیفی، به عنوان نامزدهای تندیس شایستگی چهاردهمین جشن خانه سینما انتخاب شدند! در میان نامزدهای این جشن همچنین نام فیلم توقیفی و مبتذل «آتشکار» و فیلم «سنتوری» که حتی مجوز اکران عمومی را نیافته دیده می شود! این جای سوال جدی دارد.

2- چرا از مخملباف که فیلم غرگرای سفر قندهار و فریاد مورچگان را ساخت و حقانیت اسلام و حجاب را زیر سوال برد و فیلم هایش چندان قوی نیست، تجلیل می شود؟ آیا او هم وطن گراست؟ کسی که به شهادت دوستان افغانستانی بنده وبه شهادت اسناد غیر قابل خدشه، تبدیل به مجرای پخش برخی مجلات سکسی در افغانستان اشغالی، شده بود و مردم کابل وی را دفعاتی از کابل بیرون انداختند و او با حمایت غربی ها و آمریکایی ها مشغول ساخت فیلم علیه آرمان های مردم ایران است! آیا واقعا خانه سینمای عسگرپور و توحیدی، یاران مخملبافند و یا یاران ارباب مخملباف؟ یا واقعا اینقدر اسناد ومدراک وفیلم های وی را ندیده اند که او را سینماگر متعهد و شاخصی می دانند و از وی تجلیل می کنند؟

3-  چرا جلوی سیاسی بازی دخترکی که هنوز هم در اوهام ده ماه پیش سیر می کند و همنوا با سران فتنه، دستبند سبز لجنی می بندد و همراه با اربابانش در این جشن سیاسی سخن می راند، را نگرفتند؟ آیا قدرت یک تذکر دادن را هم ندارند؟ این چه مدیریت سیاسی و جناحی بر یک نهاد ظاهرا صنفی است؟ اگر هم قصدی نداشته اند، چرا با تذکر ندادن، خود را خراب کرده اند؟

4-  چرا یک خط در میان به مسئولان دولت حمله کردند و مظلومیت نمایی کردند؟ چرا در عوض جوابگویی به دغدغه های منتقدین و سینماگران اصیل و مردم خداجوی ایران در بی عرضگی هنرمندنمایان غربزده، به دولت حمله کردند؟ آیا دفاعی رد برابر این سینمای گیشه گرا و غربزده دارند؟

5- چرا سعی در تخریب مسعود ده نمکی داشتند؟ چرا در آن زمان خاص تصویر وی را پخش کردند؟

6- چرا مثل عقده ای ها به دوستانشان گفته بودد که تکرار کنند من عضو خانه سینما هستم؟ مگر از ظواهر امر بر نمی آمد که اینها که در آنجا جمع شده اند، اعضای خانه سینما هستند؟ چه نیازی به گفتن بود، مگر عقده گشایی و یار جمع کردن و سیاسی کاری؟ چرا دروغ می گویند که می گویند ما صنفی هستیم؟ بهتر نیست اسم خود را بگذارند خانه سینما گران غربگرای سبز لجنی؟

7- چرا هنوز کسی چیزی نگفته، مرجع ضمیر را به خود گرفتند و با مظلومیت نمایی فریاد زدند که ما توسط بی.بی.سی و  وی.او.ای (صدای آمریکا) سازماندهی نشده ایم. مگر بی.بی.سی و صدای آمریکا اگر می خواستند این جشن را در ایران عصر احمدی نژاد انجام دهند، کاری به جز اعمال و گفته های مبتذل برخی اهالی خانه سینما می کردند؟

درهمین باره رک: اعتراض به نحوه داوری در جشن خانه سینما  /  انتقاد پژوهشگر کیهان به “درباره الی” /  شش استدلال برای دفاع از کارگردان یوسف پیامبر، مصاحبه فضلی‌نژاد با خبرگزاری فارس /  گزارش افشاگرانه خبرنامه دانشجویان ایران علیه فارابی و شهرداری و جشن خانه سینما: در میتینگ سیاسی خانه سینما چه گذشت؟ 


نوشته شده در  یکشنبه 89/6/28ساعت  5:41 عصر  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

انتقاد پژوهشگر کیهان به فیلم “درباره الی”
انتقاد پژوهشگر کیهان به درباره الی

پیام فضلی‌نژاد، پژوهشگر مؤسسه کیهان با انتقاد شدید از حضور فیلم «درباره الی» در جشنواره فیلم فجر گفت: «درباره الی» نباید اکران عمومی شود.پیام فضلی‌نژاد در گفت‌و گو با فارس گفت: علی رغم اینکه نهادهای قانونی به تهیه‌کنندگان فیلم «درباره الی» هشدار داده بودند که از این بازیگر در ساخت فیلم استفاده نکنند، کارگردان فیلم از وی استفاده کرد و به این هشدارهای قانونی که پیش از ساخت فیلم داده شده بود، اعتنا نکرد.
وی ادامه داد: بازیگر زن فیلم «درباره الی» سال ???? در فیلمی هالیوودی به نام «مجموعه دروغ‌ها» بازی کرد که آن فیلم براساس برنامه تبلیغاتی سازمان جاسوسی سیا (CIA) ساخته شد. در بهار ????، سازمان اطلاعات مرکزی امریکا یکی از افسران پیشکسوت خود را به نام «پل باری» به عنوان رابط CIA در هالیوود معرفی کرد. پس از آن، «مایکل هایدن» که ریاست امور هالیوود در CIA از هالیوود می‌خواهیم تا با تعریف کارکنان CIA به عنوان افراد بسیار ماهر، کارآمد و با شهامت به این سازمان در رسیدن به اهدافش هر چه بیشتر کمک کند.
وی افزود: گزارش این نشست را خبرگزاری «یونایتد پرس اینترنشنال» در ?? خرداد ???? منتشر کرد. در مصوبه این نشست اعلام شد که فیلم‌هایی با مضامین تبلیغاتی برای مطلوب جلوه دادن عملیات جهانی سیا در مبارزه با تروریسم باید ساخته شود و CIA نظارت بر فیلم‌نامه‌های این آثار را برعهده می‌گیرد.
فضلی‌نژاد اظهار داشت: همزمان با این نشست مشترک هالیوود و CIA ساخت فیلم مجموعه دروغ‌ها نیز که به زندگی و مأموریت یک مأمور سیا در خاورمیانه برای کشف شبکه‌های تروریستی می‌پردازد، کلید خورد و یک بازیگر زن ایرانی جهت ایفای نقش جاسوسه فاسد این فیلم برگزیده شد. 
او اضافه کرد: بنابراین مسئله نخست این است که بازیگر فیلم «درباره الی» نه در یک فیلم‌ هالیوودی بلکه در اثری امریکایی که خط مشی تبلیغاتی سازمان جاسوسی سیا را پی می‌گیرد حضور یافته است و این فعل یک عمل مجرمانه و ضد ایرانی است. از حیث قضایی، دادستانی عمومی و انقلاب تهران به سبب اینکه یک تبعه ایران در پروژه‌ای علیه منافع ملی کشورش مشارکت داشته می‌تواند این بازیگر زن را به عنوان متهم تحت پیگرد قضایی قرار دهد. البته اینکه در تحقیقات امنیتی مشخص شود که وی جاهل بوده مسئله دیگری است اما قطعاً فعل مجرمانه‌ای اتفاق افتاده که مشمول مجازات کیفری می‌گردد. حداقل مجازات چنین بازیگرانی برای حضور در پروژه‌های سینمای هالیوود باید محرومیت آنان از هر گونه فعالیت در سینمای ایران باشد.
نویسنده کتاب شوالیه‌های ناتوی فرهنگی در مصاحبه با خبرنگار سینمایی ما افزود: این بازیگر زن، روز ?? مهر ?? در گفت‌وگویی با روزنامه نیویورک دیلی نیوز صراحتاً اقرار می‌کند که قوانین اسلامی را زیر پا گذاشته است و می‌گوید به این دلیل نگران بازگشت به ایران است وقتی به این دلیل نگران بازگشت به ایران است وقتی این بازیگر می‌گوید می‌داند که قانون اسلام را زیر پا گذاشته تکلیف مسئولان سینمای ایران با وی روشن است. البته ما جزئیات پشت پرده چگونگی حضور وی در هالیوود و رابطانی که او را به رادلی اسکات معرفی کرده‌اند می‌دانیم و برنامه‌های بعدی این پروژه را که در راستای ناتوی فرهنگی است، افشا خواهیم کرد.
وی اظهار داشت: بعد دیگر این پروژه ریشه در برنامه‌های وزارت‌خارجه ایالات متحده دارد. سه سال پیش جورج بوش رئیس‌جمهوری وقت امریکا درخواستی را از دستیار ویژه وزیر خارجه در امور فرهنگی دریافت کرد که نام آن مبادلات مردم به مردم بود معاون رایس در آن درخواست، طرحی را با عنوان ارتباطات استراتژیک فرهنگی ارائه داد و از آنان به عنوان تعاملات کم هزینه یاد کرد. مضمون اصلی درخواست از رئیس‌جمهور امریکا این بود که اجازه دهد وزارت‌خارجه با همکاری سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) برنامه‌های فرهنگی مشترکی را در امریکا با حضور هنرمندان ایرانی برگزار کند.
فضلی‌نژاد ادامه داد: اما نقطه حساس طرح BCA جایی بود که هم دفتر فرهنگی مبادلات ایرانی امریکایی در وزارت خارجه ایالات متحده تأسیس شد و هم نماینده سازمان سیا در هالیوود تغییر کرد. بر اساس این تغییرات، رویکرد ایالات متحده به بازیگران ایرانی نیز رویکرد جدیدی شد و ابتدا یک بازیگر زن ایرانی برای بازی در فیلم مجموعه دروغ‌ها ساخته رادلی اسکات برگزیده شد.
وی گفت: همزمان با ساخت این فیلم‌ هالیوودی بر اساس دستورالعمل مبادلات مردم به مردم و مصوبه نشست مشترک هالیوود با CIA وزارت خارجه امریکا نیز جزوه‌ای را منتشر کرد با مضمون اندیشه نماینده بودن این جزوه به کارکرد هنرمندان می‌پرداخت و این که چگونه در برنامه دیپلماسی عمومی و فرهنگی اصلاً نمی‌گذراند طرف فوق ستاره شود. ارتباطات استراتژیک فرهنگی می‌توان از هنرمندان بیگانه به عنوان ابزار انتقال ارزش‌های سکولار امریکایی بهره گرفت و مسئله اصلی بحث ما نیز اینجاست. برخلاف کسانی که موضوع حضور یک بازیگران سینمای ایران در جهان است، مسئله یک بحث امنیتی و نیز موضوعی هویتی است. برنامه مبادلات مردم به مردم راهبردی است که وزارت خارجه امریکا آن را جزیی از حیات راهبرد امنیتی امریما در جهان خوانده است. در کتاب اقدامات جهانی: ایجاد یک پل ارتباطی تمام مصادیق آن اعم از سینکما، موسیقی، هنرهای تجسمی و حتی ژانرهای مطلوب برای آن معرفی شده است. وزارت خارجه امریکا رسماً اعلام کرده که برای هنرمندان ایرانی در محصولات امریکایی موقعیت حضور و فعالیت ایجاد می‌کند تا براساس یک چشم‌انداز امنیتی بتواند از آنان به عنوان سفیران ارزش‌های سکولار ایالات متحده بهره گیرد.
پژوهشگر مؤسسه کیهان گفت: آنانی که چشم و گوش خود را بسته‌اند و خوش‌خیالانه می‌گویند نباید به خاطر یک دختر بچه‌ای که فقط ? سکانس در یک فیلم هالیوودی بازی کرده سر و صدا راه بیاندازیم آنان هم بهتر است بروند کتابچه رسمی سیاست‌های مبادلات مردم به مردم را که به امضای رئیس‌جمهور امریکا رسیده بخوانند و هم بدانند که مسئله اصلی ما مسئله فروپاشی ایدئولوژیک و مخدوش شدن ساختارهای ارزشی و هنجارهای جامعه ایران است.
فضلی‌نژاد اظهار داشت: فروپاشی ایدئولوژیک مقدمه سقوط فیزیکال یک نظام است. ایالات متحده این سیاست را به مثابه دینامیزم اصلی پروژه براندازی نرم تعریف کرده و از آن به عنوان دیپلماسی عمومی در عرصه هنر یاد می‌کنند.
این عضو انجمن نویسندگان و منتقدان سینمایی ایران در ادامه گفت: سخن ما این است که وقتی یک بازیگر زن توانمندی هنری خود را در خدمت سیاست ایالات متحده برای فروپاشی ارزش‌های جامعه خودش قرار می‌دهد چرای باید فعالیت او در سینمای ایران را برتابید؟ همه این تحلیل‌های مستند به کنار آیا این بازیگر از ارزش‌های اخلاقی و هویتی خود عدول نکرده است؟ آیا نقشی که در فیلم‌ پذیرفته دقیقاً توجیه سیاست‌های به اصطلاح ضدتروریستی امریکا علیه مسلمانان در خاورمیانه نبوده؟
وی افزود: بنابراین در دو سطح به این موضوع باید نگریست اول عدول از ارزش‌های اخلاقی و عرف جامعه ایران دوم حضور در پروژه امریکایی فروپاشی ایدئولوژیک که ایالات متحده علیه ایرانیان دنبال می‌کند.
فضلی‌نژاد با اشاره به پایمردی ستایش برانگیز وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در هر دو ماجرای حضور بازیگر زن ایرانی در هالیوود و نیز نمایش فیلم درباره الی گفت: آقای صفار هرندی به عنوان مدیری که اصول مدیریت استراتژیک را می‌داند با اشراف پیرامون تبعات حضور این فیلم در جشنواره فیلم فجر گفتند که اگر کسی قانون را زیر پا بگذارد، خود را زیر پا گذاشته است هنگام انتشار خبر حضور این بازیگر در فیلمی هالیوودی نیز آقای وزیر موضعی عالمانه گرفت و هزینه بسیاری را پرداخت از حیثیت خود مایه گذاشتند تا سینمای ایران تسلیم دیپلماسی فرهنگی ایالات متحده نشود و نتواند آثار و تبعاتش را بر سینمای ایران تحمیل نماید. در رخداد حضور فیلم درباره الی جوانمردانه ایستاد تا این فیلم به جشنواره راه نیابد. رئیس‌جمهور اصولگرا هم هیچ دستوری مبنی بر حضور این فیلم در جشنواره صادر نکرد بلکه فقط خواستار بررسی موضوع شد هشدارهای قانونی قبل از ساخت این فیلم از سوی نهادهای قانونی به تهیه‌کننده درباره الی برای عدم استفاده از این بازیگر در فیلم داده شده بود. اما معلوم نیست که معاونت سینمایی وزارت ارشاد بر اثر کدامین فشارها تسلیم شد.
عضو دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان ادامه داد: ظاهراً پس از اینکه اعلام کردند این فیلم روز ?? بهمن در جشنواره برلین به نمایش درمی‌آید معاون سینمایی تصمیم گرفت تا این فیلم اجازه نمایش در جشنواره را بیابد یعنی تسلیم دور زدن قانون توسط تهیه‌کننده فیلم شد تا از جشنواره برلین مبادا که عقب بیفتند. البته دیدیم که عوامل فیلم در یک دهن کجی آشکار در جشنواره فیلم فجر حضور پیدا نکردند و جشنواره برلین را به جشنواره فجر ترجیح دادند. البته اینها به معنای اکران عمومی فیلم درباره الی نیست و همه ما در برابر نمایش آن خواهیم ایستاد.
فضلی‌نژاد در پایان گفت: صورت مسئله روشن است. زن بازیگری به هویت ملی و دینی خود پشت کرده و عالمانه ابزار پروژه‌ای امریکایی شده است فعل فبیح و غیرقانونی او سبب اضرار به غیر (یعنی کارگردان فیلم) شده است. معلوم است که آن بازیگر در اینجا هم مسئولیت مدنی برای جبران خسارت به تهیه‌کنندگان آن فیلم را دارد و هم مسئولیت کیفری دارد چرا در ارتکاب این فعل قبیح نظام باید هزینه بدهد؟ آن بازیگر باید مسئولیت رفتار غیرقانونی‌اش را بپذیرد و خسارات ناشی از آن را جبران کند. چرا معاونت سینمایی هزینه‌ای را که وزیر ارشاد به سبب پایمردی بر سر این مسئله پرداخت زیر پا می‌گذارد و اجازه نمایش این فیسلم را در جشنواره فجر که تابلوی ارزش‌های انقلابی ایرانیان است می‌دهد؟ مگر نه اینکه فعل قبیح آن بازیگر هویت ملی مجموعه بازیگران سینمای ایران را مخدوش کرد و با اصول و ارزش‌های سینمای انقلاب اسلامی در تعارض محض است؟ اگر چنین است که هست چه اتفاقی افتاده که آقایان به سبب یک فیلم حاضر می‌شوند به آن ارزش‌های فاخر پشت کند و عملاً در برابر یک پروژه امریکایی که صبغه براندازی نرم دارد کوتاه بیایند؟


نوشته شده در  یکشنبه 89/6/28ساعت  5:23 عصر  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

به گزارش شیعه آنلاین، سریال کارتون انیمیشنی سه بعدی شخصیت تاریخی «صلاح الدین أیوبی» با نام «صلاح الدین .. قهرمان اسطوره ای» با هزینه ای بالغ بر هشت و نیم میلیون دلار توسط مؤسسه شبکه الجزیره قطر ساخته شد. 

مراسم رونمایی از این سریال پرهزینه، پنج شنبه شب گذشته طی مراسمی رسمی و با حضور مسئولان این شبکه ماهواره ای و تعدادی از چهره ها و شخصیت های فرهنگی و سیاسی قطر و دیگر کشورهای جهان، در دوحه پایتخت قطر برگزار شد. پخش این سریال انیمیشنی که با همکاری یک شرکت سینمایی مالزیایی ساخته شد، از جمعه آغاز شد و قرار است ساعت 18 به وقت مکه مکرمه، جمعه هر هفته پخش شود. گفتنی است ساخت این سریال کارتون انیمیشنی سه بعدی که در شبکه الجزیره کودکان پخش می شود، سه سال به طول انجامید و اولین تولید مشترک میان مالزی و قطر به شمار می رود.
در همین راستا «محمود بوناب» مدیر اجرایی شبکه الجزیره کودکان در این باره گفت: سریال کارتونی «صلاح الدین...قهرمان اسطوره ای» از شخصیت تاریخی «صلاح الدین أیوبی» نشأت گرفته اما داستان این سریال کارتونی به طور کامل و صد در صد برگرفته از زندگینامه این شخصیت تاریخی نیست بلکه می توان گفت اکثر بخش های آن برگرفته از زندگینامه واقعی وی است. مابقی داستان عبرت های تاریخی است که از شخصیت ها و ماجراهای دیگر تاریخی گرفته شده است. وی در ادامه افزود: این سریال کارتونی که 26 قسمتی است، برای سنین 12 تا 15 سال ساخته شده و در ساخت آن از جدیدترین تکنولوژی های فنی روز دنیا استفاده شده است. با توجه به کیفیت بالا و زیبایی داستان این سریال، مسئولان شبکه الجزیره به فکر آن افتاده اند که از روی این داستان یک فیلم سینمایی بسازند. 
صلاح الدین أیوبی کیست؟
«صلاح الدین أیوبی» فرمانروای ایوبی و یکی از سرداران مسلمان در جنگ‌های صلیبی بود. ایوبیان دودمانی کردتبار بودند که از 1171 تا  1260/1250 میلادی در مصر، سوریه و عراق فرمانروایی کردند. پایتخت‌های ایشان دمشق و قاهره بود. «صلاح الدین» در دوران حکومتش سه هدف عمده را دنبال می‌کرد: 1- استوار ساختن قدرت حکومت برای خود و خاندان ایوبی 2- سرکوب شیعیان 3- جنگ با صلیبیون. وی به هر سه هدف خود تا حد زیادی دست یافت. منبع
***وب سینما ساحل نجات: ای کاش سینماگران غربزده ما هم اندکی تامل می کردند و چهره های شاخص تمدن اسلامی و تشیع و مستبصرین به تشیع را در فیلم ها و مستندهای خود بیش از پیش به نمایش در می آوردند. گرچه برخی کارها چون سریال غیاث الدین  جمشیدکاشانی در صداوسیمای جمهوری اسلامی  ساخته شد، ولی مد نظر سینمای ایران و مدعیان گزافه گوی غربگرایی آن است. غربزدگانی چون بهرام بیضایی و بهمن فرمان آرا و... در تکمیل این خبر، یادداشت مرتبطی که قبلا در این وبلاگ کار شده را بخوانید: http://naghdefilm.parsiblog.com/1728208.htm

نوشته شده در  یکشنبه 89/6/28ساعت  2:40 عصر  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

تبلیغ تبادل همسر در مطبوعات استرالیا(مستعمره ملکه انگلیس)!

بررسی مطبوعات محلی استرالیا نشان می دهد این مطبوعات با درج مطالب مختلف، شهروندان خود را به تبادل همسر با یکدیگر دعوت می کنند تا به اصطلاح زندگی آنان از یکنواختی خارج شده و متنوع شود.به گزارش شیعه آنلاین به نقل از بی باک، برای نمونه در ستون صفحه اجتماعی یکی از مجلات معروف استرالیا، نوشته: بیایید شما هم یک بار همسر خود را با دوستتان عوض کنید و مزه چنین تبادل همسری را بچشید. خواهید دید با چه قیمت ارزانی به بهترین لذت دست می یابید و زندگی یکنواختتان از یکنواختی خارج می شود! گفتنی است برخی از مطبوعات استرالیایی نیز با درج مطالبی متفاوت، مخالفت شدید خود با پدیده تبادل همسر را اعلام کرده و می نویسند: شما که تمایل دارید همسر خود را با دوستتان جابجا کنید می توانید برای یک بار هم که شده به دادگاه شهر "ملبورن" بروید و با چشمان خودتان از نزدیک پرونده های مختلف جنایی که بر اثر تبادل همسر به وجود آمده را مشاهده کنید.

این مطلب در ادامه می افزاید: دهها پرونده قتل بر روی میز یکی از قضات دادگاه شهر "ملبورن" قرار دارد که اکثر این پرونده ها به دلیل مسائل ناموسی است که بعد از انجام عملیات تبادل همسر به وجود آمده است. برای نمونه در یکی از جدیدترین این پرونده ها، یک مرد 51 ساله ناگهان ناپدید شده و تا به امروز هم اثری از وی دیده نشده است و خبری نیز در دست نیست. این در حالی است که او مانند روزهای دیگر در حال بازگشت از محل کار خود به سمت خانه بود. این مرد میانسال چند ماه پیش همسر خود را با یکی از همکارانش برای چند روز عوض کرده بود. این مطلب همچنین می افزاید: وی قرار بود تا چند روز دیگر همسر خود را با همسر یکی دیگر از دوستانش که از نزدیکان نخست وزیر نیوزلند به شمار می رود،تعویض کند.پس از ناپدید شدن وی بلافاصله یک پرونده جنایی تشکیل شد. قاضی این پرونده می گوید "هنوز اطلاعات دقیقی در مورد علت ناپدید شدن وی در دست نیست،امابه نظر نمی رسد که تلاش وی بر تبادل همسر با فردی دیگر، مسأله ای بی ربط در این پرونده باشد". کدخبر:62376 - http://www.rajanews.com/detail.asp?id=62376


نوشته شده در  یکشنبه 89/6/28ساعت  2:37 عصر  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

<   <<   21   22   23   24   25   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سواد رسانه ای درحوزه:تحلیل و برررسی شبکه های اجتماعی و موبایل
معرفی تفصیلی کتاب «اسطوره های صهیونیستی در سینما»
نقد وبررسی چند فیلم ایرانی جدید توسط سعید مستغاثی
نقد وبررسی ابعادشخصیت مرد درسینمای ایران/بررسی\تسویه حساب\
نقد و بررسی انیمیشن ظهور نگهبانان/ rise of guardian
مروری بر فیلم های بازگوکننده جنایات صهیونیسم غاصب درفلسطین اشغال
حقیقتاچرارسانه های آمریکایی نسبت به ایران،اینقدر کینه جو هستند؟!
هالیوودوبازنمایی محرف تاریخ واندیشمندان ایرانی-نقدفیلم پزشک
بررسی سینمای اسراییل[غاصب]:شرق،غرب وسیاست بازنمایی
آشنایی با الکس جونز اندیشمند و منتقد ومستندساز آمریکایی...
[عناوین آرشیوشده]