سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معرفی کتاب اسطوره‌های صهیونیستی سینما (نوشته سارا صفالو)

بخشی از متن کتاب را -که در برنامه رادیویی معرفی شده است- دانلود کنید یا بشنوید:

اگر از آدم‌هایی نیستید که به شعارِ «هنر برای هنر» اعتقادِ راسخ دارند و معتقدید که رسانه به هر حال «رسانه» است و قرار است به اصطلاحِ عوام بالأخره پیامِ آموزنده‌ای، حرفی و چیزی به مخاطب برساند و بدتان هم نمی‌آید به پشتِ صحنه? تمامِ چیزهایی که از کودکی تا به حال دیده‌اید و می‌بینید، سرک بکشید و خودتان همان پیام‌های آموزنده? زندگی‌تان را در مسیرِ انسان شدن دوره کنید، بد نیست نگاهی به اسطوره‌های صهیونیستی سینمابیندازید. البته اگر تحملش را دارید و ظرفیت‌تان یک کم بالاست و عادت دارید به جای خشم، مدام نفسِ عمیق بکشید. چرا؟ چون این کتاب خیلی بیش‌تر از عنوان و ادعای ناشرش به تمامِ آنچه عادت کرده‌ایم سرک می‌کشد و به قولِ اهلش اصلِ جنسِ چیزی را که مدت‌هاست نشان‌مان داده‌اند، نشان‌مان می‌دهد. آن هم نه تنها در سینما، بلکه در تمام آنچه نامِ رسانه‌های پر مخاطب را یدک می‌کشند. مثل تلویزیون و کتاب و…

از متن کتاب:

سبکِ زندگی و رفتار و افکار در سریالِ جواهری در قصر به مانندِ مکتبِ بودایی هیچ خطری برای سرانِ قدرتِ سالارِ جهانی ندارد و حتی فرمان‌برداریِ وفادارانه? یانگوم به نظامِ ظالمانه? حکومتی، در مسیرِ خواسته‌های آنان برای تربیتِ شهروندانِ جهانی است. دراین سریال بدونِ حضورِ خدا، یانگوم به تنهایی و با تکیه بر قوایِ بشریِ خود، عزم جزم کرد و به مقامِ والایِ پزشکِ مخصوصِ عالی‌جناب رسید. همین اسوه? بی‌خدا، موردِ پسندِ رسانه‌های مسلطِ جهان است. الگویی بدونِ هیچ خدایِ حقیقی و بدونِ حضورِ پیامبری و بدونِ داشتنِ محتوایی غنی، در مقابلِ نظام‌های ناعادلانه? اجتماعی که در زندگی موفق و خیرخواه است و فداکار و نوع‌دوست نیز می‌باشد. دقیقاً همان معنویت و عرفان و سلوکِ سکولار و عرفی شده و بدون حضورِ عواملِ حیاتی، پروژه‌ای که در تقابل با اسلامِ پیش‌رو، بسیار ظریف و بدون ایجادِ حساسیت عمل خواهد کرد. این نوع زندگی نه درتقابل با نظامِ امپریالیستی که در راستای آن است. متأسفانه این سریال بدونِ هیچ نقدِ محتوایی با دو نوبت پخش در تلویزیونِ ایران نمایش داده شد.

? ? ?

در توضیحِ ناشر بر کتاب می‌خوانیم: «اسطوره‌های صهیونیستی در سینما عنوانِ اثری است که سعی در شناساییِ همه? نشانه‌ها و نمادهایی دارد که سینمای غرب با وام گرفتن از معتقدات، باورها، تعصب‌ها، اهداف و خطِ مشیِ یهود و صهیونیسم آن‌ها را در آثارِ سینمایی به تصویر کشیده است.

میدان و میزانِ تأثیرگذاریِ سینما و رسانه‌های سمعی و بصریِ جمعی و به‌ویژه بیانِ غیرِ مستقیم اما نافذ آن این امکان را ایجاد کرده است تا دست اندرکارانِ وام‌دارِ سینمای غرب همه? همتِ خود را مصروفِ به خدمت گرفتنِ آن در جهتِ منافعِ یهودیتِ صهیونیستی کنند.»

اما حقیقت این است که قرار است در طول سفرمان با این کتاب بیش‌تر از این‌ها شگفت‌زده شویم. در این کتاب بعد از فصلِ اول که به دنیایِ اسطوره‌شناسی و تعریف و شناختِ مختصری از آن اختصاص دارد، مستقیماً واردِ بررسیِ رابطه? صهیونیسم و رسانه می‌شویم. حتی فرمول‌های نوشتنِ فیلم‌نامه‌هایی با این مضمون نیز دراین فصل ارائه می‌شود. حالا کتاب آن‌قدر زمینه? منطقی برای‌مان ساخته که ما را به فصلِ اصلی و هیجان‌انگیزش می‌برد؛ آشنایی با اسطوره‌های صهیونیسم و مثال‌های هیجان‌انگیز و آشنای کتاب.

این‌جاست که نه تنها دنیایِ هالیوود و فیلم‌های آخرالزمانیِ شناخته‌شده‌ای مثلِ ماتریکس و ارباب حلقه‌ها و… معرفی می‌شوند بلکه حدودِ صد و هشتاد و پنج عنوان اثر در حوزه‌های مختلف از کارتون‌های کودکی‌مان مثل هاچ زنبور عسل گرفته تا کتاب‌های پائولو کوئلیو و از ای کی یو سان تا یانگوم و حتی ریزه‌کاری‌های صهیون‌پرستانه? مصائبِ مسیح را با دقت و ظرافت به نقد می‌کشد و اسطوره‌های صهیونیستی-یهودی و حتی ریشه? برنامه‌سازانِ آن‌ها و بلایی را که قرار است سرمان بیاورند مستدل و دقیق و با نگاهی به تمامِ اسطوره‌های یهود اعم از اسطوره‌های قدیمی مثل ارضِ موعود و اتوپیِ صهیون تا شیطان‌پرستی و بودیسم و حتی ریشه? یوگا و معبد شائولین و هولوکاست را بازگو می‌کند و اتفاقاً در پایان هم متواضعانه مدعی است که: «بی‌گمان فیلم‌های یادشده در این کتاب دربرگیرنده? تمامِ آثارِ ارائه شده طیِ بیش از یک صد سال فعالیتِ سینمایی نیست، بلکه تنها بیان مصادیق و نمونه‌هایی است که امکانِ بررسی و تحلیلِ دقیق‌تر و دیگرگون را برای علاقه‌مندانِ مطالعاتِ فرهنگی فراهم می‌آورد.»

با این حال همین کتابِ پر از تواضع به قدرِ کافی میخکوب‌تان می‌کند و به خاطرِ همین است که گفتم یک ظرفیتِ بالا و یک نفسِ عمیق می‌خواهد. حتی اگر سعی کنید مثلِ نویسنده به خودتان بقبولانید که: «سینما طیفی پر تنوع از مخاطبان دارد که هر کدام به فراخورِ میزانِ دقت و عمل‌شان، برخی از این اسطوره‌سازی‌ها را درک می‌کنند و تأثیرِ لازم را می‌پذیرند. به‌طورِ قطع همه? مخاطبان، تمام محتوای فیلم‌ها را درک نمی‌کنند، اما تکرارِ بن‌مایه‌ها واساطیرِ صهیونیستی در فیلم‌های مختلف، باعثِ جا افتادنِ آن‌ها درناخودآگاهِ ضمیرِ آنان می‌گردد و نوعی هم‌سوییِ انفاسِ انسانی با برنامه‌های صهیونیسم را به وجود می‌آورد و مقاومتِ مخاطبان را کم می‌کند. علاوه بر آن، قوتِ اسطوره‌پردازی‌های سینمایی و هنری، باعثِ قوتِ قلب و افزایشِ انگیزه? همراهانِ صهیون نیز خواهد بود.» سه شنبه، 8 شهریور 1390

توضیح سردبیر خانه کتاب اشا:موضوعِ کتابی که خانمِ صفالو معرفی کرده است، در نگاهِ اول موضوعی مرموز و شگفت‌آور است. نظیرِ محتوایِ این کتاب را قریبِ 9 سالِ قبل، به صورتِ جزوه‌ای 200-300 صفحه‌ای خوانده‌ام و می‌دانم شیوه? استدلال و ادعایِ کتابِ اسطوره‌های صهیونیستی سینما چه و چگونه است. من هم درباره? هاچ زنبور عسل و محصولاتِ مختلفِ شرکتِ والت دیزنی تحلیل‌هایی نظیر آن‌چه در این کتاب آمده است خوانده‌ و شنیده‌ام. با این همه پذیرشِ دعوی‌هایِ این کتاب برایم بسیار دشوار است. می‌توانید جمله? پیشین را دلیلِ مخالفتِ سردبیر برایِ انتشارِ معرفیِ این کتاب در خانه? کتاب اشا محسوب کنید. اما چنان‌که در صفحه? معرفیِ اشا نوشته‌ایم، به طرحِ دیدگاه‌هایِ مختلف در اشا معتقدیم و این اتفاق را زمینه? تبادل افکار و نقد می‌دانیم. همه? ما در معرضِ نقد دیگران قرار داریم. این مطلب و کتابِ معرفی شده در آن هم همین‌طور. به همین دلیل از موافقان و مخالفانِ محتوایِ این نوشته و کتابِ اسطوره‌های صهیونیستی سینما دعوت می‌کنم درباره? این موضوع اظهارنظر کنند. asha.ir/archives/6223

نظر یکی از خوانندگان کتاب در سایت: با سلام و تشکر از سردبیر محترم خانه کتاب اشا که این اثر ارزشمند را معرفی کردند. بنده نیز محقق سینما و ادیان هستم و با مرکز پژوهش های اسلامی صدا وسیما آشنا هستم و با تحقیقات حوزه فیلم استادی و مطالعات محتوایی فیلم آشنایی ده ساله دارم. این کتاب را به چند دلیل مفید یافتم:
1- اتقان منابع و ساختار مناسب کتاب و ادبیات قابل فهم (گرچه مطالب گفته شده برای اولین بار بعضا در زبان فارسی امده اند و انتقال انها سخت می باشد.)
2- گستردگی فیلم های مورد مطالعه
3- خط شکنی در ایران و تحقیق جدی در حوزه اسطوره شناسی و نشانه شناسی و تحلیل محتوا و فیلم استادی که در ایران متاسفانه مهجور می باشد.
4- توجه تخصصی به حوزه مطالعات یهودی و صهیونیستی
5- استفاده از کتب دینی و اسطوره شناسانه یهودی مخالف و موافق
6- ورود به مباحث استراتژیک و شرق شناسی و بررسی انتقادی آثار هنری مربوطه
7- انتقادهای منصفانه وعلمی با استناد به منابع وکتب علمی حوزه های سوادرسانه ای وتحلیل محتوا
8- توجه به وجوه مختلف فیلم های مورد بحث در جاهای مختلف کتاب و به دست دادن زنجیره دقیقی از مطالعات جدی براین فیلم ها

با یک جستجوی ساده در اینترنت شاهد بودم که این کتاب در سه جشنوراه کشوری مقام اول و دوم را کسب کرده است. در جشنوراه علامه حلی در میان حدود بیش از 200 اثر پژوهشی از سراسر کشور مقام اول را با نوددر صد امتیاز کسب کرده است و در جشنوراه هنر آسمانی نیز از میان حدود 2500 اثر از سراسر کشور مقام اول در رشته پژوهش هنر را کسب کرده است. همچنین در جشنوراه مرکز پژوهش های اسلامی صدا وسیما نیز مقام اول پژوهشی سال 1388 اگر اشتباه نکنم را کسب کرده است. خوب است دوستانی که نقدی دارند دقیق تر متن کتاب را بهتر بخوانند و بعد قضاوت کنند. این قبیل مطالعات در زبان انگلیسی به وفور یافت می شوند و متاسفم که در جامعه ایرانی چنین مطالعاتی کمتر دیده شده است و آنچه نیز موجود است با بی دقتی حمل بر برخی نوشته ای ضعیف می شود. ای کاش قدر آثار خوبی که در زبان فارسی تولید شده است را بهتر بدانیم. باز هم از این سایت گران قدر از معرفی چنین آثاری تشکر می کنم.


نوشته شده در  شنبه 90/9/12ساعت  9:57 عصر  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

سینمای صهیونیستی در یک کتاب

 وقتی سینما ابزار سرکوب ملت ها می شود

کتاب «اسطوره های صهیونیستی سینما» نوشته محمدحسین فرج نژاد توسط انتشارات هلال (وابسته به موسسه موعود عصر) به تازگی منتشر شده است. در این کتاب برخی از اساسی ترین اسطوره ها وافسانه هایی که سینمای صهیونیستی سعی در ترویج آن را دارد، پرداخته شده است. نکته قابل توجه این است که برخی از فیلم هایی که به عنوان صهیونیستی در این کتاب به آن ها پرداخته شده است ، آثاری است که در سیما نیز گاهی به نمایش در می آیند . به مناسبت تداوم جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و ظلم مضاعف بر مردم فلسطین ، ضمن معرفی این کتاب بخشی از آن که به مسائل امروز هم مرتبط است در پی می آید.
اسطوره ملت واحد یهود
پس از اینکه یهودیان در جای جای عالم پراکنده شدند، خاخام ها برای تداوم منافع خود و بهره برداری بیشتر از یهودیان سراسر جهان نهاد رش گلوتا یا پادشاهی در تبعید داوودی برای مهاجران یهودی را تأسیس کردند که توانست رهبری واحدی را کم کم بر یهودیان متفرق پایه گذاری کند و انسجامی دوباره به آنها ببخشد و پراکندگی آنها را تبدیل به فرصتی برای آنها کند که بتوانند با واسطه گری و جاسوسی اقتصادی و فرهنگی و سیاسی در میان ملل گوناگون، هم نژادهای خود را تقویت کنند.
در قرون اخیر اندیشه ملت ارگانیک و ملت واحد بودن یهودیان، در باروری صهیونیسم سیاسی به رهبری تئودور هرتسل سهیم بوده است. در ترویج این اندیشه افرادی چون اسحاق نیوتن، ژان ژاک روسو و زیگموند فروید سهم بزرگی داشته اند و در نوشته های کانت و فیخته هم یهودیان به عنوان یک ملت اندام وار- ارگانیک- تصویر شده اند. ترویج، آموزش و توسعه زبان ع بری در کشورهای مختلف در بین یهودیان و ایجاد اسطوره های مشترک و دشمن مشترک- اسلام شیعی- و سرزمین مشترک راه را برای تثبیت ملی گرایی یهود باز می کند.
اساساً ملی گرایی، پدیده ای کاملاً غربی است که پس از انقلاب فرانسه در بین اقلیت ها بیشتر شد؛ همان میل به وطن و آرمان خواهی مشترک بین افراد مختلف یک قوم را می توان ناسیونالیسم نامید. آلبرت اینشتین، از گسترش ناسیونالیسم یهودی بیمناک بود چرا که این حرکت به نفع تشکیل یک دولت صهیونیستی انجامید. البته او در برهه ای از دولت اسرائیل، حمایت هم کرد!
در تحقیقات تاریخی باید دقت کرد که نشان دادن یک هویت واحد از یهودیان و سپس تأیید این نظر که اینان یک ملت واحد در طول تاریخ بوده اند، یک ایده صهیونیستی است و نباید ما هم با نوشته ها و گفتارمان همیار صهیونیسم بین الملل در این راستا شویم. البته راه تفریط را هم نباید پیمود، باید واقعیات را دید. در خود اسرائیل هم یهودیان با فرهنگ های مختلف، مشکلات، افتراقات و اختلافات فراوانی دارند.
در فیلم های مختلفی این وحدت در آرزوها، آرمان ها، اساطیر و زبان، برای یهودیان سراسر جهان که با هم مانند اعضای یک موجود زنده به صورت ارگانیک عمل می کنند، دیده می شود که در نهایت به اسرائیل اشغالی مهاجرت می کنند؛ برای نمونه در فیلم لینا، زنی به تصویر کشیده می شود که برای آزادی همسرش از زندان های روسیه تلاش می کند، ولی دیری نمی پاید که به اسرائیل باز می گردد و با یک یهودی ازدواج کرده و همسر زندانی سابقش را فراموش می کند!
ساختن فیلم هایی به زبان عبری در همین راستا می تواند ارزیابی شود. برخی منتقدین، یکی از دلایلی که فیلم مصائب مسیح را ضد یهودی ندیدند و آن را به نفع صهیونیسم تاریخی ارزیابی کردند تأکید فیلم بر زبان عبری مردم بنی اسرائیل جامعه فلسطین در سال 33 میلادی بود. در حالی که رومیان، به زبان دیگری صحبت می کردند. زبان عبری بسیار زیاد در این فیلم مورد استفاده قرار گرفت. فیلم هایی مانند فهرست شیندلر ساخته اسپیلبرگ که علاوه بر استفاده از زبان عبری در مجامع داخلی یهودیان، فرهنگ آنها را کاملاً مخالف و حتی ناسازگار با فرهنگ جوامع محل اسکان آنها می داند، در راستای پروژه هرتسل است. وی تأکید داشت که یهودیان غیرقابل جذب و ادغام در ملت هایی هستند که بین آنها زندگی می کنند و در آنها تحلیل نمی روند.
شکی نیست که فیلم های مخالف این روند سانسور می شوند. برای نمونه، یک قسمت از سریال 22 قسمتی تکوما، درباره تاریخ اسرائیل به نام اسرائیلی دیگر بود که مشکل ادغام یهودیان سفاراد یا همان مهاجرین از کشورهای عربی به اسرائیل در کشوری که توسط یهودیان اشکنازی یا مهاجرین از اروپا اداره می شد را مطرح می کرد و وزیر ارتباطات اسرائیل بدون اینکه فیلم را ببیند، فقط به گفته آریل شارون، دستور سانسور آن را داد؛ ولی تلویزیون اسرائیل آن را پخش کرد و کارگردان فیلم به مرگ تهدید شد.
اسطوره دولت الهی اسرائیل
در تداوم اسطوره وعده و برتری نژادی، یهودیان طرفدار صهیونیسم، اسطوره دیگری هم دارند و آن اینکه باید در اراضی وعده داده شده دولتی یهودی، پیش از ظهور منجی - ماشیحا یا مسیح موعود یهود- تشکیل شود تا مقدمات جنگ آرماگدون- بزرگترین جنگ آخرالزمان- را مهیا کند؛ چرا که هر کس منطقه آرماگردون را در روز پیش از جنگ در دست داشته باشد، پیروز میدان است و سپس دوباره پادشاهی جهانی داوودی تشکیل شده و یهودیان، سرور جهانیان می گردند و حاکم بر همه نقاط عالم. پس در نظر اینان از نیل تا فرات یا اسرائیل بزرگ مقدمه ای است برای حکومت جهانی یهود.
صهیونیست ها لزوم تصرف کامل فلسطین، توسط یهود را الهی کرده و تقدس بخشیده اند و باعث تربیت تندروهای مذهبی مانند ایگال عمیر، قاتل اسحاق رابین شده اند. افراطیونی که خوشحال می شوند رسالت الهی خود را در قتل یک صهیونیست کندرو، به انجام برسانند! به گفته ایگال عمیر دستور قتل، از جانب خدا می آید. همچون روزگار یوشع.
در این اسطوره، صهیونیست های مسیحی با صهیونیست های یهودی هم نظر هستند و معتقدند برای ظهور دوباره مسیح باید فلسطین در دستان حکومت یهودی باشد و این اراده خداوند است. در فیلمی چون ارباب حلقه ها، شاهدیم که گاندولف با آن هیبت موسایی- الهی خود، تقدس ویژه ای به مبارزات مدافعین شهر روحان در برابر شیاطین تابع سایرون و سارومان داده بود. کارگردان فیلم با معماری خاصی، شهری زیبا در کنار یک کوه را به تصویر کشیده بود که یادآور کوه زایان و شهر بین المقدس است. موسیقی و صحنه های جذاب و جلوه های ویژه منحصر به فرد، این تقدس را دو چندان کرده بود.
در فیلم های دیگری مانند ماتریکس شاهدیم که اگر اهالی شهر زایان و مبارزین ولایت پذیر آن از فرماندهان شهر نباشند، کره زمین به دست شیطان می افتد؛ شیطانی که در صحنه های نهایی فیلم سوم، نئو آن را God به معنی خدا خطاب می کند. طبیعتاً اگر یک طرف شیطان باشد، طرف دیگر باید خدا یا خداگونه ای مقدس باشد.
روژه گارودی نام کتاب جنجالی خود را که مورد خشم صهیونیست ها قرار گرفت و او را به دلیل انتشارش محاکمه و محکوم کردند، تاریخ یک ارتداد: اسطوره های بنیانگذار سیاست اسرائیل نهاده است و به درستی یادآور می شود که:
این کتاب، ارتداد سیاسی صهیونیسم را بر ملا می کند؛ یعنی به جای خدای اسرائیل، دولت اسرائیل را نشانده اند. دولتی که چون ناو هواپیما بر هسته ای و غرق ناشدنی ارباب موقت دنیا، یعنی آمریکاست و آمریکا به واسطه این دولت، می خواهد نفت خاورمیانه را که چون عصب رشد به شیوه غربی است، به مالکیت خود در آورد.
آری، این دولت غاصب، به قول دبیر کل پیشین ناتو، ژوزف لانز کم هزینه ترین مزدور دوران جدید ما بوده است؛ ولی مزدوری است که خوب پول گرفته است. برای نمونه در خلال سال های 1959-1951م. دو میلیون اسرائیلی به طور سرانه، صد برابر دو میلیارد نفر از ساکنان جهان سوم، دریافت کرده اند و از 1972 تا 1996 آمریکا سی بار حق وتوی خود را برای حفاظت از این دولت در سازمان ملل متحد به کار برده است! به راستی اسرائیل نه مأمور خدا که نماینده شیطان در خاورمیانه است.
اسطوره سرزمین بدون مردم برای مردم بدون سرزمین
بر اساس این اسطوره، صهیونیست با سابقه گلدا مایر، در توهینی آشکار نسبت به ساکنین چند هزار ساله فلسطین گفته بود:
خلق فلسطین وجود ندارد... این طور نیست که ما آمده باشیم که آنها را پشت در بگذاریم و زمین هایشان را از آنان بگیریم؛ ایشان وجود ندارند. چنان دستگاه های تبلیغاتی صهیونیسم، این اسطوره دروغ را تبدیل به یک واقعیت خیالی کرده بودند که یکی از صهیونیست های قدیمی به نام اشر گینسبرگ با نام مستعار احدهام شهادت می دهد:
در خارج (از فلسطین) ما فکر می کردیم سرزمین اسرائیل تقریباً یک بیابان غیر زراعی است و هر کس که می خواهد زمین به دست آورد، در اینجا هر چه دلش بخواهد هست؛ ولی حقیقت این است که هیچ زمینی خالی نیست. در همه این سرزمین، به سختی می توان زمین غیر زراعی پیدا کرد. تنها جاهایی که به زیر کشت نرفته اند، سرزمین های شنی و کوه های سنگی هستند که تنها درختان در آنجا می توانند رشد و نمو کنند و این کار تنها پس از یک کار سخت و بازیابی، میسر است.
در فیلم فهرست شیندلر، در انتهای داستان می بینیم که یهودیان نجات یافته از هیولای نازیسم که در کنار مرز روسیه نشسته اند و خوابیده اند، آواره اند و مسکن و مأوایی ندارند؛ انگار نه انگار که جنگ دوم جهانی تمام شده است و آلمان تسلیم متفقین شده و یهودیان می توانند به خانه های خود بازگردند. پلیس روسی از اشترن، سر دسته یهودیان سؤال می کند که چرا اینجا نشسته اید؟ و وقتی که جواب می شنود که چون جایی برای زندگی نداریم! با دست اشاره به سرزمین خالی از سکنه و سبزی می کند که یادآور همین اسطوره است. در انتهای فیلم ده فرمان، پس از خروج معجزه آسای یهودیان فراعنه و بی خانمان شدن آنها، به سمت سرزمینی حرکت می کنند که ظاهراً خالی از سکنه است.
انگلوزایان ها، برای توجیه جنایات خود در نسل کشی میلیونی ساکنین و بومیان آمریکا و استرالیا و غصب این دو قاره ثروتمند هم این اسطوره را به کار می بندند. حتی بر اساس برخی فیلم های مستند باستان شناسی آمریکایی پخش شده از تلویزیون، مانند مستند نیاکان ما، در آمریکا، اجداد سرخ پوست ها دوازده هزار سال قدمت داشته اند و در استرالیا، آثاری به دست آمده که تا پنجاه هزار سال قدمت برای بومیان حدس زده می شود.
اسطوره عزیمت داوطلبانه فلسطینی ها از سرزمینشان
شاید یکی از سست ترین کذب های اسطوره ای واقع صهیونیسم، این مورد باشد. البته آنها بدین صورت آن را باورپذیر کرده اند که فلسطینی های مسلمان و مسیحی، زمین های خود را به یهودیان فروختند و رفتند! و دیگر نمی توانند ادعایی بر این سرزمین داشته باشند. متأسفانه این اسطوره در کشور خودمان هم، در سال های اخیر ترویج می شود که لازم است اجمالاً نقدی بر آن داشته باشیم:
1. کمتر از سه در صد مساحت فلسطین به یهودیان فروخته شد و 97 درصد غصبی بود.
2. برخی مناطق همین سه درصد هم، به زور خریداری می شد.
3. این مناطق در هر محله، به صورت متفرق خریداری می شد و محل توطئه و انباشت سلاح و مهمات و ترور شاخصین مبارز مسلمان و مسیحی می شد؛ یعنی مانند خانه های تیمی از این مکان ها استفاده می شد. مشخص است که پس از ترور افراد شاخص، خام کردن و زور گفتن به بقیه، کاری نداشت.
4. مبارزات ممتد فلسطینی های مسلمان و مسیحی در برابر اسرائیل، خلاف این را ثابت می کند.
5. صحبت های سران صهیونیسم، خلاف این را می گوید؛ چرا که در حرف های نژاد پرستانه شان صحبت از پاکسازی قومی فلسطین از اعراب می کنند و این نشان می دهد که اعراب زیادی در این سرزمین وجود دارند و باید پاکسازی شوند.
6. قتل عام دیر یاسین، صبرا، شتیلا، رفح، غزّه و لبنان خلاف این را ثابت می کند.
همه فیلم هایی که به گونه ای اعراب و مسلمانان فلسطینی و غیر آن را بی منطق و شهوت ران نشان می دهند و فرد اسرائیلی یا صهیونیست را مهربان، جوانمرد و منطقی جلوه می دهند، در راستای جا انداختن زمینه های روانی این اسطوره می باشد؛ مانند فیلم شتر، محصول اسرائیل، به کارگردانی اوسامرنا کالاس و تهیه کنندگی بابالی، که اعراب را انسان هایی عقب مانده و بدوی و یهودیان را شهر نشینانی متمدن به تصویر کشید.
منبع: روزنامه کیهان، یکشنبه21 تیر1388-شماره19408 صفحه تصویر روز: http://www.kayhannews.ir/880421/9.htm


نوشته شده در  یکشنبه 88/12/9ساعت  5:18 عصر  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

اسطور? مادر، قبیله گرایی متعصبانه
مادر در هم? فرهنگ ها مقدس و مورد احترام است، ولی در فیلم های هالیوودی که تحت تأثیر تفکر یهودی- صهیونیستی ساخته می شوند با نظر داشت کتاب مقدس و فرهنگ سنتی یهود، نقش ویژه ای به مادر داده می شود. این نقش ویژه که حضور مادری فداکار و حکیم را در این آثار تحکیم بخشیده است، از دو جهت در متون یهودی قابل ردیابی است:
1. همان طور که گفته شد، مادر یادآور سرزمین مادری می باشد که موطن و محل تولد آباء و اجداد یهودیان ارض موعود می باشد- البته اگر بپذیریم که یهودیان موجود از همان اجداد هستند، چرا که بعضی محققین در اینکه یهودیان فعلی از نژاد همان اسباط دوازده گانه باشند، خدشه می کنند- و چون محل تولد اولی? جنین، مادر می باشد و یار دوران کودکی افراد هم مادر است، در نتیجه مادر به طور سمبلیک، نماد یادآوری مکان اولی? شکل گیری قبایل بنی اسرائیل می باشد که یا در مصر بوده یا در فلسطین (از نیل تا فرات). یهودیان، اسرائیل را مادر قوم خود می دانند.
2. به گفت? مشهور- با گذر از خدشه های محققین- هر دوازده سبط و نو? حضرت یعقوب (ع) که بنی اسرائیل نامیده می شوند از چهار مادر و یک پدر به وجود آمدند: راحیل و لیه، دختران لابان و دو کنیز این دو بانو؛ در نتیجه مادر در تشخص بخشی خاص به هر قبیله، نقش به سزایی داشته است و می دانیم که قبیله گرایی و حفظ نسب خانوادگی، در بین یهودیان هنوز هم اصالت دارد. همچنین مادر، تحکیم بخش فضای خانواده می باشد و در بین بنی اسرائیل هر مجموعه ای که از یک مادر بودند را یک کلان می نامیدند و مادر در نژاد عبرانی بسیار اهمیت دارد. البته بدان معنا نیست که پدر بی اهمیت باشد.
در فیلم های صهیونیستی مادر نقش ویژه ای دارد، برای نمونه در فیلم سفر تک شاخ، مادر حتی پس از مرگش هم دو دختر و شوهرش را در راه شکست وحشی ها و نجات جزیر? موعود یاری می بخشد و منبع فیض، حکمت، مهربانی و پشتیبانی از خانواده و ارزش های خانوادگی است. در انیمیشن های بسیاری که همرهان صهیون در ژاپن ساخته اند نیز این تِم تکرار می شود؛ مانند انیمیشن سریالی هاچ زنبور عسل که قهرمان داستان برای یافتن مادر خود، زحمات زیادی را متحمل می شود. در انیمیشن چوبین هم قهرمان عجیب فیلم، به دنبال مادرش- که یک انسان بود- بود و تصمیم داشت با شکست برونکاء مام مهربانش را از دست این موجود شیطانی برهاند. برونکاء در این اثر به شکل و شمایل شیطان در کتاب مقدس شباهت فراوانی دارد. یک چشم است و بالهای خفاش واری دارد و دماغ بدترکیبی که با صدای نفرت انگیز و خنده های شریرانه اش لیاقت صدق شیطان بر خود را دارا می شود! سپاهیان برونکا هم همیشه او را کمک می کردند و همیشه، این چوبین بود که با جث? کوچک ولی درایت و استعداد سرشار و بداهه های جذابش، پیروز میدان نبرد بود. در انیمیشن حنا، دختری در مزرعه هم شاهد دخترک تنهایی هستیم که در مزرعه ای در فنلاند زندگی می کند و مادرش که برای کار به آلمان رفته است، با شروع جنگ جهانی اول نه می تواند برگردد و نه می تواند پولی برای خانواده اش بفرستد و حنا باید با کار طاقت فرسا در مزارع مردم، خرج زندگی اش را در بیاورد. در انیمیشن با خانمان نیز دختری به نام پرین که شاهر فوت مادرش بوده است، به همراه بارون و پاریکال سگ و الاغ محبوبش، در جست و جوی زندگی آبرومند، مراحل ترقی را با تحملی باورنکردنی و پاکی درون و یاری خدا پیمود و در انتها معلوم شد که نو? یکی از کارخانه داران بسیار ثروتمند می باشد. پدربزرگش ویلفران نام داشت که پسرش ادموند در یک ازدواج نفرین شده با یک عکاس هندی تبار نوه اش پرین را به دنیا آورده بود و خود فوت کرده بود.
تم غالب انیمیشن های ژاپنی کودکی به دنبال مادر یا بی مادر می باشد. در برخی از آثار ژاپنی هم شاهد مصور کردن داستان های مشهور غرب هستیم؛ مانند کریستف کلمب، وایکینگ ها سفرهای مارکوپولو، دختری به نام نِل، دور دنیا در هشتاد روز، بینوایان و یونیکواتکشاخ و ... هستیم.
دربار? نفوذ بنی صهیون در ژاپن و صنعت سینمایش، پس از مغلوب شدن و تسلیم ژاپن در جنگ جهانی دوم، مجال دیگری باید داشت که بتوان به طور مفصل آن را بررسی کرد، فقط اجمالاً متذکر می شوم که داستان های غربی با تولید انبوه ژاپنی و فکر غربی در شرکت های سینمایی ژاپنی مستقر در ژاپن یا هالیوود ساخته می شوند و با بودجه و کمک شرکت های بزرگ آمریکایی – هالیوودی عالمگیر می شوند. البته نباید فراموش کرد که حدود هفتاد درصد ثروت فعلی ژاپن آمریکایی- صهیونیستی است و حتی امنیت هم، تابعی از ارتش آمریکا و پایگاه نظامی آمریکا در ژاپن است.
در اینجا لازم است که نکت? یک نویسند? زیرک که حدود بیست سال از عمرش را در آمریکا زیسته است، بیاورم که نوشته:
از اواسط ده? 80 میلادی ژاپنی ها شروع به خرید تعدادی از استودیوهای هالیوودی کردند ولی بعد از گذشت یک دهه هنوز هم مدیران یهودی و صهیونست باقی مانده اند و ژاپنی ها مترسکی بیش نیستند مثل کمپانی ژاپنی Mitsushita که MCA-universal را خریداری نمود ولی رؤسای آن همان صهیونیست های سابقند: لو واسرمن، سد شینبرگ و تام پولک.
در فیلم هوش مصنوعی (A.I) هم، استیون اسپیلبرگ- که از پرآوازه ترین اسطوره پردازان یهودی سینمای صهیونیستی است و عضو کمیت? عالی سینما برای تولید فیلم های تبلیغاتی به نفع یهودیان بود- نام شخصیت اول خود را دیوید گذاشت که یادآور داوود نبی (ع) منجی بزرگ بنی اسرائیل می باشد. دیوید، روبات انسان نمایی است که جایگزین پسر یک خانواده می شود که به اغماء رفته است. پس از به هوش آمدن پسرک، خانواده تصمیم می گیرد این روبات را دور بیندازد ولی او به مادر خانواده علاقه مند شده و او را مادر خود می داند. فرشت? آبی او را راهنمایی می کند که باید مسیر سختی را برود تا بتواند به عنوان عضوی از این خانواده قبول شود و او پس از زحمت های فراوان و گذشت 2000 سال باز هم آرزوی بازگشت دوبار? مادر را دارد که در نهایت به آرزوی خود می رسد.
در فیلم هری پاتر شاهدیم که پسرک ستار? داستان به خاطر شهامت مادر و پدرش معروف است و همیشه یاد و خاطره و زندگی حکمت بارشان، او را یاور و همراه است و برای نجات مدرس? هاگوارتز او به یاد آنها تکیه می کند. این پیوند خانواد? هری و نجات مدرس? هاگوارتز، قاعدتاً ما را به اینجا می رساند که منظور از مدرس? تعلیم جادوگری هاگوارتز، سرزمین موعود یهود است و البته این ایده در مقال? خاخام جک آبراموویچ با نام آیا هری پاتر یهودی است؟ مورد تأیید قرار می گیرد که منظور از این مدرسه، سرزمین تعلیم و قرائت تورات یعنی اسرائیل است.
اسطوره قوم برگزیده، نژاد برتر
بنی اسرائیل دوازده قبیله بودند که قبیل? یهودا که حریص ترین قبایل نسبت به دنیا بود، بر بقیه چیره شد و در حدود سال های 598- 539 در بابل بود که نام یهود بر بنی اسرائیل اطلاق شد. خود یهودا که ریاست این قبیله را بر عهده داشت، نماد دورویی و خدعه در بین پسران حضرت یعقوب (ع) بود که محور طراحی نقشه علیه حضرت یوسف (ع) بود. یهودیان آغازگر اومانیسم باستانی یهود بودند که بقی? بنی اسرائیل را هم به سمت تمنیات دنیوی، امیال حیوانی و خود برتر بینی نژادی پیش بردند و کتاب خدا را که هدی و نور بود تبدیل به تورات محرف فعلی کردند و حتی عباراتی وارد آن کردند که از شدت نژادپرستی، یهوده را خدای مخصوص عبرانیان دانستند و خدایان دیگری هم برای دیگر اقوام به رسمیت شناختند.
روژه گارودی می نویسد:
این اسطوره صرفاً باوری است بدون هیچ گونه سند تاریخی که بر اساس آن یگانه پرستی با عهد عتیق رخ نموده است؛ برعکس، از خود کتاب مقدس چنین برمی آید که دو نگارند? اصلی آن، یهوه و الوهی، هیچ کدام یگانه پرست نبوده اند. آنها تنها برتری خدای عبری را بر دیگر خدایان و حسد او را در برابر آنان اعلان می کردند. خدای موآب کامُش، همچون دیگر خدایان به رسمیت شناخته می شود.
گارودی در ادامه همین متن یادآور می شود که توحید، پیش از بنی اسرائیل در بین اقوام خاورمیانه هم رواج داشته است و این چنین نبوده که خدای جهانیان، اولین پسر خود و تنها بندگان برگزید? خود را یهودیان بداند. در قرآن کریم هم خداوند در آیاتی، خطاب به بنی اسرائیل در زمان موحد بودنشان می فرماید:
انی فضلتکم علی العالمین
ولی در آیات دیگری هم یهودیان را شدیدترین دشمنان نسبت به مؤمنین و حریص ترین مردمان بر حیات دنیا می داند. پس ملاک فضیلت تنها توحید و تقواست نه خون، نژاد، قبیله، ملیت و اصالت خانوادگی.
ولی یهودیان، به ویژه صهیونیست ها تأکید فراوانی بر برگزیدگی نژاد عبرانی دارند. ناهوم سوکولف می گوید:
در میان ملل متمدن، یهودیان بی گمان خالص ترین نژادند.
یا خاخام آیزنبرگ می گوید:
انسان هر چه یهودی تر باشد، انسان تر است.
و یا کلام ابی ویزل را در همین راستا می توان دانست که یهودی را از هر کس دیگری به انسانیت نزدیک تر می داند. و ربّی کوهن در کتاب تِلمود می گوید: 
ساکنان زمین دو گونه اند: اسرائیل و ملت های دیگر که مانند یک تمام پیکر بدان نگریسته می شود. اسرائیل، ملت بگزیده است و این عقیده ای است بنیادین.
صهیونیست های نژادپرست به برخی متون مقدس تحریف شد? یهود استناد می کنند، از جمله:
شما منحصراً به خداوند خدایتان تعلق داید و او شما را از میان قوم های روی زمین برگزیده است، تا قوم خاص او باشید.
و همچنین:
او از بین هم? مردم روی زمین، شما را انتخاب کرده است تا برگزیدگان او باشید... نه به دلیل بزرگ تر بودن شما از دیگر اقوام، بلکه چون شما را دوست داشت و می خواست عهد خود را که با پدران شما بسته بود، به جا آورد.
این نژادپرستی و خودپسندی که تجلی اومانیسم جمعی یهود است در کتاب تلمود که مجموعه احکام، اخلاقیات و عقاید یهودی در طول تاریخ است، به روشنی هویداست؛ برای نمونه:
فقط به یهودیان می شود به چشم انسان نگاه کرد، خارج از یهودیان، همگی حیوان هستند.
یا:
احکام صادره دربار? خودداری از دزدی و غارت مال دیگران، تنها در مقابل یهودی ها صادق است؛ جان و مال دیگر ملل، حلال است.
یا:
شریعت یهودی زنا را بر مردان حرام کرده است. این فرمان تنها دربار? زن های یهودی است، عرض و ناموس غیر یهودیان، بر یهودیان حلال است.
همچنین در کتاب قبلاله (کابالا) که منبع تصوف یهود (کابالیسم) است، آمده:
دیگر انسان ها به تمام معنا بی محتوا و از نژاد پست هستند. آنها تنها برای خدمت به یهودیت زنده اند. آنان حیوانات کوچکی هستند.
این خودپسندی کار را به جایی رسانده که انسان یهودی را از خدا هم بالاتر یا هم طراز دانسته اند:
یهودی، خدای زنده ای است در کالبد انسان
یا:
خداوند، مجبور به برآورده کردن نیاز خاخام ها بر روی زمین است.

ماتریکس

این قومیت گرایی در فیلم های زیادی دیده می شود از جمله بیگانه ای در میان ما که داستان زندگی یهودیان در شهر نیویورک می باشد. با توجه به اینکه ساکنان نیویورک بیشتر مسیحی هستند به نظر می رسد، منظور از بیگانه، یهودیان باشند؛ ولی درست برعکس، منظور از بیگانه یک پلیس مؤنث مسیحی از اهالی نیویورک است که به میان جامع? یهودی نیویورک می رود و اتفاقاتی پیش می آید! در فیلم پرنس مصر و ده فرمان هم برگزیدگی قوم یهود به روشنی به تصویر کشیده می شود و آن چنان نژادپرستی در بین سازندگان فیلم ثابت است که حتی صداپیشگان اصلی انیمیشن پرنس مصر هم از بین یهودیان برگزیده شده اند؛ وال کیلمر به جای حضرت موسی (ع)، میشل فایفر به جای همسر حضرت، ساندرابولاک به جای خواهر ایشان و جف گلدبوم به جای هارون.
در فیلم ماتریکس هم، تنها اهالی شهر زایان هستند که بیدارند و به فکر نجات کر? زمین از دست شیطان شریر ماتریکس هستند و بقیه در خواب عمیقی فرو رفته اند و چنین می پندارند که انسانند و دارند زندگی می کنند.

در فیلم جنگ ستارگان: بازگشت امپراطور هم شاهدیم که برای دست یافتن به مقام جودای باید قهرمان فیلم سختی هایی را تحمل کند تا لیاقت چنین مقامی را دارا شود. جودای به معنای یهودی می باشد. در فیلم کن لایمل در تل آویو ساخت? اسرائیل، داستان میلیونری هشتاد ساله، به تصویر کشیده می شود که اشاره به فردی واقعی به همین نام است که محبوبیت مردمی بین یهودیان دارد و از مخاطبان جوان خود درخواست می کند که برای باقی ماندن خلوص نژادی یهود و عدم ترکیب خون یهودی با غیر یهود با همسران ازدواج کنند و به فلسطین اشغالی مهاجرت کنند.
شمار فیلم هایی که نژادهای دیگر را پست و حقیر جلوه می دهند و یهودیان را بلند مرتبه و انسان دوست، بسار زیاد است؛ ولی این نژادپرستی نه تنها با سینما برای مخاطب جا نیافتاده است، بلکه این روند باعث تنفر بیشتر دیگر مردمان از یهودیان شده است؛ چرا که همین نژادپرستی باعث کشتارهای وسیع در نقاط گوناگون دنیا شده است، از جمله در فتح غاصبان? آمریکا در قرون 19-17 کشتار بردگان سیاهپوست در جریان شکار و انتقال برده به مزارع غاصبان قاره جدید در سده های 20-17، جنگ ویتنام، دو جنگ خانمان سوز جهانی، افغانستان، عراق و روآندا که به درگیری قبیله ای بین دو قبیله هوتو و توتسی که در سال 1994 م. در کنار کلاه آبی های سازمان ملل و با تحریک کارخانجات یهودی- صهیونیستی اسلحه سازی آمریکا و فرانسه منجر شد و در نهایت حدود هشتصد هزار نفر کشته داد!

جنگ ستارگان


اسطور? ملت واحد یهود
پس از اینکه یهودیان در جای جای عالم پراکنده شدند، خاخام ها برای تداوم منافع خود و بهره برداری بیشتر از یهودیان سراسر جهان نهاد رش گلوتا یا پادشاهی در تبعید داوودی برای مهاجران یهودی را تأسیس کردند که توانست رهبری واحدی را کم کم بر یهودیان متفرق پایه گذاری کند و انسجامی دوباره به آنها ببخشد و پراکندگی آنها را تبدیل به فرصتی برای آنها کند که بتوانند با واسطه گری و جاسوسی اقتصادی و فرهنگی و سیاسی در میان ملل گوناگون، هم نژادهای خود را تقویت کنند.
در قرون اخیر اندیش? ملت اُرگانیک و ملت واحد بودن یهودیان، در باروری صهیونیسم سیاسی به رهبری تئودور هرتسل سهیم بوده است. در ترویج این اندیشه افرادی چون اسحاق نیوتن، ژان ژاک روسو و زیگموند فروید سهم بزرگی داشته اند و در نوشته های کانت و فیخته هم یهودیان به عنوان یک ملت اندام وار- اُرگانیک- تصویر شده اند. ترویج، آموزش و توسع? زبان عِبری در کشورهای مختلف در بین یهودیان و ایجاد اسطوره های مشترک و دشمن مشترک- اسلام شیعی- و سرزمین مشترک راه را برای تثبیت ملی گرایی یهود باز می کند.
اساساً ملی گرایی، پدیده ای کاملاً غربی است که پس از انقلاب فرانسه در بین اقلیت ها بیشتر شد؛ همان میل به وطن و آرمان خواهی مشترک بین افراد مختلف یک قوم را می توان ناسیونالیسم نامید. آلبرت اینشتین، از گسترش ناسیونالیسم یهودی بیمناک بود چرا که این حرکت به نفع تشکیل یک دولت صهیونیستی انجامید. البته او در برهه ای از دولت اسرائیل، حمایت هم کرد!
در تحقیقات تاریخی باید دقت کرد که نشان دادن یک هویت واحد از یهودیان و سپس تأیید این نظر که اینان یک ملت واحد در طول تاریخ بوده اند، یک اید? صهیونیستی است و نباید ما هم با نوشته ها و گفتارمان همیار صهیونیسم بین الملل در این راستا شویم. البته راه تفریط را هم نباید پیمود، باید واقعیات را دید. در خود اسرائیل هم یهودیان با فرهنگ های مختلف، مشکلات، افتراقات و اختلافات فراوانی دارند.
در فیلم های مختلفی این وحدت در آرزوها، آرمان ها، اساطیر و زبان، برای یهودیان سراسر جهان که با هم مانند اعضای یک موجود زنده به صورت اُرگانیک عمل می کنند، دیده می شود که در نهایت به اسرائیل اشغالی مهاجرت می کنند؛ برای نمونه در فیلم لینا، زنی به تصویر کشیده می شود که برای آزادی همسرش از زندان های روسیه تلاش می کند، ولی دیری نمی پاید که به اسرائیل باز می گردد و با یک یهودی ازدواج کرده و همسر زندانی سابقش را فراموش می کند!
ساختن فیلم هایی به زبان عبری در همین راستا می تواند ارزیابی شود. برخی منتقدین، یکی از دلایلی که فیلم مصائب مسیح را ضد یهودی ندیدند و آن را به نفع صهیونیسم تاریخی ارزیابی کردند تأکید فیلم بر زبان عبری مردم بنی اسرائیل جامع? فلسطین در سال 33 میلادی بود. در حالی که رومیان، به زبان دیگری صحبت می کردند. زبان عبری بسیار زیاد در این فیلم مورد استفاده قرار گرفت. فیلم هایی مانند فهرست شیندلر ساخت? اسپیلبرگ که علاوه بر استفاده از زبان عبری در مجامع داخلی یهودیان، فرهنگ آنها را کاملاً مخالف و حتی ناسازگار با فرهنگ جوامع محل اسکان آنها می داند، در راستای پروژه هرتسل است. وی تأکید داشت که یهودیان غیرقابل جذب و ادغام در ملت هایی هستند که بین آنها زندگی می کنند و در آنها تحلیل نمی روند.
شکی نیست که فیلم های مخالف این روند سانسور می شوند. برای نمونه، یک قسمت از سریال 22 قسمتی تکوما، دربار? تاریخ اسرائیل به نام اسرائیلی دیگر بود که مشکل ادغام یهودیان سفاراد یا همان مهاجرین از کشورهای عربی به اسرائیل در کشوری که توسط یهودیان اشکنازی یا مهاجرین از اروپا اداره می شد را مطرح می کرد و وزیر ارتباطات اسرائیل بدون اینکه فیلم را ببیند، فقط به گفت? آریل شارون، دستور سانسور آن را داد؛ ولی تلویزیون اسرائیل آن را پخش کرد و کارگردان فیلم به مرگ تهدید شد.
اسطور? دولت الهی اسرائیل
در تداوم اسطور? وعده و برتری نژادی، یهودیان طرفدار صهیونیسم، اسطور? دیگری هم دارند و آن اینکه باید در اراضی وعده داده شد? دولتی یهودی، پیش از ظهور منجی- ماشیحا یا مسیح موعود یهود- تشکیل شود تا مقدمات جنگ آرماگدون- بزگترین جنگ آخرالزمان- را مهیا کند؛
چرا که هر کس منطق? آرماگردون را در روز پیش از جنگ در دست داشته باشد، پیروز میدان است و سپس دوباره پادشاهی جهانی داوودی تشکیل شده و یهودیان، سرورِ جهانیان می گردند و حاکم بر هم? نقاط عالم. پس در نظر اینان از نیل تا فرات یا اسرائیل بزرگ مقدمه ای است برای حکومت جهانی یهود.
صهیونیست ها لزوم تصرف کامل فلسطین، توسط یهود را الهی کرده و تقدس بخشیده اند و باعث تربیت تندروهای مذهبی مانند ایگال عمیر، قاتل اسحاق رابین شده اند. افراطیونی که خوشحال می شوند رسالت الهی خود را در قتل یک صهیونیست کندرو، به انجام برسانند! به گفت? ایگال عمیر دستور قتل، از جانب خدا می آید. همچون روزگار یوشع.
در این اسطوره، صهیونیست های مسیحی با صهیونیست های یهودی هم نظر هستند و معتقدند برای ظهورِ دوبار? مسیح باید فلسطین در دستان حکومت یهودی باشد و این اراد? خداوند است. در فیلمی چون ارباب حلقه ها، شاهدیم که گاندولف با آن هیبت موسایی- الهی خود، تقدس ویژه ای به مبارزات مدافعین شهر روحان در برابر شیاطین تابع سایرون و سارومان داده بود. کارگردان فیلم با معماری خاصی، شهری زیبا در کنار یک کوه را به تصویر کشیده بود که یادآور کوه زایان و شهر بین المقدس است. موسیقی و صحنه های جذاب و جلوه های ویژ? منحصر به فرد، این تقدس را دو چندان کرده بود.

ارباب حلقه ها


در فیلم های دیگری مانند ماتریکس شاهدیم که اگر اهالی شهر زایان و مبارزین ولایت پذیر آن از فرماندهان شهر نباشند، کر? زمین به دست شیطان می افتد؛ شیطانی که در صحنه های نهایی فیلم سوم، نئو آن را God به معنی خدا خطاب می کند. طبیعتاً اگر یک طرف شیطان باشد، طرف دیگر باید خدا یا خداگونه ای مقدس باشد.
روژه گارودی نام کتاب جنجالی خود را که مورد خشم صهیونیست ها قرار گرفت و او را به دلیل انتشارش محاکمه و محکوم کردند، تاریخ یک ارتداد: اسطورهای بنیانگذار سیاست اسرائیل نهاده است و به درستی یادآور می شود که:
این کتاب، ارتداد سیاسی صهیونیسم را بر ملا می کند؛ یعنی به جای خدای اسرائیل، دولت اسرائیل را نشانده اند. دولتی که چون ناو هواپیما برِ هسته ای و غرق ناشدنی ارباب موقت دنیا، یعنی آمریکاست و آمریکا به واسط? این دولت، می خواهد نفت خاورمیانه را که چون عصب رشد به شیو? غربی است، به مالکیت خود در آورد.

آری، این دولت غاصب، به قول دبیر کل پیشین ناتو، ژوزف لانز کم هزینه ترین مزدور دوران جدید ما بوده است؛ ولی مزدوری است که خوب پول گرفته است. برای نمونه در خلال سال های 1959-1951م. دو میلیون اسرائیلی به طور سرانه، صد برابر دو میلیارد نفر از ساکنان جهان سوم، دریافت کرده اند و از 1972 تا 1996 آمریکا سی بار حق وتوی خود را برای حفاظت از این دولت در سازمان ملل متحد به کار برده است! به راستی اسرائیل نه مأمور خدا که نماینده شیطان در خاورمیانه است.
اسطور? سرزمین بدون مردم برای مردم بدون سرزمین
بر اساس این اسطوره، صهیونیست با سابقه گلدا مایر، در توهینی آشکار نسبت به ساکنین چند هزار سال? فلسطین گفته بود:
خلق فلسطین وجود ندارد... این طور نیست که ما آمده باشیم که آنها را پشت در بگذاریم و زمین هایشان را از آنان بگیریم؛ ایشان وجود ندارند.
چنان دستگاه های تبلیغاتی صهیونیسم، این اسطور? دروغ را تبدیل به یک واقعیت خیالی کرده بودند که یکی از صهیونیست های قدیمی به نام اشر گینسبرگ با نام مستعار احدهام شهادت می دهد:
در خارج (از فلسطین) ما فکر می کردیم سرزمین اسرائیل تقریباً یک بیابان غیر زراعی است و هر کس که می خواهد زمین به دست آورد، در اینجا هر چه دلش بخواهد هست؛ ولی حقیقت این است که هیچ زمینی خالی نیست. در هم? این سرزمین، به سختی می توان زمین غیر زراعی پیدا کرد. تنها جاهایی که به زیر کشت نرفته اند، سرزمین های شنی و کوه های سنگی هستند که تنها درختان در آنجا می توانند رشد و نمو کنند و این کار تنها پس از یک کار سخت و بازیابی، میسر است.
در فیلم فهرست شیندلر، در انتهای داستان می بینیم که یهودیان نجات یافته از هیولای نازیسم که در کنار مرز روسیه نشسته اند و خوابیده اند، آواره اند و مسکن و مأوایی ندارند؛ انگار نه انگار که جنگ دوم جهانی تمام شده است و آلمان تسلیم متفقین شده و یهودیان می توانند به خانه های خود بازگردند. پلیس روسی از اشترن، سر دست? یهودیان سؤال می کند که چرا اینجا نشسته اید؟ و وقتی که جواب می شنود که چون جایی برای زندگی نداریم! با دست اشاره به سرزمین خالی از سکنه و سبزی می کند که یادآور همین اسطوره است. در انتهای فیلم ده فرمان، پس از خروج معجزه آسای یهودیان فراعنه و بی خانمان شدن آنها، به سمت سرزمینی حرکت می کنند که ظاهراً خالی از سکنه است.
انگلوزایان ها، برای توجیه جنایات خود در نسل کشی میلیونی ساکنین و بومیان هزاران سال? آمریکا و استرالیا و غصب این دو قار? ثروتمند هم این اسطوره را به کار می بندند. حتی بر اساس برخی فیلم های مستند باستان شناسی آمریکایی پخش شده از تلویزیون، مانند مستند نیاکان ما، در آمریکا، اجداد سرخ پوست ها دوازده هزار سال قدمت داشته اند و در استرالیا، آثاری به دست آمده که تا پنجاه هزار سال قدمت برای بومیان حدس زده می شود.
اسطور? عزیمت داوطلبان? فلسطینی ها از سرزمینشان
شاید یکی از سست ترین کذب های اسطوره ای واقع صهیونیسم، این مورد باشد. البته آنها بدین صورت آن را باورپذیر کرده اند که فلسطینی های مسلمان و مسیحی، زمین های خود را به یهودیان فروختند و رفتند! و دیگر نمی توانند ادعایی بر این سرزمین داشته باشند. متأسفانه این اسطوره در کشور خودمان هم، در سال های اخیر ترویج می شود که لازم است اجمالاً نقدی بر آن داشته باشیم:
1. کمتر از سه در صد مساحت فلسطین به یهودیان فروخته شد و 97 درصد غصبی بود.
2. برخی مناطق همین سه درصد هم، به زور خریداری می شد.
3. این مناطق در هر محله، به صورت متفرق خریداری می شد و محل توطئه و انباشت سلاح و مهمات و ترور شاخصین مبارز مسلمان و مسیحی می شد؛ یعنی مانند خانه های تیمی از این مکان ها استفاده می شد. مشخص است که پس از ترور افراد شاخص، خام کردن و زور گفتن به بقیه، کاری نداشت.
4. مبارزات ممتد فلسطینی های مسلمان و مسیحی در برابر اسرائیل، خلاف این را ثابت می کند.
5. صحبت های سران صهیونیسم، خلاف این را می گوید؛ چرا که در حرف های نژاد پرستانه شان صحبت از پاکسازی قومی فلسطین از اعراب می کنند و این نشان می دهد که اعراب زیادی در این سرزمین وجود دارند و باید پاکسازی شوند.
6. قتل عام دیر یاسین، صبرا، شَتیلا، رَفَح، غزّه و لبنان خلاف این را ثابت می کند.
هم? فیلم هایی که به گونه ای اعراب و مسلمانان فلسطینی و غیر آن را بی منطق و شهوت ران نشان می دهند و فرد اسرائیلی یا صهیونیست را مهربان، جوانمرد و منطقی جلوه می دهند، در راستای جا انداختن زمینه های روانی این اسطوره می باشد؛ مانند فیلم شتر، محصول اسرائیل، به کارگردانی اوسامرنا کالاس و تهیه کنندگی بابالی، که اعراب را انسان هایی عقب مانده و بدوی و یهودیان را شهر نشینانی متمدن به تصویر کشید.
منبع: خبرگزاری هنرنیوز، هئیت اسلامی هنرمندان: http://honarnews.net/index.aspx?siteid=1&pageid=141&newsview=2611


نوشته شده در  یکشنبه 88/12/9ساعت  5:14 عصر  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

در فیلم‌های هالیوودی، دربارة پیامبران نوعی رابطه علی و معلولی میان ساده‌لوحی و پیامبری برقرار است.این تلازم جعلی صهیونیستی، باعث می‌شود مخاطب، پیامبران را برتر از خود نداند و جذب آن‌ها نشود؛ در نتیجه وحی را به منزلة یکی از روش‌های معرفت نپسندد.


حمله هالیوود به عصمت پیامبران و حجیت وحی

در فیلم‌های هالیوودی، دربارة پیامبران نوعی رابطة علی و معلولی میان ساده‌لوحی و پیامبری برقرار است. (1) این تلازم جعلی صهیونیستی، باعث می‌شود مخاطب، پیامبران را برتر از خود نداند و جذب آن‌ها نشود؛ در نتیجه وحی را به منزلة یکی از روش‌های معرفت نپسندد و اسیر حس‌گرایی و پوزیتیویسم و عقل معیشت اندیش روزمره – راسیونالیسم- شود.
کنار گذاشتن وحی در زندگی بشری، نتیجه‌ای جز فقر، فساد، تبعیض گستردة جهانی، اختلاف طبقاتی، آلودگی‌های گوناگون و حاکمیت پول و ماشین بر زندگانی آدمی ندارد؛ چنان که اکنون شاهدیم در نبود وحی، بازی‌هایی هم چون آزادی رسانه‌ها، دموکراسی فریبنده، مکتب‌های مادی و غفلت‌های صنعتی و سرگرمی‌های مضر و بی‌فایده، حقیقت تلخ موجود را پوشانده است و مردم دنیا را سرگرم کرده است.
با نگاهی عمیق به استدلال‌های فلاسفه، حکما، متکلمان مسلمان و مسیحی در عصمت پیامبران ثابت می‌شود که پیامبران الهی اگر معصوم نباشند هدف از بعثت آن‌ها محقق نمی‌شود و راهی برای توجیه و گمراهی باقی نمی‌ماند اگر بپذیریم پیامبر اولوالعزمی چون ابراهیم خلیل الله (ع) برای پول و ثروت و از ترس فرعون، حاضر می‌شود همسر خود را خواهر خود معرفی کند و در اختیار فرعون قرار دهد، از کجا معلوم که در فهم و انتقال وحی هم ترس و پول دوستی بر او غلبه نکند؟ از کجا بدانیم که بقیة حرف‌های او هم برای قدرت طلبی و توسعه اموال نبوده است؟
بر اساس برهان‌های عقلی بر عصمت که در کتاب‌های کلامی می‌بینیم،(2) همة پیامبران الهی، حتی پیش از بعثت هم از هر گناه و آلودگی پاک بوده‌اند و عصمت اختیاری بوده است که به دلیل فهم و درک بالای پیامبران که والاترین حکیمان عالم بوده‌اند در آنان ملکه شده است و خداوند هم با علم قبلی به شایستگی پیامبران، آن‌ها را برای انتقال شریعت خود برگزیده و اگر این چنین نبود، مردم نمی‌توانستند به وحیانی بودن سخن پیامبران اطمینان کنند و در نتیجه شریعت الهی قابلیت اجرای خود را از دست می‌داد پس راهی برای دفاع از وحی و شریعت خدا باقی نمی‌ماند، بعثت پیامبران بی‌دلیل می‌شد و حکمت خدا زیر سؤال می‌رفت.
بی‌دلیل نیست در یهودیت و مسیحیت فعلی که خدا هم جسمانی و ناقص تصویر شده است، چهره‌ای مخدوش، گناه کار، ترسو، ساده‌اندیش، پول دوست و شهوتران از پیامبران خدا، نیز تصویر شود. توحید و نبوت دو اصل اساسی هستند که همدیگر را تأیید، تثبیت و تکمیل می‌کنند و با خدشه دار شدن یکی، دیگری هم آسیب می‌بیند. بی‌شک یکی از دلایل اصلی ترویج عصمت نداشتن پیام‌آوران وحی در رسانه‌های صهیونیستی، بی‌اعتبار کردن خداشناسی توحیدی و لزوم زندگی دینی است تا بتوانند قوانین بشری را برای استعمار بشر به او غالب کنند و راه برای ظلم و غارت بیشتر آن‌ها باز بماند.
در یهودیت، شأن نبوت، تا پیش‌گویی یا پادشاهی سکولار و دنیوی کاهش یافته است و در مسیحیت، مسیح را به خدای تجسم یافته فرو کاهیده‌اند و این هر دو، لبة تیز یک قیچی هستند که پیامبری، رسالت و شریعت الهی را از صحنة زندگی بشر خارج می‌کرد و باعث می‌شد وحی به کلی از زندگی بشر خارج شود، ولی با مشکلات جدید، بزرگان جدید غرب، بحث تجربة دینی و تجربة عرفانی (3) را برای وارد کردن دوبارة متافیزیک به زندگی بشر، به راه انداختند که همین هم باعث شد از شأن والای شریعت آوری پیامبران بکاهد و راهی جدید برای نفی شارعیت آن‌ها باز شود تا شیاطین بتوانند وحی را تا حد یک تجربة شخصی فرو بکاهند و خاتمیت را انکار کنند و روشنفکران را پیامبران عصر جدید بنامند به گونه‌ای که رسالت آن‌ها بازگرداندن بشر به دست آوردهای اومانیستی و سکولار غرب است و با بسط تجربة نبوی، راه نفوذ زرسالاران عالم به همة جوامع را هموار کنند.
ژاندارک(4)
ژاندارک ساختة لوک بسون هم یک بازسازی هنرمندانه از اسطوره‌ای فرانسوی بود که با تدوین غیر تداومی خود باعث مبهم کردن فضای فیلم شد. این فیلم با درآمیختن مکاشفه‌های شیطانی و الهام‌های مسیحیایی در ذهن دخترک ستارة فیلم بر نظریه‌های جدیدی که وحی را در حد تجربه‌ای شخصی قبول کرده‌اند، صحه گذاشت. هم چنین به شیطان، قدرتی بخشید که در الهام‌هایی که ژان خیال می‌کرد از سوی خدا و مسیح است، وارد شود.
ژان از کودکی دختری پاک و مؤمن به کلیسات که با هجوم انگلیسی‌ها به روستای سرسبزشان و نابودی آن، کینة آن‌ها را در دل خود می‌کارد. وقتی که سرباز انگلیسی به قصد تجاوز، خواهر ژان – را که جای پنهان شدنش را به ژان داده بود – را در برابر چشمان وحشت زدة ژان کشت، حس انتقام در ژان زنده شد و سپس با اوهام، احساس کرد که خدا – مسیح – به او می‌گوید شمشیر بردارد و به جنگ با ارتش انگلیس برود. پس از چندی ژان، این مسئله را با کشیش روستا در میان گذاشت و کشیش به او سفارش کرد که این مطلب را حتی با والدینش در میان نگذارد. ولی ژان در سال 1429 م. به دور از چشم پدر و مادرش روستای خود – دومری از توابع اورلئان – را ترک کرد و به تنهایی تالیور در نزدیکی شینون – درباره ولیعهد بدون تاج و تخت فرانسه، شارل هفتم – رفت.
کارل یا شارل هفتم که مانند پدرش دهن بین و خوشگذران بود، باعث سلطة انگلیس بر فرانسه شده بود. ژان دارک که به قصر وارد شد، کارل را که به طور ناشناسی در میان افراد پنهان شده بود، را از میان جمعیت شناسایی کرد و اطمینان ولیعهد را به دست آورد و با سپاه کوچکی در نخستین مأموریت خود موفق شد ضرباتی را به سپاهیان انگلستان وارد کند. مردم او را دوشیزة اورلئان خطاب می‌کردند. او باز هم نداهای آسمانی را برای نجات فرانسه می‌شنید. ژان باعث پیروزی فرانسه شد و شارل هم که اکنون احساس می‌کرد یک حامی آسمانی دارد تاج گذاری کرد و پادشاه فرانسه شد. ژان در ادامه به وسیلة انگلیسی‌ها دستگیر شد و به جرم رد صلاحیت کلیسا به دلیل ادعای الهام مستقیم الهی از سوی خدا، محاکمه شد. کلیسای انگلیس هم چنین او را به جادوگری و رابطه با شیطان متهم کرد. پس از ماه‌ها نیز او را مرتد شناختند. ژان که می‌خواست منکر الهام‌های غیبی خود شود و بپذیرد آن‌ها شیطانی‌اند، پشیمان شد و بالاخره به حکم ارتداد در 30 می 1431 م. در سن 19 سالگی در آتش سوزانده شد.
تدوین غیر تداومی لوک بسون، در ابتدا انسان را دربارة الهام وحی به ژان به اشتباه می‌اندازد. در ادامه نیز، مخاطب شک می‌کند که شاید الهامی در کار نبوده و این ذهن انتقام جوی ژان است که او را به برگرفتن شمشیر و قلع و قمع انگلیسی‌ها دعوت می‌کرده است؛ شاید هم شیطان بوده که با سوء استفاده از ضعف زنانه و احساسات کینه توزانة ژان، او را به برگرفتن شمشیر و قربانی کردن عده‌ای انسان و گسترش جنگ فرا می‌خوانده است.
با دیدن این فیلم پرسش‌های زیادی در ذهن مخاطب پدید می‌آید. یکی از منتقدان (5) به برخی پرسش‌ها اشاره کرده است:
1. به استناد کدام علامت محکم و جدی، ژان و امثال وی به این ایمان رسیده‌اند که تا پای سوختن نیز پیش می‌روند؟
2. به گفتة ابلیس از کجا بدانیم که در فیلم ژان دارک لوک بسون، آن نشانه‌های الهام شونده، توهم و تأویل خود ژان نبوده‌اند؟
3. شاید آن شمشیر فقط یک شمشیر جنگاور است که ژان را به توهم منجی بودن و الهام از سوی خدا رسانده است؟
4. عوامل کلیسای انگلیس چگونه به این نتیجه رسیده‌اند که ایمان آن‌ها از ایمان ژان قوی‌تر است و او را می‌سوزانند؟
5. آیا هر کس مجاز است با تکیه به ایمان درونی خود، ایمان دیگری را تکفیر کند؟ آیا خود در معرض تکفیر نیست؟
و ….
بی‌شک مخاطب غربی و مسیحی که مسیحیتش بر اساس عقل نیست و هم چنین مخاطب ایرانی و مسلمان عوام، که دینداری‌اش تقلیدی است پاسخ این پرسش‌ها را در نمی‌یابد؛ در نتیجه، در اصل لزوم ایمان به وحی و مسیح و سپس در اصل رسالت پیامبران و این که ملاک تمایز رسالت الهی و مکاشفة شیطانی چیست، شک می‌کند، ولی مخاطب فهیم مسلمان که اصول دینش نه از روی تقلید که پس از جست‌وجو به دست آمده، به راحتی با ملاک‌های عقل سلیم و به دور از شهوت، تشخیص می‌دهد که مکاشفاتی که با نص صریح شرعی و عقل سلیم منافات دارد، شیطانی است. جنگ اگر در مقابله با ظلم باشد، مقدس است و اگر بی‌منطق باشد، نامقدس و آدم کشی است. افزون بر این نشانه‌ها، لزوم وجود نبی و نقص تجربة عقلی بشر، بسیار روشن است. با استناد به آیه‌های محکم الهی که در آن شیطان از دست یابی به بندگان مخلص الهی منع شده است،(6) هیچ خدشه‌ای در درستی فهم و ابلاغ وحی از سوی پیام‌آوران حق وارد نمی‌شود.
در اسلام، بر خلاف مسیحیت و کلام جدید که ایمان را در حد یک تجربة درونی شخصی فرو کاهیده‌اند، ایمان پشتوانة عقلی و معرفتی دارد و ایمان، حکم و عقل در یک راستا هستند نه این که با هم ناسازگار یا در ستیز باشند.
البته این انحراف‌ها در بحث تبیین وحی و الهام و خلط آن با تجربة شخصی فراگیر در اوان مسیحیت و انحراف‌های ضد عقل آن ریشه دارد. پس از معراج عیسی روح الله (ع) و حاکمیت تفکر پولسی شده در مسیحیت بود که اندیشه‌های سه گانه پرستی و تجسد خدا از اقوام دیگر در میان مردمان راه پیدا کرد و پس از تخریب ستون توحید، نبوت را هم بی‌معنا کرد. مسیح، پسر خدا شد که با تجربة شخصی خود دریافت که باید فدای گناه ازلی شود تا ایمان داران به او بخشیده شوند. البته هالیوود بحث مکاشفه‌های شیطانی و تجربة دینی غلط را در خود مسیح هم در فیلم آخرین وسوسة مسیح به وسیله مارتین اسکورسیزی به تصویر کشید. در این فیلم موهن، این پیامبر گران قدر الهی، فریب شیطان که خود را به صورت دختر جوانی در آورده است، می‌خورد و از صلیب به زیر می‌آید و با فاحشه‌ای ازدواج می‌کند، بچه‌دار می‌شود و حرف‌های مبلغی مسیحی را انکار می‌کند. در انتها، با تلاش یهودای اسخریوطی – خائن – به اصل خود باز می‌گردد و توبه می‌کند و به صلیب باز می‌گردد و فدا می‌شود. این فیلم، حتی از مسیحیت پولسیزة فعلی هم رد شد و مورد انتقاد جهان مسیحیت قرار گرفت، ولی بالاخره وحی و الهام الهی را به شدت زیر سؤال برده و خدای مسیحیان – مسیح – را هم مصون از فریب شیطان ندانست. حالا شما خود قضاوت کنید مخاطب بی‌دفاع فیلم‌های سینمای غرب که پیامبر و مقدساتش تحت تأثیر مکاشفه‌ها و فریب‌های شیطان هستند، به کدامین راه خواهد رفت؟
پرسش:هیچ گاه از خود پرسیده‌اید این چه سری است که قدرت مؤثر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بیش از یک و نیم میلیارد مسیحی دنیا از قدرت سیزده میلیون یهودی جهان کمتر است؟
تبلیغات جهانی، مصائب مسیح یهودی و خاتم پیامبران
زمانی که فیلم جنجالی مصائب مسیح را حدود 4600 سینما در آمریکا و کانادا به نمایش گذاشتند،(7) این پرسش در ذهنم برجسته شد که مگر بیشتر سینماداران بزرگ آمریکای شمالی، صهیونیست‌ها و یهودیان نیستند؟ پس چگونه فیلمی که ظاهراً ضد یهودی است، در این همه سینما، با هم پخش شد؟ اعتراض‌های برخی یهودیان علیه این فیلم را باور کنم یا همکاری گستردة یهودیان ثروتمند و صاحبان سینماهای زنجیره‌ای و تبلیغات جهانی با عوامل فیلم را؟ به راحتی سینماداران و اربابان رسانه در آمریکا، می‌توانستند نگذارند این فیلم پخش شود. درست مثل پویانمای محمد، خاتم پیامبران(8) که با تلاش شرکتی با مالکیت یک عرب در هالیوود ساخته شد و پیش از 11 سپتامبر 2001 تکمیل شده بود و بنا بود در 2002 اکران شود؛ ولی به خاطر نیاز غربی‌ها و حاکمان صهیونیست کاخ سفید و هالیوود به ایجاد فضای اسلام هراسی پس از 11 سپتامبر، بزرگ‌ترین دارندگان سالن‌های سینمایی زنجیره‌ای آمریکا مثل شرکت‌های لوییوز و ای. ام. سی این فیلم را تحریم کردند. حتی تلاش‌های موفق الحریثی رییس شرکت بدر اینترناشنال(9) که تولید کنندة این فیلم بود، برای به خدمت گرفتن شرکت آیکن پروداکشنز،(10) تهیه کنندة فیلم جنجالی مصائب مسیح نیز بی‌نتیجه ماند.
سرانجام، الحریثی در سال 2005، اسامه جمال رییس شرکت تولید و بازاریابی فیلم فاین میدیا گروپ(11) را برای بازاریابی و پخش این فیلم در کانادا و آمریکا استخدام کرد. تحریم شرکت‌های بزرگ لوییر و اس. ام. سی هم به حوالی سال 2005، مربوط می‌شود. بالاخره با تلاش این شرکت عربی، بنا شد فیلم به مدت یک هفته، هم زمان با عید سعید فطر، به مدت یک هفته در کمتر از صد سینمای آمریکا 93 سالن و برخی سینماهای کانادا به نمایش درآید. (12) آیا واقعاً می‌توان پذیرفت که مصائب مسیح که به طور هم زمان از تبلیغات سرسام آور بهره جست و در 4600 سینما به نمایش درآمد – حدود 50 برابر بیشتر از انیمیشن مذکور – ضد یهودی بوده است؟
بی‌شک باید با تأمل بیشتری با این اثر مسیحی – کاتولیکی برخورد کرد. چه چیزهایی در این فیلم پر سر و صدا بود که با وجود مخالفت برخی یهودیان، سران هالیوود و ابرشرکت‌های سینمادار آمریکا، آن را چنین تحویل گرفتند؟ آیا مخالفت برخی یهودیان صوری نبود؟ چرا هم زمان، برخی خاخام‌ها از پخش آن حمایت کردند؟(13) شاید با نگاهی به مضمون‌های اصلی طرح شده در این فیلم، پاسخ این پرسش‌ها داده شود.
در مصائب مسیح، گرچه عده‌ای از یهودیان، مسبب قتل مسیح (ع) معرفی شده‌اند، ولی برخی دیگر از کاهنان و بزرگان دینی یهود، جلسة سنهدرین را ترک کردند و به این محاکمه معترض بودند. افزون بر این که همان عده از روحانیان یهود هم که باعث تصلیب وی شدند، در فیلم با ظرافت تبرئه می‌شوند؛ زیرا آن‌ها ابزار اجرای مشیت الهی در تصلیب جبری مسیح(ع) بوده‌اند و از سویی مردم بیت‌المقدس هم تصلیب او را از سران خود می‌خواستند و در پزهای روشن فکری لیبرال، باید به دموکراسی احترام گذاشت. آن‌ها که با سینمای مسیحی آشناترند، به راحتی این تبرئة یهود و یهودای خائن را در فیلم‌های دیگری چون آخرین وسوسة مسیح هم دیده‌اندکه چطور اینان تنها ابزارهایی برای اجرای تقدیر الهی معرفی می‌شوند، نه ظالمان دنیاپرستی که به خاطر حفظ قدرت و موقعیت دنیوی خود از دین سوء استفاده می‌کنند. همین که در این فیلم، عیسی را فردی سکولار، غیر سیاسی و ذلت پذیر می‌بینیم، موضع ما را تقویت می‌کند. البته اگر اضافه کنیم که برخی منتقدان در تحلیل مصائب مسیح این نقد را داشتند که در فیلم بیشتر خشونت و شکنجه مطرح بود نه بررسی دلیل سیاسی – اجتماعی تصلیب ادعایی خود نپرداخته است و با پررنگ کردن مشیت گرایی، ذلت پذیری و سکولار بودن مسیح و اتخاذ شیوة بودایی – هندویی مبارزة مسالمت آمیز و منفی،(14) در مسیر کلان اربابان هالیوود قدم برداشته است و همین دلایل است که باعث می‌شود این فیلم همزمان در 4600 سینما نمایش داده شود و فروش خیره‌کننده‌ای داشته باشد. برخی منتقدان با دقت چنین نتیجه گرفته بودند که سروصداها هم به نفع فیلم تمام شد و فروش آن را مضاعف کرد. (15)
این فیلم آموزة پولسی، یونانی، بت پرستانة سه خداگرایی(16) را بارها تکرار کرد و هرچه بیشتر موضع رسمی سه اقنوم گرایی تقویت شد، ستون ضعیف توحید را در مسیحیت فرو ریخت. ستونی که برخی دانشمندان منصف مسیحی چون توماس میشل(17) در حال بازسازی آن بودند و این به نفع اربابان کلیسا و هالیوود نبود. زیرا نفع آنان در گمراهی مردم و عقیدة خرافی تثلیث بود نه پر رنگ شدن خط توحید و ظلم ستیزی و عقلانیت مسیحیان دنیا.
دلیل دیگری که می‌توان برای تأیید این فیلم به وسیلة یهودیان زیرک دنیاپرست آورد، این است که در فیلم، آشکارا با استفاده از زبان عبری و نمادهای عبرانی، فرهنگ عبرانی فلسطین در قرن اول میلادی تقویت می‌شد و فیلم به طور ضمنی بر ریشه‌دار بودن فرهنگ یهودی در فلسطین و ذوب بودن مسیح و یارانش در شریعت، آداب، سنن، زبان و فرهنگ یهودی صحه می‌گذاشت. انگار سازندگان و تبلیغات‌چی‌های فیلم، ادامه دهندگان راه مارتین لوتر و کتاب معروفش مسیح، یهودی زاده شد (1523 م) هستند. اگر کسی بگوید چنین نیست، این پرسش بی‌پاسخ می‌ماند که اصولاً چه نیازی برای استفاده از زبان عبری در فیلم وجود دارد؟ مگر تا کنون فیلم‌هایی که دربارة حضرت عیسی بن مریم (ع) ساخته شده‌اند، با زبان انگلیسی نتوانسته بودند منظور خود را برسانند؟ شاید گفته شود که کارگردان می‌خواسته واقع‌گرایی فیلم را بالا ببرد و البته با کمی تأمل، در این پاسخ، شاهدی محکم بر ادعای ما وجود دارد، زیرا واقع‌گرایی همان عبری گرایی است(18) و حاکمیت روح شریعت یهودی بر عیسی در این فیلم هم مویدی بر ادعای ماست، زیرا می دانیم در تاریخ، کسی که شریعت را از مسیحیت زدود و شریعت یهود را بر آن حاکم کرد، پولس بود؛ عالمی درباری و یهودی که ادعای مسیحیت کرد و تثلیث، الوهیت عیسی، جسمانیت خدا و الغای شریعت موسوی و ذلت پذیری و برخی دیگر انحراف‌های مسیحیت را پایه‌گذاری کرد(19) و با جانشین به حق عیسای نبی(ع) یعنی پطروس رسول یا پیتر مقدس (ع) مخالفت‌های زیادی داشت و به عبارتی، جانشینی پیامبر خدا را از او غصب کرد. (20)
پاورقی‌ها:
1. چرا هالیوود پیامبران را مسخره می‌کند؟ پیشین.
2. راه و راهنماشناسی معارف قرآنی 4 و 5 علامه محمدتقی مصباح یزدی. نشر مؤسسة آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره). قم. چاپ دوم. پاییز 1379. فصل عصمت. ص 147 و هم چنین بدایه المعارف الالهیه فی شرح عقاید الامامیه. شیخ محمدرضا مظفر. محاضرات استاد سید محسن خرازی. جزء اول. مؤسسه النشر الاسلامی. التابعه لجامعه المدرسین بقم المقدسه. چاپ ششم. 1420 ه. ق. عقیدتنا فی عصمه الانبیاء. ص 246.
3. عبدالحسین خسروپناه. کلام جدید مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزة علمیة قم. چاپ اول. پاییز 1379. قم. ص 293.
4. ژان دارک (Jeanne dArc) اثر لوک بسون فرانسوی (Luk Besson) با نام کامل فرستاده، داستان ژان دارک (The Messenger:The Story of Joan of Arc) محصول سال 1999 می‌باشد. این اثر چندمین فیلمی است که دربارة این دختر فرانسوی، در قرن بیستم ساخته می‌شود. اولین نسخة فیلم ژان دارک با نام مصائب ژان دارک (Lapassion de JeanedArc) در سال 1927 به صورت سیاه و سفید توسط کارل تئودور درایر ساخته شد و در 1928 در پاریس به مدت 110 دقیقه اکران شد فیلم دیگر ژان دارک با بازی اینگرید برگمن در نقش ژان توسط ویکتور فلمینگ – کارگردان بر بادرفته – در سال 1948 ساخته شد. برتولت برشت شاعر و نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر آلمانی (1956-1898) هم بر اساس داستان این قهرمان باکرة شجاع فرانسوی، نمایشنامه‌ای تراژیک به نام ژان دارک نوشته است. فیلم دنباله‌دار ژان: دختر جوان هم در سال 1993 با بازی ساندرین بونر ساخته شد. در سال 1996 نیز خانم کاترین بیگلو، لوک بسون را مدیر تولید پروژه‌اش – ژان دارک – کرد ولی به دلیل اختلاف با هم بر سر انتخاب نقش اول دو فیلم ساخته شد که 1998 فیلم ژان دارک خانم بیگلو به نقش اولی میراسوروینو پخش شد و 1999 فیلم لوک بسون به نقش اولی میلا یوویچ پخش شد.
5. حسین پورستار در مطلبی با نام آیا همه چیز تمام شد؟ در وبلاگ www. poorsattarkhodam. persian blog. com به تاریخ 2/5/1385.
6. شیطان در قسمی اعتراف کرد که: فبعزتک لاغوینهم اجمعین الاعبادک منهم المخلصین یعنی: به عزت و جلال تو (خدا) سوگند که همگان را گمرا خواهم کرد مگر بندگان مخلص (خالص شده) را سورة ص. آیة 83.
7. جنجال‌هایی که به نفع فیلم تمام شد. مجلة دنیای تصویر، شمارة 130. خرداد 1383. ص 69.
8. فیلم Muhammad the last prophet به کارگردانی یکی از کارگردان‌های خوب والت دیسنی به نام ریچارد ریچ که سال 2001 پی از حملات 11 سپتامبر، ساخت فیلم را تمام کرد. تهیه کنندة فیلم، موفق الحریثی رییس شرکت بدر انیترنشنال (Badr international) بود و فیلم حدود 12 میلیون دلار خرج برداشت و در سال 2004 پس از تحریم‌های فراوان شرکت‌های توزیع و پخش فیلم و موانعی که بر سر راه نمایش عمومی فیلم ایجاد شد، شرکت مستقل فاین میدیا گروپ (Fine media Group) به ریاست اسامه جمال پخش آن را به عهده گرفت. این انیمیشن نود دقیقه‌ای مورد تأیید الازهر هم واقع شد. ضمناً یک نسخة عربی هم به تولید شرکت البدر، به ریاست محی‌الدین السعدیه رسید.
9. Badr International co.
10. Icon productions co.
11. Fine Media Group.
12. آخرین پیامبر. با شکوه و زیبا. منبع پیشین.
13. حتی تظاهراتی علیه فیلم توسط یهودیان سامان داده شد و به دلیل این که پدر مل گیبسون نقدهایی به هولوکاست داشته است، زخم‌های کهنه‌ای تازه شد؛ برخی یهودیان از فیلم حمایت کامل به عمل آوردند و اتهام کشتن مسیح را به برخی علمای دنیاپرست یهود و رومیان متوجه دانستند.
14. دربارة ترویج فیلم از شیوة بودایی – هندویی گاندی که روش مبارزة منفی بود، نک: تحلیلی بر فیلم‌نامة مصائب مسیح، چون بره‌ای راهی مسلخ. اشکان راد. مجلة فیلم نگار. شمارة 22. تیر 1383. ص 48.
15. جنجال‌هایی که به نفع فیلم تمام شده. منبع پیشین.
16. دربارة تأثیرات پولس از بت پرستان نک: مسیحیت شناسی مقایسه‌ای، محمدرضا زیبایی نژاد. نشر سروش. چاپ اول. سال 1382. تهران. ص 91 به بعد.
17. کلام مسیحی. توماس میشل. حسین توفیقی. نشر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب (نشر ادیان). چاپ اول. 1377. هم چنین در رابطه با مسیحیان مخالف تثلیث نک: تاریخ جامع ادیان. جان بایرناس. علی اصغر حکمت. شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. چاپ سیزدهم. بهار 1382. تهران. ص 681. در این منبع می‌خوانیم:میکائیل سروتوس اسپانیایی، رهبر فرقة اونیتارباتیسم یکی از فرقه‌های پروتستان مشاهده کرد که پس از مطالعة دقیق صحف عهد جدید، مسئلة تثلیث که بر حسب اعتقادنامة نیقیه برای عموم مسیحیان امری مسجل شده بود، در آن صحف وجود ندارد و معتقد شد که این عقیده، کفر محض و باطل است. سپس رسالة دربارة خطاهای تثلیث در 1531 منتشر کرد.
متأسفانه در 1553 خود پروتستان‌ها او را زنده زنده در آتش سوزاندند. امروزه در لهستان و ترانسیاوانی پیروان عقاید او که مخالف تثلیثند، یافت می‌شوند.
18. زبان. راهی برای نفوذ صهیونیسم. پیشین.
19. تاریخ جامع ادیان. منبع پیشین. ص 616.
20. تبار انحراف. پژوهش و نشر مؤسسه اطلاع رسانی و مطالعات فرهنگی لوح و قلم. چاپ یکم. پاییز 1383. قم. ص 191. با نام مسیحیت پولسی: عملیات یهود برای تخریب دین مسیح و هم چنین در تاریخ جامع ادیان، ص 616 به اختلافات پولس و سایر حواریون اشاراتی شده است.
............................................................................................. 
نویسنده: محمدحسین فرج‌نژاد، کتاب اسطوره‌های صهیونیستی در سینما، چاپ شده در ماهنامه رواق هنر و اندیشه، مرکز پژوهش های اسلامی صداوسیما، شماره 22، به نقل از سایت خبرگزاری فارس،گروه دیدگاه،حوزه سیاسی امنیتی 87/07/03 - 17:37 شماره:8707020263


نوشته شده در  یکشنبه 88/12/9ساعت  5:13 عصر  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

اسطوره های صهیونیستی در سینما (اسطوره های صهیونیستی سینما) منتشر شد

قبل از این، شاهد انتشار مجموعه مقالات «اسطوره های صهیونیستی» در نشریه «رواق هنر و اندیشه» وابسته به «خانه هنر و اندیشه مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما» در شماره های تابستان 1386 تا بهار1387 بودیم. آن مقالات به همراه تحلیل های زیادتری از نویسنده کتاب، اکنون به صورت کتاب «اسطوره های صهیونیستی در سینما» چاپ و منتشر شده است. اولین چاپ این کتاب را انتشارات هلال (وابسته به موسسه موعود عصر) در بهار 1388 در تیراژ پنج هزار جلد منتشر کرده است.

در این کتاب کوشیده شده برخی از اساسی ترین اسطوره ها وافسانه هایی که سینمای صهیونیستی سعی در ترویج ان را دارد، آورده شود. این کتاب در نوع خود نظیری حداقل در زبان فارسی ندارد. به نظر می رسد که مطالب دیگری هم درباره اسطوره های صهیونیستی سینما وجود دارد که امیدواریم همان گونه که  نویسنده در پیشگفتار بیان داشته است، ان شاء الله در آینده آنها را نیز قلمی کند. البته مشخص است که برخی قسمت هایی که در مقالات چاپ شده در نشریه رواق هنر واندیشه، در کتاب نیامده اند. امیدواریم که در ویرایش بعدی آن قسمت ها نیز به کتاب افزوده شوند، چرا که به نظر می رسد توضیحات مفصلی که نویسنده درباره نقد هولوکاست و پیوریتنیسم و پروتستانتیسم در مقالات اورده بود، اگر در کتاب هم آورده شوند، باعث غنای بیشتر کتاب خواهند شد. منابع و فیلم های مرور شده در کتاب نیز قابل توجه هستند.

با خواندن این کتاب رمزگشایی قابل توجه و نسبتا جدید و کاملی از آثار شاخصی چون ماتریکس و هری پاتر و ارباب حلقه ها و پسر جهنمی و مصائب مسیح و طالع نحس و جن گیر و کنستانتین و ژاندارک خواهد شد و همچنین، سینمای بودیستی هالیوود و برخی انواع ورزش های رزمی و معناگرایی های شرقی و غربی و هولوکاست و شیطان گرایی در سینمای غرب و نفوذ اندیشه ها و اسطوره های قدیمی و جدید صهیونیسم یهودی ومسیحی بر سینمای غرب خصوصا هالیوود با تعمق بیشتری فهم خواهد شد.

همچنین این کتاب تلاش کرده که تعریف جدیدی از روند تاریخ جهان و تاریخ اساطیر در طول تاریخ بدهد که این تلاش قابل توجه است، حتی اگر نقدهایی از منظر برخی داشته باشد، چرا که قدمی است در تولید علم بومی بر مبنای فرهنگ اسلامی برای نظریه پردازی در علوم انسانی که به شدت غربگرا و غربی هستند.خواندن این کتاب که رتبه اول جشنواره دوسالانه مرکز پژوهش های اسلامی صدا وسیمارا آورده است را به شما توصیه می کنیم.

برای خرید این کتاب با تلفن موسسه موعود عصر www.mouood.org (نشر هلال) 02166956168 و  02166956167 و برای خرید اینترنتی آن با سایت پاتوق کتاب می توانید تماس بگیرید:  www.ketabroom.ir    آدرس دقیق خرید اینترنتی این کتاب در سایت پاتوق کتاب: سفارش خرید

http://www.ketabroom.ir/part,showEntity/id,3910/lang,fa/  و

 http://www.ketabroom.ir/part,showEntity/id,3910/lang,fa/fullView,true/

 

 آدرس تصویر جلد بزرگ: http://mouood.org/images/Mouoodbooks/ostoreha.jpg 

و همچنین در سایت پاتوق کتاب: http://www.ketabroom.ir/part,showAttachment/id,2782/

قبلا در خبرگزاری هنرنیوز و خبرگزاری فارس برخی قسمت های مقالاتی که در نشریه رواق هنر واندیشه از این کتاب به چاپ رسیده بود را شاهد بودیم: مقاله «اسطوره مادر،قبیله گرایی متعصبانه» و «اسطوره قوم برگزیده، نژاد برتر» و «اسطوره ملت واحد یهود» و «اسطوره دولت الهی اسرائیل» و «اسطوره عزیمت داوطلبانه فلسطینی ها از سرزمینشان» در آدرس:

   http://honarnews.net/index.aspx?siteid=1&pageid=141&newsview=2611 

و مقاله «حمله هالیوود به عصمت پیامبران و حجیت وحی» از «اسطوره پیامبران قومی، پادشاهان نژادپرست، رهبران قدرت طلب، پیشگویان قبیلگی» در ادرس: 

  http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8707020263 

و همچنین:  http://www.military.ir/modules.php?name=News&file=article&sid=218 

و همچنین این وبلاگ(http://hajala.blogfa.com) نیز مقاله اخیر  را در سه قسمت اورده است:

  http://hajala.blogfa.com/post-6.aspx و  http://hajala.blogfa.com/post-7.aspx و http://hajala.blogfa.com/post-10.aspx

همچنین ببینید: مصاحبه مسئول غرفه موعود در نمایشگاه کتاب با خبرگزاری جمهوری اسلامی را:

http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=474949

سایت مستور در معرفی این کتاب آورده است:

بی شک یکی از تفریح ها وسرگرمی های همه ی ما تماشای سریال، کارتون،فیلم های تلویزیونی وسینمایی است و ساعات زیدی از شبانه  روزمان را صرف دیدن این برنامه ها کرده و ازدیدن آن ها لذت ی بریم. اما شاید هیچ گاه به این موضوع فکر نکرده ایم برنامه ای که ما با کمال میل تماشا می کنیم و ازآن لذت می بریم هدف و رسالتی صهیونیستی را با خود دارد! و دشمن از ساخت این برنامه ها اهداف شومی را دنبال می کند.

برای روشن شدن این موضوع باید بدانیم که فیلم ها و کارتون هایی مثل یانگوم، ارمیا، ماتریکس و... از برنامه های ساخته شده توسط کمپانی یهودی هالیوود است که با برنامه و هدف خاص خود به خوصوص مبارزه با اسلام و مقابله با آخرالزمان، برتری یهود و ساخت سرزمین موعود ساخته شده اند. برای آگاهی از این اهداف مطالعه کتاب اسطوره های صهیونیستی سینما را به شما پیشنهاد می کنیم. کتابی که با نگاهی موشکافانه تمامی اهداف این کمپانی ها را برای شما بررسی کرده است.

اسطوره های صهیونیستی در سینما نلم اثری است سعی در شناسایی همه ی نشانه ها و نمادهایی دارد که سینمای غرب با وام گرفتن از معتقدات، باورها، تعصب ها، اهداف و خط مشی یهود و صهیونیسم آن ها را در آثار سینمایی و تلویزیونی به تصویر کشیده است.

بی گمان فیلم های یاد شده در این کتاب در برگیرنده ی تمامی آثار ارائه شده در یکصد سال فعالیت سینمایی نیست، بلکه بیان مصادیق و نمونه هایی است که امکان بررسی و تحلیل دقیق تر و دگرگون را برای علاقه مندان به مطالعات فرهنگی فراهم می کند. این کتاب توسط آقای محمدحسین فرج نژاد نوشته شده و انتشارات هلال آن را منتشر کرده است. قیمت این کتاب 3500تومان است.

ادرس مطلب در سایت مستور: http://mastoor.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=1064&Itemid=7

 روزنامه کیهان21/4/88 نیز همراه با معرفی کتاب بخش هایی از آن را آورده است: http://www.kayhannews.ir/880421/9.htm خبرگزاری رسانیوز http://www.rasanews.ir/Nsite/FullStory/?Id=8232 و سایت راسخون http://www.rasekhoon.net/News/Show-39031.aspx نیز این کتاب را معرفی کرده اند.


نوشته شده در  دوشنبه 88/4/15ساعت  2:12 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سواد رسانه ای درحوزه:تحلیل و برررسی شبکه های اجتماعی و موبایل
معرفی تفصیلی کتاب «اسطوره های صهیونیستی در سینما»
نقد وبررسی چند فیلم ایرانی جدید توسط سعید مستغاثی
نقد وبررسی ابعادشخصیت مرد درسینمای ایران/بررسی\تسویه حساب\
نقد و بررسی انیمیشن ظهور نگهبانان/ rise of guardian
مروری بر فیلم های بازگوکننده جنایات صهیونیسم غاصب درفلسطین اشغال
حقیقتاچرارسانه های آمریکایی نسبت به ایران،اینقدر کینه جو هستند؟!
هالیوودوبازنمایی محرف تاریخ واندیشمندان ایرانی-نقدفیلم پزشک
بررسی سینمای اسراییل[غاصب]:شرق،غرب وسیاست بازنمایی
آشنایی با الکس جونز اندیشمند و منتقد ومستندساز آمریکایی...
[عناوین آرشیوشده]