اختصاصی وبلاگ سینما ساحل نجات صهیون:
با تشکر از جناب آقای قاسم سعیدی که این مطلب را در اختیار ما قرار دادند:
آسیب شناسی نرم افزارهای شبکه اجتماعی موبایل های هوشمند
فهرست مطالبی که در این مقاله می خوانید:
مقدمه
معرفی گوشی های همراه هوشمند و نرم افزارها و موضوعاتشان
گذری در وی چت
وضعیت اکنون ما
آسیب شناسی نرم افزارها
آیا این شبکه های اجتماعی با هم ارتباط دارند؟
راه حل ما
مقدمه:
امروز ما در جهانی هستیم که 68 هزار رسانه و 48 هزار سایت در بالای سر ما مشغول فعالیت هستند و روز به روز بر تعدادشان افزوده می شود و هر روز وسیله ای ساخته می شود تا بتواند راحت تر و کم هزینه تر و در همه مکان ها ارتباط ما را با این شبکه های اجتماعی برقرار کند.
یکی از این وسیله ها موبایل های هوشمند و نسل دوم و سوم و چهارم گوشی های همراه است و نرم افزارهایی که برای آنها طراحی می شوند که با اینترنت پر سرعت پشتیبانی می شود. در اینجا چند سؤال پیش می آید که آیا ساختن این وسیله ها و ماهواره ها و شبکه های اجتماعی و نرم افزارها هزینه ندارد؟ در جواب گفته می شود: هزینه که چه عرض کنم! میلیاری برای تولید اینها هزینه می شود!
سؤال دیگری که ذهن انسان را مشغول می کند این است که کشورهای سازنده ی این ها مثل آمریکا و ... آیا دلشان به حال ما سوخته و به فکر سرگرم کردن ما افتاده اند؟ اگر کسی اینگونه فکر کند اوج حماقت و سادگی است، که اینها برای سرگرمی ما این امکانات را طراحی کرده اند و میلیاردی هزینه کرده اند، آنها خوب می دانند ایران قلب دنیاست، چه از نظر تفکر (یعنی تفکر ایرانی اسلامی) و چه از نظر منابع عظیم نفتی گازی معدنی و ... و محل استاتژیکی که ایران دارد که در قدیم راه ابریشم از آن عبور می کرده و راه ارتباط چند قاره به هم بوده است، لذا اگر کشوری بخواهد بر دنیا حکومت کند باید ایران زیر سلطه ی او باشد، آنها در هشت سال جنگ تحمیلی نتوانستند یک وجب از خاک ایران را بگیرند لذا به فکر جنگ فرهنگی افتادند که با تسلط فرهنگی بوسیله رسانه و شبکه های اجتماعی و ... کم کم زمینه های تسلّط همه جانبه بر ایران را فراهم کنند.
لذا بر این شدیم که در این مقاله بعد از معرفی اجمالی شبکه های اجتماعی و نرم افزارهای تلفن همراه و آسیب شناسی آن راه حلی برای مقابله با این مارهای خوش خط و خال ترسیم کنیم.
معرفی گوشی همراه هوشمند و نرم افزارها و موضوعاتشان
گوشی همراه هوشمند گوشی ای است که قابلیت اجرای نرم افزارهای شبکه های اجتماعی را داشته باشد و به عنوان یک لپ تاپ و کامپیوتر کوچک قابلیت ارتباط با شبکه های اجتماعی را در هر زمان و مکان فراهم کند، حتی در خصوصی ترین مکانها مثل خانه و حتی حمام و ... اما نرم افزارهای این شبکه های اجتماعی که در گوشی های همراه نصب می شوند به دو دسته قدیم و جدید تقسیم می شوند.
نرم افزارهای قدیمی عبارتند از:
Yahoo messengerیا هو مسنجر
Skype اسکایپ
Oovoo اُوو
Google talk گوگل تالک
Pl talk پال تالک (که از همه قوی تر بود)
و نرم افزارهای جدید که عبارتند از:
Viber وایبر
Wechat وی چت
Whats appواتس آپ
Nim buzzنیم باز
Lineلاین
Tangoتانگو
Kakaotalkکاکائو تالک
Telegramتلگرام
Enstgramاینستگرام
و سایت هایی که از شبکه های اجتماعی پشتیبانی می کنند، از جمله:
Facebookفیس بوک
Twiterتویتر
Cloobکلوپ
اگر بخواهیم از نظر محتوایی آنها را تقسیم کنیم به شش گروه تقسیم می شوند:
گروه اوّل: شبکه هایی که فیلم محورند که هم می شود همه جور فیلم در آنها ریخت و هم همه جور فیلم از آنها دانلود کرد؛ مثل یوتیوب، آپارات و ...
گروه دوّم: شبکه هایی که موضوع محور هستند و فیلم و عکس و پیام و تجارت و ... همه حول یک موضوع گنجانده شده اند، از جمله ی این شبکه ها شبکه لینک است که این شبکه های اجتماعی با موضوعات مختلفی مثل تجارت یا ماشین یا موضوع ارتباط دختر و پسر و سکس و ... در حال فعالیت هستند.
گروه سوّم: شبکه هایی که مخاطب برای آنها مهم است، مثل فیس بوک. شبکه اجتماعی کودکان، ولی والدین در آنها فعالیت می کنند و تمام اطلاعات کودک از بدو تولد لحظه به لحظه برای آنها مسیج می شود، که در آینده این اطلاعات هویت این شخص را تشکیل می دهند.
گروه چهارم: شبکه هایی که موضوع آنها متن محور است، مثل تویتر و فیس بوک
گروه پنجم: شبکه هایی که عکس محور هستند، مثل فلیکر (متعلّق به یاهو)، اینستگرام (متعلّق به فیس بوک)
گروه ششم: شبکه هایی که تمام موضوعات بالا را در بر می گیرند، یعنی همه ی چیزهایی که اشاره شد اعم از فیلم و عکس و پیام و ... بعلاوه امکاناتی مثل ارتباط تصویری بر قرار کردن و تشکیل گروه و داشتن موضوعات مختلف و جامع مثل مولتی مدیا و ... که این شبکه برای ما خیلی خطرناک است و برای دشمنان ما خیلی مفید و نقطه قوّت دشمن است و نقاط ضعف دشمن را نسبت به شبکه های دیگر کمتر می کند.
در شبکه های قدیمی برای اینکه عضو شوید فقط آدرس ایمیل را می خواست ولی در شبکه های جدید علاوه بر ایمیل شماره تلفن همراه شما را هم می خواهد تا کاربرش را بهتر بشناسد و برای کارهای جاسوسی کار دشمنان ما را آسانتر انجام دهد. برای آشنایی بیشتر با این شبکه های احتماعی و نرم افزارها بهتر است با وی چت آشنا شویم.
گذری در وی چت:
وی چت نرم افزاریست که به صورت رایگان بر روی گوشی های هوشمند نصب می شود، نرم افزار وی چت دارای محتواهای غیر اخلاقی است، این برنامه دسترسی به نقطه جغرافیایی کاربران دارد که استفاده از گزینه های nearby و shake را فراهم می کند.
Nearby سیستمی است که می تواند تمامی افراد که از نرم افزارهای وی چت استفاده می کنند و در نزدیکی کاربران هستند را شناسایی کند و با در اختیار قرار دادن اطلاعات شخصی افراد حریم خصوصی آنها را نقض کند.
از دیگر سیستم های این نرم افزار shake است که با تکان دادن گوشی در یک لحظه افرادی که همزمان گوشی خود را تکان می دهند امکان پیدا کردن یکدیگر را به دست می آورند که این سیستم محدوده وسیعی از ارتباط افراد آشنا و غیر آشنا را برای کابر فراهم می کند.
یکی از اصلی ترین قسمتهای این نرم افزار جستجوی مکانی است، قطعه ای به نام GPS در تلفن همراه شما وجود دارد که با ماهواره در ارتباط است و موقعیت مکانی شما را در هر لحظه با ماهواره در میان می گذارد و نشانه ی آن این است که وقتی شما در وی چت جستجوی افراد را می زنید می توانید افراد را تا شعاع چند کیلومتری خود جستجو کنید و فاصله ی حدودی آنها را از خودتان ببینید.
در وی چت اطلاعات شما دیگر خصوصی نیست؛ نام، نام خانوادگی، تصویر، ایمیل، شماره تلفن، مکان دقیق، لیست مخاطبین، تلفن های کاری، مکالمات صوتی، مکالمات متنی، مجموعه فایلهایی که تبادل می کنید و ارتباط با ارگانها؛ اینها نمونه هایی از اطلاعاتی است که وی چت و نرم افزارهای مشابه به آن می توانند به آن دسترسی پیدا کنند.
یکی از چیزهایی که وی چت را از نرم افزارهای مشابه خود جدا می کند قابلیت نوشتن مطالب است. نمونه ای که شاید در وبلاگها بیشتر به چشم می خورد. با این فرق که معمولاً کوتاه تر و مختصر و مفید تر است، راهی که البته در فیس بوک هم رواج دارد؛ که قابلیت لایت شدن، گذاشتن نظر و تنظیم نوع مشاهده برای دیگران در آن قرار داده شده است.
با وجود این خاصیت در وی چت شما می توانید: یاد بگیرید، یاد بدهید، و با خصوصیات فکری دوستان خود بیشتر آشنا شوید، و وقت شما به راحتی تلف می شود، در حین درس خواندن، دید و بازدید، صحبت با دیگران، تنهایی و ... وقت شما در وی چت به سرعت می گذرد و چون شما در حال خواندن هستید، در حال نظر دادن، جستجوی دیگران، تکان دادن گوشی، صحبت با دیگران، ارتباط با گروههای مختلف و ... اگر زمان خود را مدیریت نکنید شما را از خیلی کارها عقب می اندازد.
- آزادی آزار دهنده
اگر تصویری برای خود انتخاب می کنید یا در آلبوم خود قرار می دهید بدانید که خیلی ها- هر چند غیر اخلاقی- اما خود را آزاد می دانند که آن را ذخیره کرده و در جاها یا پروفایلهای دیگر استفاده کنند، پس تصاویر خود را برای هر کسی به نمایش نگذارید. توهین و تمسخر افراد و شخصیت ها آزاد است، فقط برای اینکه شاید جالب باشد!
- ارتباط نامتعارف و خطر ساز
همانطور که می دانید در این فضا ارتباط آزاد است! از جمله ارتباط بین دو جنس مخالف. البته این چیز جدیدی در فضای نت نیست، با این تفاوت که این ارتباط در همه جا می تواند استمرار داشته باشد، درون خودرو، قطار، پیاده روی، استراحت، اوقات تنهایی، مهمانی، حمام و ... تقریباً همه جا! ارتباط زن متأهل با مرد مجرّد، مرد متأهل با دختر مجرد، دختر و پسر مجرد و زن و مرد متأهل! ارتباطی که می تواند به صورت ویدئویی، آفلاین و آنلاین، به صورت صوتی آفلاین و آنلاین، ارسال تصاویر، متن و ... باشد. پیامدهای این نوع ارتباطات نیاز به تشریح ندارد. شما تصوّر کنید که در همه جا و همه حالت، هر مدل ارتباطی قابل انجام است.
- تعداد مشتریان وی چت:
آمارهای موجود می گویند 400 میلیون نفر در دنیا از نرم افزار وی چت برای چت کردن ارسال صورت و تصویر رایگان استفاده می کنند که به گفته ی وزیر ارتباطات یک درصد این کاربران یعنی 4 میلیون نفر ایرانی هستند.
وضعیت اکنون ما:
در حال حاضر حدود 70 میلیون نفر مشترک تلفن همراه هستند، مشترکانی که این روزها اغلبشان نسلهای جدید گوشی تلفن همراه را نه فقط به عنوان یک گوشی تلفن بلکه به عنوان یک رایانه کوچک جیبی به همره دارند. آن هم با نرم افزارهایی همچون وی چت، وایبر، واتس آپ، تانگو و اینستگرام، که هم دانلودشان رایگان است و هم امکانات وسیعی را در اختیار کاربران قرار می دهند. از برقراری تماس گرفته تا ارسال تصاویر و صوت و حتّی عضویت در شبکه های اجتماعی. با نرم افزار وایبر امکان تماس تلفنی و ارسال پیام رایگان در بستر اینترنت فراهم می شود. نرم افزار پیام رسان واتس آپ نیز از ارتباط دیتا یا wifi برای ارسال پیام استفاده می کنند. همچنین نرم افزار تانگو تماس صوتی تصویری رایگان با میلیونها نفر از طریق wifi یا دیتا را برقرار می کند. اینستاگرام نیز شبکه اجتماعی با قابلیت به اشتراک گذاری عکس و تصویر است.
این قابلیت ها موجب شده است این نرم افزارها روز به روز محبوبیت بیشتری در بین کاربران تلفن همراه یابند به حدی که 4 میلیون ایرانی طبق اعلام وزارت ارتباطات یعنی نزدیک به 10 درصد پهنای باند کل کشور را این فروشگاههای نرم افزاری به خود اختصاص داده اند.
اپلیکیشن واتس آپ در زمینه ی پیام رسانی گوی سبقت را از فیس بوک ربوده است و به گذارش ایسنا، واتس آپ یکی از اپلیکیشن های محبوب پیام رسانی متنی و تصویری در جهان است که حالا با بیش از 350 میلیون کاربر فعال در عرصه ی پیام رسانی اجتماعی مبتنی بر موبایل، گوی سبقت را از فیس بوک هم ربوده است.
وی چت و بقیه نرم افزارها مثل اینستاگرام، واتس آپ، تانگو، وایبر و ... در ارائه امکانات و خدمات دهی تقریباً مثل هم هستند و تنها تفاوت وی چت با بقیه نرم افزارهای گوشی همراه هوشمند در این است که وی چت تا شعاع چند کیلومتری می تواند جستجو کند و دوستان شما را به شما معرفی کند یا کسانی که با شما هم عقیده هستند به شما معرفی کند، و قابلیت shake را دارد که با تکان دادن گوشی در آن زمان همه آنهایی که گوشی شان را تکان می دهند می توانند با این فرد ارتباط برقرار کنند. ولی بقیه نرم افزارها بر اساس شماره های داخل لیست مخاطبین تلفن همراه شخص، کسانی که شماره شان در لیست شما باشد را به شما معرفی می کنند و قابلیت گرفتن عکس، پیام و ارتباط تصویری را دارد که شما می توانید با او و او می تواند با شما ارتباط برقرار کند.
آسیب شناسی نرم افزارها
آسیبهایی که برای این نرم افزارها ترسیم شده در شش محور است
1. فردی
2. خانوادگی
3. فرهنگی اجتماعی
4. سیاسی
5. اقتصادی
6. نظامی امنیتی
- آسیبهای فردی:
این نرم افزارها در شخصیت فردی انسان تأثیر زیادی دارند و ترویج دهنده ی خیلی از مفاسد و محرمات الهی هستند، مثل انحرافات جنسی، خود ارضایی، هرزه نگاری، اتلاف وقت، افت تحصیلی، پرخاشگری، بد اخلاقی و ...
- آسیبهای خانوادگی:
این نرم افزارها در خانواده ها تأثیرات سوء زیادی دارند و هدفشان سست کردن بنیان خانواده است. از جمله انحرافات می توان به: الف) ایجاد شک در تشکیل خانواده و امر مقدس ازدواج ب) کاهش تمایل به فرزند آوری و بچه داری و تربیت فرزند ج) ایجاد اختلاف و عدم اعتماد بین زن و شوهر د) ارتباط زنهای شوهر دار با نامحرم ه) بالا رفتن هزینه ی خانواده ها با ترویج تجمّل گرایی و مد گرایی و) ترویج خیانت زن به مرد و برعکس، و ... اشاره کرد.
- آسیبهای فرهنگی:
الف) یکی از تأثیرات این نرم افزارها در فرهنگ ایرانی اسلامی ماست و تغییر سبک زندگی که آنها با جنگ فرهنگی می خواهند فرهنگ غربی و اباحه گری را ترویج داده و فرهنگ ما را زیر پای خود له کنند. مثلاً با ترویج شبهات دینی اعتقادی می خواهند دین را از مردم بگیرند. ب) کاهش ازدواج به خاطر نبودن دختر یا پسر سالم ج) فروپاشی نظام خانواده د) از بین بردن تعصّب و غیرت دینی و به خطر افتادن آبرو و حیثیت افراد ه) ترویج انحرافات جنسی و بلوغ زودرس در نوجوانان و) انتشار پیامهای غیر اخلاقی و سیر پیشنهادات بی شرمانه و تجاوزات ذهنی که به دختران می شود و سرقت اطلاعات و تصاویر خصوصی دختران
- آسیبهای سیاسی:
این نرم افزارها سیاست یک مملکت را دگرگون می کنند و باعث بر اندازی نظام سیاسی آن کشور می شوند و با انقلاب های مخملی و جنگ نرم و ایجاد فتنه و ایجاد شایعات و اکاذیب مردم را علیه حکومت آن کشور می شورانند. نظیر تغییر نظام سیاسی مصر، اوکراین، فتنه 88 ایران...
- آسیبهای نظامی امنیتی:
این نرم افزارها در نیروهای نظامی که مسؤول ایجاد امنیت در کشور هستند و در بین دانشمندان رخنه می کنند و خطرات و آسیبهای امنیتی زیادی به بار می آورند، مثل: الف) شناخت شخصیتهای علمی و فرهنگی کشور و ترور آنها ب) تخلیه اطلاعات امنیتی و نظامی کشور ج) شناخت نقاط ضعف نظامی کشور
- آسیبهای اقتصادی:
این نرم افزارها به اقتصاد مملکت تأثیر گذاشته و کم کم آن را فلج و وابسته به خود می کنند. از جمله آن آسیبها: الف) ایجاد تقاضا در مورد تلفن همراه هوشمندی که تکنولوژی آن منحصر به آمریکاست ب) شناسایی نیازها و علاقمندی های اقتصادی و برنامه ریزی برای تولید آنها و وابسته کردن کشور ج) بوسیله ی عکسها، ایده ها و اختراعات را هم از ما می دزدند و بعد چندین برابر محصول با ما می فروشند.
علّت فراگیر شدن نرم افزارها
این نرم افزارها با اینکه زمان زیادی از ورودشان به کشور ما نمی گذرد ولی طرفداران زیادی پیدا کرده اند. علّت این استقبال چیست؟
1. رایگان بودن برنامه ها که در کنارشان برنامه های فراوانی هست.
2. داشتن انیمیشن ها بر طبق مناسبت ها، مثل: عید، تولّد و ...
3. هزینه ی بسیار پایین برای امکانات متنوّع و تبلیغات فراوان.
4. قابلیت تشکیل گروه های مختلف و شناسایی دوستان
5. گزینه ی شیک و قابلیت نیربای
6. بازی های جذاب در کنار نرم افزارها
7. قابلیت استفاده از امکانات نرم افزار در هر شرایطی
آیا این شبکه های اجتماعی با هم ارتباط دارند؟
در جواب این سؤال باید گفت که این شبکه ها با هم ارتباط دارند. چرا؟ چون اکثر این نرم افزارها آمریکایی هستند در مواردی که کاربر آنها یا کسی که عضو شده، یکی از سران مملکتهای اسلامی یا کشورهای دیگر بشود آژانس امنیت اطلاعاتی آمریکا به راحتی می تواند به اطلاعات شخصی فرد مورد نظر دست پیدا کند. نمونه اش مرسی رئیس جمهور مصر که با فیس بوک با مردمش ارتباط داشت و چند روز قبل از کوتا در مصر تمام شبکه های اجتماعی اش را قطع کردند، و بعد که ارتباط او با مردم قطع شد کودتا کردند. لذا اگر جنگ و نزاعی هم بین اینهاست جنگ زرگری است و بیشتر به خاطر پول، دلار و منفعت است، مثلاً سامسونگ شرکت کره ای است ولی مرکز تحقیقاتی اش در اسرائیل است، و خیلی از گوشیهای هوشمند را در کشور ما سامسونگ تولید می کند. در صحبت های امام خامنه ای دامت برکاته آمده است که فرمودند: اینها همه زیر نظر مدیریت واحد هستند. پس ارتباط شبکه های اجتماعی با هم یک مسأله ی آشکاریست.
اما راه حل ها:
راه حل ها از زبان مقام معظم رهبری: تولید داخلی و ساخت به مقتضای فرهنگ و نیاز جامعه
ما می توانیم با تولید اینترنت ملی که سازگاری با فرهنگ ایرانی اسلامی ما داشته باشد یا با ساختن موبایل ایرانی اسلامی و لپ تاپ ایرانی اسلامی و نرم افزار های متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی و همچنین بازی های هماهنگ با فرهنگ ایرانی اسلامی و به کار بردن سبک زندگی اسلامی در آنها جامعه خود را برای همیشه بیمه کنیم. درست است هم هزینه ی زیادی می خواهد و هم دو سه سال زمان می برد، اما دانشمندان جوان ما ثابت کرده اند می توانند، و ما می توانیم در آینده با فروش شبکه های اجتماعی و اینترنت و موبایل اسلامی به کشورهای اسلامی و همسایه مان، در آمد خوبی هم به دست آوریم.
قاسم سعیدی
9 از 30
معمول این بود که پس از هر دوره جشنواره فیلم فجر ، یادداشت هایم درباره فیلم هایی از آن جشنواره را که دیده بودم را منتشر می کردم اما امسال فرصتی دست نداد، یعنی گرفتاری تولید فیلم مستند ، باعث شد که در این کار نیز وقفه بیفتد و اگرچه موفق شده بودم حدود 30 فیلم از آثار مهم جشنواره سی و دوم فجر را ببینم و برای برخی نیز یادداشت بنویسم اما به دلیل آنکه فرصت یا بهتر است بگویم (به دلیل ضعف مفرط ساختاری) رغبت نوشتن یادداشت برای همه فیلم های دیده شده ، حاصل نشد در نتیجه مجالی برای انتشار پیش نیامد و آن چند یادداشت هم در بایگانی ماند تا اینکه اخیرا هنگام تورق بایگانی ، بی مناسبت ندیدم ، آن یادداشت ها را منتشر کنم ، خصوصا آنکه یک فیلم از آنها که برایشان یادداشت نوشتم ، چندی پیش اکران شد( آذر ، شهدخت ، پرویز و دیگران) ، دو فیلم برپرده است (امروز و آرایش غلیظ) ، 3 فیلم در حال اکران شدن است و عنقریب در همین ماه محرم روی پرده می روند ( رستاخیز ، مهمان داریم و شیار 143 ) و دو فیلم هم احتمالا تا آخر سال به نمایش عمومی درمی آیند ( گنجشگگ اشی مشی و حق السکوت) . نقد فیلم" چ" را هم قبلا در همین وبلاگ منتشر کرده ام، پس از لیست فوق حذف نمودم.
ضمن اینکه واقعا فیلم هایی همچون "متروپل" ، "با دیگران" ،" بیگانه" ،" قصه ها" ،" روزگاری عشق و خیانت" ، "زندگی جای دیگری است" ،" فصل فراموشی فریبا" ،" شهابی از جنس نور" ،"رنج و سرمستی" ،" اشباح"، "عصبانی نیستم" ، "معراجی ها" ، "دو ساعت بعد مهرآباد" ،" خواب زده ها" و ...(همانطور که گفتم) به دلیل ضعف مفرط ساختاری اساسا سینما محسوب نمی شوند که بتوان درباره آنها یادداشت یا نقد سینمایی نوشت. از همین روی رغبتی برای نوشتن راجع به فیلم های یاد شده پیدا نکردم.
اما فرم یادداشت ها ، جشنواره ای است ، یعنی با همان حال و هوای جشنواره که فیلم ها را پشت سر هم و به صورت مرور می بینیم ، این یادداشت ها هم نوعی مرور هستند و در همان حال و هوا نوشته شده اند. شاید اگر الان فرصتی شود و مجددا توفیق تماشای آثار مزبور دست دهد ، یادداشت های مفصل تر و متفاوت تری بنویسم. پس شما هم آنها را با همان نگاه یادداشت جشنواره ای بخوانید.
شیار 143
تولد دوباره
یک شگفتی دیگر جشنواره سی و دوم که متاسفانه توسط هیئت انتخاب جشنواره نادیده گرفته شد و سرانجام با توصیه و توسط خود دبیر محترم جشنواره به بخش مسابقه سینمای ایران راه یافت و علیرغم همه کارشکنی ها ، سیمرغ بلورین محبوبترین فیلم را از نظر تماشاگران و مردم دریافت نمود و جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن و جایزه ویژه هیئت داوران را نیز کسب کرد.
نگاهی به صبر و استقامت و رشادت مادران شهداء و جاوید الاثرها که تاکنون چندان در کادر دوربین سینمای ایران قرار نگرفته و دو سال پیش که با فیلم "بوسیدن روی ماه" سعی شده بود چنین توجهی مبذول گردد ، متاسفانه از زاویه نگرشی لیبرالی و بسیار محدود به این قهرمانان ملی پرداخته شده بود ، به گونه ای مقام و جایگاه آنان تا حد آدم هایی مایوس و ناامید و منزوی از زمانه و روزگار به تصویر کشیده شده بود ، گویی اصلا آنها همراه دوران دفاع مقدس و شهداء به آخر خط رسیده اند و دیگر جایی برای آنان وجود ندارد. در آن نوع نگرش هیچگونه معنویتی برای خانواده و مادران شهداء در نظر گرفته نمی شود ( و از همین روی خانه و اتاق و خلوت آنها خالی از هرگونه نشانه های معنوی و انقلابی است ) و نوستالژی شان مثلا گوش دادن به ترانه کورس سرهنگ زاده است و شوخی ها و خنده هایشان هیچ ربطی به دنیای معمول و شناخته شده خانواده شهداء ندارد! اما خوشبختانه این مادران در فیلم شیار 143 در جایگاه خود دیده می شوند. نرگس آبیار ، نویسنده و کارگردان جوان این فیلم ، یک خانواده و مادری را به تصویر می کشد که فرزندش در جریان دفاع مقدس مفقود الاثر می شود و سالها از وی نشانی نمی یابد. اما این مادر که نام الفت را دارد و زنی روستایی و زحمتکش است ، از پای نمی افتد ، دخترش را عروس می کند ، زندگی اش را با امید و توان بیشتر ادامه می دهد ، می بافد و می ریسد و می کارد و همچنان چشم بر در دارد و انتظار می کشد تا امیدش بازگردد و آنگاه که بقایای پیکر پاک فرزند شهیدش را می آورند همچون دوران نوزادی ، او را در بغل می گیرد و برایش لالایی می خواند ، گویی فرزندش دوباره متولد شده و زندگی جدیدی هم برای او و هم برای پسر شهیدش ، آغاز گردیده است.
ادامه زندگی و تمام کردن قالی کوچکی که بردار داشته و بریدن قالی به معنای باقی امید و انتظار است که می تواند نشانه ای از آن انتظار حقیقی برای حضرت حجت (ع) باشد که با توجه به سابقه خانم آبیار در ساخت مستند های دینی و آیینی ، چنین نتیجه ای از پایان بندی فیلم ، چندان غریب نمی نمایاند.
ساختار متناسب فیلم و استفاده از روایاتی که همدیگر را تکمیل می کنند ، نوعی گذر از مدرنیسم و پست مدرنیسم و رسیدن به نوعی ساختار سینمایی بومی است که می تواند الگویی برای آینده سینمای ایران باشد که برای هرگونه روایتی ، مقلد الگوهای خارجی و غربی نباشند.
میهمان داریم
پذیرایی شیرین
محمد مهدی عسگر پور پس از 4 فیلم "پرواز در نهایت" ، "قدمگاه" ، "اقلیما" و "هفت و پنج دقیقه" و همچنین یکی دو سریال تلویزیونی ، اینک فیلمی جلوی دوربین برده که می توان آن را چند قدم جلوتر از آثار پیشینش و حتی بهترین فیلمش تا پیش از جشنواره فیلم فجر امسال یعنی قدمگاه دانست.
"میهمان داریم" ، اگرچه از ریتمی کند و برخی حفره های فیلمنامه ای و عدم وجود منطق مابین برخی گره ها و فراز و فرودهای داستان است اما در کلیت نگاهی مثبت و روشن به حضور سازنده و امیدبخش شهداء در زندگی امروز دارد. خانواده ای که سالها پیش و در جریان دفاع مقدس ، 3 فرزند خود را تقدیم اسلام و انقلاب کرده است ، اینک در آستانه اتفاقی مهم و خجسته ( پذیرایی از یک میهمان ویژه ) مجددا با حضور و کمک و یاری فرزندان شهیدش مواجه می شود تا بتواند از آن میهمان گرانقدر به نحو مطلوبتری پذیرایی نماید.
عسگر پور در یک نوع ساختار روایتی شبیه به فیلم هایی همچون اپیزود "هویچی بدون گوش" فیلم "کوایدان" (ماساکی کوبایاشی)، "افسانه ماه پریده رنگ نقره ای پس از باران" (کنجی میزوگوچی) و بالاخره فیلم "دیگران" (آلخاندرو آمنابار) مواجهه دوباره خانواده شهید را با دختر و پسران شهیدش ، به خوبی به تصویر کشیده است ، چنانچه به سبک و سیاق همان آثار سینمایی نامبرده ، تا انتهای فیلم و سکانس پایانی ، روشن نمی شود که این افراد به شهادت رسیده اند و تنها در همان سکانس و هنگام پذیرایی از میهمان ویژه است که پدر خانواده در یک مونولوگ نسبتا مفصل ، شرح زندگی و شهادت فرزندانش را برای میهمان خویش ، شرح می دهد.
اما به نظر می رسد که هویت میهمان ویژه فیلم ، در درجه دوم قرار می گیرد. اگرچه در جایی از فیلم و در آستانه دیدار پدر و مادر با فرزندان شهیدشان ، آنها گویا دچار گاز گرفتگی می شوند و شاید بتوان گفت فیلم وارد یک فضای ماورایی می شود و نماهایی از پنجره هایی که باز می شوند (ضمن اینکه می تواند قضیه گاز گرفتگی را منتفی نماید) آغاز ورود شهداء به ماجرای فیلم است و همین فضای ایجاد شده ، حضور حضرت حجت(ع) را به عنوان میهمان ویژه فیلم تقویت می نماید ( گویا روز مزبور نیز با نیمه شعبان مصادف است و در چند جای فیلم از این تقارن سخن می رود ) اما عدم حضور شهداء در سکانس پایانی ، توضیحات رسمی پدر در مورد وضعیت خود و خانواده و چگونگی شهادت فرزندانش (که قطعا برای امام عصر(عج) حکایت و قضایایی نامکشوف نیست ) و همچنین عدم حضور شهیدان در این صحنه و نحوه ورود میهمان ویژه به خانه ، مسئله حضور حضرت ولی عصر(عج) به عنوان میهمان ویژه را منتفی ساخته و فضای ایجاد شده را به سمت و سوی اینکه میهمان مورد نظر ، نایب امام هستند ( با توجه به دیدارهای مشابهی که ایشان با خانواده های شهداء دارند ) می برد.
به هرحال احتمال وجوب هر دو فرض یاد شده ، انتهای دلپذیری را برای فیلم "میهمان داریم" رقم می زند که اگرچه پایان فیلم "قدمگاه" را به خاطر می آورد اما در تاریخ سینمای ایران بی بدیل است.
حق السکوت
طلبه ای برای طلبه دیگر
یک طلبه دیگر آستین ها را بالا زده و ورای همه نفی و اثبات ها و اعتراض ها و نقدها و کنایه ها ، خود به میدان سینما آمده تا فیلمی دیگر درباره طلاب و روحانیت بسازد. محمد هادی ناییجی در نخستین فیلم بلند سینمایی خود ، یکی دیگر از چالش های حضور روحانیت در جامعه را به چالش می کشد اگرچه با زبانی نیمه الکن و با همه تسامح و تساهلی که درخورد یک فیلمساز به اصطلاح فیلم اولی در نظر گرفت.
یک روحانی جوان که برای پرداخت بدهی خود ناگزیر از سخنرانی هایی با چشمداشت مالی در ماه محرم می شود ولی حاضر نمی گردد تا از سهم امام که به عنوان خمس نزد وی به امانت گذارده شده ، سوء استفاده کند اگرچه آبرویش به خطر افتد و در دادگاه ویژه روحانیت محاکمه شود.
فیلمساز جوان ، دغدغه ها و درگیری های روحانی جوان را در جامعه به خوبی نشان داده است ، دغدغه هایی که به ترک وی توسط همسرش می انجامد و کشیدن چک بی محل و ... اما پای برروی اعتقادات و باورها و تعهداتش نمی گذارد. او خیلی فراتر از آن طلبه فیلم طلا و مس ، با فراز و نشیب های زندگی امروز شهری درگیر است و حتی دلخوشی مراقبت از همسر بیمار یا حاضر شدن در سر کلاس اخلاق استاد مورد علاقه ، نمی تواند اندکی از بار گذران زندگی را بکاهد.
صحنه ای که مردم بی اعتماد روستا ، به سراغش آمده اند و از وی می خواهند تا پول پرداخت شده به عنوان خمس را نزدشان بازگرداند و او اگرچه می توان با این کار ، آبروی از کف رفته اش را تا حدودی برگرداند اما بنا بر اصول و قواعد فقهی، از انجام جنین کاری پرهیز می کند ، از مهمترین صحنه هایی است که عمق اعتقادات و باورهای طلبه جوان را به نمایش می گذارد.
امروز
ادای تکلیف با ریتم کند
تازه ترین اثر رضا میرکریمی ، می توانست فیلم مهم و ماندگاری باشد اگر عنصر بسیار اساسی ریتم متناسب با فضای اثر در آن رعایت می شد. ماجرای یک رزمنده قدیمی یا یک بسیجی که بدون هیچ چشمداشت یا مطرح کردن خود در جامعه به زن درمانده و رنج کشیده ای کمک می کند بی آنکه حتی سرزنش ها و توهین ها و اهانت های ناعادلانه و غیر منصفانه دیگران را پاسخ گوید. شاید او نیز مانند روحانی فیلم رسوایی ، رضای خداوند را به خشنودی آدم ها ترجیح داده است اما متاسفانه ساختار سینمایی الکن فیلم ، نتوانسته به خوبی چنین مفهومی را انتقال دهد ، چنانچه در پایان فیلم حتی رزمنده قدیمی و بسیجی بوده شخصیت اصلی فیلم نیز چندان واضح و روشن نیست.
اینکه یک کاراکتر درونگرا و تو دار ، همه حرکات خود را به گونه ای افراطی اسلوموشن انجام دهد ، نشانه بروز آن درونگرایی نیست. می توان در این باب و در تاریخ سینما ، سامورایی های فیلم های کوروساوا و کوبایاشی را مثال زد که علیرغم درونگرایی و عدم ارتباط معمول با پیرامون ، اما به شدت عملگرا بوده و اگرچه در رفتار روزمره با طمانینه و پرهیز ، اقدام می کردند اما در وقت لازم نیز سریع و چابک و چالاک بودند نه مثل کاراکتر اصلی فیلم "امروز" که حتی برای راضی کردن زن نجات یافته جهت عمل جراحی ( که به گفته پرستار مراقب هرچه سریعتر بایستی صورت پذیرد و گویا 10 دقیقه ای بیش فرصت نیست ) زمان زیادی را به آهسته راه رفتن و نشستن و تلاش برای سر صحبت را باز کردن می گذراند یا برای دادن یک لیوان آب به بیماری که به آن لیوان آب نیاز فوری دارد ، لحظات طولانی تامل و مکث کند و بعد به آرامی مفرط برخاسته و به سوی آب سرد کن یا پارچ روی میز حرکت کند ، مدتی را در مقابل آن تامل نماید و سپس پارچ را برداشته ، آب را داخل لیوان ریخته و پس از مکث فراوان ، لیوان را در دست گرفته ، مجددا حرکت کرده تا به مقابل تخت بیمار رسیده و لیوان را به سوی او دراز کند!!!
آذر ، شهدخت ، پرویز و دیگران
فتو رمانی قابل تحمل
تلاش بهروز افخمی برای روایت یک داستان سرراست و معمولی ، پس از تجربه ناموفق فیلم "فرزند صبح" قابل توجه است اگرچه فیلم از کتاب همسرش ، مرجان شیر محمدی اقتباس شده و به قول خودش همین فقره است که کار را سهل تر گردانده اما متاسفانه این اقتباس باعث شده که فیلم در برخی لحظات ، خصوصا لحظات ابتدایی به ورطه فتو رمان بغلطد و از وجه سینمایی خود دور بیفتد.
حکایت یک خانواده مرفه ایرانی که در هنر و سینما نیز نقشی دارند و دارای زندگی کم و بیش روبراهی هم هستند و به جز آنچه گفته شد ، این حکایت تقریبا بدون لکنت بیان می شود به هر حال در این سینمای الکن و زیر خط فقر استاندارد که هنوز پس از گذشت 40 سال به الگوهای پوسیده و ریسیده فیلمفارسی متوسل می شود ، بازهم جای امیدواری است ، خصوصا که به هر حال در فیلم خانواده ها شکل درست و درمانی دارند و آنکه مهاجرت کرده ( دختر خانواده ) دچار مشکل خانوادگی شده و همسرش ، دو جنس گرا از کاردرآمده است!
فیلم دارای نوعی طنز اروپایی یا بهتر بگوییم فرانسوی هم هست که از نمونه هایی معروفی مانند "ونسان و فرانسوا و پل و دیگران" ساخته کلود سوته گرفته شده و حتی گویا اسم فیلم نیز با الهام از همان فیلم است.
گنجشگک اشی مشی
اپیزودهای ناچسب
مهمترین نقیصه فیلم آن است که نام فیلم به خود فیلم یعنی داستان ها و قصه ها و ماجراهایش نمی خورد . به خاطر دارم که زمانی صحبت از نامگذاری صحیح در کشور بود و اینکه افراد سعی کنند اسامی به اصطلاح با مسما برای شغل ها و فروشگاهها و آثار خود انتخاب نمایند . مثالی هم که زده شد خیلی بامزه بود مثلا جایی نام کله پزی خود را ابن سینا گذارده بود!!
و دومین اشکال ساختاری فیلم اپیزودیک تلقی کردن آن در عین بی ربطی است! اینکه مثلا در فیلمی 3 داستانی ، سعی کنیم مثلا با قراردادن زورکی برخی کاراکترهای یک قصه در قصه دیگر ، آن را اپیزودیک تلقی کنیم ، به نظر می آید ، چندان ایده خوبی نباشد ، آنهم برای فیلمسازان کارکشته ای همچون مسعود کرامتی و غلامرضا رمضانی و پرویز نیکخواه آزاد که به هر حال در کارنامه سینمایی خود ، آثار مقبولی برای کودکان و نوجوانان دارند.
شاید در میان آثار اپیزودیک تاریخ سینما بتوان به دو اثر شاخص اشاره کرد که برای یافتن ارتباط میان اپیزودها ، کمی به تعمق و غور و تحلیل نیاز است. فیلم کائوس برادران تاویانی که اگر ندانیم همه 5 اپیزود از قصه های لوییجی پیراندلو گرفته شده ، تصور می کنیم تنها یک کلاغ است که در آغاز و پایان هر اپیزود به کمک ربط دادن آنها می آید اما در اصل درونمایه روابط پیچیده و انسانی مردم توسکانی در ایتالیا ، مهمترین اساس آن اپیزودها هستند یا در فیلم "پاییزا" روبرتو روسلینی ، اگرچه 6 روایت درباره جنگ می تواند نخ ارتباط دهنده ، 6 اپیزود فیلم باشد اما چنین معیاری می تواند صدها و هزاران فیلمی که درباره جنگ ساخته شده را شامل شود اما آنچه ورای جنگ و تبعات آن ، توانسته 6 فیلم کوتاه روسلینی را در قالب یک فیلم اپیزودیک در یک اثر سینمایی به نام "پاییزا" جای دهد ، در واقع به قول پل الوار ، جنگ آدم ها نه با دشمن بیرونی که با دشمن درونی و ضعف ها و کمبودهای داخلی است ، ماجرای تحقیر انسان ها توسط خودشان و نادیده گرفتن هم نوعان و هم کیشان و ...
اما در فیلم اپیزودیک "گنجشگک اشی مشی"، چنین روابطی دیده نمی شود. اینکه قهرمان مثلا دو اپیزود نوجوانان هستند یا فیلم درباره مشکلات نوجوانان است؟ یا راجع به عزت نفس نوجوانان و ...؟ و یا درباره خانواده ؟ خانواده هایی که در حلقه ای از مناسبات ناخواسته شکل گرفته اند؟ واقعا هیچ یک از این موارد که ذکر شد ، نمی تواند آن حلقه ارتباطی و وصل اپیزودها باشد. فیلمی به سبک و سیاق "نشانی" محمد علی طالبی و فیلم دیگری مشابه "رابطه" پوران درخشنده و البته بسیار کم مایه تر از آن و بالاخره اپیزودی همچون طوبی خسرو ملکان یا ... تنها ذهن مخاطب را به فیلم های دهه 60 و 70 سینمای ایران معطوف می سازد البته بدون آن فضاهای جذب کننده و با ساختارهایی به مراتب ضعیف تر و سطحی تر.
آرایش غلیظ
غیرقابل تصور
اگر فیلم های مشترک حمید نعمت الله و هادی مقدم دوست را از همان اولین فیلم دیده باشیم ( "بوتیک" و "بی پولی" و سریال تلویزیونی "وضعیت سفید" ) و حتی فیلم های تلویزیونی مانند "بیا از گذشته ها حرف بزنیم" و "به صرف شربت و شیرینی" و ... در همه آنها نوعی طنز و مطایبه ظریف و ملموس اجتماعی و حتی تاریخی حس می شود که سینمای این دو فیلمساز جوان را حتی با اطلاق نوعی سینمای مولف ( آنهم در این روزگاری که دیگر صحبت از سینمای مولف با از سکه افتاده است! ) می توان متفاوت و ویژه تلقی کرد ، به خصوص در سینمای ایران که برخی سینماگرانش هنوز در بسیاری عناصر اولیه فیلمسازی درمانده اند.
اما گویا "آرایش غلیظ" ، یعنی تازه ترین فعالیت مشترک این دو سینماگر ، اساسا به آن سینمای خاص و مولف یاد شده راه نمی برد و به نوعی شاید بتوان گفت در همان گرفتاری های ابتدایی سینمای ایران درمانده است. واقعا غیر قابل تصور است از هادی مقدم دوست و حمید نعمت الله که شخصیت پردازی های نابی در وضعیت سفید و بی پولی و حتی سر به مهر و بیا از گذشته ها حرف بزنیم داشته اند ، آن وقت فیلم "آرایش غلیظ" مجموعه ای از تیپ های کلیشه های رها شده و بی سر و دم باشد که معلوم نیست از کجا هستند و در کجا سیر می کنند و به کجا می روند؟!
بهانه سینمای فانتزی هم نمی تواند توجیه کننده این شلختگی فیلمنامه ای باشد. داستان و سینمای فانتزی در باورناپذیرترین کاراکترها و فضاهایش همچون انبوه کارتون ها و فیلم های دیزنی یا امثال برادران گریم و دکتر زئوس و ...و حتی شخصیت های هراس مانند دراکولا و فرانکشتاین و همین قصه های سخیف اخیر مانند "اره" و "کینه" و "حلقه" و ...هم برای مخاطب ، فضای باورپذیر ایجاد می کنند و همه کاراکترهای یاد شده در اوایل ماجراهایشان ، به باور تماشاگر می نشینند اما متاسفانه در "آرایش غلیظ" که مابین حال و هوای فانتزی و رئال سرگردان است ، هیچ کدام از تیپ های موجود اگرچه بعضا کلیشه و نخ نما شده هم هستند ، به باور نمی نشینند؛ نه آن مرد برقی و دغدغه هایش ، نه کاراکتر حامد بهداد ( که قاعدتا گویا تداعی ضد قهرمان های دهه 60 میلادی سینمای آمریکا و فیلم های سینمای اوایل دهه 50 خودمان مثل "خداحافظ رفیق" هست ، ضمن اینکه همه اینها از "ریفی فی" ژول داسن وام دار هستند) در صحنه هایی مثل قتل فجیع کاراکتر حبیب رضایی ، در جای خود می نشیند و نه حتی آن مردی که هدف انتقام قرار گرفته و پیرمرد پرتقالی و ...
فقط به عنوان یک علاقمند و طرفدار جدی سینمای نعمت الله و مقدم دوست ، باید بگویم که غیر قابل تصور است!!
رستاخیز
پرهزینه اما ضعیف
یکی از پرهزینه ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران درباره قیام و حماسه عاشورا ساخته احمد رضا درویش که پیش از این نیز در کارنامه خود کم و بیش آثار پرهزینه و البته نسبتا موفق مانند "کیمیا" و "سرزمین خورشید" و "دوئل" داشته است اما متاسفانه تازه ترین فیلمش به هیچوجه در خور و شایسته عاشورا و عنوان حماسه حسینی نیست.
در یک کلام می توان گفت علیرغم همه تلاش و سعی و کوشش طولانی کارگردان و سایر عوامل که به قولی 8-9 سال و به قولی دیگر 3-4 سال به طول انجامیده ، متاسفانه ماحصل کار ، فاقد آن حس و حال و توانایی برای ایجاد ارتباط با مخاطب است که برای این گونه آثار ، در درجه اول اهمیت قرار دارد. به نظرم توضیح واضحات است که ساخت و پرداخت هرگونه اثر هنری پیرامون وقایع و حوادث دینی آنهم حماسه های شیعی که در روح و جان همه ما ایرانی های شیعه از نوزادی و کودکی تنیده شده و هر یک از ما ، با آن وقایع و حوادث زندگی کرده ایم ، گریسته ایم ، سر فخر به آسمان ساییده ایم و ...در درجه نخست نیاز به نوعی حس و حال دارد که بتواند مخاطب را به آن ریشه اصلی متصل سازد و از آن پس بقیه نیرو و قوت خود را از اصل واقعه بگیرد. این همان فن و شیوه ای است که سخنرانان و مداحان و پیرغلامان اهل بیت (س) هماره به کار گرفته اند و آن گونه که همیشه ورد زبانشان است، دل ها را روانه کربلا می کنند و ادامه ماجرا را دیگر خود صاحب مجلس ، پیش می برد. چنین راه و روشی در آثار تصویری هم هست ( نگاه کنید به نقاشی های عاشورایی استاد فرشچیان )، در شعر و حکایت و موسیقی و ....نیز وجود دارد. تاکنون همان معدود آثار سینمایی نیز که داشته ایم از همین شیوه و روش سود برده اند. فی المثل در فیلم "روز واقعه" اساسا تصویری از نبرد یاران حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و سپاه عمر بن سعد نمی بینیم ولی آنچه روایت می شود به خوبی دلها را روانه کربلا می گرداند یا در سریال ارزشمند "مختار نامه" که در صحنه های پیرامونی واقعه عاشورا ، بیش از آن چند تصویر محدودی که به خود واقعه اشاره دارد ، رزم حماسی و مصیبت های حضرت سید الشهداء و همراهانشان ، به جان مخاطب می نشیند. در این جا سخن از نمایش نیست ، بلکه صحبت از حس و حال است که متاسفانه فیلم "رستاخیز" از آن بی بهره به نظر می رسد. http://smostaghaci.persianblog.ir/post/872/
سینمای ایران و ارزیابی ابعاد شخصیت مرد در آن
تبیین: مقاله« سینمای ایران و ارزیابی ابعاد شخصیت مرد در آن براساس متون اسلامی و بررسی فیلم تسویه حساب» که توسط آقایان سیدحسین شرفالدین1 و رفیعالدین اسماعیلی2 نوشته و در نشریه شماره 14 معرفت فرهنگی اجتماعی انتشار یافته توسط پایگاه اطلاع رسانی تبیین، تلخیص و در اختیار خوانندگان قرار داده شده است، کاربران جهت مطالعه اصل مقاله میتوانند به نشریه شماره 14 معرفت فرهنگی اجتماعی مراجعه نمایند.
مقدمه
سینماعملاً نقش برسازنده و بازتولیدکنندة هنجارها را در زندگی اجتماعی امروزی بر عهده دارد(سلطانی، 1385). در حال حاضر و در دهههای اخیر، سینما، هم بهعنوان رسانه از سازندگان و هم بهعنوان هنر و سرگرمی با طیف عظیمی از تماشاگران در سراسر جهان روبهروست.
با توجه به اسلامی بودن حکومت ایران، انتظار این است که سینما فرهنگ مذهبی جامعه ایران را در تمامی ابعاد مدنظر داشته باشد و به دلیل آنکه نهاد خانواده از مهمترین نهادهاست، باید خانوادهای را منعکس کند که منطبق با اسلام باشد. وقتی سینمای ایران به خوبی شخصیت مرد و زن را تصویر نکشد و الگوهایی غیراسلامی از شخصیت مرد و زن ارائه دهد اثراتی منفی بر خانواده و به مرور زمان، اضمحلال خانواده و فراموشی فرهنگ خودی را موجب میشود. شخصیت مرد دارای دو بعد فردی واجتماعی است. بعد فردی نگاهی صرفاً روانشناسانه به بحث است.ولی بعد اجتماعی،که نگاهی فرهنگی- اجتماعی است، مدّ نظر این تحقیق است.
مبانی نظری تحقیق
با توجه به نیازهای طبیعی، زیستی و روانی زنان و مردان، قوانین نوشته و نانوشتة زیادی در طول تاریخ، دربارة ارتباط مردان و زنان شکل گرفته است
سؤال مهمی که در تمامی این نظریات وجود دارد این است که آیا زن و مرد انسانهایی برابرند؟ اگر پاسخ مثبت است پس علت این همه تفاوت وظایف و نقشها، تفاوت در رفتارها، احساسات، علایق و سلیقهها چیست؟ اگر پاسخ منفی است و زن و مرد با یکدیگر متفاوتند؛ این تفاوت در چه حد و سطحی است؟ آیا این تفاوتها زن و مرد را مکمّل یکدیگر قرار میدهد؟
نظریة«حاکمیت» و تسلط مردان بر زنان
مطالعة تاریخ فلسفة غرب نشان میدهد که زن در سنت فلسفی وفرهنگی غرب، موجودی حقیر، تابع و تنها خدمترسان به مرد بوده است.
ارسطو زن را موجودی درجه دوم و تابع مرد میدانست .
نظریة«برابری»
دو اصل و شاخصة مهم نظریة «برابری»، تأکید بر برابری زن و مرد و انکار تفاوتهای دو جنس است. از جمله دلایلی که موجب شد نظریة «برابری» ایجاد شود، دیدگاه فیلسوفان غرب دربارة تحقیر زنان بوده است که دیدگاه برخی از آنها بیان شد.
نظریة«تفاوت»
شاید بتوان گفت اصرار زیادی که فمینیسم لیبرال بر برابری مطلق زن و مرد داشت، در ذائقة عمومی وحتی خود زنان، تاحدی افراطی، مخرّب و دور از واقعیت به نظر میرسید. ازاینرودر این نظریه، از زنان بهعنوان موجوداتی اخلاقیتر از مردان خواسته میشد تفاوت خود را حفظ کنند.
نظریة«مکمّلیت»
بنابر نظریة «مکمّلیت»، زن و مرد دو موجود با تفاوتهایی طبیعیاند. تفاوتهای آنان هدفمند و برپایة طرح حکیمانة آفرینش است. بهعبارت روشنتر، همانگونه که وجود تفاوتهای طبیعی هدفمند میان زنان و مردان، آنان رانیازمند و مکمّل یکدیگر قرار میدهد، میتواند مبنای آن نظام اخلاقی یا حقوقی قرارگیرد که نقشها و رفتارهای مکمّل را برای آن دو در حیطة خانواده در نظرمیگیرد.این تفاوتهابهطور طبیعی، مردان و زنان را به سوی یکدیگر جذب کرده است
سینما و جنسیت
پس از ظهور سینما و بازنمایی سینما از زندگی اجتماعی و خانوادگی مردم، نظریهپردازان حوزة خانواده نیز به بیان دیدگاههای خود در این زمینه پرداختند. استدلال برخی فمینیستها دربارة فیلمهای سینمایی این است که سینمای امروز در غرب «نگاه مردانه» نسبت به مسائل ایجاد میکند. از این دیدگاه، ناخودآگاهِ جمعی جامعة مردسالار، ساختار فیلمهای سینمایی تودهای را تعیین میکند. تصویر زن در این فیلمها، به این شکل ظاهر میشود که زن موضوع امیال جنسی و عشقی مردانه است و سینما زن را برای «حظّ بصر» مردانه نمایش میدهد. برخی از فمینیستها برآنند که باید از طریق تحلیل لذت و زیبایی، به نحوی که در فیلمهای تودهای ظاهر میشود، به تخریب آن پرداخت و با این شیوه، ساختار مردانة فیلمها را ویران کرد(بشیریه، 1379،ص117).
گسترش جنبش زنان به همراه ظهور فیلمسازی مستقل، شرایط رشد سینمای فمینیستی را به وجود آورد که منجر به ایجاد نظریات مختلفی در این حوزه، ازجمله نظریة«فمینیستی فیلم» و نظریة«لذت بصری و سینمای روایی فیلم» شد. نظریة«فمینیستی فیلم» طی دو دهة گذشته، ثأثیر چشمگیری بر کل نظریة فیلم نهاده است.
نظریات فمینیستی در سینمای ایران بسیار تأثیرگذار بوده است و در بسیاری از فیلمها، ردّپای این نظریات مشاهده میشود.
شخصیت مرد در اسلام
ویژگیهای شخصیت مرد در آیات و روایات
تحلیل فیلم تسویه حساب
معرفی فیلم
نویسنده و کارگردان: تهمینه میلانی و تهیهکننده: محّمد نیک بین سال تولید: 1386
بازیگران اصلی: لادن مستوفی، مهناز افشار، بهاره افشاری، السا فیروزآذر، رضا عطّاران، حامد بهداد.
خلاصة داستان
«تسویه حساب» داستان چهار زنی است که مقصّر تمامی مشکلات خود در زندگی را مردان میدانند و هر کدام از آنها قربانی خودخواهی و زورگویی مردان شده است.
این چهار نفر، که از همة مردان عالم متنفرند، تلاش میکنند تا با به دام انداختن مردان، با آنان تسویه حساب کنند. این زنان با توّسل به سلاح زنانه، سعی میکنند مردان لاابالی و هوسران جامعه را به دام انداخته، تنبیه کنند؛ زیرا همة آنها کینه دارند و فکر میکنند از مردها بازی خوردهاند.
الف. تحلیل روایت
هر روایت و داستانی بیش از هر چیز، آغاز و فرجامی دارد که این آغاز و فرجام، هر داستانی را از جهان عینی و داستانهای دیگر جدا میکند. هر روایت از پنج عنصر ذیل تشکیل شده است:
1. پارة ابتدایی: پارة ابتدایی به معرفی چهار شخصیت زن فیلم اختصاص مییابد.
2. نیروی تخریبکننده: تصمیمی که چهار شخصیت زن برای انتقام از مردان
3. پارة میانی: پارة میانی روایت از تصمیم زنان آغاز میشود.
4. نیروی ساماندهنده: این بخش از روایت زمانی است که حمید به پلیس زنگ میزد واطلاع میدهد که دختران چه کاری انجام میدهند و پلیس نیز با تعقیب و گریز، سعی میکند آنهارا دستگیر کند تا اینکه زنان تصادف میکنند.
5. پارة پایانی: ملاقات مهناز با مریم و رساندن پیغام زیور و درس خواندن مریم در زندان
تحلیل رمزهای جان فیسک
1. رمزهای اجتماعی: منظور فیسک از «رمزهای اجتماعی» این است. در فیلم تسویه حساب، از رمزهای اجتماعی هم چون لباس، گفتا، رفتار و چهره پردازی در جهت واقعگرایی فیلم بهره گرفته شده است.
2. رمزهای فنی: واقعهای که قرار است از تلویزیون یا سینما پخش شود برای آنکه رنگ واقعیت به خود بگیرد پیشاپیش با رمزهای اجتماعی رمزگذاری میشود و برای آنکه از طریق سینما قابلیت پخش پیدا کند از رمزهای فنی همچون دوربین، نورپردازی، صدا و وسایل صحنه میگذرد.
2-1. زمان و مکان: کارکرد اصلی زمان و مکان این است که بسیاری از رمزهای فیلم براساس زمان و مکان فیلم برگزیده میشود. در این زمان،کشورهای غربی، ایران را به رعایت نکردن حقوق زنان متهم میکردند و بر این اعتقاد بودند که در ایران، مردان به زنان ستم میکنند و این فیلم نیز تلاش میکند این دیدگاه را تأیید کند.
2ـ2. صدا: صدا وسیلهای برای درک و فهم کنش فیلم است. صدا در فیلم، مشتمل است بر: گفتوگو و موسیقی.
الف. گفتوگوها (دیالوگها):«گفتوگو» آن نوع ویژگی صوتی است که تماشاگران به راحتترین شکل به آن واکنش نشان میدهند.
گفتوگویهای محوری در این فیلم بررسیمیشود:
1.بددهنی(فحش و ناسزا): بددهنی در این فیلم، بسیار بیش از حد است، بهگونهایکه در روند فیلم، به یک امر طبیعی تبدیل میشود.
2. لقبهای مردان از زبان زنان: در این فیلم، لقبهای زیادی به مردان داده شود؛ در سراسر فیلم و نسبت به تمامیمردانی که در فیلم هستند.
3. سرایت دادن به همة مردان: در جایجای فیلم، به این مطلب اشاره میشود که همة مردها آشغالند؛
ب. موسیقی: در این فیلم، موسیقی بیشتر در تشدید حس همدلی مخاطبان با قهرمانان فیلم (زنان) و بر علیه مردان است
2-3.بازیگران
الف. نام بازیگران: در فیلم تسویه حسابکارگردان ، اسامی شخصیتهای مرد و زن را کاملاً معنادار انتخاب کرده و شخصیتهای مرد را که شخصیتهای منفی داستان هستند، به مذهب پیوند داده است تا نشان دهد منشأ ستمی که به زنان میشود مذهب آنان است.
ب. انتخاب بازیگران: در این فیلم،کارگردان از بازیگران مطرح و سرشناس برای نقشهای مردانه و زنانه استفاده کرده است؛ زیرا طبق گفتةکارگردان، به سینمای پرمخاطب اعتقاد دارد و تلاش میکند تا از بازیگران حرفهای استفاده کند.
ج. اجرا یا شیوة رفتار: ازجمله اموری که به بازیگران در خلق معنای فیلم کمک میکند اجرا و شیوة رفتار آنان است. در شیوة رفتار شخصیتهای قهرمان و شخصیتهای ضدقهرمان، تفاوتهایی وجود دارد. یکی از تفاوتهای این دو گروه از شخصیتها، همکاری و همراهی آنان با هم است .
2-4. وسایل صحنه
فیلمها برای انتقال معنای موردنظر خود، به شدت به وسایل صحنه وابستهاند. وسایل صحنه یک منبع اطلاعات نمادین در فیلمهاست که ازمعانی ضمنی و اسطورهای برخوردار است.
3. رمزهای ایدئولوژیک: رمزهای ایدئولوژیک از این نظر دارای اهمیت هستند که رابطة بین رمزِ فنی انتخاب بازیگران و رمز اجتماعی آن بازیگران را معنادار میکنند. به سبب تحلیل بهتر مفاهیم ایدئولوژیک در فیلمها، آنان در سه قسم توصیح داده خواهد شد:
الف. مفهوم اصلی: نقطة مرکزی در این فیلم، فمینیسم رادیکال است. در فمینیسم رادیکال، شاهد تقابل، رویارویی و دشمنی دوجنس تحت عنوان طبقة ستمگر (مردان) و طبقة ستمدیده (زنان) هستیم
ب. دستهبندی مفاهیم: مقصود از دستهبندی مفاهیم ، تمام مفاهیم دیگری است که کارگردان در جهت اثبات مفهوم اصلی، از آنها بهره گرفته است:
1. ظالم بودن مردان در برابر مظلوم بودن زنان
2. سیاه نمایی تبعیض جنسیتی در ایران
3. خیانت مردان
4. نگاه ابزاری مردان به زنان
5. هوسبازی مردان
ج. مفاهیم به حاشیهراندهشده: بسیاری از مفاهیمی که در متون اسلامی نام برده شد در این فیلم نهتنها به آنها توجه نشده، بلکه کاملاً بعکس مورد استفاده قرار گرفته است
جدول مقایسة ویژگیهای شخصیت مرد در فیلم «تسویه حساب» با فرهنگ اسلامی
1.سیدحسین شرفالدین /طلبه حوزه علمیه قم- استادیار جامعهشناسی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) sharaf@qabas.net
2.رفیعالدین اسماعیلی / طلبه حوزه علمیه قم- دانشجوی دکتری رشته فرهنگ و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم(ع) afi.esmaeili@Yahoo.com
ظهور نگهبانان: تلفیقی از مسیحیت محرف و اساطیر و افسانه به بهانه سرگرمی!؟
این انیمیشن با تلفیق افسانه ها و اعتقادات دینی در مسیحیت، وجود منجی را زیر سوال برده و اساس وجود او را نوعی وهم به مخاطب خود معرفی کرده است.
این انیمیشن با تلفیق افسانه ها و اعتقادات دینی در مسیحیت، وجود منجی را زیر سوال برده و اساس وجود او را نوعی وهم به مخاطب خود معرفی کرده است.
صنعت هالیوود، سالانه با ساختِ نزدیک به هزار فیلم توانسته است هیمنه فرهنگی و رسانه ای وصف ناپذیری را بر جهانیان تحمیل کند؛ این روند اغواگری، در لوای سرگرمی و غفلت تا کنون آثار مخربی را در میان تمامی مخاطبان و بلاخص کودکان و نوجوانان به جا گذاشته است.
در این میان انیمیشن ها، علی رغم محدود بودنشان در نسبت با کل محصولات هالیوود جایگاه ویژه ای دارند؛ به مرور زمان و به مدد تکنولوژیها و پیشرفت های چشمگیر در این عرصه انیمیشن ها توانسته اند نفوذ خود را در میان تمامی مخاطبان هالیوود بسط دهند و با ایجاد جذابیت های بصری و کیفی لحظاتی سرگرم کننده تر از دیگر فیلم های هالیوودی را برای مخاطب رقم بزنند.
در انیمیشن، همانند دیگر فیلم های هالیوود بزرگترین خطر را میتوان در بْعد سرگرمی آن جستجو کرد؛ انیمیشن در ظاهری سرگم کننده تر از دیگر فیلم های هالیوود به خوبی توانسته است با اغواگری شدید و ذائقه سازی هوشمند و هم چنین باور مند سازی مخاطب، خواسته های خود را در غالب سرگرمی و تفریح به مخاطب القا کند.
یکی از ویژگی های انیمیشن ها که موجب نگرانی های زیادی شده است مخاطب آن میباشد، طیف وسیعی از بینندگان انیمیشن های هالیوودی کودکان و نوجوانان هستند.انیمیشن ها به دلیل ذات سرگرم کننده تر خود در نسبت با فیلم های رئال موجب غفلت بیشتر و اغواگری دو چندان خواهند شد، به این دلیل انیمیشن از حساسیت به مراتب بیشتری برخوردار است چرا که در ظاهر آن هیچ گونه پدیده اغوا کننده ای وجود ندارد و مخاطب صرفا برای گذراندن وقت و لذت بردن به تماشای آن انیمیشن مینشیند غافل از آنکه سرگرمی با تلفیقی سرشار از پیام های تصویری در ضمیر ناخودآگاه مخاطب همراه خواهد بود و دقیقا همین مسئله در حوزه فیلم ها و سریال ها و انیمیشن تبدیل به پاشنه آشیلی درحوزه تربیتی شده است.
از واژه انیمیشن در ادبیات فارسی تا کنون تعابیری نظیر،”پویانمایی”، “متحرک سازی”، “جان بخشی”و “زنده نگاری” به کار رفته است؛ جدای از بررسی این تعابیر که هر یک در جای خود قابل تامل میباشد میتوان انیمیشن را تخیلی دانست که با استفاده از کامپیوتر ها به تصویر کشیده میشوند و توسط خالق آن ها که انسان میباشد به آنها جان بخشی میشود.
محصولات انیمیشنی هالیوود نیز، دقیقا در همین چارچوب تعریفی میگنجد، با این تفاوت که آن تخیل پایه هایی در تفکر دارد، به واقع انیمیشن های هالیوودی با ظاهری تخیلی و سرگرم گونه پیام خود را که در بستر تفکر قراردارد به مخاطب خود القا میکند، به این جهت پیام غیر مستقیم آن انیمیشن اگر از تفکر اومانیسم محور نشات گرفته باشد به طور قطع پیام کفرآمیز را به مخاطب خود القا خواهد کرد و بر عکس آن اگر انیمیشنی بر مبنای تفکر تئویسم ساخته شود میتواند به ارشاد مخاطب خود بپردازد.
هالیوود زاییده تفکر لیبرالیسم نیز، در طول چند ده سال گذشته با ساخت انواع و اقسام انیمیشن ها که همگی در راستای سرگرمی و اغواگری بوده، توانسته نسلی از کودکان را به سمت و سوی دلخواه خود هدایت کند.
انیمیشن ها نیز در ظاهری سرگرم کننده و پرمحتوا از جمله ابزارهای اغوا گری میباشد که کمتر به آن توجه شده است؛ در طول سال های گذشته نیز هالیوود و در ذیل آن کمپانی های انیمیشن سازی نظیراستودیو های انیمیشن پیکسار و والت دیزنی، با ساخت انیمیشن های چند ده میلیون دلاری پیام رسانی های خود در غالب سرگرمی را به جهانیان القا کرده اند.
از کمپانی های جوانی که در سال های اخیر با ساخت انیمیشن های خوش ساخت و پرفروش در میان جهانیان نامی شده است استودیوهای دریم ورکس میباشد.
این کمپانی آمریکایی در سال 1994 میلادی توسط سه یهودی معروف به نام های “استیون آلن اسپیلبرگ” ، “دیوید گفن” و “جفری “کاتزنبرگ” بنیانگذاری شد.
در سال 2005 میلادی نیز طی قراردای به مبلغ 1?6 میلیارد دلار کلیه امتیاز استودیوی “دریم ورکس” به “پارامونت” واگذار شد.
در کارنامه این کمپانی، فیلم های شاخصی نظیر “صلح جو” با بازی “جورج کلونی”(George Clooney) و “نیکول کیدمن” (Nicole Kidman )؛ فیلم “گلادیاتور” با کارگردانی “ریدلی اسکات” (Ridley Scott) و فیلم های شاخص دیگری وجود دارد.
این کمپانی در حوزه انیمیشن سازی سابقه طولانی و درخشانی دارد و تا کنون با ساخت نزدیک بیش از 30 انیمیشن خود را به یکی از پیشتازان انیمیشن سازی تبدیل کرده است که به طور نمونه به آثاری نظیر “ماداگاسکار” (Madagascar)، “پاندای کونگفوکار”(Kung Fu Panda) و “شرک(Shrek)” میتوان اشاره کرد
در سال 2012 نیز، این کمپانی با ساخت انیمیشن “ظهور نگهبانان” موفقیتی جدید در کارنامه خود را ثبت کرد. این انیمیشن با بودجه ای معادل 145 میلیون دلار که معادل کل بودجه بخش سینمای کشورمان میباشد انیمیشنی کم نظیر را در تاریخ سینمای هالیوود رقم زد.
این انیمیشن بر اساس مجموعه کتابهایی از “ویلیام جویس” به نام “نگهبانان دوران کودکی” ساخته شده است.
کارگردانی این انیمیشن نیز بر عهده “پیتر رمزی” بوده، که در گذشته سابقه چندانی در حوزه کارگردانی نداشته است.
این انیمیشن نیز در مراسم سال 2013 میلادی گلدن گلوب نامزد جایزه بهترین انیمیشن را از آن خود کرد.
نگاهی به داستان فیلم:
داستان این انیمیشن مربوط به محافظانی می باشد که وظیفه نگهبانی از کودکان جهان را بر عهده دارند، شخصیت های اصلی این انیمیشن همگی از افسانه های گذشته میباشند که تبدیل به قهرمانانی برای نجات کودکان میشوند،
جک قهرمانی بی میل و با روحی زمستانی میباشد که نقش اصلی در این انیمیشن را ایفا میکند، در این انیمیشن مرد اهریمنی در نقش “پیچ” (Pitch) برای ناامید کردن کودکان و ایجاد هول و هراس در میان آنان نقشه ای شوم دارد که گروه محافظان به کمک جک در برابر او ایستادگی میکنند.
تمامی کاراکتر های این انیمیشن، از شخصیتهای افسانه ای و آشنا برای مردم جهان غرب شکل گرفته است که با بررسی پس زمینه هر یک از آن ها میتوان از القائیات و خطوط استراتژیک فیلم پرده برداشت و به محتوا و عمق آن پی برد.
نگاهی به کاراکتر های انیمیشن:
اگر چه ظاهر این انیمیشن کاملا سرگرم کننده است اما با کمی تعمق در آن به خوبی میتوان تلفیق اسطوره های افسانه ای با تم دینی و اعتقادی را در آن مشاهده کرد.
جک فراست (Jack Frost):
درافسانه های قدیمی و قومی از او به عنوان تجسم آب و هوای سرد و یخ زدگی زمستانی یاد میشود، اما در حوزه ادبیات نیز، آغاز جک فراست را از قرن 19هم میدانند، و وی را از نژاد آنگلاساکسونها معرفی میکنند، هر چند در اساطیر روسیه و آلمان از وی در شکل های مختلف یاد شده است.
در آمریکا نیز در قرن 19 و مقارن با جنگ های داخلی از جک فراست به عنوان قهرمان و سرلشگر ارتش آمریکا نام برده می شد که از این شخصیت افسانه ای تصاویری در آن دوران وجود دارد.
در این انیمیشن جک فراست با شمایلی نظیر آنچه از شخصیت افسانه ای او ذکر شده به تصویر درآمده است وی دارای موهای سفید و چهره ای سرد میباشد که روح زمستانی او به خوبی به مخاطب القا میشود.
هیچ کس نمیتواند جک را بیند، چرا که کسی او را نمیشناسد و به او ایمان ندارد، او بیش از سیصد سال است که به این شکل سپری میکند و خود از گذشته اش نا آگاه است.
جک فراست پسری بازی گوش است که تنها به فکر سرگرمی خود بوده و هیچ پایبندی به قوانین و مقرارت ندارد و با عصای جادویی خود روح زمستانی را بر نقاط دلخواه آشکار میکند و تمامی لحظات خود را به تفریح سپری میکند.
در این انیمیشن جک فراست با شمایلی نظیر آنچه از شخصیت افسانه ای او ذکر شده به تصویر درآمده است وی دارای موهای سفید و چهره ای سرد میباشد که روح زمستانی او به خوبی به مخاطب القا میشود.
هیچ کس نمیتواند جک را بیند، چرا که کسی او را نمیشناسد و به او ایمان ندارد، او بیش از سیصد سال است که به این شکل سپری میکند و خود از گذشته اش نا آگاه است.
جک فراست پسری بازی گوش است که تنها به فکر سرگرمی خود بوده و هیچ پایبندی به قوانین و مقرارت ندارد و با عصای جادویی خود روح زمستانی را بر نقاط دلخواه آشکار میکند و تمامی لحظات خود را به تفریح سپری میکند.
جک فراست افسانه ای، در انیمشن ظهور نگهبانان به عنوان یک منجی قرار دارد و با چوب خود که از آن اعمال خارق العاده ای سر میزند توانایی مقابله با دشمنانش را دارد.
به واقع جک فراست در این فیلم منجی نهایی است که از سوی خداوند، که در این انیمیشن مرد ماه نشین معرفی میشود به مبارزه با پیچ، مرد تاریکی انتخاب میشود.
در سکانسی از انیمیشن به هنگامی که دیگر نگهبانان از حضور پیج نگران میباشند ماه خود را نمایان کرده و با تابش بر روی کریستالی که در قلعه بابا نوئل وجود دارد، جک فراست را برای مبارزه با پیج انتخاب میکند که این موضوع مورد تعجب دیگر نگهبانان واقع می شود.
هنگامی که جک از این موضوع با خبر میشود ناراحت شده و چرایی انتخاب شدن خود توسط او را نمیتواند درک کند.
جک فراست در طول انیمیشن، گذشته تاریک و گنگ دارد او نمیداند از کجا آمده و تنها اسم خود را میداند و بر این باور است که نام او را ماه انتخاب کرده، در سکانس هایی از فیلم او با نگاه کردن به ماه دلیل وجود خود و ندیدنش توسط مردم را سوال میکند.
جک فراست یک منجی است که سازندگان فیلم از آن به عنوان نگهبان یاد میکنند، نگهبانی که به هنگام ایجاد خطر برای جهانیان ظهور میکند.
گویندگی جک فراست نیز بر عهده “کریس پاین” بوده است.
بابانوئل:
ریشه تاریخی بابا نوئل مربوط به یکی از کشیشان مسیحی به نام سن نیکولاس می باشد، وی از اهالی بیزانس و منطقه آناتولی در ترکیه فعلی بوده و در قرن چهارم میلادی میزیسته است؛ دلیل شهرت وی نیز به دلیل کمک کردن و هدیه دادن به فقرا بوده است.
در این انیمیشن از اصلی ترین اِلمان های تفکر مسیحیت بابانوئل است.
در ظهور نگهبانان، نمادهای دینی و اعتقادی، در مسیحیان به خوبی نشان داده میشود، از اعتقاد مسیحیان درباره بابانوئل خانه وی در قطب شمال، داشتن سورتمه، ورود به خانه ها از طریق شومینه و یا داشتن کارخانه ای در قطب شمال که در آن با کمک کوتوله ها اسباب بازی ساخته میشود، همگی در این فیلم به تصویر آمده است.
سازندگان فیلم با تلفیق جنبه افسانه ای و اعتقادی بابانوئل، یکی از نگهبانان و و منجیان را به خوبی در داستان انیمیشن به تصویر کشیده است.
گویندگی این شخیصیت انیمیشنی نیز برعهده “الک بالدوین” بوده است.
در ابعاد تاریخی و اعتقادی عید پاک به زبان انگلیسی (Easter) یا به انگلیسی قدیمی (?ostre) و به یونانی Π?σχα)) با تلفظ (Paskha) و برگرفته از واژهی عبری (??????) با تلفظ (Pesakh) یا “پسح” میباشد.
عید پاک یا عید قیام، یکی از مقدس ترین عید های مسیحیان و یهودیان است و هم اکنون این عید یکی از روزهای تعطیل در سال مسیحی است، زیرا مسیحیان معتقدند در این روز حضرت عیسی علیه السلام بعد از به صلیب کشیدن به آسمان عروج کرد.
در ابعاد تاریخی و اعتقادی عید پاک به زبان انگلیسی (Easter) یا به انگلیسی قدیمی (?ostre) و به یونانی Π?σχα)) با تلفظ (Paskha) و برگرفته از واژهی عبری (??????) با تلفظ (Pesakh) یا “پسح” میباشد.
عید پاک یا عید قیام، یکی از مقدس ترین عید های مسیحیان و یهودیان است و هم اکنون این عید یکی از روزهای تعطیل در سال مسیحی است، زیرا مسیحیان معتقدند در این روز حضرت عیسی علیه السلام بعد از به صلیب کشیدن به آسمان عروج کرد.
خرگوش عید پاک – بانی(Bunny):
در این عید خرگوش و تخم مرغ های رنگی نمادی ازعید پاک هستند و طبق افسانه ها خرگوش اساطیری با رنگ کردن تخم مرغ آن را به کودکان هدیه میدهد.
در انیمیشن نیز خرگوش عید پاک بانی نام دارد، وی که تلفیقی از اعتقادات دینی و افسانه ای میباشد از دیگر نگهبان این انیمیشن است، صدا گذاری این کاراکتر انیمیشنی نیز توسط “هیو جکمن” بازیگر معروف سری فیم های “ایکس من” (X-MEN) است.
بانی در این انیمیشن وظیفه برگذاری عید پاک و همچنین دادن تخم مرغهای رنگ شده به کودکان را دارد که به دلیل حضور پیج با مشکلاتی روبرو میشود.
پری دندانها(Tooth Fairy):
پری دندان در افسانه های بسیاری از ملت ها جایگاه ویژه ای داشته و در میان مردم آمریکا شهرت بسیار زیادی دارد؛ طبق این افسانه گفته می شود که یک پری در نیمه های شب به خانه های کودکان آمده و دندان افتاده بچه ها را که زیر بالش آنها است با هدیه ای ماندند پول، اسباب بازی و یا شکلات تعویض می کند.
طبق اسناد ذکر شده پری دندان بعد از چاپ کتاب “پری دندان” نوشته “لیروگو” در سال 1949 میلادی، به یک باره محبوبیت زیادی پیدا کرد و طی گذر زمان به بخشی از زندگی خانواده ها تبدیل شد.
دراین کارتون، پری دندان که شبیه فرشته ها به تصویر کشیده شده است شباهت زیادی به اعتقاد مسیحیان در داشتن دو بال برای فرشته ها دارد که دراین انیمیشن موظف به جمع آوری دندان های کودکان بوده و هدف از ان نگهداری خاطرات کودکان است، تا در موقع لزوم به آن ها بازگردانده شود.
پری دندان نیز به عنوان یکی دیگر از نگهبانان کودکان تلفیقی از اسطوره های افسانه ای و اعتقادی میباشد که توسط سازندگان انیمیشن به تصویر آمده است.
گویندگی پری دندان نیز بر عهده “ایزلا فیشر” میباشد که تنها گوینده زن در این انیمیشن محسوب میشود.
مرد شنی(Sandman):
مرد شنی، شخصیت افسانه ای در شمال اروپا است که با پاشیدن شن های جادویی بر چشمان کودکان آن ها را به خواب شیرین فرو میبرد؛ از عقبه اعتقادی و افسانه ای مرد شنی اسناد چندان زیادی در دسترس نیست آما آنچه که از شخصیت وی در این جا مشخص است نشان دهنده یک نگهبان خردمند می باشد که هیچ گاه توان صحبت کردن ندارد و تنها با تصاویری که در بالای سرش ظاهر میشود پیام خود را منتقل میکند او محافظ رویاها است و طبق گفته نویسنده آن ترکیبی از چاقی هاردی و مهربانی لورل میباشد.
پیچ(Pitch):
“پیچ” یا “مرد کابوسها”( Boogie Man) که در فارسی از آن لولو خورخوره یا لولو یاد میشود، موجودی تخیلی است که در اغلب فرهنگ ها و تمدن های مختلف وجود دارد.
لولو در هیچ فرهنگی از شکل خاصی برخوردار نیست و صرفا برای ترساندن کودک برای کنترل اعمال و رفتار او میباشد.
در انیمیشن ظهور نگهبانان، پیچ کاراکتری ضد قهرمان محسوب میشود، که قصد ایجاد ترس و رعب در میان کودکان را دارد تا بتواند باور آن ها را نسبت به نگهبانان از بین ببرد.
اما حضور پیچ از دیدگاه تحیلی در انیمیشن نه صرفا دشمنی برای قهرمانان، بلکه وی موجودی طرد شده از سوی ماه یا همان خداوند میباشد که در مبانی دینی چنین موجودی شیطان معرفی شده است.
وی در سکانسی از فیلم با نگاه کردن به ماه و اعلام جنگ با او تقابل خود با ماه را به خوبی نشان میدهد.
صدا گذاری بر روی این کاراکتر منفی نیز بر عهده “جود لاو” بوده است.
تحلیلی بر مولفه های استراتژیک انیمیشن:
1? نبرد بین خیر و شر:
انیمیشن ظهور نگهبانان را میتوان جز آثار سینمای استراتژیک معرفی کرد که با قرار دادن اِلمان های متعدد دینی و اعتقادی و همچنین تلفیق آن با افسانه ها و ایجاد جلوه های بصری توانسته به یک انیمیشن موثر تبدیل شود.
ابعاد مولفه های استراتژیک در انیمیشن به مراتب پیچیده تر از فیلم های واقعی است چرا که مخاطب این انیمیشن ها علاوه بر بزرگسالان عمدتا از کودکان و نوجوانان شکل میگیرد و القای پیام های غیر مستقیم به این رده سنی آثار دو چندانی در باورسازی برای یک کودک خواهد داشت.
وجه پر رنگ انیمیشن ظهور نگهبانان را می توان در نام آن جستجو کرد، نامی که خود نشان دهنده روز موعود و ظهور منجیانی است تا بتوانند از مردم محافظت کنند.
ظهور نگهبانانی با پرستیژ آپولون در مقابل پیچ، مرد تاریکی با پرستیژ دیونیزوس، خود یک ترژادی به مثابه جنگ آرماگدون مابین خیر و شر را رقم میزند.
2? جک فراست نماینده خداوند بر زمین:
جک نماینده ماه یا همان خدا بر روی زمین، به طور مستقیم توسط مرد ماه نشین انتخاب میشود؛ جک که سال ها در ندانستن به سر میبرد به یک باره منجی شده و برای نجات کودکان انتخاب میشود، وی از اینکه چرا او توسط ماه انتخاب شده در تعجب است اما همانطور که بابانوئل به او گفته است ویژگی درون او وجود دارد که دلیل انتخاب شدنش توسط ماه، توجیه میشود که در انتها مشخص می شود فداکاری او برای نجات خواهرش موجب انتخاب او بوده است.
3? تجلی اراده های غیبی بر دنیای واقعی:
از دیگر مقولاتی که در این انیمیشن به خوبی قابل مشاهده است، به تصویر کشیدن مولفه های استراتژیک درباره مسئله مهدویت، ظهور منجی و همچنین ابعاد اثر گذاری مقدسات بر زندگی ساری و جاری مردم است که با نگاه تحریف شده در آیین مسیحیت به خوبی در این انیمیشن گنجانده شده است.
جک فراست قهرمانیست که هیچ کودکی او را باور ندارد، زیرا هیچ نشانه ای از او وجود ندارد، وی تنها با چوب پیامبر گونه اش از روح زمستانی خود اشکال درست کرده و یا با آن به آزردن مردم میپردازد.
در صحنه ای از فیلم، القای حوادث ماورایی و غیبی و حضور افرادی در پس پرده غیب که بدون دیدنشان حوادثی را در زندگی افراد رقم میزنند به مخاطب القا می شود.
در سکانسی، جک با جیمی یکی از کودک های انیمیشن بازی میکند، سورتمه او را هدایت کرده و در نهایت او را از خطر حفظ میکند اما کسی نمی تواند او را ببیند. که این صحنه به خوبی یکی از اِلمان های اعتقادی و دینی در آیین مسحیت را به مخاطب القا می کند.
4? منجیِ گمگشته:
تصویر ارائه شده از منجی در انیمیشن ظهور نگهبان در نوع خود قابل تامل است؛ جک فراست منجی است که خود را هنوز به خوبی نشناخته و حتی از خدای خود یا همان ماه درک چندانی ندارد وی منجی میباشد که در گنگی به سر میبرد و خود به تنهایی نیز توان مقابله با دشمنش را ندارد.
به تصویر کشیدن منجی در این انیمیشن با وصفی که از منجی بشریت در ادیان ابراهیمی آمده است به خوبی مشخص میکند تنها انسانی میتواند خدا شناس باشد که ابتدا به خود شناسی رسیده باشد که در این انیمیشن کاملا در تضاد با مقولات دینی است.
5? القای پوزیتیویسم:
از دیگر نکات ویژه و قابل تامل در ظهور نگهبانان، نقش کودکان به عنوان بخشی از جامعه برای مبارزه با پیچ است؛ از مولفه های استراتژیک که در این انیمیشن بر روی آن تاکید شده ، مسئله باور و اعتقاد به ندیده ها است و این القا به مخاطب صورت میگیرد که تنها یاید چیزی را بپذیری و یا باور کنی که آن را بتوانی ببینی و یا نشانه ای از آن وجود داشته باشد.
کودکان تنها در زمانی به پری دندان اعتقاد دارند که به جای دندان خود، هدیه ای از طرف او را ببینند، و یا در زمانی به بابانوئل ایمان دارند که نشانه ای از او ببینند، درباره جک فراست نیز همین مسئله صادق است، در سکانسی، جیمی توانایی دیدن دیگر نگهبانان را دارد اما نمیتواند فراست را ببیند زیرا به او باور ندارد و تا کنون از وی نشانه ای ندیده است.
در این انیمیشن هیچ انسان بالغی وجود ندارد که در ارتباط با این مسئله درگیر باشد و قصد سازندگان فیلم نیز از به تصویر کشیدن کودکان در این نبرد خیر و شر باور پذیر تر بودن آنان در نسبت با انسان بالغی می باشد که به این اشخاص افسانه ای هیچ گونه اعتقادی ندارد.
سازندگان انیمیشن به خوبی توانستند این القا را به مخاطبان خود کنند که تنها چیزی واقعیت دارد که نشانه ای از او وجود داشته باشد.
6? القای اومانیسم:
پیچ، مرد تاریکی یا همان شیطان به دنبال از بین بردن نشانههای نگهبانان است تا کودکان را از حضور آنها ناامید کند و در نهایت بتواند جهان را در در تاریکی و سردی فرو ببرد.
در این بین حضور جک فراست به عنوان نماینده خدا بر روی زمین به تنهایی نمیتواند مانع پیج شود چرا که او قدرت زیادی به دست آورده است، به این دلیل جک با به میدان آوردن جیمی و دوستانش که باور قلبی به نگهبانان دارند آن ها را وارد مبارزه با پیچ می کند، و در جایی که از دست هیچ کدام از نگهبانان کاری بر نمیآید کودک عادی اما باورمند تنها با اشاره دست خود به سمت سایه تاریکی، پیج را نابود می کند.
از گزاره هایی که در میان جهانیان و ایرانیان فرض شده این باور که روزی یک منجی خواهد آمد و تمامی مشکلات بشری را به سادگی بر طرف میکند؛ حال آنکه طبق نص قران کریم «انّ الله لا یُغیِّرُ ما بقوم حتّی یغیّرو ما بانفسهم» خداوند سرنوشت هیچ قومی و ملّتی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنها خود تغییر دهند.
حال کارگردان در این انیمیشن این آیه را با دیگاه اومانیستی و فرد گرایی به نفع دیدگاه خود استحاله کرده است، سازنده فیلم جک فراست را به عنوان یک قهرمان و منجی به میدان آورده، اما برای غلبه بر پیچ به باور کودکان نیاز دارد و در غیر این صورت او هیچ توانی در برابر پیچ نخواهد داشت. در سکانسی جیمی به عنوان کودکی شجاع و باور مند یک تنه در برابر تاریکی می ایستد.
به واقع در این صحنه جیمی به همراه چند تن از دوستانش که تعدادی انگشت شمار میباشند با سرنوشت سیاه خود مبارزه میکنند و بار دیگر نور و امید را برای خود قم میزنند.
این سکانس نشان دهنده حکم فرما بودن رویکر اومانیسم در این انیمیشن بوده و علی رغم آن که تمامی فیلم بر روی نگهبانان خارق العاده مانور میدهد، نتیجه نهایی به نفع انسان مصادره میشود.
7? جک فراست، نقدی بر سوپر من:
جک فراست، علی رغم سوپر من به تنهایی نمیتواند از سد مشکلات عبور کند و برای پیش برد اهدافش به کمک دیگر انسانها نیاز دارد، مسئله ای که در مجموعه های سوپر من وجود ندارد و تنها نقش موثر مردم در آن دست تکان دادن به نشانه علاقه برای سوپر من میباشد حال آنکه نقش جک فراست به عنوان منجی از دیدگاه اومانیسم برای کودکان اومانیسم شده قابل پذیرش تر است چرا که به کودک انگیز فعالیت و مبارزه با مشکلات را میدهد.
کودکی که هم اکنون با دیدن جیمی به او اعتقاد پیدا میکند و از او یاد میگیرد که بر ترس خود غلبه کند و برای پیروزی بر مشکلات باور و ایمان داشته باشد در نهایت نه به بابانول و نه به جک فراست احتیاجی نخواهد داشت، بلکه خود را منجی میداند و برای برطرف کردن تاریکیهای موجود در زندگی و دنیا خود را منجی عالم میگیرد، القای اومانیسم در این فیلم و محور قرار گرفتن انسان به قدری حرفه ای در تاروپود انیمیشن بافته شده است که تا عمق وجود هر کودک و نوجوانی اثر خواهد کرد.
به واقع این انیمیشن با تلفیق افسانه ها و اعتقادات دینی در مسیحیت، منجی را زیر سوال برده و اساس وجود او را نوعی وهم به مخاطب خود معرفی کرده است.
و شاید بتوان پیام این انیمیشن را به کودکان جهان در یک جمله این چنین عنوان کرد:
ای انسان تو خود منجی خود باش که هیچ منجی وجود ندارد
انتهای پیام. منبع: مشرق نیوز و نوبت شما
مشرق: پرس تیوی در مستند خود به نام "Infowar" نگاهی انداخته است به تاریخ ایرانهراسی در رسانههای آمریکا و اینکه چگونه فیلمهایی چون "آرگو"، "300" و بازیهایی مانند "میدان نبرد 3" به ایران برند "تروریست" چسباندند.
گروه جنگ نرم مشرق- دستگاه رسانهای غرب در طول تاریخ پس از انقلاب اسلامی در ایران، لحظهای تبلیغات ضدایرانی دست بر نداشته است. کشورهای غربی به نام حقوق بشر، حقوق ملت ایران را پایمال میکنند و اتفاقاً به بهانه آزادی بیان، اجازه بیان دیدگاههای ایرانی را در دنیا نمیدهند. پروپاگاندای ضدایرانی از یک سو و بلوکه کردن شبکههای ماهوارهای ایرانی از سوی دیگر، بخشی از تلاشهای غرب برای خدشه وارد کردن به تصویر واقعی ایران در اذهان مردم دنیا و به خصوص کشورهای غربی است.
صحنهای از بازی ضدایرانی "اسپلینتر سل: لیست سیاه"
بلافاصله پس از انقلاب اسلامی سال 1979 در ایران، کشوری جدید پا به عرصه جهانی گذاشت، همان کشوری که اکنون گفته میشود در قالب یک برنامه سری به دنبال ساخت بمب برای نابود کردن همه دنیاست. یکی از فیلمهای مشهور در هالیوود، فیلمی به نام "آرگو" Argo است که ماجرای شش عضو سفارت آمریکا را روایت میکند که در جریان اشغال سفارت این کشور در ایران موفق شدهاند فرار کنند. توضیح اینکه فیلم آرگو امسال توانست برنده جایزه اسکار شود و نقدهای مثبت و منفی زیادی درباره آن نوشته شد.
هر کسی از ظن خود این فیلم را بررسی کرده و درباره آن نظر خود را داده است. کانادا به دلیل کمرنگ نشان دادن نقش سفارت این کشور در ایران در مسئله نجات اعضای سفارت آمریکا، از فیلم انتقاد زیادی کرده است. از سوی دیگر، انگلیس و نیوزلند به خاطر آنکه سفارتهای آنها در فیلم به تصویر کشیده شده، از فیلم انتقاد کردهاند.
"رایوموند میرزا" یکی از منتقدان و فیلمسازانی است که به روایت هالیوود از تاریخ رویدادهای سفارت آمریکا انتقاد وارد کرده است. وی میگوید: "مرزهای مشخصی بین واقعیت و دروغ در فیلمسازی وجود دارد و هر فیلمسازی هم دقیقاً میداند چه زمانی از این مرزها عبور کرده است. عدول این فیلم از واقعیتها تا اندازهای است که وجهه انقلاب مردم ایران را خدشهدار میکند و این به آن خاطر است که کسانی که این انقلاب را به وجود آوردند، با آمریکا مخالف بودند.
صحنهای از فیلم ضدایرانی "آرگو"
آرگو صرفاً آخرین مورد از فیلمهای هالیوودی است که در آنها ایرانیها به عنوان "دشمن" معرفی میشوند. شاید معروفترین و مؤثرترین فیلم با این مضمون، فیلم "بدون دخترم هرگز" باشد که در سال 1991 تولید شد و ایرانیها را انسانهایی خشن و افراطی معرفی کرد.
شاید بتوان شدیدترین و افراطیترین نمونه این رویکرد غربی را در فیلم "300" دید که در آن هیولاهای وحشی که نماینده ایرانیها هستند، نقطه مقابل یونانیهای سفیدپوست و قهرمان قرار میگیرند که از تمدن غرب دفاع میکنند. البته این فیلم که به عنوان توجیهی برای حمله غرب به ایران نیز تلقی شده است، بارها به خاطر تحریفهایش در تاریخ مورد انتقاد قرار گرفته است.
یکی دیگر از جبهههای مقابله غرب با ایران که اینبار حتی مخاطبین را به کشتن ایرانیها دعوت میکند، بازیهای ویدیویی ضدایرانی است. ایران یکی از هدفهای اصلی در حملات بازیهای ویدیویی است. "آدریان هان" بنیانگذار شرکت بازیهای ویدیویی "سیکس تو استارت" Six to Start درباره این که ایران به طور خاص مورد هجوم تبلیغاتی در بازیهای ویدیویی است، میگوید: "جالب است که همیشه همان کشورهای خاص مثل ایران هدف این بازیها هستند، چرا که اگر شما هر روز در کشورهای غربی یک روزنامه باز کنید، قطعاً در آن درباره کشورهای دشمن با آمریکا خواهید خواند. این کشور یا ایران، یا کره شمالی، یا روسیه و یا چین است. بنابراین ساخت این بازیها هم تحت تأثیر رسانههای جمعی در غرب است."
تصویر تبلیغاتی فیلم ضدایرانی "300"
یکی از بازیهای بسیار محبوب که گیمرهای فراوانی در سراسر دنیا انتظار عرضه آن را داشتند، بازی "اسپلینتر سل: لیست سیاه" Splinter Cell: Blacklist بود. تبلیغات پیرامون این بازی نشان میدهد که مأموریت گیمر مبارزه با سازمانی تروریستی است که رهبری آن به دست ایرانیان است و قصدش حمله به منافع داخلی و بینالمللی آمریکاست.
گزارش جهانی بیبیسی در سال 2013 به این نتیجه رسید که بیشترین دیدگاه منفی در بین مردم دنیا نسبت به ایران بوده است. در یکی دیگر از نظرسنجیها نیز نتیجهای مشابه به دست آمده و نشان داده شد که 59 درصد از مردم دنیا دیدگاه منفی نسبت به ایران داشتهاند. جالب اینکه وقتی با بیبیسی تماس حاصل شد و درباره علت به دست آمدن این نتایج پرسیده شد و اینکه بیبیسی چه نقشی در شکل دادن این دیدگاه عمومی داشته است، این شبکه از پاسخ به سؤالات مطرح شده خودداری کرد.
خبرگزاریها و رسانههای غربی نه تنها تبلیغات ضدایرانی میکنند، بلکه به شبکههای ایرانی هم اجازه نمیدهند صدای خود را به گوش مردم دنیا برسانند. نمونهای بارز از این رعایت "آزادی بیان" را میتوان در اتفاقات زنجیرهای دید که طی سالهای اخیر برای شبکههای ایرانی افتاده است.
صحنهای از بازی ضدایرانی "میدان نبرد 3"
در جریان آشوبهای خیابانی پس از انتخابات سال ریاستجمهوری 2009 در ایران، زمانی که ژورنالیستهای بینالمللی به ایران آمدند تا اخبار این حوادث را پوشش دهند، "مازیار بهاری" خبرنگار مجله "نیوزویک" بازداشت شد. وی با شبکه خبری پرستیوی ایران مصاحبهای کرد و بخشهایی از این مصاحبه در شبکه پرستیوی پخش شد. در دسامبر سال 2009، بهاری به سازمان "آفکام" نهاد نظارت بر رسانههای انگلیس، شکایت کرد و مدعی شد که مصاحبه با وی تحت فشار انجام شده است. در نتیجه این شکایت، پرستیوی جریمه شد و مجوز پخش این شبکه در بریتانیا لغو شد و در پی ممنوعیت پرستیوی، تمام کانالهای دولتی ایران نیز در سراسر اروپا ممنوع شدند.
همه این اتفاقات در سال 2012 افتاد. در ماه آوریل، شرکت تنظیم مقررات "بیالام" مستقر در مونیخ، پرستیوی را از ماهواره "سس استرا" Ses Astra حذف کرد. در ماه اکتبر، شرکتهای ماهوارهای "یوتلست"Eutelsat فرانسه و "اینتلست" Intelsat پخش چندین کانال ایرانی را متوقف کردند. در ماه نوامبر، شرکت"آسیا ست" Asia Sat تمام کانالهای ایران را از فضای شرق آسیا حذف کرد. و در ماه دسامبر، "هیسپاست"HISPASAT ارائه خدمات به کانال اسپانیاییزبان و ایرانی "هیسپانتیوی" Hispan TV را متوقف کرد. این سؤال به وجود آمد که چرا تمام کانالهای ایرانی به دلیل ادعای مطرح شده علیه یکی از این شبکهها، مجازات شدهاند. با تمام این شرکتهای تحریمکننده برای پیدا کردن پاسخی برای این سؤال تماس حاصل شد، اما هیچ پاسخی دریافت نشد. در این میان، با یکی از شرکتهای ماهوارهای به نام "آرکیوا" ARQIVA به عنوان مشتری بالقوه شبکههای ایرانی ارتباطی برقرار شد و در مورد وضعیت کانالهای ایرانی سؤال شد. پاسخی که به این سؤال دادند این بود که تحریمهای تحمیل شده توسط اتحادیه اروپا منجر به ممنوعیت پخش این شبکهها در نقاط مختلف دنیا شده است.
تصویری از بازی ضدایرانی "اسپلینتر سل: لیست سیاه"
در بررسیهای بعدی، پارلمان اروپا حاضر به اظهارنظر در مورد این مسئله نشد، اما کمیسیون اروپا تأیید کرد که تحریمهای اتحادیه اروپا در مورد ایران به ممنوعیت رسانهها مربوط نیست. با این وجود، "مایکل مان" سخنگوی"کاترین اشتون" مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا میگوید: "واقعیت این است که ممنوعیت پخش برخی شبکههای تلویزیونی هیچ ارتباطی با رژیم تحریمهای اتحادیه اروپا ندارد."
"مان" در پاسخ به این سؤال که "آیا قصد ندارید که این موضوع را به شرکتهای ماهوارهای تحریمکننده بگویید؟" میگوید: "برخی از این شرکتها ممکن است بر این باور باشند که موظف به انجام این کار هستند، اما از منظر قانونی، چنین موضوعی صحت ندارد." وقتی پرسیده میشود که "آیا برای رفع این سوء تفاهم کاری هم انجام خواهید داد؟" وی پاسخ میدهد: "نگران نباشید، کارشناسان تحریم ما با برخی از این شرکتها جلساتی طولانی برگزار کردهاند، بنابراین تا کنون این مسئله باید برطرف شده باشد."
برای شفافتر شدن موضوع با "دیوید میلر" استاد دانشگاه "باث" در انگلیس و بنیانگذار سازمان "اسپینواچ"که درباره فساد سیاسی و لابیگری گزارش میدهد، تماس برقرار میکنیم و در اینباره از وی سؤال میکنیم. "میلر" در پاسخ میگوید: "باید به عقب برگردید و ببینید کدام اندیشکده است که کمپینهایش موجب شده تا این ذهنیت در شرکتهای ماهوارهای ایجاد شود. اغلب مواقع میتوانید ارتباط این ذهنیتها را به نوعی کمپین پیدا کنید که اندیشکدهها برای ایجاد نفرت از ایران راهاندازی کردهاند." "میلر" تأکید میکند: "بیشک دستگاه سیاست خارجی آمریکا نیز با این روند ایجاد نفرت همراه است و در آن نقش دارد."
تصویری از فیلم ضدایرانی "آرگو"
لابیگری بخشی ثابت در روند سیاستگذاری در غرب است، تا جایی که کمیته منتخب مجلس عوام انگلیس در بیانیهای میگوید: "عمل لابیگری برای اعمال نفوذ سیاسی در تصمیمگیریها، بخشی قانونی و ضروری در روند دموکراتیک است." به همین ترتیب هم هست که سازمان آمریکایی "متحد علیه ایران هستهای" در نامهای به شرکت ماهوارهای هیسپاست که به شبکه اسپانیاییزبان ایران خدمات میداد، مینویسد: "ما از هیپاست میخواهیم که اقدام مسئولیتپذیرانهای انجام دهد و همه فعالیتهای تجاری در ایران را پایان دهد. این سازمان که توسط سفرای سابق آمریکا در سازمان ملل و همچنین "جیم وولسی" مدیر سابق سیا، تأمین مالی میشود، در ادامه با لحنی تهدیدآمیز درباره "پیامدهای قضایی احتمالی به دلیل ارائه خدمات به ایران" نیز توضیح میدهد.
سازمانهای زیادی در غرب هستند که کارشان تولید محتوای رسانهای علیه ایران است. "پروژه اسرائیل" یک سازمان "غیرانتفاعی" دیگر مثل "متحد علیه ایران هستهای" است که منابع مورد نیاز را در اختیار ژورنالیستهای سراسر دنیا قرار میدهد تا اطمینان حاصل کند که پوشش رسانهای درباره ایران عمدتاً منفی است. مدیر بخش ارتباطات این سازمان طی اولین تور رسانهای در لندن همراه با معاون وزیر امور خارجه اسرائیل قصد معرفی قسمت عربیزبان این پروژه را داشت. در این تور رسانهای، مقامات و شخصیتهای بزرگ رسانهای دنیا نظیر رئیس سرویس فارسی بیبیسی، دبیر خاورمیانه تلویزیون رویترز، سازندگان بخش انگلیسیزبان الجزیره و ژورنالیستهای مشهور دیگر "توجیه" میشوند که برخوردشان با ایران چگونه باید باشد.
اگر در رسانههای غربی و به خصوص رسانههای انگلیس به دنبال گزارشی درباره بلوکه کردن شبکههای ماهوارهای ایران بگردید، متوجه خواهید شد که تعداد مقالههای نوشته شده در اینباره فوقالعاده محدود است. نه تنها خبرنگاران چشم خود را روی این موضوع بستهاند، بلکه سازمان خیریه "خبرنگاران بدون مرز" نیز که هدف خود را دفاع از ژورنالیستها و حقوق رسانهای افراد و نهادها معرفی میکند، کوچکترین مطلب یا اشارهای درباره این موضوع در وبسایت خود ندارد.
صحنهای از بازی ضدایرانی "میدان نبرد 3"
وقتی در این خصوص با "هتر بلیک" رئیس دفتر سازمان "خبرنگاران بدون مرز" در لندن گفتگویی ترتیب میدهیم، اولین نکتهای که توجه ما را جلب میکند، اطلاعات کامل و جامعی است که درباره موضوع بلوکه کردن شبکههای ماهوارهای ایرانی دارد. تناقض جالبی که در گفتههای بلیک افشا میشود، بسیار شنیدنی است. وی در پاسخ به سؤال ما درباره علت سکوت این سازمان درباره مسئله شبکههای ماهوارهای ایرانی بلافاصله از وضعیت بد آزادی بیان در ایران شکایت میکند و تلویحاً مدعی میشود که سکوت این سازمان به دلیل آن بوده که نمیخواستهاند با استناد به حرف افرادی در ایران برای پوشش خبری این موضوع، جان یا امنیت این افراد را به خطر بیندازند. اما وقتی دوباره میپرسیم که اگر موضوع آزادی بیان مطرح است، پس چرا به شبکههای ایرانی اجازه داده نمیشود تا حرف خود را در دنیا بزنند، ناخودآگاه موضع خود را معکوس میکند: "خب، این بستگی دارد به اینکه صدایی که منعکس میشود، صدای چه کسی است... بستگی دارد به اینکه چه چیزی میگوید... بستگی دارد به اینکه دلیل بلوکه شدنش چیست." وی بلافاصله تلاش میکند موضع خود را دوباره اصلاح کند: "البته ما به جریان آزاد اطلاعات و حقوق بشر در آزادی جریان اطلاعات اعتقاد داریم."
برای یافتن پاسخی برای این تناقض و درک این که این لابیگریها تا چه اندازه در تصمیم شرکت "یوتلست"برای بلوکه کردن شبکههای ایرانی نقش داشته است به پاریس میرویم. فرانسه بیشک مهد آزادی در غرب است و تصور میکردیم در پایتخت انقلاب فرانسه میتوانیم پاسخ سؤالاتمان را بیابیم. با این وجود، هر چه با یوتلست تماس میگرفتیم، پاسخی دریافت نمیکردیم. اتفاقاً با دفتر "خبرنگاران بدون مرز" در پاریس هم تماس برقرار کردیم، اما هیچ پاسخی از آنها هم نگرفتیم.
پس از اینکه تلاشهایمان برای تماس با مسئولین یوتلست و "خبرنگاران بدون مرز" بینتیجه ماند، با "رامین مظاهری" خبرنگار پرستیوی در پاریس تماس گرفتیم. اتفاقاً مظاهری هم نتوانسته بود با همان افرادی ارتباط برقرار کند که ما را ناکام گذاشته بودند. مظاهری در گفتگو با ما لب به شکایت میگشاید: "دلیل اینکه خبرنگاران بدون مرز با ما مصاحبه نمیکند چیست؟ کار اینها همین است. شانزده، هفده درصد از بودجه آنها را دولت فرانسه میدهد تا از ژورنالیستهای ایرانی دفاع کنند. مسلماً در محکوم کردن ایران به هیچ عنوان کم نمیگذارند. اما وقتی نوبت به ما میرسد تا بگوییم چگونه به ما حمله میشود و با ما بدرفتاری میشود و به ما ظلم میشود، آن وقت هیچ یک از این خبرنگاران را نمیتوانیم پیدا کنیم.
تصویری از فیلم ضدایرانی "آرگو"
درباره مسئله شکایت "مازیار بهاری" به "آفکام" نیز از مظاهری میپرسیم. او در جواب ما، میپرسد: "خب چه کسی در اینباره تحقیقات کرده است؟ این سازمان تعیینکننده مقررات در انگلیس، آیا واقعاً به ایران رفته است؟ آیا با کسی درون ایران صحبت کرده است؟ یا اینکه به شهادت یک نفر قناعت کرده است؟"
تصمیم میگیریم برای اینکه بفهمیم نظر مردم ایران درباره تبلیغات غربیها علیه کشورشان چیست، به این کشور سفر کنیم. در این کشور سوار یک تاکسی میشویم و با راننده شروع به صحبت کردن میکنیم. از او میپرسیم که آیا فیلم آرگو را دیده است یا خیر. وی اینگونه پاسخ میدهد: "بگذارید درباره فیلم "300"حرف بزنیم. وقتی این فیلم را دیدیم، آنقدر عصبانی شدیم که هر چه از دهانمان درمیآمد به سازندههای این فیلم گفتیم. مسئله، مسئله غرور ملی ما ایرانیهاست و جوانان ایرانی به تاریخ و فرهنگ کشور خود و به ویژه کوروش بزرگ و داریوش بسیار افتخار میکنند." این راننده تاکسی در ادامه انتقادات خود به فیلم "300"خاطرنشان میکند: "شاید بخشهایی از این فیلم هدف سرگرمی داشته باشد، اما بخش عمده آن سیاسی است و هدفش توهین و تحقیر مردم ایران است."
یکی از افرادی که در فیلم آرگو نشان داده میشود، "معصومه ابتکار" سخنگوی گروگانگیرهای ایرانی در سفارت آمریکا در این کشور است. مشتاق بودیم با او هم گفتگوی مختصری داشته باشیم تا نظر او را درباره روایت این فیلم از تاریخ بدانیم. وی پس از رد روایت ارائه شده در آرگو، به ما میگوید: "آنچه عاملی تعیینکننده در حادثه گروگانگیری بود، صدور اجازه ورود شاه برکنار شده ایران به آمریکا بود. مردم ایران با خود فکر کردند که این میتواند گام اول برای طراحی یک کودتا علیه انقلاب اسلامی و روی کار آوردن دولتی طرفدار آمریکا در ایران شود. ترس از تکرار تاریخ، مثل آنچه در شیلی و برای "آلنده" اتفاق افتاد، باعث شد تا این دانشجویانی که مقطعهای مشابه در تاریخ کشورهای دیگر را بارها و بارها بررسی کرده بودند، دست به این کار بزنند."
صحنهای از بازی ضدایرانی "میدان نبرد 3"
سینما یکی از راههایی است که یک ملت از طریق آنها نظرات و عقاید خود را به مردم دنیا نشان میدهد. فیلمسازهای ایرانی تاریخی طولانی در تولید فیلمهایی دارند که تصویر واقعی کشورشان را به نمایش میگذارد. ایرانیها همچنین از طرفداران پروپاقرص سینمای آمریکایی و اروپایی هم هستند. با برخی از طرفداران سینما در ایران صحبت کردیم و یکی از آنها به ما اینگونه گفت: "وقتی به گذشته نگاه میکنید، میبینید که ایران فرهنگی غنی دارد و این را با رفتارهای بسیار مناسب و قابل احترام در تاریخ نشان داده است. اما فیلمهای غربی هیچگاه این تصویر واقعی را به دنیا مخابره نمیکنند... و تا جایی که من خودم و فرهنگم را میشناسم، میدانم که این یعنی توهین به همه ایرانیها."
قسمت نخست دانلود / قسمت دوم دانلود / منبع: مشرق نیوز