سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اخیرا بی.بی.سی و  هیستوری کانال و سایر کانل های مدعی علم ورزی در آمریکا و اروپا در تائید نظریات داروین چند مستند درست کرده اند والبته فیلمهای سینمایی و مستند استراتژیک زیادی نیز قبلا در همین باره ساخته شده است. گروه مطالعاتی شهید اوینی وظیفه خود می داند که در این رابطه اطلاعاتی را به مخاطبان ارجمند وفهیمش ارائه دهد. در این راستا در آرشیو موضوعی بخشی به همین عنوان راه انداخته و مطالبی را از این دست تقدیم شما خواهیم کرد. امید که با دقت و مطالعه عمیق دروغ پردازی ها و مدیریت استراتژیک علم توسط رسانه ها ودانشگاه های سکولار و ماسون زده غربی را بهتر از گذشته بشناسیم.

اخراج دانشمندان ضد داروین از دانشگاه های آمریکا ؟!

علاوه بر محروم کردن دانشمندان ضد داروین از خدمات شهروندی اجتماعی، نام برخی از این دانشمندان را برای چاپ درهر نشریه وکتاب یا در فضای اینترنت ممنوع می کنند به گونه ای که گویا چنین دانشمندی اصلا به دنیا نیامده است

 به گزارش سرویس جنگ نرم مشرق، در بخش مستند جشنواره ی فیلم فجر سال 88 مستندی از کشور آمریکا شرکت کرد که موضوع آن بررسی نگرش داروینیستی به هستی و نیز نحوه ی تقابل صاحبان این نگرش یعنی آنها که قدرت علمی را در آمریکا در دست دارند با دانشمندان مخالف آن نظریه که معتقد به وجود نوعی طرح هوشمند در پیدایش هستی اند، می پردازد.
این فیلم مستند در 98 دقیقه سه مبحث کلیدی را همزمان دنبال می کند:
نخست نشان می دهد که در پرمدعاترین کشور جهان از نظر دموکراسی و آزادی بیان چگونه دانشمندانی را که دیدگاهی متقابل با داروینیسم داشته اند یعنی مخالف بوجود آمدن جهان بصورت تصادفی و یا انتخاب طبیعی بوده اند از دانشگاه های آمریکا اخراج می کنند. در این مستند، به صراحت تاکید می شود که حتی برخی استادان دانشگاه را علاوه بر محروم کردن آنها از خدمات شهروندی اجتماعی، (مانند سوزاندن کارت های اعتباری بانکی شان که این امر موجب می شود نتوانند نیازهای اولیه زندگی شان را رفع نمایند) حتی نام برخی از دانشمندان را برای چاپ در هر نشریه و کتاب یا در فضای اینترنت ممنوع می کنند به گونه ای که گویا چنین دانشمندی اصلا به دنیا نیامده است. آنهم نه دانشمندانی که creationist و خلقت گرا باشند بلکه کسانی که صرفا به وجود نوعی Intelligent Design یعنی طرحی هوشمند در ساخت جهان قائلند و عالم را تصادفی نمی دانند.
علت اهمیت این امر برای صحنه گردانان تمدن غرب آن است که اعتقاد به خلقت هوشمند جهان ، زمینه پذیرش خالق جهان را فراهم کرده و دین گرایی در جهان افزایش چشم گیر خواهد یافت.
دوم و در ضمن مصاحبه با دانشمندان اخراج شده از دانشگاه ها، به بررسی عقاید آنها و علل مخالفتشان با داروینیسم می پردازد و این بهانه ای می شود تا تهیه کننده ی مستند با بزرگترین داروینیست های جهان مثل پروفسور داوکینز به صحبت بنشیند و دلایلشان را در اینکه چرا جهان نمی تواند یک خالق داشته باشد یا حتی بر اساس طرحی هوشمند بوجود آمده باشد بشنود و سپس همانها را از نگاه خردگرایانه و ساینتیستی به چالش می کشاند.
سوم اینکه این مستند به بررسی ایدئولوژی های برآمده از نگرش دارونیستی و اصل بقاء اصلح می پردازد و با سفر به آلمان و دیدار از کوره های آدم سوزی و کشتارگاه های بیماران روانی، مبادی تفکر نازیسم را بعنوان نمونه ای از داروینیسم اجتماعی، طی مصاحبه با محققان این دیدگاه بررسی می کند.
این مستند اخیرا با تلاش جمعی از دانشجویان ضد داروینیسم به فارسی ترجمه و زیرنویس شده است و وبلاگی را تحت عنوان آنتی داروینیسم  http://antidarwinism.blogfa.com  به آن اختصاص داده اند. 
 
***در همین رابطه این مطالب نیز خواندنی هستند: نقد وبررسی نظریه تکامل انواع داروین/بخش اول و دوم  /  دانلود دو فیلم مستند در نقد نظریه داروین از سایت یاسین مدیا  /  اخراج دانشمندان ضد داروین از دانشگاه های آمریکا  /  وبلاگ آنتی داروینیسم- تبئین تاثیرات داروینیسم در عرصه های علمی اجتماعی اقتصادی سیاسی در ایران و جهان  / نقد سید حسین نصر بر نظریه تکامل داروین / بررسی فیلمی دیگر درباره نظریه چارلز داروین- نقد فیلم خلقت

نوشته شده در  شنبه 89/8/29ساعت  6:3 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

*** اخیرا بی.بی.سی و  هیستوری کانال و سایر کانل های مدعی علم ورزی در آمریکا و اروپا در تائید نظریات داروین چند مستند درست کرده اند والبته فیلمهای سینمایی و مستند استراتژیک زیادی نیز قبلا در همین باره ساخته شده است. گروه مطالعاتی شهید اوینی وظیفه خود می داند که در این رابطه اطلاعاتی را به مخاطبان ارجمند وفهیمش ارائه دهد. در این راستا در آرشیو موضوعی بخشی به همین عنوان راه انداخته و مطالبی را از این دست تقدیم شما خواهیم کرد. امید که با دقت و مطالعه عمیق دروغ پردازی ها و مدیریت استراتژیک علم توسط رسانه ها ودانشگاه های سکولار و ماسون زده غربی را بهتر از گذشته بشناسیم. در همین رابطه این مطالب نیز خواندنی هستند: نقد وبررسی نظریه تکامل انواع داروین/بخش اول و دوم  /  دانلود دو فیلم مستند در نقد نظریه داروین از سایت یاسین مدیا  /  اخراج دانشمندان ضد داروین از دانشگاه های آمریکا  /  وبلاگ آنتی داروینیسم- تبئین تاثیرات داروینیسم در عرصه های علمی اجتماعی اقتصادی سیاسی در ایران و جهان  / نقد سید حسین نصر بر نظریه تکامل داروین / بررسی فیلمی دیگر درباره نظریه چارلز داروین- نقد فیلم خلقت

مستند سه قسمتی ایده ی خطرناک داروین Darwin"s dangerous Idea


             

در این سری سه قسمتی فردی بنام آندره مارّ به جستجو درباره­ی میراث و تأثیر همزمان تئوری چارلز داروین مبنی بر تکامل بوسیله­ی انتخاب طبیعی می­پردازد. او برای بحث مجدد نظریات داروین و همعصرانش و آشکار کردن آنها، در هر کدام از فیلم­ها قصه­گوئی­های قاطع و زیرکانه را با بایگانی­ها ترکیب می­کند. او همچنان که از مکان­هایی در آمریکا، ترکیه، بلژیک و برلین دیدن می­کند به جستجوی لحظات کلیدی در سفر تغییر دهنده­ی زندگی داروین در کشتی سلطنتی بیگل در آرژانتین، شیلی و برزیل می­پردازد که اینها نقطه­ی مرکزی و اصلی داستان حماسی توسعه و تأثیر ایده­ی خطرناک داروین محسوب می­شوند.

هر کدام از برنامه­ها راه­هایی را جستجو می­کنند که در آنها نظریه­ی داروین از جهان علم فراتر رفته و بطور مستقل مطرح می­شود. این سری­ها نشان می­دهند که آن نظریه هنوز هم این قدرت را دارد که برای ما الهام بخش باشد و در ما ایجاد چالش کرده و ذهن ما را به خود مشغول دارد.

قسمت اول: جسم و روح                                       

اولین برنامه­ی ایده­ی خطرناک داروین به جستجو در مورد تأثیر ایده­های داروین بر مذهب و اخلاقیات می­پردازد. آندره مارّ کشف می­کند که قسمت مهمی از مأموریت بیگل، برگرداندن سه نفر از افراد بومی به سرزمینشان – "تیّرا دل فوئگو" در جنوبی­ترین قسمت آرژانتین – بوده است.  سالها قبل از اینکه او به گالاپاگوس برسد، آنها سؤالاتی را مبنی بر شکنندگی تمدن و اینکه معنای واقعی انسان بودن چیست در ذهن او بوجود آورده بودند. مارّ بررسی می­کند که چگونه داروین پس از برگشت به انگلیس ایده­هایش را بسط داده و سرانجام تئوریش را درباره­ی تکامل بوسیله­ی انتخاب طبیعی ارائه می کند.

ایده­های داروین بوسیله­ی تعدادی از اندیشمندان بزرگ قرون نوزده و بیست از قبیل کارل مارکس، فریدریش نیچه و زیگموند فروید پذیرفته و بکار گرفته شد. ما دریافتیم که ایده­های داروین به انگیزش سپاه قیصر در جنگ جهانی اول و نیز در متقاعد کردن دولت­مردان آمریکا برای کنار گذاشتن سیاست عدم دخالت در کشورهای دیگر و وارد شدن در درگیری، کمک کرده است.

ما واکنشی شدید و رشدکننده را بر ضد ایده­های داروین توسط بنیادگرایان ادیان بزرگ جهانی در قرن بیستم دریافتیم. همزمان علم نشان می دهد که تئوری داروین مبنی بر انتخاب طبیعی همان اندازه که بر تکامل جسم­هایمان موثر است، بر رفتارمان هم که شامل اخلاقیات ماست هم تأثیر دارد. شواهد علمی قابل توجهی وجود دارد که نشان می دهد داروین با همه­ی ابعاد شگفتی، شکوه و خطراتش، انسانیت را به طبیعت بازگردانده است. 

قسمت دوم: یکسانی تولد؟

بخش دوم کشفیات آندره مارِِّ جستجو درباره ی تأثیر ایده­های داروین بر علم و سیاست است. اولین بندرگاهی که داروین با بیگل سرکشی می­کند سالوادور در برزیل است- بندری برای عمده ی تجارت جهانی برده- تجربه­ی او در آنجا بر دیدگاه­های روشنفکرانه­اش مبنی بر آزادی، پیشرفت و تنفر از بردگی، صحه می گذارد. اما تئوری تکامل او که ریشه در این سفر حماسی اش دارد، باید جهانی از درگیری، ظلم و رقابت را توصیف می­کرد. این تئوری بوسیله­ی برخی از مستبدانه­ترین جریان­های اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست مورد سوء استفاده قرار گرفت: عبارت "بقاء اصلح" کمک کرد تا تئوری داروین بعنوان توجیهی علمی برای علم اصلاح نژاد انسان، پیشبرد عقیم سازی و همچنین قتل عام بکار گرفته شود. اما بعد از جنگ جهانی دوم تئوری داروین در اعلامیه سازمان ملل درباره­ی نژاد، معنای بهتری پیدا کرد: این اعلامیه نظریه داروین را که می­گوید همه­ی انسانها اعضاءِ یک نژاد بوده و شایسته­ی رفتار برابر هستند، تأیید می­کند.

این نظریه با کار شگفت­آور انجمنی یهودی بیشتر تقویت شد: این گروه از آزمایشات "دی­ ان­ اِی" و فرم­های بی­نام و داوطلبانه برای تولید مثل گزینشی استفاده کردند تا با این کار نوعی بیماری تضعیف­کننده را از جامعه­ی یهود ریشه­کن کنند. تست "دی اِن اِی" مرض نهایی نظریه­ی خطرناک داروین است. اما درس­هایی که از تاریخ گرفته­ایم می گویند که ما با انتخاب­های جدیدی روبرو هستیم که از ما می­پرسند با دانش داروین وقتی که با ژنتیک جدید مخلوط می­شود چه باید کرد و اینکه تست "دی اِن اِی" هنوز هم بعنوان یک چالش بزرگ سیاسی و اجتماعی به قوت خود باقی است. 

قسمت سوم: مرگ و زندگی                                        

مرگ و زندگی به جستجو درباره­ی تأثیر نظریات داروین بر درک ما از معنای انقراض و رابطه­ی درونیِ بین حیات­های موجود بر روی زمین و محیط اطراف می­پردازد. داروین درس­های زیادی از فسیل­های غول­پیکر حیوانات منقرض شده­ای که در آرژانتین و شیلی یافته بود، آموخت. او سرانجام این حقیقت ناخوشایند، که نتیجه­ی منطقی تکامل کامل نیست، را بر ما آشکار کرد: انقراض یک گونه، زمینه­ی زمینه­ی محیطی برای بوجود آمدن گونه­های جدید را فراهم می کند. همچنین تئوری داروین دانشی حیاتی به ما می­دهد که می­توانیم از آن برای طولانی کردن موجودیت گونه­ی خودمان بوسیله­ی احترام گذاشتن به روابط درونی بین همه­ی عناصر جهان طبیعی و محیط، کمک بگیریم.

این داستانی است که در آن نظریات داروین با اشتیاق فراوان بوسیله­ی پیروان او در طول قرن بیستم مورد استفاده قرارگرفت. اما انسانیت شانس خود را برای آگاه شدن و کاهش تأثیر مخرب خود بر گیاهان، یکی پس از دیگری از دست می­دهد. در نتیجه ما ششمین انقراض حیات را در زمین به راه انداخته­ایم. ما به این نتیجه رسیده­ایم که باید درباره­ی این قضیه بوسیله­ی حفظ و نگهداری فضاهای خاص بوم شناختی مانند جنگل­بارانی­های خاص که بعضی از آنها جزء زاینده­ترین مهدهای تکامل هستند، کاری انجام دهیم.

این برنامه می­تواند در مورد دانشی که چارلز داروین در تئوری تکامل خود به ما داده است، یک هشدار و در عین حال مایه­ی خوشحالی باشد. این امر تأکید می­کند که تئوری داروین به مطلع کردن ما از درکمان درباره­ی خودمان و سیارات اطرافمان و پیچیده کردن روابط درونی بین همه­ی حیات­ها در زمین ادامه می­دهد.  

مستند سه قسمتی باغ داروین Darwin"s Garden



                        


 

 

چارلز داروین با آزمایشات زیرکانه­اش برای اثبات تئوری تکاملی خود مطرح شد. جیمی دهرتی تلاش می­کند تا مقداری از این تحقیقات را بازآفرینی کند.

قسمت اول: ایده­های خطرناک

وقتی چارلز داروین دست به اثبات تئوریش درباره­ی تکامل زد از هیچ­یک از مزایای ژنتیک مدرن یا تجزیه­های دی ان ای برخوردار نبود لذا او با آزمایشات هوشمندانه­ی خودش دست­ به­ کار شد. جیمی دهرتی تلاش می­کند تعدادی از این تحقیقات را بازآفرینی کند.

جیمی یک شیوه­ی استعلام پی­در­پی را پیش می­گیرد او تکه ای از چمن باغ شخصی داروین را حفر می کند تا با مثال، تنازع برای بقاء را بین نهال ها و عوامل از بین برنده شان روشن کند. او یک کوه عظیم گچی را با طناب پائین می رود تا عمر زمین را مشخص کند. او بذرها را به مدت یکماه در آب می گذارد تا خیس بخورند و نتایج بدبوی حاصله اثبات می کنند که گیاهان در خود عاملی بالقوه برای عبور از اقیانوس ها دارند.

اینها و دیگر تحقیقات شواهدی را که داروین برای انتشار تئوریش در 1859 لازم داشت به او دادند. جیمی با تکرار آنها داروینی پویا را آشکار کرده و میان آنها راز تکامل را فاش می کند.

قیمت دوم: طوفان های شکننده

وقتی داروین تئوریش را درباره ی تکامل منتشر کرد توسط بسیاری از نقادان مورد حمله قرار گرفت لذا برای انجام آزمایشات جدید جهت دفاع از تئوریش به باغش در کِنِت عقب نشینی کرد. جیمی دهرتی برخی از کارهای شگفت آور او را بازآفرینی می کند: او ادرار خود را به یک گیاه حشره خوار می خوراند تا دریابد که چرا آنها حشره می خورند. او همچنین پرهای دم طاووس را می برد تا ببیند آیا اشکالی در زندگی جنسی اش پیش می آید. در میان آزمایشات تولید مثل با گیاهان جیمی دریافت که چرا داروین اینقدر نگران ازدواج با دختر عمویش اِما بود.

قسمت سوم: درباره ی انسان و میمون

داروین می دانست که تئوریش درباره ی تکامل انسان، بحث انگیز و ستیزه جویانه است. جیمی دهرتی تعدادی از آزمایشات هیجان انگیزی را که داروین انجام داده بود تا نشان دهد که انسان فقط میمونی دیگر است را تکرار کرد. جیمی ماری را درون جعبه ای گذاشته و درون قفس میمون ها قرار داد تا این را که آیا میمون ها کنجکاو هستند، بفهمد. او صورتش را بوسیله ی برق مهیج می سازد تا بتواند خنده را خلق کند. آنها با آلات کلاسیک موسیقی برای یک کرم خاکی می نوازند تا شنوائیش را محک بزنند. همه ی این آزمایشات شواهد بیشتری را به داروین دادند که ثابت می کرد انسانها از حیوانات تکامل یافته اند.   


نوشته شده در  شنبه 89/8/29ساعت  6:1 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

 

Comparison of major creationist views

 

 

Humanity

Biological species

Earth

Universe

Young Earth creationism

Directly created by God.

Directly created by God. Macroevolution does not occur.

Less than 10,000 years old. Reshaped by global flood.

Less than 10,000 years old.

Gap creationism

Directly created by God.

Directly created by God. Macroevolution does not occur.

Scientifically accepted age. Reshaped by global flood.

Scientifically accepted age.

Progressive creationism

Directly created by God (based on primate anatomy).

Direct creation + evolution. No single common ancestor.

Scientifically accepted age. No global flood.

Scientifically accepted age.

Intelligent design

N/A

Divine intervention at some point in the past, as evidenced by what intelligent-design creationists call "irreducible complexity"

Some adherents claim the existence of Earth is the result of divine intervention

Some adherents believe in the teleological argument, that the existence of Universe is the result of divine intervention

Theistic evolution

Evolution from primates.

Evolution from single common ancestor.

Scientifically accepted age. No global flood.

Scientifically accepted age.

  

تهدید طبیعت­گرایی و داروینیسم

در چهارچوب مکاتب امنیتی

مکتب یکم

آسیب محور

در این مکتب خلقت­گرایی در مقابل طبیعت­گرایی قرار خواهد گرفت.

پرداختن به بحث خلقت­گرایی، و استحکام پایه­های اعتقادی و علمی این مکتب، و تبیین دکترینال خلقت­گرایی، موجب پدید آمدن خلقت­گرایی به مثابه یک علم شده، و دکترین­های پایه­ در این موضوع نیاز به شناخت جهان هستی را در انسان و علم پاسخ خواهد داد.

 

مکتب دوم

تهدید محور

رفع و زدودن تهدید داروینیسم و نچرالیسم، در حوزه­های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی.

ممنوعیت تدریس داروینیسم و نچرالیسم در کلیه مقاطع آموزشی.

ممنوعیت توزیع و انتشار رسانه­ی داروینیستی به­صورت فیلم­سینمایی، بازی­های کامپیوتری.

 

مکتب سوم

فرصت محور

ترویج و انتشار «طرح هوشمند»

تبدیل تهدید داروینیسم و نچرالیسم، به فرصت، تولید تئوری­ها و نظریه­های خلقت­گرا ویا نظریه­های علمی جدید.

مکتب چهارم

موقعیت محور

تهدید داروینیسم موجب گردید، مفهوم قرآنی پایه­ی «فطرت»

در انسان­شناسی و هستی­شناسی به عنوان سیستم­عامل انسان تبیین گردد. در این مکتب «فطرت» در مقابل «طبیعت» قرار گرفته، و فطرت­گرایی به­عنوان یک علم جدید، انسان­شناسی و معرفت­شناسی غربی را به چالش جدی خواهد کشاند.

 http://antidarwinism.blogfa.com/

***در همین رابطه این مطالب نیز خواندنی هستند: نقد وبررسی نظریه تکامل انواع داروین/بخش اول و دوم  /  دانلود دو فیلم مستند در نقد نظریه داروین از سایت یاسین مدیا  /  اخراج دانشمندان ضد داروین از دانشگاه های آمریکا  /  وبلاگ آنتی داروینیسم- تبئین تاثیرات داروینیسم در عرصه های علمی اجتماعی اقتصادی سیاسی در ایران و جهان  / نقد سید حسین نصر بر نظریه تکامل داروین / بررسی فیلمی دیگر درباره نظریه چارلز داروین- نقد فیلم خلقت


نوشته شده در  شنبه 89/8/29ساعت  6:0 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

 ایده­های و جنبش­های متأثر از داروین و مکتب داروینیسم:

1-      اصلاح­نژاد

پسر عمه داروین به نام فرانسیس گالتون FrancisGaltonدر سال 1865 علم «اصلاح­نژاد Eugenics»را پایه­گذاری نمود که در سده­ی بعد به صورت گسترده توسط نازی­های آلمان مورد استفاده قرار گرفت.

2-      داروینیسم اجتماعی:

a.       توماس مالتوس در دهه­ی 1830 در حوزه­ی اقتصاد لسه­فر– مالتوس درمقاله سال 1798  عنوان داش تمام جمعیت­ها به حجم زیادی تولید نسل می­کنند لیکن بقا توسط منابع موجود محدود می­شود.)

b.      هربرت اسپنسر - فیلسوف انگلیسی- پایه­گذار تئوری تکامل لامارکی در حوزه­ی لیبرالیسم در سال 1851 با کتاب SocialStatics

c.       ارنست هکل ErnstHaeckelطبیعی­دان و فیلسوف آلمانی که در حوزه­ی رشد انسان نژادپرستی را وارد کرده بود.

d.       AntoinetteBrownBlackwell

تحت تأثیر انتخاب جنسی داروین - که سبب برتری مردان بر زنان شده است - در کتاب The Sexes Throughout Nature

e.        Peter Kropotkin

f.         Richard Hofstadter

g.     فرانسیسکو آیالا Francisco Ayala

زیست­شناس تکاملی دانشگاه کالیفرنیا در ایروین، «طرح بدون طراح» را مطرح کرده است. در سال 2007 نوشت: «داروین با ایجاد مفهومی از طبیعت برای زیست­شناسی به عنوان نظامی قانون­مند از ماده در حرکت که عقل انسان بدون توسل به وساطت نیروهای فراطبیعی می­تواند آن را تبیین کند، انقلاب کپرنیکی را تکمیل کرد.»

ایده­های متأثر از داروین در حوزه­ی Scientific Darwinism

1.       Ernst Mayr 1904-2005

2.       ایدئولوژی­های داروینیسم:

1-   Laissez-faire dog-eat dog capitalism

2-   Racism

3-        Warfare

4-        Colonialism

5-        Imperialism

Scientific Darwinism

6-                                Modern Synthesis:

7-                                Artificial Evolution

 

 منبع: http://antidarwinism.blogfa.com/


نوشته شده در  شنبه 89/8/29ساعت  5:59 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

گروه مطالعاتی شهید اوینی: اخیرا بی.بی.سی وهیستوری کانال و سایر کانل های مدعی علم ورزی در آمریکا و اروپا در تائید نظریات داروین چند مستند درست کرده اند والبته فیلمهای سینمایی و مستند استراتژیک زیادی نیز قبلا در همین باره ساخته شده است. گروه مطالعاتی شهید اوینی وظیفه خود می داند که در این رابطه اطلاعاتی را به مخاطبان ارجمند وفهیمش ارائه دهد.در این راستا در آرشیو موضوعی بخشی به همین عنوان راه انداخته و مطالبی را از این دست تقدیم شما خواهیم کرد.امید که با دقت و مطالعه عمیق دروغ پردازی ها و مدیریت استراتژیک علم توسط رسانه ها ودانشگاه های سکولار و ماسون زده غربی را بهتر از گذشته بشناسیم  در همین رابطه این مطالب نیز خواندنی هستند: نقد وبررسی نظریه تکامل انواع داروین/بخش اول و دوم / دانلود دو فیلم مستند در نقد نظریه داروین از سایت یاسین مدیا  /  اخراج دانشمندان ضد داروین از دانشگاه های آمریکا  /  وبلاگ آنتی داروینیسم- تبئین تاثیرات داروینیسم در عرصه های علمی اجتماعی اقتصادی سیاسی در ایران و جهان  / نقد سید حسین نصر بر نظریه تکامل داروین / بررسی فیلمی دیگر درباره نظریه چارلز داروین- نقد فیلم خلقت 

نچرال داروینیسم و ساینتیفیک داروینیسم

پایه­گذار مکتب داروینسم، چارلز رابرت داروین – تولد1809، مرگ 1882 - طبیعی­شناس انگلیسی، محسوب می­شود.نام داروین در کنار زیگموند فروید و کارل مارکس به عنوان کسانی یاد می­شود که دنیا]ی غرب[ را شوکه کردند. سفر 57ماهه­ داروین روی عرشه­ کشتی Beaglesبه جزایر گالاپاگوس به عنوان نقطه عطف زندگی داروین به­شمار می­آید، که حاصل آن 368 صفحه یادداشت­های جانورشناسی، 770 صفحه خاطرات، 1529 گونه­ی نگهداری شده در شیشه­های حاوی الکل، 3907 گونه­ی خشک شده بوده است. داروین تئوری­هایش را در دهه­ی 1830 فروموله کرد اما انتشار آن قریب دو دهه به طول انجامید، فلذا سال 2009 به عنوان 150اٌمین سالگرد تئوری داروین و دویستمین سالگرد تولدش جشن گرفته شد.

کتاب­های نگارش شده داروین عبارتند از:

1.       سفر دریایی اکتشافی بیگلVoyageoftheBeagle در سال 1831

2.       کتاب اصل انواع OnTheOriginofSpeciesدر سال 1859 میلادی

3.       کتاب نسب انسان، و انتخاب در ارتباط با جنسیت در سال 1871 میلادی

The Descent of Man, and Selection in Relation to Sex

در این کتاب داروین تئوری تطور خود را به تطور بشر تعمیم می­دهد و تئوری انتخاب جنسی خود را مطرح می­کند. سایر موضوعات مطرح شده در این کتاب عبارتند از: تطور روانشناسی، تطور اخلاق، تفاوت­ها در نژادهای مختلف، تفاوت­های بین دو جنس، برتری مردان بر زنان و نسبت تئوری تطور با جامعه.

 

سابقه­ی تاریخی

1.    ارسطو

ارسطو در حوزه­ی زیست­شناسی «نردبان طبیعت» LadderofNature از موجودات ساده تا پیچیده را تعریف کرده بود.

Linear “Great Chain of Being”or“Scale of Nature” (scalanaturae)

2.    آناکسی مندر

آناکسی مندر بیان داشت که موجودات زنده خلق نمی­شوند بلکه در طول

3.    جرج خاویرGeorges Cuvier

جرج خاویر آناتومیست قرن 17 و 18 میلادی با مطالعات فسیل­شناسی بیان داشت که موجودات زنده در یک زمان خلق شده­اند، اما توالی فاجعه­ها سبب شده است که بسیاری از گونه­ها از بین بروند و در نهایت گونه­های بقایافته از این فاجعه­ها موجودات کنونی کره­ی زمین را تشکیل دهند.

4.    بافونBuffon  

بافون جانورشناس قرن 17 احتمال  تعدد مراکز خلقت را مطرح نمود، و گونه­ها توسط طبیعت آبستن می­شوند و توسط زمان تولید می­شوند.

Species were "conceived by nature andproduced by time"

 

5.    ژان بابتیست لامارک JeanBaptistedeLamarck(17441829)

لامارک عقیده داشت موجودات زنده در حالت ساده و پایه خلق می­شوند و در طی تغییرات تدریجی به موجودات پیچیده­تری تبدیل می­شوند. «حرکت به سوی کمال» توسط لامارک، موتور محرک این تغییرات عنوان شده بود. تطور به صورت توارث صفت­های اکتسابی به نام لامارک شناخته می­شود.

 

6.    چارلز لایل  CharlesLyell

داروین در حوزه­ی زمین شناسی با مطالعه­ی کتاب «اصول زمین­شناسی» نوشته­ی چارلز لایل  CharlesLyellاز این زمین­شناس قرن 19 تأثیر جدی گرفته بوده است،

چارلز لایل و هاتن JamesHuttonزمین شناسان قرن 17 و 18 میلادی، عنوان کرده بودند که رویدادهای زمین شناسی نه تنها نیازمندکاتسروفی و نیروهای فراطبیعی  نیستند بلکه حاصل پروسه­های طبیعی ناشی از زمین­لرزه­ها و آتش­فشان­ها و تغییرات جوی هستند که میلیون­ها سال سطح زمین را شکل داده­اند. لایل در کتاب خود ایده­ی یکنواختی­باوری Unifromitarianism را جایگزین ایده­ی فاجعه­باوری Catasrophism– چشم­انداز شکل گرفتن زمین توسط نیروهای فراطبیعی که عموماً زمین را چندصدساله می­انگاشت- کرده بود.


 

اثر داروینیسم بر نظام آموزشی آمریکا را می­توان به سه برهه تقسیم نمود:

1.    ضد تطورگرایی: دوره­ای که Antievolutionistها سعی در تصویب قوانینی داشتند که طبق آن تطور از تمامی کلاس­ها و کتاب­ها حذف شود. (دهه 1930 به بعد)

2.    هم­سنگی تطور و کریشینیسم: دوره­ای که قوانین اجازه­ی ترویج تطورگرایی و کریشینیسم را می­دهد.  (دهه 1960 به بعد)

3.    ضد کریشینیسم: دوره­ای که کریشینیسم به عنوان ساینس تلقی نشده و اجازه­ی دفاع از کریشینیسم در مدارس عمومی برخلاف قوانین اعلام می­شود. (1987 به بعد)

 تئوری داروین:

Variation: تنوع در میان افراد یک گونه موجود است.

Overproduction: گونه­ها زادوولدی بیش از آن­که توانایی بقا داشته باشند انجام می­دهند.

Survival: بقای یک گونه به رقابت بر سر غذا و منابع موجود بستگی دارد.

Inheritance: بعضی صفات در گونه­ها به ارث می­رسند.

DifferentialReproduction:افراد یک گونه­ که از نظر ژنتیکی سازگاری بیشتری با محیط داشته باشند بقا خواهند داشت و نسل بیشتری به­جا خواهند گذاشت.

NaturalSelection: در نهایت صفتی که موجب موفقیت و سازگاری بیشتری در یک گونه می­شود فراوانی بیشتری در جمعیت پیدا خواهد کرد. و جمعیت­ها در پاسخ به عوامل محیطی در طول زمان تغییر خواهند کرد.

مستندات تئوری داروین عبارتند از:

1.       مستندات ماکرومولکولی و بیوشیمیایی (پروتئین­ها و اسیدهای نوکلیئک)

2.       مستندات فسیلی

3.       بیوجغرافی (مطالعه­ی پراکندگی جغرافیایی فسیل­ها در دوره­های مختلف زمین­شناسی)

4.       جنین­شناسی

5.       آناتومی تطبیقی

6.       تکامل مصنوعی

7.       نئوداروینیسم (چگونگی به ارث رسیدن تفاوت­ها که توسط گرگورمندل پایه­ریزی شد و در نهایت در غالب تئوری سنتز مدرن با تفکرات داروین ترکیب شد.)    

مفاهیم ایجاد شده در مکتب داروینیسم که اینک به عنوان دکترین­های پایه محسوب می­شوندعبارتند از:

1.      تطور Evolution

تطور عبارتست از تجمع تغییرات در طول زمان

تطور در عامه: بشر از میمون­ها به وجود آمده - از مولکول تا بشریت

تطور در سه حوزه در ساینس مطرح است: تطور در نجوم، تطور در زمین­شناسی، تطور در زیست­شناسی

تطور در دیدگاه زیست­شناسی به صورت تغییر بروز فراوانی ژن­ها (یا آلل­ها) در مخزن ژنی یک جمعیت از نسلی به نسل دیگر تعریف می­شود.که سه نکته مهم در این تعریف نهفته است:ژنتیک (فراوانی بروز ژن­ها)، زمان (توالی نسل­ها)، جمعیت (انبوهه­ی افراد)

2.      بقای اصلح SurvivaloftheFittest

3.      انتخاب طبیعی NaturalSelection

به­صورت ساده عبارتست از به وجود آوردن  انواع مختلف راه­حل­های ممکن، و انتخاب بهترین راه­حل در پاسخ به مشکل.

انتخاب طبیعی در زیست­شناسی بدین صورت فهم می­شود:صفتی که موجب موفقیت و سازگاری بیشتری با محیط در یک گونه می­شود فراوانی بیشتری در جمعیت پیدا می­کند، که این تعریف سه جزء مهم دارد: Variation, Environmental Condition, Differential Reproduction

4.      سازگاری Adaption

به صورت دارا بودن صفاتی تعریف می­شود که به موجود زنده امکان بقا و تولیدمثل در محیط را می­دهد.

5.      جهش Mutation

اگرچه لغت جهش توسط خود داروین به کار برده نشد، اما این مفهوم در مکتب داروینیسم به عنوان عامل به وجود آورنده­ی تفاوت در یک گونه­ی زیستی نقش اساسی ایفا می­کند

6.      درخت زندگی The Tree of Life

ادامه دارد...

 منبع: http://antidarwinism.blogfa.com/post-2.aspx


نوشته شده در  شنبه 89/8/29ساعت  5:55 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

از سیاسی‌ترین فیلم سینمای ایران چه خبر؟
     

نگارش سناریوی «اینجا غبار روشن است» ساخته ابوالقاسم طالبی قرار بود تا پایان شهریورماه به اتمام برسد اما گسترده بودن دامنه تحقیقات مرتبط با این فیلم موجب شده، این کار اندکی بیشتر از حد معمول امتداد یابد.به گزارش مشرق به نقل از شبکه ایران، فیلم سینمایی «اینجا غبار روشن است» که به تعبیر برخی سیاسی‌ترین فیلم سینمای ایران خواهد بود به تهیه‌کنندگی محمد خزاعی و نویسندگی و کارگردانی ابوالقاسم طالبی تولید خواهد شد. پیش از این حضور امیر کریمی به عنوان مدیر فیلمبرداری و محمد صنعتی به عنوان مدیر تولید این فیلم قطعی شده بود. «اینجا غبار روشن است» هم اکنون در مرحله نگارش فیلمنامه قرار دارد و بلافاصله پس از اتمام نگارش فیلمنامه، پیش تولید آن آغاز خواهد شد.طالبی پیش از این اعلام کرده بود که نگارش سناریوی این فیلم تا پایان شهریورماه به اتمام می‌رسد اما گسترده بودن دامنه تحقیقات مرتبط با این فیلم موجب شده، این کار اندکی بیشتر از حد معمول امتداد یابد و اکنون نیز طالبی در حال رایزنی با چند نهاد مختلف است بلکه بتواند اطلاعات موردنیاز برای اتمام نگارش سناریو را دریافت کند.پیش از این قراربود که در این فیلم با چهار کاندیدای دهمین انتخابات ریاست جمهوری گفتگو شود که در این میان تنها خبر مصاحبه با محسن رضایی منتشر شد.ابوالقاسم طالبی کارگردانی فیلم‌های سینمایی «دست‌های خالی»، «جنگ کودکانه»، «عروس افغان»، «نغمه»، «آقای رئیس جمهور»، «ویرانگر» و مجموعه‌های تلویزیونی «به کجا چنین شتابان» و «بازگشت پرستوها» را در کارنامه هنری خود دارد.  منبع: زاهدان پرس

< type=text/java>
var _JOOMLACOMMENT_MSG_DELETE = "آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید?"; var _JOOMLACOMMENT_MSG_DELETEALL = "آیا مطمئن هستید که می خواهید تمام تمام نظر ها را پاک کنید?"; var _JOOMLACOMMENT_WRITECOMMENT = "نوشتن نظر"; var _JOOMLACOMMENT_SENDFORM = "ارسال"; var _JOOMLACOMMENT_EDITCOMMENT = "ویرایش نظر"; var _JOOMLACOMMENT_EDIT = "ویرایش"; var _JOOMLACOMMENT_FORMVALIDATE = "حداقل یک نظر بنویسید."; var _JOOMLACOMMENT_FORMVALIDATE_CAPTCHA = "کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید."; var _JOOMLACOMMENT_FORMVALIDATE_CAPTCHA_FAILED = "کد آنتی اسپم وارد شده صحیح نمی باشد. لطفا کد نمایش داده شده در عکس را وارد کنید."; var _JOOMLACOMMENT_FORMVALIDATE_EMAIL = "اعلام خواهد شد, لطفا ایمیل خود را وارد کنید"; var _JOOMLACOMMENT_ANONYMOUS = "ناشناس"; var _JOOMLACOMMENT_BEFORE_APPROVAL = "نظر شما برای تایید در لیست مدیر سایت قرار گرفت و بعد از تایید شدن انتشار خواهد یافت."; var _JOOMLACOMMENT_REQUEST_ERROR = "درخواست ناموفق"; var _JOOMLACOMMENT_MSG_NEEDREFRESH = "صفحه دوباره بار گذاری شد.";
< type=text/java src="http://zahedanpress.com/components/com_comment/joscomment/js/client.js">


نوشته شده در  دوشنبه 89/8/10ساعت  3:22 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

فرماندهی سایبری آمریکا خطاب به نمایندگان کنگره: اینترنت باید در دفاع کامل قطع شود
خبرگزاری‌فارس: ژنرال الکساندر فرمانده سایبری ارتش آمریکا گفت: در فضای سایبر تنها دفاع "کامل " یک دفاع ایستا است، که به معنای قطع کردن اینترنت و قربانی کردن حوزه‌ سایبر و مزایای اقتصادی و اجتماعی آن برای دشمنان است.


به گزارش خبرگزاری فارس، ژنرال "کیت الکساندر " مسئول فرماندهی سایبری آمریکا طی مراسمی در حضور کمیته‌ نیروهای مسلح مجلس سنای آمریکا در تاریخ 23 سپتامبر 2010 به تشریح وضعیت فرماندهی سایبری ایالات متحده پرداخت.
در فضای سایبر تنها دفاع کامل یک دفاع ایستا است/ اینترنت باید بطور کامل در دفاع سایبری قطع شود
وی در بخشی از سخنان خود با اشاره به این آمریکا باید دفاع خود را فعال کند، یادآور شد: در فضای سایبر تنها دفاع "کامل " یک دفاع ایستا است، یعنی قطع کردن اینترنت و در نتیجه قربانی کردن حوزه‌ سایبر و مزایای اقتصادی و اجتماعی آن برای دشمنان.
الکساندر با بیان اینکه این کار برای آمریکا یا وزارت دفاع ممکن نیست، گفت: در واقع گزینه‌ "قطع کردن " برای جامعه‌ آمریکا وجود ندارد؛ خانه‌ها، مشاغل، مدارس، بیمارستان‌ها، دفاتر حکومتی و در واقع سبک زندگی ما اکنون به داشتن دسترسی به شبکه‌ها بستگی دارد. حتی اگر کامپیوتر نداشته باشید، شما به همسایگان، همکاران و نهادهایی که کامپیوتر دارند وابسته هستید.
درگیری سایبری مدیریت آسیب‌ها و شناسایی خطر است
وی افزود: درگیری سایبری ما یک مدیریت محتاطانه‌ آسیب‌پذیری و شناسایی خطر است. از آنجا که امنیت در یک دنیای شبکه‌ای یک سیستم برای مدیریت آن خطر است، ما در فرماندهی سایبری آمریکا سیستمی از تدابیر امنیتی برای شبکه‌های وزارت‌خانه‌ها داریم.
این ژنرال آمریکایی تصریح کرد: این سیستم عبارت است از رصد شبکه‌ آگاهی از اوضاع؛ هشدارها، بسته‌های مکمل (patch) و به روز رسانی؛ برنامه‌های ضدویروس، فایروال‌ها؛ ارزیابی‌های امنیتی عینی؛ امکان شناسایی خودکار مزاحم و مسدود کردن آن؛ جستجوهای فعال برای بدافزارها؛ و تیم‌های پاسخ قانونی. ما همه‌ این‌ها را با آنچه که "عملیات‌های پویای دفاع شبکه‌ای " می‌نامیم مدیریت می‌کنیم، و این سنگ بنای کار ما است.
این گزارش می‌افزاید: حفاظت را به زیرساخت‌های حیاتی‌مان گسترش دهید، حدود یک نسل پیش، هنگامی که استفاده از کامپیوترها از حالت اختیاری خارج شده و برای عملکردهای اصلی ضروری گشت، زیرساخت تقویت کننده‌ جامعه و اقتصاد ما از یک نقطه‌ عطف عبور کرد، رئیس‌‌جمهور اوباما حفاظت از آن زیرساخت را یک اولویت امنیت ملی ساخته است. امروز منابع انرژی، تاسیسات، حمل‌و‌نقل عمومی، بانکداری، دفاتر ثبت و خیلی چیزهای دیگر ما در "نت " هستند.
ارتش آمریکا برای ارتباطات بیشتر به شبکه‌های طبقه‌بندی نشده وابسته است
فرماندهی سایبری ارتش آمریکا در بخش دیگری از سخنان خود تأکید کرد: ارتش ما نیز برای ارتباطات بیشتر و عملکردهای تدارکاتی خود به شبکه‌های طبقه‌بندی نشده وابسته است. اتوماسیون و شبکه‌سازی اگرچه فرماندهی و کنترل چنین سیستم‌هایی را تسهیل می‌سازد، اما بُعدی از پیچیدگی و همراه با آن آسیب‌پذیری را نیز به آن می‌افزاید که بوجود آورندگان آن هرگز پیش‌بینی نمی‌کردند. به همین خاطر محفاظت و دفاع از سیستم‌های قدیمی که زیرساخت‌های حیاتی ما را می‌چرخانند ذاتا مشکل‌تر از سیستم‌های مدرنی هستند که امروزه ساخته می‌شوند.
این ژنرال آمریکایی در ادامه با بیان اینکه "هیچ‌کس تاکنون به طور جدی به این‌ها حمله نکرده اما ما شاهد کاوش آن سیستم‌ها از سوی دشمنان خود بوده‌ایم، " افزود: ما به اندازه‌ کافی شواهد آسیب‌پذیری آنها در نتیجه‌ بلایای طبیعی و اشتباهات تصادفی را مشاهده کرده‌ایم که اکنون در مورد آثار بالقوه‌ یک حمله‌ واقعی علیه بخش‌هایی از زیرساخت شبکه‌ای خود نگران باشیم.
الکساندر در بخشی دیگر از سخنان خود گفت: وزارت امنیت داخلی این وظیفه‌ خطیر را بر عهده داشته که با همیاری با نهادهای دولتی، خصوصی و بین‌المللی امنیت فضای سایبر را تامین نماید و دارایی‌ها و سیستم‌های سایبری آمریکا و همکاران ما در آنجا در راه رسیدن به این هدف هستند.
در صورت حمله تمامی نهادهای دولتی باید هماهنگ واکنش نشان دهند
فرماندهی سایبری ارتش آمریکا تصرح کرد: نیاز آمریکا بالاست و زمانی برای از دست رفتن وجود ندارد، چراکه حملات و آثار بالقوه‌ آنها تفاوتی بین کاربران نظامی و غیرنظامی قائل نخواهند شد.ممکن است از جانب یک کشور دشمن، یک گروه تروریستی، یا حتی یک فرد شرور صورت بگیرند. وزارت امنیت داخلی ممکن است به ابزار و مشاوره‌ تخصصی از جانب NSA و فرماندهی سایبری نیاز داشته باشد؛ هر دوی این سازمان‌ها آماده‌ مساعدت هستند. به علاوه، در صورت وقوع یک حمله باید تلاش نماییم که در سرتاسر دولت به صورت هماهنگ واکنش نشان دهیم.
کیت الکساندر در ادامه با تأکید بر اینکه آمریکا باید دفاع گروهی را تقویت کند، گفت: من دوست دارم سایبر را یک ورزش تیمی بخوانم؛ دفاع موفق در هر قسمت به تلاش‌های مشترک دستگاه‌ها، صنعت، هم‌پیمانان، و همکارانی بستگی دارد که از شبکه‌های خود در مقابل مشکلاتی که می‌توانند همه‌ آنها را تحت تاثیر قرار دهند، مراقبت می‌کنند. هر یک از ما، و همکاران، دوستان، و خانواده‌های ما، همگی شرکت‌کننده هستیم.
الکساندر: برای اینکه قربانی نشویم، باید نرم‌افزارهای مکمل را در سیستم‌های خانگی نصب کنیم.
وی افزود: برای اجتناب از قربانی شدن، باید گام‌هایی مثبت و مداوم جهت جلوگیری از این نتیجه برداریم. ما همگی بخشی از یک راه‌حل مرکب برای یک مشکل مشترک هستیم. همه‌ ما سهم خود را انجام می‌دهیم تا پیچیدگی دنیای جدیدمان را درک کرده و آسیب‌پذیری خود را کاهش دهیم. اگر کاربران در خانه‌ها و دفاتر خود بسته‌های نرم‌افزاری مکمل (patch) و به روز رسانی‌های توصیه شده توسط سازندگان را دانلود و نصب کنند، بسیاری از مسائلی که ما را شب‌ها و اواخر هفته سر کار نگه می‌دارند حل خواهند شد.
فرماندهی سایبری ارتش آمریکا تأکید کرد: این چیز تازه‌ای نیست، خیلی دشوار است که نگاهمان به امنیت همانند نگاهمان به قفل و میله و نگهبان باشد. امنیت همیشه ناراحت‌کننده است و این ناراحتی در فضای سایبر بیش از دیگران مشهود است چرا که "به روز بودن " مستلزم صرف وقت است. با این حال، هزینه‌ حمله‌ موفق خیلی بیشتر از هزینه‌ اتصال و استفاده از نرم‌افزار و سخت‌افزار برای متصل بودن است.
به گفته الکساندر، برقراری امنیت نیازمند استانداردها و اصطلاحات مشترک و به اشتراک‌گذاری حجم‌های عظیمی از اطلاعات به موقع است، ما در فرماندهی سایبری همکاری‌های نظامی و اطلاعاتی قوی و آزمایش ‌شده‌ای با هم‌پیمانامان داریم که در شکل دادن به یک تصویر عملیاتی مشترک کمک می‌کند و ما در صددیم این حلقه‌ همکاری‌ها را گسترش دهیم. هیچ یک از ما آن‌قدر اختیار، توانمندی‌، یا منابع در اختیار ندارد که بتواند به تنهایی کار کند. ما باید با یکدیگر کار کنیم.
تأکید بر استفاده از برتری‌های تکنولوژیکی آمریکا
این ژنرال آمریکایی در ادامه سخنان خود یادآور شد: بیشتر کارهای اولیه برای ساختن اولین شبکه‌های اشتراک داده‌های کامپیوتری را آمریکا انجام داده و بسیاری از نو‌آوری‌ها در بخش‌های نرم‌افزار و سخت‌افزار هنوز هم از این کشور منبعث می‌شوند. با این وجود، پیشگامی ما هرگز صرفاً تکنولوژیکی نبوده است.
نقاط ضعف آمریکا در فضای سایبر ابتدا فرهنگی خواهد بود
وی تأکید کرد: من متقاعد شده‌ام که راه‌حل نقاط ضعف ما در فضای سایبر در وهله‌ اول فرهنگی خواهد بود، ما الزاماً به تکنولوژی "بهتر " نسبت به دیگران در زمینه‌هایی مانند پهنای باند، ذخیره‌سازی، نسخه‌های نرم‌افزار، سرعت‌های عملیاتی، حجم حافظه و غیره نیاز نداریم، در هر صورت، برتری‌های صرفاً تکنولوژیکی احتمالا در دنیای شبکه‌ای ما زیاد دیرپا نخواهند بود.
فرمانده سایبری ارتش آمریکا در ادامه گفت: برتری ما باید در نحوه‌ کنار هم گذاشتن این ابزارها در سیستم‌ها نهفته باشد؛ بویژه سیستم‌های افراد، پروتکل‌ها، و ماشین‌هایی که بتوانند به طور قابل اطمینانی در کنار یکدیگر به سرعت کار کنند تا ضعف‌ها را شناسایی کنند، اطلاعات را به اشتراک بگذارند، ریسک‌ها را ارزیابی نمایند، تدابیری را توصیه نمایند و راه‌حل‌های جدید را بکار بگیرند. وی افزود: اگرچه فرماندهی سایبری آمریکا اختیاری در رفع نیازمندی‌های خود نخواهد داشت اما ما در تعریف نیازمندی‌ها به فرماندهی راهبردی آمریکا کمک خواهیم کرد. ما همچنین در فرماندهی سایبری در "چهارچوب امنیت پایدار " شرکت خواهیم کرد. این چهارچوب گروهی متشکل از نمایندگان وزارت‌خانه‌های دفاع و امنیت کشور و مدیر امنیت ملی است که به طور مرتب با سران بخش خصوصی و کارشناسان عرصه‌ سایبر ملاقات‌هایی انجام می‌دهند.
فرماندهی سایبری آماده است تا با هرگونه حمله سایبری به آمریکا و منافعش مقابله کند
الکساندر با بیان اینکه فرماندهی سایبری آمریکا این همکاری را برای کمک به بخش خصوصی در پرداختن به تهدید امنیت سایبر اساسی قلمداد می‌کند، خاطرنشان کرد: این قرارگاه با "آژانس پروژه‌های تحقیقات پیشرفته‌ دفاعی " همکاری کرده و از یک محیط "دامنه‌ سایبری ملی " برای ساختن توانمندی‌های خود در این زمینه پشتیبانی می‌کند و بالاخره، یک الزام دیگر ایجاد توانمندی "نیروی کار سایبری " در نیروهای مسلح است.
فرماندهی سایبری آمریکا در نتیجه گیری سخنان خود با تأکید بر اینکه متقاعد شده‌ام که با ایجاد این فرماندهی گامی مهم برای ملتمان برداشته‌ایم، گفت: من فلسفه‌مان درباره‌ مدیریت فعالانه‌ شبکه‌ اطلاعات جهانی را - نه تنها برای دفاع از آن، بلکه برای استفاده از آن به عنوان ابزاری جهت کمک به جنگجویان، طراحان و فرماندهان خود بواسطه‌ حفظ وسعت آزادی عمل آنها تا حد ممکن - توضیح دادم و گفتم که تا جایی که بتوانیم و هنگامیکه از ما خواسته شود، آماده خو‌اهیم بود تا از توانمندی‌های خود برای مقابله با هرگونه استفاده‌ خصمانه از فضای سایبری علیه آمریکا، منافع و زیرساخت‌های آن، یا دولت‌های دیگر استفاده کنیم.
ژنرال الکساندر وعده داد: ما این فرماندهی جدید را مطابق با تمام قوانین حاکم بر حریم خصوصی و آزادی‌های مدنی شهروندان آمریکا، و بر اساس رهنمون‌های مقامات فرماندهی ملی و در ارتباط نزدیک با همکاران عملیاتی خود در وزارت‌های خارجه، دفاع، و امنیت کشور، نیروی انتظامی، جامعه‌ اطلاعاتی، و صنعت و دانشگاه به راه انداخته ایم.
وی در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: ما باید این کار را درست انجام دهیم، چرا که معتقدم امنیت ملت ما به آن بستگی دارد. ما تلاش می‌کنیم این چالش را حل کنیم تا شایستگی اعتماد شما را داشته باشیم. با کمک و راهنمایی شما شکی ندارم که می‌توانیم موفق شویم.
انتهای پیام/ح منبع: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8908070090
اخبارمرتبط : ?  "جنگ جهانی سایبری " در راه است  /  ?  "تصرف ساحل دیجیتالی " آمریکا توسط جاسوسان سایبری   /  ? منازعات در فضای سایبر نامتقارن است   /  ? بسیج ارتش و دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا برای انجام عملیات سایبری تحت فرماندهی جدید 


نوشته شده در  دوشنبه 89/8/10ساعت  3:13 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

جنگ نرم با مجوز دولتی!
به بهانه توزیع نسخه مجاز سریال «لاست»

عرصه رسانه های تصویری در کشور ما امروز با یک پدیده تهدیدآمیز جدید مواجه شده که در حقیقت باید آن را یک خودزنی فرهنگی نامید؛ انتشار سریال های استراتژیک آمریکایی با مجوز دولتی، اتفاق عجیبی است که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت. پس از دوبله و انتشار گسترده سریال هایی چون «فرار از زندان»، «24» و ... نوبت به استمرار انتشار مجاز «لاست» رسیده است. سریالی که چندی قبل با صرف هزینه ای هنگفت خریداری، اصلاح و دوبله شد، اما توزیع آن به دلائلی متوقف ماند. مهمترین دلیل، بنا بر اعتراف خود مسئولان شرکت ایرانی تهیه و باز تولید این سریال، اشکالات محتوایی آن بود. اما زمزمه هایی مبی بر ورود همه گیر و گسترده آن به شبکه نمایش خانگی به گوش می رسد که اگر دغدغه مقابله با ناتوی فرهنگی و جنگ نرم را داریم، باید این زمزمه ها را جدی بگیریم.
امروز نظام سلطه جهانی به رهبری دولت آمریکا و شبکه مخوف و ضدانسانی صهیونیسم، در کنار تسلیحات نظامی، به رسانه ها - به خصوص شبکه های تلویزیونی و سینما - متکی است. جای شکی نیست که اگر بتوان قدرت و نفوذ این رسانه ها را مهار کرد، بخش زیادی از قدرت پوشالی جنگ طلبان و انسان ستیزان غربی فرو خواهد ریخت. چرا که آن ها اگر با قدرت نظامی خود به تسخیر سرزمین ها دست می زنند، با رسانه های خویش نیز روح و ذهن مردمان را به اشغال خود در می آورند. مسئله ای که از آن به عنوان جنگ نرم یاد می شود.
در سال های اخیر، به جز شبکه های ماهواره ای، ویدئو کلیپ ها، فیلم های سینمایی، موسیقی های مخرب و ... فیلم های دنباله دار یا همان «سریال» نیز به صف جبهه تهاجم رسانه ای غرب اضافه شده است. سریال هایی که از یک طرف تمهیدات لازم برای جذب و استغراق مخاطب در آن ها به خوبی به کار رفته است و از سوی دیگر، تفکرات و اهداف استراتژیک دولت های امپریالیستی جهان در آن ها ترسیم شده است.
اگر فیلم های سینمایی در یک زمان محدود دو سه ساعته مخاطب را با خود همراه می کنند، سریالها قادر هستند که روزها و ماه ها بیننده خود را به سرزمین های مورد نظرشان برده و القائات خود را به فکر او دیکته نمایند.
سریال «لاست» یکی از نمونه های معروف این جریان رسانه ای است. این سریال از 22 سپتامبر سال 2004 پخش آن در شبکه ABC آمریکا آغاز شد. نمایش این سریال به شبکه های دیگری هم سرایت کرده وسپس دی وی دی های آن در سراسر جهان، از جمله کشور ما توزیع شد. و حالا مدیران دلسوز فرهنگی ما نیز قصد دارند آن را با مجوز دولتی در دسترس عموم مردم کشورمان قرار دهند. هرچند در این نسخه مجاز، بسیاری از مشکلات تصویری سریال که با اخلاق و فرهنگ خانواده های جامعه ما در تضاد است اصلاح شده اند. اما واقعیت این است که جنبه های مخرب «لاست» فراتر از این تصاویر، بلکه محتوا و ایدئولوژی تنیده در داستان و درام آن است. عمق استراتژیک محتوایی این فیلم دنباله دار تا آنجاست که از آن به عنوان بسته آموزشی فرهنگ لیبرالیستی یاد می شود. به عبارتی، این سریال اندیشه ها و گفتارهای متفکران لیبرالیسم را در قالب یک سلسله درام ارائه داده است.«لاست» روایت یک گروه از انسان هایی است که در اثر سقوط هواپیما در جزیره ای ناشناخته و منزوی از جامعه انسانی گم شده اند و برای بقای حیات و نجات خود از این جزیره تلاش می کنند.جنبه ایدئولوژیک و سیاسی لاست این است که در این جزیره نمایندگانی از همه تمدن ها وجود دارد. قهرمانان و منجیان این گروه، آمریکایی ها هستند. یعنی فیلم این گونه القا می کند که بشریت به آمریکا مدیون است و بدون آمریکا، انسان ها توان رهایی از ابتلائات را ندارند (درست برعکس این واقعیت که بزرگ ترین عامل بحران ساز جهان آمریکاست)


نکته قابل توجه، نحوه چهره سازی مسلمانان در این سریال است؛ نماینده مسلمانان در این مجموعه، یک شکنجه گر بعثی عراقی است! او تا زمانی که به فرهنگ و هویت خودش وفادار است منفی معرفی می شود، اما با استحاله در فرهنگ آمریکایی، به عنوان یک انسان مثبت، وضعیتش تغییر پیدا می کند! پس «لاست» یک فیلم ضد اسلامی هم محسوب می شود.این نکات، بخشی از مضامین این سریال است و به عنوان مشتی از خروار ذکر شد. مسئولان دلسوز فرهنگی ما که انتشار مجاز سریال «لاست» را تصویب کرده اند، برای خنثی کردن این القائات ایدئولوژیک، صحبت های برخی از کارشناسان این حوزه را نیز با سریال همراه کرده اند. دیدگاه های این کارشناسان بسیار مفید است. اما به دو علت قادر به مهار تهاجم دراماتیک آن نیست: اول دو علت این که اصلا سریال «لاست» و بسیاری دیگر از محصولات استراتژیک فرهنگی غرب، به انتقال پیام محدود نیستند. بلکه روند جاری در آن ها آموزش سبک زندگی و انحراف تخیل بیننده است. یعنی در سریالی همچون لاست، القائات ایدئولوژیک و فرهنگی از طریق رگبار پیام و حرف منتقل نمی شود که بتوان به وسیله سخنرانی جلوی آن را گرفت. دوره تهاجم فرهنگی به وسیله پیام به پایان رسیده است. بلکه تمهید امروز دستگاه های فرهنگی و رسانه ای غرب که در «لاست» هم تجلی یافته، تعویض تدریجی ذهنیت، خیال و ذائقه مخاطب به سود خودشان است. مثلا سریال لاست به مرور زمان و طی قسمت های به هم پیوسته و طولانی مدت، می تواند بغض ضد آمریکایی مخاطب ناآگاه و سطحی نگر خود را به حب تغییر دهد. جلوی این تغییر را هم با توضیحات کارشناسانه اساتید و متخصصان نمی توان گرفت، مگر این که مخاطب خودش به عمق خودآگاهی و هوشیاری رسیده باشد که در این صورت در مقابل هرگونه تهاجم فکری و فرهنگی واکسینه خواهد بود.
دوم این که غالب بینندگان این نسخه مجاز سریال لاست، به احتمال زیاد به نظرات تدوین شده در کنار هر قسمت از سریال توجهی نمی کنند. به این ترتیب و مثل همیشه، درام بر سخنرانی پیروز می شود.آنچه باعث شده تا نسخه مجاز فیلم ها و سریال های استراتژیک غربی یک تهدید محسوب شوند، این است که مخاطب به علامت مجوز دولتی اعتماد دارد. مثلا اگر تا امروز، یک خانواده به سریال «لاست» حساس بوده و آن را مضر فرض می کرد و از تماشای آن پرهیز داشت، از فردا که نسخه مجاز آن را ببینند، مطمئن خواهند بود که یک محصول مفید و حداقل بی خطر را می بینند.به این ترتیب، مجوز دولتی تبدیل به منفذی برای جنگ نرم دشمنان ایران و اسلام می شود.  
نوشته دوست عزیزم آرش فهیم. این یادداشت در روزنامه کیهان چاپ شده است.


نوشته شده در  دوشنبه 89/8/10ساعت  3:9 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

نگاهی به فیلم «از پاریس با عشق»

آرش فهیم: موج اسلام هراسی در هالیوود روز به روز در حال گسترش است. به طوری که دیگر باید آن را یک اتفاق عادی و قابل انتظار دانست. تا آنجا که فیلم های به ظاهر سرگرم کننده و عامه پسند هالیوودی هم رویه ضد اسلامی را در پیش گرفته اند. r>«از پاریس با عشق» به کارگردانی «پیر مورل» جدیدترین محصول سینمای آمریکا با چنین رویکردی است که در ژانر اکشن و حادثه ای تولید شده. داستان فیلم درباره تلاش یک مأمور سازمان سیا و همکارش در فرانسه برای تأمین امنیت سفر یک هیئت آمریکایی به پاریس است. او در این مأموریت از توطئه یک گروه تروریستی آگاهی می یابد. وی آنها را ردگیری می کند و می بیند که یک گروه اسلامی هستند. در ادامه حتی متوجه می شود که معشوقه اش نیز از همکاران این گروه است. در مهیج ترین بخش فیلم، مأمور آمریکایی و همکارش یکی از اعضای گروه اسلامی را درحالی که قصد دارد با عملیات استشهادی هیئت آمریکایی را از بین ببرد، نابود می کنند. اما این پایان کار نیست. در محل حضور گروه آمریکایی نیز معشوقه اش را می بیند که با لباس مبدل و بستن کمربند انفجاری به آنجا آمده، اما در آخرین لحظه و قبل از این که آن دختر دکمه انفجار را فشار دهد، مأمور آمریکایی احساساتش را زیر پا می گذارد و او را می کشد.
«از پاریس با عشق» یک فیلم زیر متوسط محسوب می شود که به جز صحنه های حادثه ای و زد و خوردهایش، از نظر تکنیکی و هنری حرف دیگری برای گفتن ندارد. فیلمنامه این اثر نیز برمبنای یک فرمول تکراری و بارها به تصویر کشیده شده، شکل گرفته است. به طوری که محور آن توطئه های یک گروه خرابکار برای آسیب زدن به غرب و مقابله مأموران غرب با آنهاست. روایتی که در بسیاری از فیلم های هالیوودی به تصویر کشیده شده است. از جمله سریال «24» ، «سیریانا» و ... البته فیلمنامه دچار ضعف های زیادی هم هست. به عنوان نمونه صحنه پایانی فیلم که دختر با کمربند انفجاری در محل گردهمایی سیاستمداران آمریکایی حضور پیدا می کند. این درحالی است که در این گونه برنامه ها معمولاً حضار و شرکت کنندگان مورد بازرسی و کنترل قرار می گیرند، اما در این فیلم یک تروریست به سادگی وارد چنین محلی می شود.



تصویر سازی مسلمانان
پیر مورل در فیلم پیشین خودش «ربوده شده» هم به تطهیر سربازان مخفی آمریکا - نیروهای سازمان سیا- و در مقابل، سیاه نمایی مخالفان ایالات متحده پرداخته بود. در «از پاریس با عشق» هم مثل فیلم قبلی، مسلمانان و به طور کلی شرقی ها به عنوان موجوداتی تبهکار ، عامل فساد و هرزگی و جنایت به نمایش در آمده اند. تا آنجا که فیلم این گونه القا می کند که، در کشورهای غربی، این شرقی ها هستند که باعث ناامنی و آسیب های اجتماعی هستند. حتی در آن ادعا می شود که خانه های فساد در پاریس از سوی شرقی ها اداره می شوند.
نوع تصویرسازی مسلمانان نیز در این فیلم بسیار سطحی و مملو از بغض و نفرت است. در سال های اخیر، رسانه های ضد اسلامی غرب، به خصوص در آمریکا در پی شیوع این عبارت توهین آمیز بوده اند که «اگر چه همه مسلمانان تروریست نیستند، اما همه تروریست ها مسلمان هستند.» فیلم «از پاریس با عشق» هم در واقع همین تفکر را دراماتیزه کرده است و برای آن از نشانه هایی بسیار نخ نما و کلیشه ای استفاده نموده است؛ نمادهایی چون کمربند انفجاری، مواد مخدر، چهره هایی خشن و ترسناک و ... . البته این فیلم پا را از وهن مسلمانان فراتر نهاده و به خود دین اسلام و برخی نشانه های ارزشی آن نیز توهین می کند. به طوری که وقتی مأموران آمریکایی وارد مقر مسلمانان یا به زعم فیلم تروریست ها می شوند، روی دیوارها، عباراتی قرآنی دیده می شود. حتی یکی از مسلمانان در حین هجوم به هیئت سیاستمداران آمریکایی ذکرهای مقدس را بر زبان می آورد. هدف فیلم از این نوع تصویرسازی این است که منشأ و پشتوانه اقدامات تروریستی را متن مقدس اسلام و قرآن معرفی کند.

توهم توطئه

یکی دیگر از محورهای مضمونی فیلم «از پاریس با عشق» تبلیغ تفکر توهم توطئه است. این تفکر، یکی از زمینه های اساسی سیاست خارجی آمریکاست. به طوری که آن ها با این ادعا که مخالفانشان قصد توطئه علیه آنها را دارند، اقدامات سلطه گرانه و جنگ طلبانه خود را توجیه می کنند. به افغانستان حمله کردند چون القاعده به دنبال توطئه بود، بیش از یک میلیون نفر از مردم عراق را به هیچ جرمی به قتل رساندند چون معتقد بودند صدام قصد توطئه دارد و حالا ایران را تحریم کرده اند چون می گویند برنامه هسته ای کشور ما توطئه آمیز است. در این فیلم هم مأموران آمریکایی، حتی در خانه و مهمانی و از سوی نزدیک ترین افرادشان نیز در امان نیستند. هر کسی ممکن است «دشمن آمریکا» باشد، به همین دلیل آمریکایی ها و دوستداران آن همیشه باید آماده کشتن این دشمنان باشند و در مقابل آنها اقدام پیش دستانه انجام دهند. کشته شدن دختر تروریست به وسیله معشوقش، تجلی تصویری همین عقیده است. یعنی آمریکایی ها اگر انسان ها را می کشند، برای پیشگیری از ترور است.
اما یکی از نکات مهم درباره فیلم «از پاریس با عشق» انتخاب محل رخ دادن اتفاقات فیلم است. جالب این است که داستان این فیلم با این که در فرانسه روی می دهد، اما هیچ ربطی به آن کشور ندارد. حتی عملیات تروریستی فیلم هم برای آسیب زدن به یک گروه از سیاستمداران آمریکا طراحی شده است.

چرا فرانسه ؟!

پاسخ این است که در تمام کشورهای جهان، بالاترین موج بازگشت به اسلام در فرانسه بوده است. نکته مهم این که این موج کاملاً با انقلاب اسلامی مرتبط بوده است. زیرا تا سال 57 جمعیت مسلمانان در فرانسه بسیار اندک بود، اما درست پس از پیروزی انقلاب اسلامی موج بزرگ و روز افزون گرایش به دین اسلام در آن کشور اروپایی آغاز شد. به طوری که حالا پیروان دین اسلام در فرانسه پس از کاتولیک ها در رتبه دوم قرار دارند. پیش بینی محققان هم این است که تا سال های آینده مسلمانان در آن کشور تبدیل به اکثریت خواهند شد. به این معنی که ظرف حداکثر 40 سال دیگر، فرانسه یک کشور اسلامی خواهد بود.
به همین دلیل انتخاب کشور فرانسه به عنوان محل تاخت و تاز تروریسم اسلامی در این فیلم بسیار حساب شده انجام شده است تا دین اسلام و مسلمانان را یک خطر برای غرب معرفی کند.
«از پاریس با عشق» یک اقدام رسانه ای دیگر برای وارونه نشان دادن واقعیت های تلخ جهانی است. در شرایطی که بخشی از کره زمین در اثر توسعه طلبی غیر انسانی و سیاست های امپریالیستی آمریکایی ها و صهیونیست ها در آتش می سوزد، این گونه فیلم های هالیوودی مظلوم و ظالم را وارونه نشان می دهند. در شرایطی که بیداری رو به افزایش مردم جهان درحال گسترش جبهه ها و جنبش های انسان دوستانه و ظلم ستیز در جهان است، رسانه های استعماری با چنین ترفندهایی عزم آبروداری جنگ طلبان و مقابله با عدالتخواهان جهان را دارند.

«از پاریس با عشق» همچنین نشانه ای از پیشرفت اسلام و هراس دولت های سلطه گر جهان از این دین رهایی بخش است.

این یادداشت در هفته نامه صبح صادق چاپ شده است.


نوشته شده در  دوشنبه 89/8/10ساعت  3:6 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

چه کسانی سینمای ایران را به سمت نابودی می برند؟

این روزها برخی افراد و جریانات سینمایی به هربهانه ای عنوان می کنند یا هشدار می دهند که سینمای ایران در حال نابودی است و یا می گویند دست های پنهانی قصد تعطیل کردن این سینما را دارند! این عبارت ها و اشارت ها، در عین سیاست زدگی و سیاسی بودن، برآیند دو موضوع هستند؛ اول این که شایع کنندگان این سخنان، خود را مظهر سینمای این دیار می دانند و می پندارند که چون خودشان به بن بست رسیده اند پس کار سینما تمام است! دوم این که آن ها به جز انحصارطلبی و تمامیت خواهی، برای فعالیت سینما تصوری جز حرکت در مسیر غرب و خودستیزی ندارند و به همین دلیل هرگونه اعتراض نسبت به وضع موجود سینما یا اراده برای اصلاح کاستی های سینما را تلاش برای نابود کردن این مخلوق می دانند. همان طور که ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی نیز بدخواهان انقلاب، برای فرافکنی و ارائه نشانی غلط، فاتحه سینما را می خواندند. اما دیدیم که برخلاف میل باطنی آن ها، عرصه بر فساد و وطن فروشی سینمایی شاهنشاهی تنگ شد و جمهوری اسلامی، فرزندی نجیب و زیبا را به فرهنگ کشورمان تحویل داد.
اما فارغ از این سخنان و گویندگان آن ها، آیا می توانیم وضعیتی را فرض کنیم که باعث از بین رفتن سینما در این کشور شود؟ آیا می توان به طور مشخص افراد خاصی را شناسایی کرد که اعمال آن ها سینما را به سمت نابودی می برد؟
پاسخ مثبت است؛ چنین فرضی محال نیست. واقعیت این است که همواره عده ای خواسته یا ناخواسته سینمای ایران را به سمت پرتگاه های سقوط و انحطاط هول می دهند. و اگر اراده مقاومت و حرکت برخلاف مسیر آن ها نبود، چه بسا فرض مطرح شده به وقوع می پیوست.
اما این دست های نابودگر نه آن چنان که توصیف می شود پنهان هستند و نه خارج از چارچوب سینما. سینمای ایران نیز مانند هر نوع ساختار و سازمان دیگری بیش از آنکه از بیرون تهدید شود، از درون خود مورد هجمه قرار می گیرد. همچنان که تجربه همه ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نابود شده گویای آن است که این فساد و سستی درونی آن ها بوده که موجب سقوطشان شده است. هیچ نظام یا تشکیلات جمعی را در طول تاریخ نمی توان یافت که در صورت هویتمندی، مقاومت و حرکت در مسیر راستین، از سوی اغیار نابود شده باشد. بله، ممکن است فشارهای بیرونی موثر و ضربه زننده باشد، اما عامل اصلی فروپاشی، از درون است. این وضعیت برای سینمای ایران نیز صادق است. هرچند، این تشکیلات فرهنگی، برخلاف توهمات و تصورات عده ای، هیچ دشمن خارجی ندارد. نمی توان انگشت اتهام را به سمت هیچ شخص یا جریان خاصی گرفت و گفت آن ها قصد نابود کردن سینمای ایران را دارند. نه تنها این چنین نیست، بلکه اگر نیک بنگریم، اعتراضات بیرونی نسبت به عرصه هنر هفتم کشورمان، می تواند به عنوان یک هشدار و زنگ خطر، مفید به حال فعالان این عرصه باشد.
از این رو، اهالی و دلسوزان سینما، بیش از آنکه نگران انتقادات و اعتراضات بیرونی باشند، باید بیم رفتارهای درونی این عرصه را داشته باشند. حسرت خوردن فلان هنرمند محترم سینما بابت این که چرا به تصویر کشیدن خشونت و مناسبات غیراخلاقی در سینمای ما مجاز نیست، از هر پتکی ویران کننده تر است. آرزو کردن برای بازگشت خیانت کاران و وطن فروشان در یک مراسم رسمی، به مراتب مخرب تر از سخن آن مسئولی است که خواهان تخریب خانه سینما شد. دعوت از دست اندرکاران دستگاه سینمایی یک دولت جنگ طلب سینمای ما را به سمت نابودی سوق می دهد، نه اعتراض به فساد. در سال های اخیر افتخارات و حماسه های بزرگ و کم نظیری در کشورمان و توسط مردم خودمان رخ داده است؛ پیشرفت های هسته ای، تولید بومی ماهواره، حماسه نهم دی 88 و... چشم بستن اکثر سینماگران ما به روی این درخشش ها بزرگترین جفا در حق فرهنگ و هنر است. بدنام کردن کشور و مردم خود نزد بیگانگان برای دریافت جایزه از جشنواره های خارجی، سم مهلکی است که عده ای به بدن سینمای ما تزریق کرده و می کنند. بایکوت فیلم های ارزشمند و متعهد توسط برخی نشریات سینمایی تهدید سینما است، نه انتقاد از غرب زدگی و پوچ گرایی. یکی از نشریات تخصصی سینما که از قضا سرمقاله اش را به بحث نابودی سینمای ایران اختصاص داده، از 162 صفحه فقط در 5/2 صفحه به مهم ترین فیلم سال های اخیر سینمای کشورمان پرداخته است. دیگر نشریه ای هم که خود را مظهر «فیلم» می داند نیز برخورد مشابهی با این اثر داشته است. این در حالی است که «ملک سلیمان»،فیلم مغضوب این نشریات، برخلاف فیلم های مورد علاقه آن ها، خون تازه ای در رگ های سینمای ما دمیده است. آیا این نوع برخورد رسانه ای، با دلسوزی برای فرهنگ و هنر در تناقض نیست؟
... «درد»هایی از این دست بسیار است. کوتاه سخن این که مثلث «باندگرایی»، «سرمایه محوری» و «غرب زدگی» بزرگترین تهدید سینمای ایران بوده است و افرادی که در این راستا قدم بر می دارند، عاملان تضعیف و نابودی سینمای این کشور هستند. همان طور که تجربه عملی 30 سال سینمای پس از انقلاب اسلامی نیز این را ثابت می کند. از جمله؛ از سال 76 که این مثلث بر مدیریت فرهنگی کشور سلطه یافت، ضعف روزافزون سینما را هم دیدیم. دیدیم که جمعیت مخاطب سینما از 50میلیون نفر به 13میلیون نفر کاهش یافت و چه اتفاقات تلخ دیگری که بر سر هنر هفتم ما آمد.
امروز هم اگر شمقدری و دوستانش قصد رها کردن سینما از فرودها و شکست های پی در پی را دارند، چاره ای جز مبارزه با مثلث باندگرایی، سرمایه محوری و غرب زدگی ندارند. برای پرورش باغی پرثمر، باید علف های هرز را ریشه کن کرد.
اما به رغم آرزوی بدخواهان این سرزمین، سینمای ایران هرگز نابود نخواهد شد. سینمای ما واقعیت قدرتمندی است که با تکیه بر فرهنگ ناب اسلامی- ایرانی، از هر گزندی در امان خواهد ماند و به راه روشن خود ادامه خواهد داد. فراموش نکنید که فقط 32 سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته و در این مدت تنها دو نسل از سینماگران رشد کرده اند و اتفاقا بیشتر فیلمسازان برجسته امروز کشورمان از دامان فرهنگ انقلاب و دفاع مقدس برخاسته اند. تاریخ باز هم تکرار می شود و از دل همین فرهنگ، نسل های جدیدی در راه است که بهتر از قبل بار امانت را به دوش خواهند کشید و سینمایی دیگر را رقم خواهند زد.

این یادداشت نوشته آرش فهیم است و در روزنامه کیهان چاپ شده است .http://arashfahim.blogfa.com/post-241.aspx 


نوشته شده در  دوشنبه 89/8/10ساعت  3:3 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سواد رسانه ای درحوزه:تحلیل و برررسی شبکه های اجتماعی و موبایل
معرفی تفصیلی کتاب «اسطوره های صهیونیستی در سینما»
نقد وبررسی چند فیلم ایرانی جدید توسط سعید مستغاثی
نقد وبررسی ابعادشخصیت مرد درسینمای ایران/بررسی\تسویه حساب\
نقد و بررسی انیمیشن ظهور نگهبانان/ rise of guardian
مروری بر فیلم های بازگوکننده جنایات صهیونیسم غاصب درفلسطین اشغال
حقیقتاچرارسانه های آمریکایی نسبت به ایران،اینقدر کینه جو هستند؟!
هالیوودوبازنمایی محرف تاریخ واندیشمندان ایرانی-نقدفیلم پزشک
بررسی سینمای اسراییل[غاصب]:شرق،غرب وسیاست بازنمایی
آشنایی با الکس جونز اندیشمند و منتقد ومستندساز آمریکایی...
[عناوین آرشیوشده]