سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازجویان ارتش آمریکا به دنبال ردپایی از منجی موعود!

از وبلاگ سعید مستغاثی:  "...و اینک آخرالزمان" پیش از اینکه عنوان مجموعه ای مستند درباره تاریخچه سینمای غرب و فیلم های آخرالزمانی باشد (که در خرداد و تیرماه 1391به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی از شبکه خبر پخش شد و در فروردین سال 1392 از همان شبکه تکرار گردید) نام بخش پایانی  از سری چهارم  مجموعه راز آرماگدون (پروژه اشباح) و در واقع اسم آخرین قسمت از این سریال مستند ساخته سعید مستغاثی بود که در 4 سری 26 قسمتی در طول سالهای 1387 تا 1390 از شبکه های مختلف سیما پخش شد. در این قسمت که در واقع به نوعی عصاره و حرف اصلی همه 104 قسمت پیشین به نظر می رسید به طور خلاصه به تحرکات ایدئولوژیک و سیاسی غرب صلیبی / صهیونی برای تدارک آخرالزمان و آرماگدون و همچنین ممانعت از ظهور و قیام منجی حقیقی آخرالزمان یعنی حضرت حجت (ع) پرداخته شده بود. در این قسمت برای نخستین بار اسناد تکان دهنده ای از این تحرکات به نمایش درآمد که اظهار نظرات مختلفی را از سوی محافل فکری داخل و خارج کشور به همراه داشت. به مناسبت سالروز ولادت منجی عالم بشریت حضرت مهدی صاحب الزمان (عج) ، بخشی از متن قسمت فوق و اسناد یاد شده را ( که برای نخستین بار در فضای وب منتشر می شود ) را در اینجا به نظرتان می رسانیم:

امروزه دیگر موضوع ترس و واهمة غرب صلیبی/صهیونی از شکل‌گیری یک جنبش عظیم اسلامی در شرق برای همة کسانی که از کمترین اطلاعات و قدرت تحلیل سیاسی برخوردارند، آشکار شده است. موضع گیری امپریالیسم غرب و به خصوص آمریکا در برابر ملل شرق و به ویژه ملت ایران، واقعیتی است که بیش از سی سال توطئه در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی، رسانه‌ای و امنیتی پشتیبان و مؤید آن است.

ادامه مطلب...

نوشته شده در  دوشنبه 92/4/31ساعت  9:34 عصر  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

آخرالزمان و منجی منهای خدا؛ سریال 4400 آماده دوبله

در ادامه دوبله و توزیع برخی آثار غربی، سریال خرافی و فانتزی 4400 نیز روانه بازار می‌شود، به نظر می رسد هدفگذاری این سریال در ارائه تفسیر غربی از درک استراتژیک از مهدویت و آخرالزمان باشد. 

برخی شنیده‌ها از ورود سریال 4400 به فهرست آثاری که به زودی دوبله خواهند شد حکایت دارد. «4400» عنوان سریالی است طولانی و ساخت آمریکا که دارای اپیزود های متعددی است. این مجموعه که در بخش فیلم‌های "ماورایی"، "جادویی" و " آخرالزمانی" قابل دسته بندی است اخیراً در حال بازبینی، ترجمه و آماده سازی برای پخش در شبکه‌های رسمی است. به گزارش خبرنگار فرهنگی مشرق، برخی شنیده‌ها از ورود سریال 4400 به فهرست آثاری که به زودی دوبله خواهند شد حکایت دارد. «4400» عنوان سریالی است طولانی و ساخت آمریکا که دارای اپیزود های متعددی است. این مجموعه که در بخش فیلم‌های "ماورایی"، "جادویی" و " آخرالزمانی" قابل دسته بندی است اخیراً در حال بازبینی، ترجمه و آماده سازی برای پخش در شبکه‌های رسمی است.

معرفی 4400
سریال 4400 محصول سال2004 است. داستان این سریال علمی - تخیلی است و درام به این شکل شروع می شود که مخاطب شاهد ناپدید شدن افرادی در زمانهای مختلف در کشورهای مختلف و با نژادهای مختلف هستیم. این افراد که تعدادشان 4400نفر است در یک روز به خصوص دوباره و یکجا در یک نقطه از خاک امریکا ظاهر می شوند و در بین آنها از دختر بچه ای که 80 سال پیش ناپدید  تا سیاهپوستی که در دهه 50 غیب شده حضور دارند. این افراد که هیچ خاطره ای از آنچه بر آنها گذشته ندارند توسط مامورین به قرنطینه رفته و بعد از مدتی آزاد می‌شوند و از این به بعد شاهد مواجهه این افراد با دنیایی جدید می شویم که هیچ تناسخی با آن ندارند.
هریک از این افراد گویی چیزی را از دست داده اند ولی در طول غیبت خود نیروهای ماورائی خارق‌العاده‌ای به دست آورده اند. مثلا دختر کوچکی که می تواند آینده را پیش‌بینی کند یا پسر جوانی که می تواند انسانها را احیا کرده یا بمیراند.
ریتم سریال با وجود زمان یک ساعتی آن سریع است و بیننده دچار خستگی نمی شود چون اطلاعات بسیاری در هر قسمت به بیننده منتقل می‌شود.
در داستان این سریال شاهدیم که یک سنگ آسمانی بزرگ با سرعت سرسام آور در حال نزدیک شدن و برخورد با کره زمین است. ولی ناگهان مشاهده گران از روی رادار متوجه می‌شوند که این جرم آسمانی سرعتش را کم کرده و قصد فرود آمدن دارد.
گزارشگران و افراد پلیس به سرعت خودشان را به محل فرود پیش‌بینی شده می‌رسانند. ناگهان یک کره آتشین در آسمان ظاهر شده و سرعتش را به قدری کم می‌نماید که در آسمان در ارتفاع 20 متری معلق می‌ماند. ولی یک دفعه با صدا و موج مهیبی که تمام مشاهده گران را به روی زمین می اندازد منفجر می‌شود. وقتی که مشاهده گران به خودشان می آیند متوجه می‌شوند که یک گروه عظیم از مردم  در آن محل ظاهر شده اند.
بررسی پلیس نشان می‌دهد که این عده که تعدادشان 4400 نفر و از زن و مرد و پیر و جوان و سیاه و سفید تشکیل شدند، در حقیقت کسانی‌اند که در طی 60 سال اخیر به طور اسرار آمیزی ناپدید شده بودند. جالب اینجاست که اینها هیچ تغییری نکرده و پیر نشدند. ولی در طی این 60 سال کجا بودند و چرا پیر نشدند؟ سریال به این سوال که آنها کجا بودند و چه بر آنها گذشته پاسخی نمی‌دهد.
مرور زمان نشان می‌دهد که این4400 نفر دارای توانایی های مافوق بشری هستند. هر کدام دارای یک توانایی منحصر به فرد که در مجموع قادرند زمانه را متحول کنند. آنها برای نجات جامعه بشریت می‌کوشند. از این زاویه این مجموعه را می‌توان یک اثر آخرالزمانی به شمار آورد.
اشاره 4400 و علت نامگذاری این سریال، قرابت خاصی با تفکرات ماسونی و جادوگرایانه که از تفکرات داروینیستی و کابالایی نشأت گرفته دارد. چنانکه 4400 از مضارب عدد مقدس فراماسونرها یعنی 11 است.
ولی چرا غرب به دنبال منجی سازی منهای خدا از بین انسانهایی است که دارای یک جهش اسرارآمیز شده‌اند؟
کلید رمزگشایی این سریال را می‌توان در درک استراتژیک از «مهدویت» در نگاه تشیع جست.

44002.jpg


مؤلفه‌های راهبردی سریال 4400

مهندسی معکوس محتوای آثار هنری چون سریال 4400 و آثار فلسفی و امنیتی غرب شیوه‌ای است که در کشف اهداف ذهنی طراحان آن موثر است. در این اثر شاهد 5 تصویر (Image) هستیم که در ذهن مخاطب نقش می‌بندد. در ادامه به شکل اجمالی به آنها اشاره می‌شود:
1- در سریال 4400 تغییر و تکامل پدیده‌ای ضروری اما دردناک معرفی می‌شود. یعنی در راه به کمال رسیدن بشر، خیلی از افراد جامعه بشریت کشته یا شکنجه می‌شوند. اما در عین حال، کسب این توانایی و تکامل بسیار ضروری جلوه می‌کند؛ به گونه‌ای که راه گریزی از آن نیست.

2- در این اثر، جهش تکاملی از راه علم صورت می‌گیرد نه راه دیگر یا بدست شخص دیگر؛ اما چیزی که در این میان به زاویه رانده می‌شود نقش خداست. در واقع خدا در این جهش تکاملی هیچ‌کاره است و دانش شیمی و بیولوژیک مسبب این جهش معرفی می‌شوند. یعنی علم و نه خدا. چنانکه در آثار این‌چنینی رشته‌های علمی و فنی و ابزارهای دیگر جایگزین خدای خالق و پرورش‌دهنده می‌شوند. این مبحث، نقطه تقابل جریان خلقت‌گرا (Creationism) و خدامحور در برابر جریان داروینیسم (Darvinism) و تکامل‌گرا حتی در جامعه علمی و مذهبی امریکاست.

3- در این فیلم، آینده متعلق به گروه جهش‌یافته است. یعنی همان 4400 نفر؛ و نه مردم عادی و افرادی که تکامل نیافته‌اند.

4- در مجموعه 4400، همه مردم می‌توانند آرزو کنند که مثل اعضای گروه جهش‌یافته ارتقاء یابند. بنابراین قابلیت ارتقاء در این داستان تجاری می‌شود. یعنی در قالب یک فرمول یا دارو قابل عرضه و فروش به مردمی که دارای قدرتهای خارق‌العاده نیستند می‌شود.

5- در این داستان، هرقدر امکان تغییر و تکامل بیشتر ‌شود، به همان میزان افراد شرور نیز تغییر و توان بیشتری می‌یابند. یعنی همیشه سوءاستفاده کنندگان به میزان بروز توانایی‌ها به دنبال آن هستند.



بررسی تطبیقی مجموعه 4400 با مبحث مهدویت
پنج گزاره یاد شده از وزانت قابل توجهی در مباحث مهدویت از نگاه شیعه برخوردار است که به ترتیب به آن پرداخته می‌شود.

1- در مورد اول تکامل، ضروری ولی دردناک و مستلزم تلاش و ممارست است. به این معنی که باید سختی آن راه را تحمل کرد؛ اما نه به این معنا که باید به کشتار و شکنجه و فریب نوع بشر پرداخت.

2- در مورد دوم، جهش تکاملی در منظر مهدویت با تاکید بر این که به علم نیازمند است؛ ولی تنها مبتنی بر دانش بشری نیست و قطعاً عنایت و اراده الهی و ایمان افراد در آن دخیل است.

3- در گزاره سوم که آینده متعلق به گروه جهش یافته جلوه می‌کند، نیز در مباحث مهدویت و بر طبق آیات قرآن همیشه آینده از آن کسانی است که در راه تکامل خود و دیگران کوشیده‌اند و در اصطلاح قرآنی با عبارت وارثین زمین معرفی می‌شوند. اما منظور از جهش در اسلام با آنچه که در نگاه داروینیسم و در حوزه علوم بیولوژیک و ژنتیک و شیمی و نهایتاً علوم انسانی مبتنی بر «انسان‌خدایی» یا همان «اومانیسم» تعریف می‌شود تفاوت آشکاری دارد.

4- در مؤلفه چهارم که عموم مردم هم می‌توانند یا به عبارت دیگر باید خود را به سیاق جهش‌یافتگان درآورند، واقعیت این است که از طرفی نه می‌توان مردم را نادیده گرفت و به خواص اکتفا کرد (که اگر غیر این باشد با عدل الهی سازگار نیست) و نه اینکه باید مردم دست روی دست گذاشته و منتظر یک منجی باشند تا او با ظهور و قیام فردی خود، تمام مشکلات و سیاهی‌ها و تباهی‌ها را مرتفع سازد. بلکه مردم با الگو گرفتن از بندگان تکامل یافته خدا (انسان کامل)و انسانهای مومن و مخلص که در آئین اسلام، ائمه هدی(ع) و پیروان حقیقی ایشان هستند، باید به سیر تکامل خود کمک کنند. از طرف دیگر جامعه بشری بدون تمسک به جانشین برحق خداوند نیز قادر به اصلاح امور نخواهند بود. بدیهی است در هر برهه‌ زمانی خداوند متعال حجت خود را بر روی زمین قرار داده تا هیچ حرجی بر انسانها نباشد. در آخرالزمان، حضرت مهدی(عج) آخرین حجت خدا بوده و در زمان غیبت ایشان، ولی فقیه مرجع این امور محسوب می‌شود.

بر این اساس قرار نیست حضرت موعود(عج) به تنهایی و با استفاده از مشیت‌های الهی و یا قدرتهای ماورایی که در این سریال به وفور یافت می‌شوند، ابنای بشر را از ظلم و جور و فساد موجود نجات دهد. چنانکه تفکر یادشده همان اندیشه انحرافی انجمن حجتیه مبتنی بر انفعال مومنین در عصر انتظار است. بلکه باید مردم با درک شرایط زمان خویش به مثابه طواف کعبه به سوی منجی عصر خویش و حجت حی خداوند شتافته و ظهور و قیام او را طلب کنند.

اساساً هیچ یک از اولیاء الهی برای مدیریت جامعه بشری نه به معجزات اکتفا کردند و نه از وعده الهی که نیروهای خیر در جماعت مؤمنین شکل و قوام می‌یابد، غافل شدند. بلکه با توانایی‌های بشری که دارای ابعاد مادی و روحانی است به دنبال جامعه‌سازی براساس چارچوب‌های الهی بوده و هستند. چنانکه انبیاء و اولیاء خدا خود را همانند بشر عادی دارای بعد مادی و جسمانی و محصور در عالم ماده (دنیا) معرفی کردند.

5- در گزاره پنجم نیز واقعیت این است که هرقدر توانایی‌های علمی و فنی و ابزاری بشر بیشتر می‌شود، به همان میزان توانایی و پیچیدگی و قدرت نفوذ نیروهای شرور و شیطانی نیز افزایش می‌یابد. اما تفاوت دیدگاه مهدوی با آنچه که در سریال 4400 و آثاری از این دست باید مورد دقت واقع شود، این است که اساساً در حرکت مهدوی که حرکتی مثبت یعنی از پلیدی‌ها به سوی اصلاح و تکامل است، هیچ نیروی شری قدرت نفوذ و ایفای نقش در این جنبش را ندارد. چون برای رسیدن به جامعه مهدوی از هیچ راه فساد‌انگیزی استفاده نمی‌شود؛ بلکه در راه‌های ارتقاء مبتنی بر داروینیسم، فراماسونری، شیطان‌پرستی، جادوگرایی، انسان خدایی، پاگانیسم(کفرکیشی)، اومانیسم و دیگر مکاتب بشری به ویژه ماکیاولیسم است که نیروهای شرور، محلی از اعراب یافته و به دنبال ایفای نقش هستند.

در این سریال  مکمل سریال معروف لاست (Lost) شناخته می‌شود، هیچ مکان خاصی مد نظر نیست بلکه موضوع، زمان است. چنانکه در سریال لاست، موضوع مکان و مدینه فاضله (اتوپیا یا جزیره گمشده) بود. در همین رابطه، مطالعه آیات و روایات و درک منطق حاکم بر روح اسلام نشان می‌دهد که در مقوله مهدویت، علاوه بر ابعاد زمان و مکان، شخص نیز از اهمیت و تأثیرگذاری خاصی برخوردار است. یعنی در واقعه شریف ظهور، شیعیان منتظر ظهور و قیام شخص خاصی در مکان بخصوصی و در شرایط زمانی ویژه‌ای هستند. هر چند زمان دقیق ظهور را تنها پروردگار می‌داند.

طی‌الارض، شفای بیماران، غیب‌گویی، پیش‌بینی آینده، نوشتن کتاب مقدس، هک کردن بانکها با قدرت دست، جاسوسی بدون ابزار، استعدادهای ویژه و معجزه‌گون و مسائل ماورایی این چنینی در سریال 4400 و دیگر آثار ادبیات و سینمای غرب، در حقیقت یک پدیده تقلیدی اما انحرافی است که از ادیان الهی و به ویژه دین اسلام «شبیه‌سازی» شده و با اهداف خاصی در آثار هنری تعبیه می‌شود.
به نظر می‌رسد با توجه به نگاه انحرافی و خلاف واقع غرب به مسئله ماوراء و موضوعاتی مانند «گذشته در آینده»، «آینده در گذشته»، «تناسخ»، «کارما»، «طریقت بدون مذهب و شریعت»، «قاعده فرادینی و کثرت‌گرایی»، «دین نوین دنیوی» و حتی در مسئله جن، فرشتگان مقرب و... نیازی ضروری به ترجمه هدفمند و توجیه مخاطب نسبت به این مسائل حس می‌شود تا اثرات مخرب این نوع تفکرات خنثی شود.
در همین زمینه علما و کارشناسان فرهنگی بارها نسبت به انتشار بدون نقد و روشنگری محصولات فرهنگی غرب به ویژه آثار سینمایی ابراز نگرانی کرده‌اند. جالب اینکه برخی دانشمندان علوم اجتماعی و دینی، روشنگری و شفاف‌سازی نسبت به مسائل اندیشه‌ای، مذهبی و فلسفی موجود در آثار سینمایی غرب را فرصت مناسبی برای افشای چهره واقعی مکاتب فکری غرب و آبشخور غیرالهی و ماسون‌زده آنها و در عین حال راه مناسبی برای معرفی و اثبات حقانیت اندیشه و منابع اسلامی می‌دانند.
سوال این است که آیا بدون آشکارسازی و افشای مواردی که برای نمونه در این مقال آمد، می‌توان شاهد پخش و انتشار گسترده این آثار بود؟ و حتی به ترجمه و فارسی‌سازی و یا نهایتا حذف و ویرایش برخی صحنه‌ها اکتفا کرد؟
منبع: مشرق نیوز  و همچنین http://www.apocalypse.ir/post-315.aspx

نوشته شده در  دوشنبه 89/9/29ساعت  5:10 عصر  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

دکتر سید علیرضا سجادپوردر شماره­‌های گذشته مجله امان زمان(مرکز تخصصی مهدویت)، عمدتاً به آثار و تولیدات سینمایی مربوط به موضوع و مضمون انتظار و منجیِ موعود پرداختیم؛ اما در این شماره، حسب درخواست­‌هایی که به عمل آمده است، پروندة آثار سینماییِ دنیای غرب را دربارة سوژه و موضوع آخرالزمان و ناجی جهانی می‌گشاییم و به بررسی و تحلیل تولیداتی سینمایی - که مضمون مذکور را محور داستان خود، قرار داده‌­اند- می‌­پردازیم. البته نظر به این‌که سینمای هالیوود، عملاً بیش از 90 درصد از تولیدات سینمای غرب را در دست دارد(!)، طبعاً بحث مزبور، به آثار سینمای هالیوود، اختصاص می­‌یابد. ادامه مطلب...

نوشته شده در  دوشنبه 89/6/29ساعت  6:51 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

از تعطیلی هالیوود تا تنزل فروش اسلحه آمریکایی

زینب صناعی
نشست سینما و آخرالزمان با عنوان "مدیریت آخرالزمانی در حوزه سینما" با حضور دکتر شاه حسینی به همت کانون اندیشه جوان و بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات در سالن علامه طباطبائی(ره) دانشکده علوم پایه برگزار شد.

به گزارش خبرنگار کانون اندیشه جوان در این نشست دکتر "مجید شاه حسینی" پژوهشگر سینما گفت: در حال حاضر در دوره ای به سر می بریم که نسبت مردم با رسانه بسیار ویژه شده است و زمانی مواجهه ی ما با تولیدات رسانه ای کم بود اما امروز در روزگاری به سر می بریم که هر دانشجو در خانواده و در فضایی که حضور دارد به عنوان جزئی از گروه مرجع محسوب می شود.
وی اظهار داشت: هم اکنون فضای مدیریت آخرالزمانی رسانه بسیار جدی است و رسانه، بشر را به سمت سپهر آخرالزمانی جلو می برد.


این استاد دانشگاه با طرح این سؤال که آخرالزمان یعنی چه، افزود: وقتی از آخرالزمان صحبت می کنیم از نقطه پایان دنیا حرف نمی زنیم بلکه منظور فصل پایانی و نتیجه گیری عالم است که رسانه مخاطب را به این فصل می کشاند و فضای آخرالزمان را برای بیننده ترسیم می کند.
شاه حسینی با اشاره به اینکه کل مواجهات آخرالزمانی در رسانه سینما و رسانه های تصویری به 5 قسمت تقسیم می شود، اضافه کرد: فیلم های آخرالزمانی شامل آخرالزمان طبیعی، آخرالزمان تکنولوژیک و فناوری، آخرالزمان علمی- تخیلی، آخرالزمان اسطوره ای و آخرالزمان دینی است که آنچه این 5 گروه را با هم متفاوت می کند مختصات این گروه است که البته نقاط اشتراکی نیز با یکدیگر دارند و می توانید فیلمی را پیدا کنید که محورش آخرالزمان طبیعی است اما رگه هایی از آخرالزمان تکنولوژی نیز دارد.

آخرالزمان طبیعی

وی تصریح کرد: آخرالزمان طبیعی فصلی است که در آن عالم با طبیعت مقابله می کند و طبیعت شرایط آخرالزمانی را برای بشر فراهم می کند.
این استاد دانشگاه بیان داشت: در این نوع از سینمای آخرالزمانی انسان به بهره وری و بهره برداری بی اندازه از طبیعت روی آورده که لطمات جبران ناپذیری را به دنبال می آورد و شاید یکی از مهمترین مستندها در این باره مستند "خانه" باشد که به نوعی بشر در تبادل طبیعت احساس شرمندگی می کند.
شاه حسینی اظهارکرد: در این مدل طبیعت که همه امکانات خود را در دسترس بشر قرار می دهد توسط بشر نابود می شود و سینمای آخرالزمانی طبیعی نسبت به انسان عکس العمل نشان می دهد و از انسان مانند برخورد شهاب سنگ عظیم به کره زمین، گرمای وحشتناک، سیل و زلزله انتقام می گیرد.
وی ادامه داد: در سینمای آخرالزمان طبیعی که مصداق فیلم هایی مانند برخورد عمیق، روز پس از فردا و فیلم 2012 است، منجی، دانشمندان و طبیعت شناسان هستند که با معلومات و دانش به نوعی بشر را در مقابل ظلمی که به طبیعت کرده اند، توبه می دهند.
این استاد دانشگاه با اشاره به فیلم "2012" افزود: در این فیلم رگه هایی از آخرالزمان اسطوره ای دیده می شود اما جنس این فیلم از نگاه آخرالزمان طبیعی است و فرجام آن نیز دینی است که بشر برای نجات باید کشتی های بسیاری مانند کشتی حضرت نوح (ع) بسازد.
این پژوهشگر سینما عنوان کرد: در فیلم های آخرالزمانی که در مجموعه های ژاپنی بیشتر دیده می شود، نمادی را برای طبیعت در نظر گرفته اند که هر زمان که موجوداتی بشر را تهدید می کنند، آن نماد طبیعت به داد انسان می رسد و نزدیک به 20 فیلم در خصوص هیولایی به نام گودزیلا ساخته اند که در آن نشان می دهند گودزیلا که نماد مادر طبیعت است به یاری انسان ها می آید.

آخرالزمان تکنولوژیک

وی با اشاره به آخرالزمان تکنولوژیک که مدل دیگری از سینمای آخرالزمانی است، گفت: دراین مدل بشر امکان نابودی خودش را خودش فراهم می کند و تکنولوژی ساخته دست بشر است اما سبب نابودی انسان ها را فراهم می کند که تعداد این قبیل فیلم ها مانند ترمیناتور بسیار است و در این فیلم ربات های هوشمند که توسط بشر ساخته شده اند از جایی با خود بشر رقابت می کنند و حتی نسل بشر را در داخل تونل زمان نابود می کنند.
شاه حسینی ادامه می دهد: این هیولای هوشمند مصنوع دست بشر از مصادیق بارز آخرالزمان تکنولوژیک است و یا در فیلم ماتریکس که رایانه مهمترین موضوع آن است انسان زندانی مصنوع خود می شود و مانند ویروس به زندگی بشری خود ادامه می دهد که نئو به عنوان یک منجی و قهرمان جدید، بشر را از این وضعیت نجات می دهد.
وی یکی از مشهورترین فیلم ها در این زمینه را "ادیسه 2005" دانست و افزود: در فیلم دکتر استنج لاو نیز ماشین هوشمند با نخستین انفجار اتمی فعال می شود و تصمیم می گیرد انسان را نابود کند، همان ماشینی که روس ها برای دفاع از کشور خود ساخته اند اما دیگر حتی آنان نیز نمی توانند آن را متوقف کنند.

آخرالزمان علمی- تخیلی

این پژوهشگر سینما، فیلم های آخرالزمان علمی- تخیلی را نیز دارای گستردگی بسیاری دانست و عنوان کرد: این فیلم ها با مفاهیم و بلایای آخرالزمانی از جنس علمی- تخیلی هستند مانند موجودات فضایی که شرایط آخرالزمان را برای بشر ایجاد می کنند و به نوعی مواجهه ی بشر با همزادان خود است که گاهی این همزادها مانند فیلم جنگ برخورد از زیر زمین می جوشند.
شاه حسینی تصریح کرد: منجیان این فیلم ها تلفیقی از دانشمندان، حادثه جویان و انسان های شجاع و نترس و زبده هستند که هم مهارت تکنسین ها و هم شجاعت حادثه جویان را مانند مجموعه ایندیا جونز دارند.

آخرالزمان اسطوره ای

وی با اشاره به دسته چهارم فیلم های آخرالزمانی بیان داشت: فیلم های آخرالزمان اسطوره ای از اعماق تاریخ می آیند و شرایط را برای انسان مدرن مانند فیلم بیگانه مطرح می کنند.
این پژوهشگر سینما ادامه داد: در فیلم بیگانه موجود باستانی صبر کرده تا فضانوردان به سراغش بروند و از مغز و دل میزبان حمله می کنند که در فیلم های متعددی این مسئله قابل مشاهده است.
شاه حسینی با اشاره به اینکه گاهی اوقات این مفاهیم نمادین هستند اما جنس آن اسطوره ای است گفت: مانند "خون دایناسورها" که در ژئوم حشره ای که در درختی قرار دارد است و نسل دایناسورها توسط انسان دوباره تولید می شود و دایناسورها برخلاف انسان مدرن شورش می کنند.
وی تصریح کرد: مصادیق فیلم های آخرالزمان اسطوره ای بسیار است و منجییان آخرالزمانی کافیست یک نگاه تقدیری که گفته باشند این منجی است، مانند فیلم "نارنیا" داشته باشند که در آن منجی کودکان هستند و شرایط نجات بشر را فراهم می کنند یا فیلم "افسانه آرتور" که یک کودک می تواند شمشیر را از سنگ بیرون آورد و منجی می شود.

آخرالزمان دینی

این پژوهشگر سینما، فیلم های آخرالزمان دینی را رقابت میان ادیان یا میان انسان های متدین و غیر دینی و در کل میان خیر و شر دانست و گفت: در این مدل از فیلم ها موجودات خیر و شر فضای آخرالزمان موحشی را برای بشر فراهم می کنند مانند فیلم "امگاکد" که به جنگ های صلیبی اشاره می کند و مدت آن را بیش از 200 یا 300 سال می داند و نشان می دهد که این جنگ ها در آخرالزمان نیز ادامه دارد.
وی افزود: رد پای اندیشه جنگ های صلیبی را حتی در سیاست نیز می توان دید و کشوری که می خواهد لشگرکشی کند از واژه جنگ های صلیبی استفاده می کند.
شاه حسینی اضافه کرد: منجیان در فیلم های آخرالزمان دینی از قدیسان تا انبیا و اولیا هستند که در فیلم هایی مانند: جن گیر، طالع نحس و پایان دنیا این نگاه جدی می شود و ظهور و بروز آن را در مجموعه "امگاکد 1 و 2" به خوبی می توان دید.
این پژوهشگر سینما ادامه داد: اگر به فیلم های هالیوود دهه 70 نگاه کنیم، 95 درصد این فیلم ها از جنس روز است و این نوع سینما تا به امروز بسیار فرق کرده است و انگار موجودات دنیا دخانی شده اند و موجودات بشری بازیگران آن نیستند که بشر در میان نبرد میان خیر و شر قرار دارد، مانند فیلم آواتار که این فرمول کاملاً در آن رعایت شده است.
وی با اشاره به اینکه بسیاری از کودکان و نوجوانان در دوره شکل گیری خود بسیاری از ارزش های اخلاقی و دینی خود را از اینگونه فیلم ها به دست می آورند، عنوان کرد: در تعاریف آنان از خدا و شیطان و فرشته تحت تأثیر این نوع فیلم ها بی آنکه بدانیم وارد فرایند ارزش سازی و ارزش سوزی شده ایم.
شاه حسینی گفت: اگر از یک کودک بپرسیم که تعریفش از شیطان چیست، او از نگاه کتاب انجیل شیطان را تعریف می کند که انسانی است که می تواند به جبر بشر را وادار به گناه کند و می تواند انسان را بکشد که مظهر هول و هراس و دلهره نیز است.

فیلم های آخرالزمانی در حوزه تربیت و سیاست اثرگذارند

این پژوهشگر سینما ادامه داد: حقیقت آن است که سینما و فیلم از جنس سرگرمی است که ما می بینیم اما واقعیت برتر آن است که داریم آموزش می بینیم و اگر بیننده ذهن پویا و فعالی داشته باشد بعد از دیدن این قبیل فیلم ها تأمل می کند اما برای کسانی که فیلم را به صورت تفریح می بینند اینگونه نیست.
وی با اشاره به اینکه فیلم های آخرالزمانی نه تنها در حوزه تربیت انسان ها بلکه در فضای سیاست هم تعیین نقش می کنند و بخشی از مدیریت سیاسی و اقتصادی دنیا براساس این فیلم ها شکل می گیرد، ادامه داد: اگر هالیوود را تعطیل کنند فروش البسه و اسلحه آمریکایی به یک چهارم تنزل پیدا می کند و در نهایت شیوه زندگی آمریکا مهمترین تعریفش همان هالیوود است و تأثیرات اقتصادی و سیاسی یک فیلم آن چیزی نیست که تنها در گیشه ببینیم.
شاه حسینی اظهار کرد: مدیریت آخرالزمانی تنها با اعتقادات آدمی کار ندارد بلکه با مدل موضع گیری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی او نیز سروکار دارد.

در ادامه این نشست دکتر شاه حسینی بخش هایی از چند فیلم آخرالزمانی را برای دانشجویان پخش کرده و توضیحاتی را در حین آن ارائه نمودند که با استقبال آنان مواجه شد.

پارادوکس مارش قهرمانانه آمریکا با عملیات نابودی کل دنیا

وی با اشاره به فیلم "دکتر استنج لاو کوبریک" گفت: این یک فیلم تاریخی است که یک هواپیمای بمب افکن می رود تا بمبی را منفجر کند و این دستگاه از کنترل بشر خارج است و حتی روس ها نیز نمی توانند آن را از کار بیندازند زیرا این دستگاه خودمختار عمل می کند.
این پژوهشگر سینما اظهارداشت: این فیلم دارای یک پارادوکس عجیب و غریب فلسفی است که به نوعی به مخاطب می گوید که تو هم با این افراد و خلبان های هواپیماهای جنگی فرقی نداری و تو هم دعا می کنی که دنیا نابود شود.
شاه حسینی ادامه می دهد: در بخشی از این فیلم موسیقی مشهور مارش قهرمانانه آمریکا پخش می شود که سربازان به خیال خود دارند عملیات میهن پرستانه انجام می دهند که البته نابودی کل دنیا در آن عملیات است.
وی با اشاره به اینکه فرجام این فیلم انفجارات مؤکدی است که در کره زمین اتفاق می افتد، افزود: در انتهای فیلم کوبریک از یک موسیقی آرام استفاده می کند که گویا پایان یک رمان عاطفی است در حالیکه در این فیلم بشر تمام تلاش خود را برای تکنولوژی به کار می برد اما زمانی می رسد که دیگر این تکنولوژی و فناوری فایده ای ندارد و سبب مرگ بشر می شود.

محور شیطانی یا محور شرارت

شاه حسینی با پخش قسمت هایی از اظهار نظر چند کشیش آمریکایی در خصوص فیلم امگاکد2 گفت: این کشیشان ادعا می کنند که این فیلم بر مبنای نقاشی های تخیلی شکل نگرفته و از کتاب مقدس نشأت می گیرد.
وی تصریح کرد: این فیلم به یک ادبیات کاملاً دینی وارد شده است و جرج بوش خیلی از این ادبیات مانند محور شیطانی که محور شرارت بود، استفاده می کرد که مشخص است آموزه های شبکه تی بی ان به تدریج دارد وارد سیاست می شود.
این پژوهشگر سینما بیان داشت: در فیلم امگاکد2 به بخشی از بلایای آخرالزمان مانند سیل، زلزله و طاعون اشاره می کند که در کتاب مقدس پیشگویی شده و نتیجه نبرد خونین در فیلم  میان مسلمانان و مسیحیان است زیرا مسیحیان اصولاً اهل پیشگویی و تعیین تاریخ هستند و سال های مختلف در فیلم های متعددی پیشگویی کرده اند.

باوری که انسان را نابود می کند

این پژوهشگر سینما با پخش قسمت هایی از فیلم بیگانه بیان داشت: در این فیلم "رابینی اسکات" در داخل ایستگاه فضانوردی است که موجودی مانند هشت پا به او حمله می کند و مانند فیلم آواتار این موجود از عروق مغزی حمله کرده و در دل او رخنه می کند که تأثیرگذار است.
وی افزود: انسان ها در نهایت در مقابل این موجود تسلیم می شوند و فردا این موجود رفته و تنها از فضانورد می پرسند که تو چیزی ندیدی که وی اظهار بی اطلاعی می کند و در حقیقت این موجود "باور" خطرناک و مرگبار فرد است که نابودش می کند.
شاه حسینی با پخش قسمت هایی از فیلم مومیایی 1 و 2 عنوان کرد: در این فیلم رهبر، عرب مصری است که صفات دخانی دارد که تا به امروز ناپیدا بوده اما در حال حاضر آشکار شده و غربی ها حریف این موجود نمی شوند.
وی با اشاره به فیلم امگاکد 2 گفت: شبکه تی بی ان که ارگان رسمی آمریکا است با رجوع به کتاب مقدس معتقدند، آنچه در فرجام تاریخ اتفاق می افتد پیشگویی شده است و کارشناسان دینی این مسئله را تأیید می کنند.

شکل گیری اروپای واحد یکی از نشانه های وقوع آخرالزمان

شاه حسینی ادامه داد: در این فیلم شیطان می تواند فردی را تسخیر کند چنانکه پسری کوچک از برادرش که هنگام تولد سبب مرگ مادرش شده است کینه به دل می گیرد و در بخشی از فیلم خدا را العیاذبالله به مسخره می گیرد و می گوید خداوند خودش داده و خودش نیز پس می گیرد.
وی تصریح کرد: این فیلم جدال میان 2 برادر خیر و شر است که یکی فرزند مسیح و دیگری فرزند شیطان است که انسان شر به مدرسه نظامی می رود و به انسان خشن و بی رحمی تبدیل می شود و به اجبار ازدواج می کند و با قدرت نظامی که به دست می آورد قسمت هایی از اروپا، روسیه و تمام کشورهای عربی را تسخیر می کند.
این پژوهشگر سینما افزود: در صحنه ای از فیلم نشان می دهد که شکل گیری اروپای واحد را از نشانه های آخرالزمان می دانند که شهر رم را نشان می دهد که کل اروپا فرمانده واحدی دارد.
وی ادامه می دهد: باوری که آنان دارند و می گویند شیطان می تواند انسان را بکشد نیز در این فیلم در جایی که رئیس جمهور آمریکا با شخصیت شر دست می دهد، دیده می شود و هنگامی که رئیس جمهور دست می دهد روح شیطان در رگ های او رسوخ می کند و با دست دادن می میرد.  http://www.kanoonandisheh.com/report/004036.php


نوشته شده در  دوشنبه 89/6/29ساعت  6:50 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

سکانس آخر/ سینمای آخرالزمانی به فیلم "قلمرو بهشت" رسید.
 
 

   
.

بخش فرهنگی خبرگزاری شبستان 14 اردیبهشت1389: دکتر مجید شاه حسینی در سلسله نشست های سکانس آخر گفت: فیلم "قلمرو بهشت" دیدگاهی متفاوت به جنگ های صلیبی است.به گزارش خبرگزاری شبستان نشست نقد و بررسی سینمای آخرالزمان با محوریت دین، در فرهنگسرای رسانه برگزار شد. در این جلسه مجید شاه حسینی با اشاره به تاریخ جنگ های صلیبی به نقد و بررسی فیلم "قلمرو بهشت" به کارگردانی "رابی اسکات" پرداخت.
وی با اشاره به اعتقادات مسیحیت در جنگ های صلیبی گفت: جنگ های صلیبی ریشه در اعتقاد مسیحیت به آخرالزمان دارد. شروع جنگ های صلیبی با فتوای پاپ در مورد کشتار مسلمانان بیت المقدس بود. تصرف قلمرو اصلی مسیح به دست مسلمنان موجب تاخیر رجعت عیسی مسیح (ع) شده است. آنها با این اعتقاد که مسیح باید در موطن خویش به دنیا بیاید وارد جنگ های صلیبی شدند. بنا به نقل "ویل دورانت" بسیاری از علوم شرقی در این جنگ ها وارد اروپا شد.
وی ادامه داد: در یکی از جنگ های صلیبی، "فردریک" یکی از فرماندهان این جنگ که به تازگی وارد خاک بیت المقدس شده بود، با آشنا شدن با فرهنگ شرقی از جنگیدن با مسلمانان سر با زد. وی پس از بازگشت به اروپا کلیسایی در مسینا بنا نهاد که بر روی دیواره های آن آیات قرآن حک شده است. گفتنی است که پاپ به دلیل امتناع "فردریک" از جنگیدن با مسلمانان، به او لقب امپراتور مطرود داد.
وی به توصیف سینمای آخرالزمانی با موضوع جنگ های ادیان پرداخت و گفت: "قلمرو بهشت" ساخته رابی اسکات یکی از فیلم هایی است که به جنگ های صلیبی پرداخته است. در این فیلم اسکات اعترافاتی می کند که کمتر کارگردانی جرات پرداختن به این موضوعات را دارد. وی در این فیلم مسیحیان متاثر از فرهنگ شرق را به تصویر می کشد که از اندیشه های خرافه گرایی کلیسایی فاصله گرفته اند.
وی در ادامه افزود: نشریات و مقامات آمریکایی پس از ساخت فیلم “king of heaven" به انتقاد از اسکات پرداختند و سیمای مسیحیان در فیلم را سیمای کاذب از مسیحیت در جنگ های صلیبی معرفی کردند.
شاه حسینی با توضیح نبرد "هتین" گفت: نبرد "هتین" نبردی در جنگ های صلیبی بود که به شکست مسیحیت توسط مسلمانان منتهی شد. پیش از آن مسیحیان وعده داده بودند که به جنگ با مسلمان نپردازند. اسکات این شکست را ناشی از خلف وعده مسیحیان معرفی می کند.
مجید شاه حسینی در لابه لای نمایش فیلم "قلمرو بهشت" اشاره کرد: فیلم از گورستانی آغاز می شود که در آن یکی از مقامات کلیسایی سرگرم دزدی از جنازه یک زن در حال تدفین است. در ابتدای فیلم اروپایی به تصویر کشیده می شود که دیکتاتوری کلیسا بر آن حاکم است. کارگردان با مهارت زیاد فضای غبار آلود و تاریک اروپا را نشان داده است.
وی ادامه داد: کارگردان در همان ابتدای فیلم قلاب خود را به دهان مخاطب می اندازد. در یکی سکانس های آغازین فیلم، ملاقات دردناک پدر و پسری را به تصویر کشیده می شود که جریان اصلی داستان را مشخص می کنند."بیلیان" فرزند یکی از فرماندهان جنگ های صلیبی به نام "گاد فری" است که به دلیل قتل ناخواسته یکی از کشیش های کلیسا وارد خاک اورشلیم می شود.
شاه حسینی به تاثیرات فرهنگ شرقی بر مسیحیان اورشلیم در فیلم قلمرو بهشت اشاره کرد و اظهار داشت: در سکانس های مختلفی از فیلم همسر پادشاه اورشلیم به زبان عربی صحبت می کند و اسکات از این طریق به تاثیرات زبانی عرب اشاره می کند. در سکانسی دیگر، دیالوگی بین بیلیان و پادشاه برقرار می شود که فاصله گرفتن مسیحیان اورشلیم را از اعتقادات کلیسایی نشان می دهد. در این سکانس پادشاهی به تصویر کشیده می شود که بر خلاف فرمان پاپ، تحمل دیدن کشتار مسلمانان را ندارد و صحبت از برادری و برابری می کند.
فیلم قلمرو بهشت گروهی از مسیحیان متعصب را به تصویر می کشد که احساس می کنند با تهاجم فرهنگی اسلام روبرو هستند و کم کم همه دارایی خود را در حال از دست می دهند. از بین بردن دین مسیحیان از جانب اسلام، احساس خطری است که موجب پیمان شکنی از جانب آنها می شود.
قلمرو بهشت یکی از فیلم هایی است که کمتر می توان نسخه ای مانند آن را در سینمای هالیوود یافت کرد. اسکات که فیلم "گلادیاتور" را کارگردانی کرده است، بار دیگر جرات خود را به بازگو کردن ناگفته ها نشان می دهد.  http://www.shabestan.ir/newsdetail.asp?newsid=89021411334703

 

گزارش دیگری از  جلسه:

یک منتقد سینما تاکید کرد: گرایش غرب به ساخت فیلم های آخرالزمانی
یک منتقد سینما گفت: جذابیت جریان های فرجام نگر و آخر الزمانی در جامعه اروپایی و غرب به حدی است که در ساخت فیلم های سینمایی نمود پیدا کرده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی «شبکه خبر دانشجو»، مجید شاه حسینی در دهمین جلسه از سلسله نشست های بررسی فیلم های آخر الزمانی که عصر دیروز در فرهنگ سرای رسانه با مشارکت کانون اندیشه جوان برگزار شد، گفت: در فیلم های آخر الزمانی ساخت غرب، فلسطین ملک خداوند است که بنابراین تفکر باید به دست یهودیان سپرده شود. 

وی خاطرنشان کرد: در این نوع فیلم ها مسیحیان، فلسطین و اورشلیم را ملک خداوند می دانند که باید برای زمان موعود به دست یهودیان سپرده شود. شاه حسینی با بیان اینکه در بسیاری از فیلم های آخر الزمانی دینی مقاطع مختلف جنگ های صلیبی به تصویر کشیده می شود، افزود: جنگ های صلیبی برای مسیحیان نوعی جریان آخر الزمانی است که از نظر دینی برای اروپاییان بسیار مهم است. این منتقد سینما اضافه کرد: جامعه غرب و اروپا به نگاه های فرجام نگر و آخر الزمانی توجه ویژه ای دارد که بر مبنای این تفکر بسیاری از فیلم های آخر الزمانی اروپایی به موضوع فرجام نگر جنگ های صلیبی اشاره می کند. وی تصریح کرد: جذابیت جریان های فرجام نگر و آخر الزمانی در جامعه اروپایی و غرب به حدی است که در ساخت فیلم های سینمایی نمود پیدا کرده است.

شاه حسینی با بیان اینکه منجی در فیلم های آخر الزمانی از طریق رنج و سختی در بین مردم شناخته می شود، افزود: نمونه عینی این تفکر به وضوح در فیلم ماتریکس به چشم می خورد.این منتقد سینما با اشاره به فیلم «ملکوت آسمان ها» اضافه کرد: در این فیلم شکست مسیحیان در جنگ های صلیبی به تصویر کشیده شده است. وی با بیان اینکه نقطه قوت فیلم «ملکوت آسمان ها»، نشان دادن تحجر اروپائیان است، افزود: در این فیلم آخرالزمانی اروپا عقب مانده، نا موزون و سلطه گر به بییننده معرفی شده است.شاه حسینی بیان داشت: همچنین در این فیلم سرزمین فلسطین بسیار تمیز، شاد و مانند شهر های مدرن امروزی و متفاوت از شهرهای اروپا در زمان جنگ های صلیبی معرفی شده است. این منتقد سینما با بیان اینکه بازیگر اصلی فیلم برای زیارت و بخشش گناهانش به سرزمین مقدس کوچ می کند، گفت: محور اصلی ساخت این فیلم زیارت و بخشش خداوند در سرزمین مقدس است.

وی فیلم «ملکوت آسمان ها» را یک فیلم متفاوت از سینمای غربی و اروپایی عنوان کرد و افزود: در سکانس اولیه فیلم یک کشیش گردنبد زن مرده ای را به سرقت می برد. شاه حسینی فیلم «ملکوت آسمان ها» را تکرار فیلم «گروه خشن» دانست و اضافه کرد: الگوهای سینمایی در قالب های مختلف تکرار می شوند. این منتقد سینما با اشاره به مخلوط شدن فرهنگ اسلامی و مسیحیت گفت: در این فیلم برخی از سلحشوران مسیحیی از عبارات عربی در کلام خود استفاده می کنند.  وی گفت: در فیلم «ملکوت آسمان ها» ادیان مختلف در سرزمین مقدس به صورت مسالمت آمیز در کنار یکدیگر زندگی کرده و مناسک دینی خود را انجام می دهند. شاه حسینی با بیان اینکه منجی در این فیلم یک آهنگر فرانسوی گناهکار است، افزود: منجی در فیلم «ملکوت آسمان ها» با عبور از سختی به منجی تبدیل می شود. این منتقد سینما عنصر تقدیر را در فیلم های آخر الزمانی از ارکان اصلی داستان عنوان کرد و گفت: در این فیلم منجی به وسیله تقدیر داستان را به پایان می برد. http://www.sedayeshia.com/showdata.aspx?dataid=4467


نوشته شده در  دوشنبه 89/6/29ساعت  6:23 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

پیشگویی قدیسین دینی، رویکردی مهم در ساخت سینمای آخرالزمانی

هفتمین نشست از سلسله نشست های سکانس آخر با عنوان "آخرالزمان دینی" با حضور دکتر شاه حسینی به همت کانون اندیشه جوان و با همکاری فرهنگسرای رسانه برگزارشد.  گزارش از: زینب صناعی، 7 اردیبهشت 1389 

به گزارش خبرنگار کانون اندیشه جوان، در این نشست دکتر "مجید شاه حسینی" پژوهشگر و استاد دانشگاه گفت: پیشگویی قدیسین دینی، رویکردی مهم در ساخت سینمای آخرالزمانی است و منجی های دینی در این نوع سینما انسان هایی هستند که جوامع بحران دیده را از فتنه های آخرالزمان نجات می دهند. وی اظهارداشت: بسیاری از فیلم هایی که مسلمانان را شیاطین آخرالزمان نشان می دهد، از سوی صهیونیسم ها ساخته می شود.


در ادامه این نشست که با استقبال چشمگیر و فراوان قشر جوان و دانشجو رو به رو بود، فیلم "سیزدهمین سلحشور" پخش شد که استاد شاه حسینی توضیحاتی را ضمن پخش آن برای مخاطبان ارائه می کردند.

"احمد بن فهلان" یا سیزدهمین سلحشور

این پژوهشگر سینما عنوان کرد: در نگاه این قوم که در این فیلم دچار فتنه شده است تنها جنگجویان قوی به بهشت وال ها می روند و ترسوها جایی در این بهشت ندارند.  وی افزود: منجی در این فیلم از رفتارهای قوم به ستوه می آید و می گوید که من با این انسان ها چگونه برخورد کنم، من سفیری عرب هستم که به سمت این قوم آمده ام.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: در این فیلم نشان می دهد که این قوم از سرزمین خاک، مه و دود می آید که اشاره به فتنه دخان می کند.
شاه حسینی ادامه داد: هنگامی که از بین افراد سیزدهمین سلحشور انتخاب می شود موسیقی غربی پخش شده اما در سکانسی دیگر قومی که دچار فتنه شده اند، وی را به سبب داشتن اسب عربی تحقیر و تمسخر می کنند که احمد بن فهلان یا همان سیزدهمین سلحشور نمایش خیره کننده ای را با اسب عربی اش انجام می دهد و اسبش را به رخ آنان می کشد.
وی با اشاره به سفری که این قوم به همراه احمد بن فهلان برای جنگ با دشمن در پیش می گیرند، گفت: "عجله کن بمیری تا در بهشت جا تو بگیری"، شعار این قوم است که به نجات این قوم می انجامد زیرا با منجی که احمد بن فهلان است آغاز می شود.
این پژوهشگر سینما بیان کرد: در بخشی از فیلم اشاره می کند که این قوم خواندن و نوشتن را نیاموخته اند و به سیزدهمین سلحشور می گویند که تو می توانی صداها را بکشی که وی نشانشان می دهد و موسیقی شرقی پخش می شود.

منجی شراب نمی نوشد

وی با اشاره به اینکه شخصیت منجی در این فیلم مشروب نمی خورد، اذعان کرد: در نهایت افراد به سرزمین دور یا سرزمین های شمالی می رسند و احمد بن فضلان که بسیار باهوش بوده است آنها را هدایت می کند.

این استاد دانشگاه اظهارکرد: این افراد وارد خانه ای می شوند که تمام افراد در آن سلاخی شده اند و تنها یک بچه توانسته است فرار کند و می گویند چه موجوداتی توانسته اند این کار را بکنند و حتی نیمی از بدن مردگان را بخورند.
شاه حسینی با اشاره به فیلم "لرنس عربستان" بیان داشت: در این فیلم پیتر عرب منجی یک قوم عربی خرافی است که البته بسیار نسبت به مسلمانان تحقیرآمیز است و منجی لباس غربی را کنار و لباس عرب ها را می پوشد اما در فیلم سیزدهمین سلحشور منجی برعکس عمل کرده و لباس عربی اش را از تن بیرون نمی آورد مگر برای جنگیدن. وی با اشاره به اینکه منجی در بخشی از فیلم زمینه های ترک شراب را در افراد آماده می کند، گفت: عادت دوئل در فرهنگ جنگجویان وتان است که دو نفر که دوئل می کنند، خدای وتان تصمیم می گیرد که چه کسی زنده بماند و حق با کسی است که زنده می ماند که در این فیلم نشان می دهد افراد طبق عادت کهن اسطوره ای عمل می کنند.

سجده کردن در دنیای هالیوود!

این پژوهشگر سینما با اشاره به اینکه در این فیلم اژدهای اسطوره ای که همه از آن می هراسند با دود و مه و آتش می آید و احمد بن فضلان نیز برای نجات یک کودک همچون یک منجی عمل می کند و به سوی کودک می شتابد.
شاه حسینی با اشاره به ازدواج شخصیت منجی افزود: فردای ازدواج، افراد احمد بن فضلان را تمسخر می کنند، درست مانند زمانی که در صدر اسلام چنین اتفاقی افتاد و پیامبر (ص) سلمان فارسی را به ازدواج یکی از دختران عرب درآورد و فردای ازدواج مشابه این اتفاق افتاد و طعنه زدند که سلمان می گوید از پیامبر خدا (ص) شنیدم که می فرمود "یک انسان هیچ وقت مسائل خصوصی اش را نمی گوید و فقط حیوانات این کار را می کنند". وی با اشاره به اینکه این قوم تنها به جادوگرهایشان اعتماد دارند و از آنها کمک می گیرند اضافه کرد: پیرزن جادوگر می گوید که اگر فرمانده جنگجویان و ملکه ای که ساحر و مادر قوم است را بکشید، می توانید این قوم را شکست دهید.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در فیلم سیزدهمین سلحشور نشان می دهد که احمد بن فضلان عبادت خود را به حالت سجده کردن نشان می دهد و آخرین منجی اوست زیرا شخصیت بولوای مجروح شده است.

"سیزدهمین سلحشور" اقتباسی از سفرنامه "احمد بن فضلان"

وی با اشاره به فیلم لرنس عربستان تصریح کرد: عمر شریف یکی از بازیگران جوان عربستان منجی است که همان لینک را در این فیلم نیز می بینید که یک جوان وارد قوم وانکیگ ها شده و از وندال ها که موجوداتی وحشتناک هستند، می گریزد.
شاه حسینی گفت: از نظر بحث آخرالزمان دینی در این فیلم شاهد فتنه های دخانی و منجی که با رویکردی دینی به داد یک قوم که دچار فتنه شده است می رسد و آنان را نجات می دهد، هستیم.
این پژوهشگر سینما اظهارداشت: این فیلم اقتباسی از سفرنامه احمد بن فضلان است که وی از سرزمین های شمالی سخن می گوید و در نهایت به عنوان یک سفرنامه جذاب برای فیلم نامه سیزدهمین سلحشور استفاده می شود.
وی بیان کرد: در این فیلم عنصر وحی که ارتباط با منبع غیب است را نمی بینیم که منجی بتواند گرایش قوم را به سمت خود افزایش دهد زیرا منجی است و پیامبر نیست، مانند داستان ذوالقرنیت که اصلاً مشخصات پیامبر را ندارد و به قومش می گوید من عقل و هوش دارم و شما زور و بازو و آنان را به کار می گیرد.

 هالیوود و نوشتن"لااله الا الله"!

این استاد دانشگاه ادامه داد: در فیلم های آخرالزمانی منجی کسی است که قومی را از فتنه نجات می د هد که در این فیلم و فیلم لرنس عربستان این گونه است. شاه حسینی با اشاره به اینکه فیلم سیزدهمین سلحشور از سر هالیوود هم زیاد است، افزود: احمد بن فضلان دو بار در فیلم "لااله الا الله" می نویسد و فرمانده قوم هم می نویسد و در سکانسی دیگر نشان می دهد که در حال سجده کردن است و خداحافظی پایانی نیز نمایانگر این مطلب است که یک عرب از دنیای اسلام وارد دنیای متوحش اروپا شده است. وی اضافه کرد: سیزدهمین سلحشور فیلم کاملی است زیرا شخصیت منجی، حقوق بشر را طبق تعریف دین می فهمد و براساس اسطوره انتخاب می شود و گوشت خوک نمی خورد و نیز شهوتران نیست. این پژوهشگر سینما با اشاره به اینکه پیروان جادو و خرافات می توانند از منابع غیر وحیانی بفهمند که چه کسی منجی است، عنوان کرد: در فیلمنامه شخصیت احمد بن فهلان اختلاف میان اسلام با اروپاییان را نشان می دهد.

سینمای آخرالزمانی و جنگ میان ادیان

وی گفت: ماه های این قوم جالب است مانند ماه های اعراب قمری و با فرهنگ دینی اسلامی شباهت دارد و شخصیت آنتونیو باندرس که به اندلس می خورد و شخصیت عرب عمرشریف در این فیلم مهم است و سیر درام منطق را نشان می دهد و در مجموع از کارهایی است که از دست سینمای هالیوود در رفته است. شاه حسینی بیان داشت: در این فیلم فضای آخرالزمانی را در جنگ میان ادیان تعریف می کند و سپهر آخرالزمانی را جنگ آدمی با هیولا و انسان هایی که از کرات می آیند و نیز چالش آدمی را با فتنه های عجیب و غریب شیاطین که مدلی از جنگ ادیان است نشان می دهد.


این استاد دانشگاه یادآور شد: در فیلم بسیار مشهور "ملکوت آسمان" دعوای مسلمانان با مسیحیت را نشان می دهد و انصاف هایی که در حق مسلمانان به نمایش در می آید نیز بسیار منحصر به فرد است.  وی ادامه داد: ملکوت آسمان یا قلمرو بهشت در مورد سرزمینی به کار می رود که حضرت مسیح (ع) پس از رجعت به زمین به آنجا بر می گردند و هنگامی که این نام روی فیلم اسکات قرار می گیرد، آخرالزمان بودن فیلم را نشان می دهد و اورشلیم که 200 سال دست مسیحیان بود مدل کوچکتری از قلمرو ملکوت است.

برشلونه یا بارسلونا

این پژوهشگر سینما اظهارداشت: دانش و حکمت و رنسانس ریشه اش در اندلس است و اندلس اسلامی شامل ایتالیا، اسپانیا و جنوب فرانسه است که سرشار علم و تمدن هستند اما در نهایت این حباب می ترکد و آخرین پادشاه عثمانی شکست می خورد و پایتخت اسلامی را تحویل مسیحیان کشکانیان در اروپا می دهد.
شاه حسینی افزود: معماری اسلامی کاخ الحمراء در اسپانیا حیرت انگیز است یا مسجد امویان که بعداً کلیسا می شود و بسیاری از شهرهای اسپانیا مانند برشلونه که همان بارسلونا است، اسمش عربی است که اروپاییان برای آن معادل خارجی انتخاب کردند.
وی اضافه کرد: ویل دورانت در تاریخ اروپا می گوید که اروپایی ها شهرسازی را از مسلمانان آموختند زیرا در جنگ های صلیبی با مسلمانان یاد گرفتند و براساس تاریخ حتی یک نشست محرمانه میان فرستادگان کلیسای واتیکان با فرماندهان مغول برگزار می شود که تصمیم می گیرند مسلمانان را محاصره و نابود کنند.
این استاد دانشگاه گفت: جنگ های صلیبی براساس فتوای جهاد پاپ اوریانوس اتفاق می افتد و می گوید که ما تا کی صبر کنیم که سرزمین های مقدس دست مسلمانان باشد، سرزمینی که چوب صلیب آن حضرت در آن است به همین سبب یک زاهد مسیحی در اروپا می گردد تا بر علیه مسلمانان سخنرانی کند و این چنین سپاه مسیحیان شکل می گیرد که ستون فقرات این سپاه فرانک ها می شوند.


تأکید مسیحیان بر جنگ های صلیبی در سینمای آخرالزمانی

وی ادامه داد: مسیحیان از راه آسیای صغیر و ترکیه و نیز قسمتی از مدیترانه به انطاکیه می رسند و به سمت شام می آیند که آنجا خیلی توقف نمی کنند و به سمت فلسطین می آیند که بیت المقدس را محاصره می کنند که نخست مسلمانان در بیت المقدس مقاومت می کنند اما بعد سقوط می کند.
شاه حسینی با اشاره به اینکه مسلمانان هنوز در هیچ موردی از جنگ های صلیبی فیلم نساخته اند، تصریح کرد: غربی ها بر جنگ های صلیبی بسیار تأکید دارند که در فیلم هایشان آن را نشان می دهند و تأکید نبرد خونین بین ادیان، بیشتر در نگاه مسیحیان است در حالیکه مسلمانان زیاد بر جنگ های صلیبی تأکید نمی کنند اما به سبب اینکه این ادبیات دنیای غرب است در ادبیات دیپلماتیک آنان نیز نبرد خونین بین ادیان را می بینیم.
وی گفت: ما در یک نگاه با مسیحیان مشترک هستیم و آن رجعت حضرت مسیح (ع) است که معتقدیم آن حضرت به امام زمان (عج) اقتدا می کند، پس ما با آنان جنگی نداریم.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه جنگ های صلیبی تا سال 1300 میلادی به طول می انجامد افزود: مسیحیان در طول این جنگ ها با تمدن کشورهای اسلامی آشنا شدند و بسیاری از علوم را از جوامع اسلامی به اروپا انتقال دادند.
شاه حسینی اظهار کرد: در دوره جدید فیلمسازی آمده است که می گوید در جنگ های صلیبی مقصر مسیحیان بودند و نگاه آخرالزمان جدی در فیلم های غربی است. http://www.kanoonandisheh.com/topnews/003968.php


نوشته شده در  دوشنبه 89/6/29ساعت  6:13 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

آخرالزمان اسطوره ای در سینمای هالیوود  

  پنجمین نگاه به سینمای آخرالزمان نگر، با حضور استاد "شاه حسینی" در خصوص سینمای اسطوره ساز و اسطوره سوز آخر الزمانی هالیوود در فرهنگسرای رسانه برگزار شد. 25 فروردین 1389
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی کانون اندیشه جوان، دکتر مجید شاه حسینی پژوهشگر حوزه ی رسانه در پنجمین نشست، از سلسله نشستهای "سینما و اندیشه" که به موضوع روایتهای تحلیلی سینمای فرجام نگر هالیوود اختصاص دارد، بحث اسطوره و آخرالزمان در سینما را مورد بررسی و تحلیل قرار داد. بر اساس این گزارش شاه حسینی با اشاره به روایتهای ارائه شده در حوزه سینمای فرجام نگر، همچون آخرالزمان طبیعی، تکنولوژیکی و تخیلی، سینمای فرجام نگر اسطوره ای را یکی از تأثیر گذارترین حوزه های روایتی سینمایی عنوان کرد.


اسطوره چیست؟
وی در تعریف اسطوره گفت: متأسفانه هنوز در جامعه فرهنگی و دانشگاهی ما تعریفی از اسطوره وجود ندارد، چنانکه برخی اسطوره را معادل دروغ می دانند و برخی دیگر معادل قصه های کهن و افسانه می شمارند، البته شاید اسطوره با همه اینها نگاه مشترکی داشته باشد ولی در نگاه صحیح اسطوره آن چیزی است که باید می بود! اسطوره آرزوی جهان است، آرزویی که باید باشد و ساده تر اینکه اسطوره آرزوی انسان آرمانگرا است از دنیایی که واقعیتهایی دیگر دارد، پس اسطوره واقعیت برتر است.


نگاه اسطوره ای نگاهی است که دوست داشتیم آنگونه باشد
  شاه حسینی ادامه داد: نگاه اسطوره ای نگاهی فرا زمینی است، همان نگاهی که دوست داشتیم چنین باشد! به همین جهت شاهنامه متنی اسطوره ایست و در زمانی خلق می شود که جامعه ایرانی نیازمند نوعی نگاه آرمانی به جامعه می باشد، نگاهی آرزومند، برای آنگونه شدن. و به همین اعتبار است که ما اسطوره را از قصه، متل و افسانه تمیز می دهیم و می دانیم و گفته می شود که هر کس اسطوره های هر قوم را بشناسد می تواند آن قوم را بشناسد، از این رو هیچ ملتی نیست که اسطوره نداشته باشد، حتی اگر آن ملت، ملتی 290 -300 ساله، همانند آمریکا باشد! چرا که می بینیم همین ملت برای خود علاوه بر اسطوره های "وسترن" اسطوره های مدرنی چون "سوپرمن"، "بت منفو اسپایدرمن" می سازند.
این پژوهشگر و مدرس سینما افزود: پس می بینید که اسطوره چقدر مهم است، آنگونه که می بینیم برای جامعه ای که ریشه های اسطوره ای ندارند، اسطوره سازی می کنند و متعاقباً اسطوره سوزی دیگر فرهنگ ها را نیز دنبال می کنند.  من در برنامه ای تلویزیونی با عنوان سینمای مجازی پیش از این گفته بودم که کمتر سینمایی هست که همانند هالیوود به ریشه های تاریخی اقوام دیگر حمله کند، چون خود ریشه ندارد، می بینیم که به محض آنکه ژاپنی ها گودزیلا می سازند، گودزیلایی با ورسیون آمریکایی تولید می شود که در آن گودزیلا موجودی خبیث نشان داده می شود.

تخصص سینمای هالیوود مسخره کردن اسطوره ها است
وی افزود: تخصص سینمای هالیوود مسخره کردن اسطوره ها است، یعنی شیوه قالب شیوه آمریکایی است و حالا اگر شما از این شیوه فاصله بگیرید، طنز می شوید و بدین گونه است که در سینمای هالیوود، تراز انسانیت مرد سفید پوست آمریکایی است و اگر شما مرد سیاه پوست آمریکایی باشید، یک قدم از تراز عقب ترید و اگر شما یک اروپایی و یا آسیایی و یا سیاه پوست آفریقایی باشید به ترتیب، قدمهای بیشتری از انسانیت ترسیم شده در سینمای هالیوود عقب تر هستید.  به طوریکه شاهد هستید در فیلم های آمریکایی عموماً انگلیسی ها موجودات مسخره ای هستند چرا که قرار است تنازع در فرهنگ مدام به رخ کشیده شود و حال اگر قرار باشد به جای مرد انگلیسی مرد آسیایی نشان داده شود، تصویر ارائه شده مسخره تر به نظر می آید و اگر آفریقایی باشد، در نهایت این نمایش قرار می گیرد.


درآخرالزمان اسطوره ای با اسطوره های فرهنگ های غیر آمریکایی شوخی می شود
 شاه حسینی با بیان اینکه سینمای آمریکایی اقوام جهانی را در منحنی استاندارد قرار می دهد، که نقطه استاندارد آن انسان آمریکایی است و اقوام دیگر در درجه کمتر از آن جایگاه قرار گرفته اند گفت: در سینمای آخرالزمان اسطوره ای با اسطوره های فرهنگ های دیگر شوخی می شود و این بدان معنا است که اگر شما با اساطیر یک قوم شوخی می کنید، یعنی آرمانهای آن جامعه را مسخره کرده اید.  پس با قید این نکته در ذهن، فیلم  300 تعریفی دیگر پیدا خواهد کرد، چرا که در نگاه آخرالزمانی اسطوره ای این اساطیر هستند که به آنها حمله می شود و تنها از اسطوره های مدرن تجلیل می شود.
وی در رابطه با تنازع اسطوره ها با یکدیگر در سینمای آخرالزمانی آمریکا گفت: در فیلم "ارباب حلقه ها" در آخر هر قسمت جنگ است و در نبرد فرجامین رقیب اژدها دارد و به سپاه خیر که عقاب دارد حمله می کند، در اینجا باید دانست که دعوای عقاب و اژدها در واقع همان دعوایی است که "هانتینگتون" می گوید، یعنی شرق و غرب... و در این فیلم ها اسطوره ها مرز بندی می شوند.
این پژوهشگر ادامه داد: در فیلم "نارنیا" لشگری از انسانها و موجودات غیر انسانی ونیمه انسانی وسانتورها دیده می شود که در این فیلم هم، اساطیر یونانی در لشگرخیرهستند واساطیرشرقی درلشگر شر،این بدان خاطر است که مدرنیته غربی خود رامستظهر به فرهنگ یونان می داند.

رویکرد اساطیری ریشه در ضمیر ناخودآگاه انسان دارد
وی در ادامه پنجمین نشست سینمای اندیشه اظهار داشت: درفرهنگ همه اقوام کهن واژه ابر مرد وجود دارد، حال در ایران "رستم" است، در آلمان "فردریک" و در یونان "هرکول"، همچنین در همه اقوام کهن الگوی قربانی وجود دارد، یعنی مفهومی که از دست می دهیم تا در ازای آن چیز بزرگتری حاصل شود، و در عین حال در همه اقوام کهن، الگوی آخرالزمان دیده می شود، از این رو رویکرد اساطیری ریشه در ضمیر ناخودآگاه انسان دارد.
شاه حسینی با اشاره به فیلم های سه گانه ارباب حلقه ها گفت: برای یافتن نقاط مشترک فیلم های اسطوره ای به داستان ارباب حلقه ها نگاهی می اندازیم، در این فیلم نگاه تقدیری وجود دارد، این نکته مهم فیلم هایی از این دست که می گوید انسان ضمن اینکه اختیار دارد، اختیاراتش با جبر های بیرونی در چالش و تنازع است، این گذشته از مسئله جبر و اختیار از منظر دینی این باور را دارد که انسان باید یک دور یا یک مراسم آئینی را کامل کند، همانگونه که در این فیلم حلقه ای بوده که کامل نشده، به همین جهت نظام عالم و تعادل به هم می خورد .
در این آثار جبر بیرون انسان را وا می دارد تا از هفت خان هایی بگذرد، از این رو رستم هفت خان دارد و هرکول دوازده خان ... و در تمام این موارد هاتفی می آید و دو راه را به اسطوره پیشنهاد می کند: راه آسان و راه سخت، که در راه آسان پادشاهی است و خوشی ولی در راه سخت می توانی با تحمل سختی جهان را تغییر دهی!   در اساطیر یونان که نماد مدرنیته و فرهنگ آن است، بیش از همه این نگاه جبری وجود دارد.


تراژدی یعنی نبرد نافرجام انسان با تقدیر
مدرس حوزه سینما و رسانه با تعریف کمدی و تراژدی در ادبیات یونانی گفت: کمدی یعنی داستانی که هر دو سر آن روی زمین است و این به معنی روابط و تعامل انسانها با یکدیگر است، ولی تراژدی قصه ایست که یک سر آن در زمین است و سر دیگر آن در آسمان! و چون در آخر آن آدم ها بازنده می شوند پایانی تلخ دارد، از این رو تراژِدی را می توان نبرد نافرجام انسان با تقدیر دانست.
به عنوان مثال ادیپوس کسی است که قرار است پدرش را بکشد و با مادرش ازدواج کند، او نماد خرد و تعقل است که تمام تلاشش برای تغییر تقدیر محتوم به باخت او می انجامد.    در تمام فیلم های آخرالزمانی اسطوره ای نبرد تقدیری، پیشگویی قدیمی و طلسم کهن و رمزی دیده می شود که باید باز بشود، اما از آنجا که فیلم ها باید به hapy end پایان یابند، برخلاف گذشته به تراژدی ختم نمی شوند و معمولاً پایان خوش دارند.


جادو و رمز با الگو های کهن دیگر مؤلفه سینمای آخرالزمانی اسطوره ای
شاه حسینی تصریح کرد: نکته دیگر از مشخصه های اینگونه آثار بکارگیری از عنصر جادو و رمز با الگوهای کهن است که باید رمز گشایی شود و مهمترین بحث در آن منجی است که در اینجا منجی ها آدم هایی هستند که تعریف درستی ندارند، زیرا اغلب می توانند مانند ارباب حلقه ها و نارنیا از کودکان انتخاب شوند و این طبق یک پیشگویی قدیمی است که کودک می تواند وارد شرایط پیچیده اسطوره ای شود، زیرا اعتقاد دارد که اینجا قرار نیست علم و دانش به کمک بیاید، بلکه تقدیر و شرایط فکری انسان اهمیت دارد. همانند اسطوره "آرتور"، کودکی که توانست شمشیر را از سنگ بیرون بکشد و یا "فردریک"، که می خواهد به ما بگوید لازم نیست خیلی هم دانشمند باشی! و فقط لازم است به قول قدیمی ها پیشانی نوشت داشته باشی و می بینیم که منجی، خیلی وقتها نمی فهمد که یک منجی است، همانند "اسپایدر من" که علی رغم اینکه نمی فهمد، نمی خواهد منجی باشد ولی چون تقدیر او بوده این کار را می کند.
وی در خلال نمایش قسمتهایی از فیلم ارباب حلقه ها، با اشاره به الگوی اسطوره ای "جان رمبو" بیان کرد: در "فیلم آخرین خون" عملکرد "رمبو" از نگاه اسطوره ای درست به نظر می رسد و مورد تحسین واقع می شود چون طبق اصول اسطوره ای ساخته شده، از این رو هر جای دنیا که این فیلم به نمایش گذاشته شد، شخصیت آن مورد تحسین قرار گرفت .


برای جهانی کردن هر چیزی می توان از روایتهای اسطوره ای استفاده کرد    
وی در پاسخ به اینکه چرا استثنایی ترین افراد هم با دیدن این فیلم می توانند با رمبو هم زاد پنداری کنند، گفت: "رمبو" چون در قالب اسطوره ای بیان شده فهمیده می شود، همانگونه که در قالب انیمیشن هم شخصیت های تام و جری اینگونه هستند، چون بر اساس اسلوب اسطوره ای قوی ولی کودن، ضعیف ولی باهوش ساخته شدند، از این رو برای جهانی کردن هر چیزی می توان از روایتهای اسطوره ای استفاده کرد .
وی ناشناخته بودن زمان و مکان در داستان های اسطوره ای را یکی دیگر از مشخصه های آثار آخرالزمانی اسطوره ای عنوان کرد و افزود: زمان و مکان در داستان فیلم ارباب حلقه ها وجود دارد، اما این زمان و مکان با زمان و مکان ما متفاوت است .


زمان و مکان در فیلم های اسطوره ای نا مشخص است
مکان مورد نظر معمولاً برای ما قابل فهم نیست و زمان یک حرکت خطی ندارد بلکه، دارای یک نگاه سینوسی و دوری است به طوری که در این داستان  اسطوره ای می گویند هزاران سال پیش هفت حلقه درست شد و یکی از حلقه ها پیدا نشد و در یک دور تاریخی این حلقه یافت می شود و جریان ساز می شود و باز در یک دور دیگر تاریخی جریان دیگری اتفاق می افتد، در این داستان ها، نگاه دخانی وجود دارد که این نظر در اغلب اساطیر کهن دوره ای تعریف شده است، یعنی دوره زرین، سیمین و مفرغ .
طبق این نگاه با پایان یافتن دوره طلایی، بشر بوجود می آید و دوره پهلوانان ایجاد می شود و با پایان یافتن پهلوانان دوره مفرغ فرا می رسد که این دوره شروع دوران باستان است، لازم به ذکر است که این نوع نگاه در اساطیر ایران باستان هم بوده است، یعنی ابتدا جنگ انسان با دیو که با حضور رستم تبدیل به جنگ انسان با انسان می شود و پس از آن دوره باستان آغاز می شود.
مکان اسطوره ای هم عالم ماده نیست، بلکه عالم دخان و یا از آن بالاتر عالم برزخ است به تعبیری جغرافیای عالم اسطوره ای دایره هایی تو در تو است که در یک نقطه به هم متصل می شوند.
وی ایراد داشت: در فیلم های آخر الزمانی اسطوره ای اگر خط کشی خیر و شر نباشد، یک اثر اسطوره ای آخرالزمانی ایجاد نمی شود، از این رو فیلم ارباب حلقه ها می تواند یک نمونه تیپیک از آخرالزمان اسطوره ای باشد که اینگونه است.
نوع دیگر سینمای اسطوره ای هالیوود، سینمای اسطوره سوز است
 پژوهشگر سینما و رسانه با اشاره به نوع دیگر سینمای اسطوره ای با اشاره به سه گانه های مومیایی گفت: در این نوع فیلمها سعی در اسطوره سوزی می شود، آنگونه که در مومیایی یک و دو به اسطوره های باستانی تمدن مصر و در مومیایی سه به اسطوره کهن چین حمله می شود و سعی می کند در این مدل با تحقیر اسطوره های ملل، فرهنگ آمریکایی مطرح بشود.
وی با اشاره به فیلم "نارنیا" که یکی از پر فروش ترین فیلم های سال پس از 2000بوده، گفت: در سرزمین نارنیا چهار نوجوان انگلیسی آدمهای خوب و قهرمان این سرزمین دخانی هستند و گروهی از دزدان دریایی و حیوان و جن در آن وجود دارد که لشگر خیر و شر از نوع انسان و جن و حیوان شکل می گیرد، با توجه به اینکه اینگونه داستانها بیشترین اقبال را در سالهای اخیر داشته است، نشان می دهد که قسمتی از روح بشر متمایل به این بخش است و آن را می پسندد، برای همین آن را می سازند و با آن همزاد پنداری می کنند .
وی با اشاره به سه گانه های مومیایی در رابطه با حضور یک غربی در فضایی شرقی و اسرار آمیز گفت: حضور یک غربی در فضایی شرقی و اسرار آمیر، کلیشه ای است که بارها و بارها تکرار می شود ولی علی رغم تکرار آن برای غربی ها جذاب است و از آن خسته نمی شوند، زیرا شرق همیشه مرموز و نگاه شیطانی را القاء می کند به طوری که در مومیایی سه  فضای اساطیری از مصر به چین می رود و محور وقایع آخرالزمانی یک مومیایی چینی است و این یعنی همان نظریه "هانتینگتون"، بدان معنی که غرب هم با کنفسیوس نزاع دارد و هم با اسلام! http://www.kanoonandisheh.com/topnews/003943.php

گزارش «شبکه خبر دانشجو» از نشست بررسی فیلم های آخرالزمانی؛

شاه حسینی: توجه به مقطع زمانی موجود در فیلم های آخرالزمانی دینی اهمیت دارد

یک پژوهشگرسینما بامهم برشمردن عنصر زمان درفیلمهای آخرالزمانی گفت:توجه به مقطع زمانی موجوددرفیلمهای آخرالزمانی دینی اهمیت دارد.31 فروردین 1389

به گزارش خبرنگار فرهنگی «شبکه خبر دانشجو»، مجید شاه حسینی، پژوهشگر سینما و استاد دانشگاه عصر دیروز در جلسه بررسی فیلم های آخرالزمانی دینی در فرهنگسرای رسانه اظهار داشت: هر دینی اگر بخواهد به عنوان یک تفکر پویا میان پیروانش و در سطح عالم مطرح شود ناگزیر به معرفی یک آرمان شهر است.

وی در ادامه افزود: حتی اگر واژه ایدئولوژی را به جای دین به کار ببریم، حتی یک ایدئولوژی هم نیازمند یک آرمان شهر و مدینه فاضله است و در واقع یک ایدئولوژی می گوید هرچه قدر به دستورات من عمل کنید به فلان نقطه روشن از فرجام دنیوی خواهید رسید.

این استاد دانشگاه ادامه داد: به همین علت است که حتی کمومنیسم و لیبرال دموکراسی نیز مجبور به معرفی آرمان شهر می شوند، به عنوان مثال لیبرال دموکراسی مدینه فاضله های مختلفی را تعریف کرده است.

شاه حسینی تاکیید کرد: من در اینجا قصد دارم به شان فکری انسان و اینکه می گوید مثلا انتهای ایده و فکری که دارم به کجا خواهد رسید، بپردازم و طبعا ادیان نیز چنین فرجامی را در خود جای داده اند.

وی در ادامه با بیان این مطلب که پیروان ادیان مختلف از جمله آیین بودا و ادیان ابراهیمی هر کدام به نوعی فرجامی را در خود تعریف می کنند، گفت: نکته جالب آن است که همه این ادیان قبل از قیامت کبری از قیامتی صغری که در همین دنیا اتفاق می افتد، صحبت می کنند.

این پژوهشگر ادامه داد: در فرجام دنیا گویا قرار است فضای نتیجه گیری برای عالم پدید آید و در همین ادیان فصل نتیجه گیری برای عالم از هزار سال تا هزاران سال قید شده است.

شاه حسینی در ادامه با بیان این مطلب که عالم در زایمانی متولد شده و پس از آن در این دنیا شاهد فرجام توصیف شده توسط ادیان ابراهیمی هستیم، گفت: اگر از زایمان علم صحبت می کنیم به طبع هر زایمان دردی دارد و این درد مقدمه زایمان است پس می توان گفت این مسئله مقدمه این فیلم هاست.

وی تصریح کرد: این درد، انسان و عالم را مثل رحمی در بر گرفته است و هر دو دردی را تحمل می کنند تا به حیات دیگر برسند و بهشت زمینی برای دسته ای و دوزخ زمینی برای دسته و گروه دیگری محقق می شود و در این باره آیات و روایات بسیاری وجود دارد.

این پژوهشگر سینما در ادامه با اشاره به مستند 27 قسمتی «پایان دوران» که چند سال پیش از شبکه اول سیما نمایش داده شد، گفت: در این مستند به مسائلی از جمله رویکرد ادیان ابراهیمی به آخرالزمان و... اشاره می شود و برای آگاهی از این موضوع منبع خوبی است.

شاه حسینی افزود: باید توجه داشت فیلم هایی که آخر الزمان دینی را توصیف می کنند چه مقطع زمانی را پوشش می دهند و به عنوان مثال در برخی از این فیلم های آخرالزمانی از 10 تا 15 سال آینده، یا از قرن بعدی و یا حتی از یک هزاره پس از آن صحبت می شود.

وی تاکید کرد: برخی از این پیش گویی ها برد کوتاهی داشته اند مثلا گفته اند در پایان سال، آخرالزمان اتفاق می افتد اما با وجود رخ ندادن حادثه به دلیل آنکه نگاهی دینی پشت آن بوده است در میان مخاطبانشان چنین قلمداد می شود که مشیت خدا بر محقق شدن این امر نبوده است.

این استاد دانشگاه در ادامه با نمایش اجمالی فیلم «ویژن» محصول سال 2009 کشور آلمان که داستان قدیسه گمنام آلمانی به نام هیلدگارد است، گفت: داستان این فیلم در آخرین روز سال 999 میلادی است سالی که فردای آن جهان وارد سال 1000 میلادی می شود.

شاه حسینی اظهار داشت: در فیلم فوق کشیش ها در کلیسا مومنین و مردم را به توبه فرا می خوانند؛ چرا که معتقدند فردا جهانی نیست و صبحی وجود نخواهد داشت اما این میان وقتی همه عبادت کنندگان از فرط خستگی عبادت شب گذشته به خواب می روند صبح روز بعد دختر بچه ای از میان جمع اولین شخصی است که صبح را می بیند و بعد از او یک پسرچه، که این دختر بعدها همان قدیسه فیلم می شود.

وی در ادامه در خصوص شخصیت هیلدگارد گفت: نکته جالب در مورد این شخصیت آن است که او اولین کسی است که بطلان پیشگویی هایی که در مورد روز بعد شده بود را حس می کند اما وقتی فردا می شود او یک لحظه به خود شک راه نداده و با ایمان تر می شود و تا سر حد یک قدیسه پیش می رود که در این امر می توان تفاوت نگاه دینی و اسطوره ای را مشاهده کرد.

این پژوهشگر سینما در ادامه گفت: با توجه به اینکه مسیحیت بارها آخرالزمان را پیش بینی کرده است و با وجود اینکه پیش گویی هایش محقق نشده است اما دست بردار نبوده و پیش گویی هایی جهت گیر و مداوم تنها حس انتظار محور بودن را بیشتر از قبل میان مخاطبین تقویت کرده است.

شاه حسینی در ادامه با نمایش اجمالی فیلم «سیزدهمین روز» که سال گذشته در جشنواره کن اکران شده بود، گفت: داستان این فیلم در مورد کودکان دهکده فاطیما در پرتقال و دیدار آنها با بانویی است که از آینده به آنها خبر می دهد و یکی از این سه کودک همان مادر ترزا و قدیسه ای بود که چند سال پیش فوت کرد.

وی افزود: در این فیلم بانو از وقوع جنگ و بیماری در جهان به کوکان خبر می دهد و اینکه دو نفر از بچه ها زودتر از دیگری خواهند مرد و نفر سوم که بزرگترین بچه است موظف است تا این وقایع را برای بیدار شدن دیگران به آنها بگوید.

این استاد دانشگاه در ادامه با نمایش بخش هایی از یک مستند آخرالزمانی گفت: در چنین برنامه هایی هرکدام از وقایع بشر و اختراعات بشری به عنوان یکی از پیشگویی های محق شده آخرالزمانی قلمداد می شوند و وقتی انسان بدون پیش زمینه چنین مستندهایی را می بیند ابتدا تصور می کند که موضوع فیلم اقتصادی یا سیاسی است در حالی که قالب چنین مستندهایی فقط دین و مسائل مربوط به آن است.

شاه حسینی در پایان ضمن پاسخ به سوالات حضار از ادامه نشست ها با موضوع آخرالزمان در فرهنگسرای رسانه خبر داد.

لازم به ذکر است، برنامه فوق با مشارکت کانون اندیشه جوان برگزار شد. http://snn.ir/NewsContent.aspx?NewsID=139674 


نوشته شده در  دوشنبه 89/6/29ساعت  6:9 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

سینمای علمی- تخیلی به شدت خیال پرداز است

چهارمین جلسه از سلسله نشست های تحلیلی سینما و اندیشه با موضوع "آخرالزمان علمی- تخیلی در سینما" به همت کانون اندیشه جوان در فرهنگسرای رسانه برگزارشد. گزارش از: زینب صناعی 17 فروردین 1389

به گزارش خبرنگار کانون اندیشه جوان در این نشست دکتر "مجید شاه حسینی" پژوهشگر سینما گفت: در سینمای علمی- تخیلی برای بیننده دنیایی عرضه می شود که به شدت خیال پرداز است.


وی با اشاره به اینکه این نوع فیلم ها به تونل زمان علاقمندند، اظهار داشت: فیلم های علمی- تخیلی مدلی از فیلم های علمی است که ظاهر علمی و باطنی خیال پردازانه دارد که در سایه علم رخ می دهد و در بسیاری از فیلم ها در مدلی از همزاد پنداری این حس برای مخاطب سینما جدی تر می شود.
این استاد دانشگاه افزود: در فیلم هایی مانند آواتار که بیننده خود را در وقایع فیلم احساس می کند نقش بیشتری بر مخاطب می گذارد و از این نظر سینمای علمی – تخیلی جایگاه ویژه ای دارد.

*تخیلی یا علمی؟

شاه حسینی با اشاره به اینکه این نوع فیلم های آخرالزمانی به هیچ عنوان با اصول علمی تطابق ندارد اضافه کرد: این موضوع را می توان در فیلمی مانند "سوپرمن" دید که از آغاز قرن 20 توسط یک نویسنده خلق و کاراکتر سوپرمن مطرح می شود که هم اکنون نیز ادامه دارد.
این پژوهشگر سینما عنوان کرد: مشکلی که در کشور ما وجود دارد این است که از سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی گروهی تصور می کردند که این فیلم ها علمی است در حالیکه این قبیل فیلم ها تخیلی است.
وی ادامه داد: فیلم های علمی- تخیلی مدلی از فیلم های خیال پردازانه است که ذهنیات آرمان گرایانه افراد را که هیچ وقت تحقق نمی یابد، روی پرده سینما می بینند.
این استاد دانشگاه در تعریف دیگری از فیلم های علمی- تخیلی اظهارکرد: این فیلم ها مدلی از فیلم های آخرالزمانی است که پرو بال خیال به شدت در آن گسترده است و خیال مخاطب است که فیلم را تفسیر می کند.

*فیلم های تخیلی پاسخگوی هیچ مناسباتی نیست

شاه حسینی با اشاره به اینکه فیلم های آخرالزمان باید دارای تکنولوژی که محصول علم است، باشد بیان داشت: این فیلم ها هیچ قیدی ندارند و دارای بیشترین فروش، بیشترین اقبال و بدون مناسبات سیاسی، اجتماعی و علمی هستند و تنها مناسبات آزاد خیال انسان در آن نقش دارد.
این پژوهشگر سینما تصریح کرد: در فیلم های علمی- تخیلی امکان وقوع هر چیزی مانند انسان های فضایی، ربات های هوشمند و موجوداتی که از زیر خاک درمی آیند و به بشر حمله می کنند، وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه این قبیل فیلم ها به هیچ چیز پاسخگو نیست عنوان کرد: فیلم های علمی – تخیلی بار سیاسی ندارد و دارای قید و بندی نیست و سعی می کند تا با خیال پردازی خود را از پاسخگویی به تمام مناسبات بیرونی رها کند.
این استاد دانشگاه گفت: اگر این فیلم ها اراده کنند که پیام سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داشته باشند، می توانند زیرا این ظرفیت را دارند.
شاه حسینی با اشاره به فیلم "سفر به کره ماه" که از ابتدای تاریخ سینما آغاز شد، اظهار داشت: در این مدل از فیلم های آخرالزمانی که از جنس علمی- تخیلی هستند، می توان هر پیامی را منتقل کرد و هیچ محدودیتی وجود ندارد.

*استقلال سینمای دینی از سینمای اسطوره ای

این پژوهشگر سینما تصاویر رایج در این فیلم ها را همچون تونل زمان دانست و تصریح کرد: تونل زمان دنیای گذشته را به حال مربوط می کند و دامنه زمانی ممکن است از چند هزار سال قبل تا سال 2012 که هنوز نیامده باشد و از پتانسیل زمان این گونه بهره می برد.
وی با اشاره به اینکه شخصیت های رایج در فیلم های علمی- تخیلی معمولاً گروهی از انسان ها هستند که با ده ها همزاد خود در دنیای هزاران سال بعد زندگی می کنند، گفت: ممکن است موجوداتی باشند که از کهکشان ها، دخان و برزخ آمده اند و یا ربات هایی باشند که توسط انسان تولید شدند اما نسل های دیگری از ربات ها به وسیله خودشان به وجود آمده باشند و یا حیوانات عجیب الخلقه باشند.


این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه برخی به اشتباه سینمای اسطوره ای را مانند سینمای دینی می دانند، افزود: سینمای دینی و فیلم های آخرالزمان دینی مقوله ای کاملاً مستقل از سینمای اسطوره ای است.
شاه حسینی فیلم "ادیسه 2001" را یکی دیگر از فیلم های آخرالزمانی علمی– تخیلی دانست و عنوان کرد: این فیلم از دوره نسناس ها آغاز می شود و جنگ هایی که آنان با یکدیگر داشتند که فیلمی کاملاً فلسفی و عمیق در حوزه سینماست و گفته اند، آقای کوبریک کارگردان این فیلم 6 سال فیزیک خواند تا بتواند ظاهر علمی را رعایت کند که البته بیشتر تخیلی است.
سپس قسمت هایی از فیلم عنصر پنجم و بیگانه پخش شد که دکتر شاه حسینی توضیحاتی در هنگام پخش آن ذکر کردند.

*بیگانه ای در درون آدمی

این پژوهشگر سینما با اشاره به اینکه در فیلم "برخورد نزدیک از نوع سوم" انسان ها با موجودات فضایی ارتباط دارند ادامه داد: در فیلم "بیگانه" نیز که در سال 1979 ساخته شد موجوداتی از اعماق تاریخ با انسانی در آینده می روند و در آنجا چالشی میان آنها و انسان مدرن رخ می دهد که مرگبار می شود و در حقیقت موجودی در مغز رخنه می کند و در دل جایگزین شده و سرانجام بیگانه ای می شود که از درون دل آدمی به دنیا می آید.
وی بیان داشت: در فیلم بیگانه انسان مدرن مورد هجمه قرار می گیرد و برایش شرایط آخرالزمانی پدید می آید.
این استاد دانشگاه فیلم های "آواتار"، "دونده بر لب تیغ"، "گلادیاتور" و "سقوط شاهین سیاه" را از دیگر فیلم های علمی- تخیلی برشمرد و اضافه کرد: فیلم های "عنصر پنجم" و "جنگ ستارگان" با رویکردی آخرالزمانی ساخته شده است و در مجموع خیر و شر یکی از محورهای ثابت آن است.
شاه حسینی فیلم عنصر پنجم را الگوی سال 2012 دانست و گفت: در این فیلم خطری که سال قبل پیشگویی شده است در آینده محقق می شود، ساختار فیلم کاملاً طنز است که بیننده در نهایت متوجه می شود که عنصر پنجم عشق است.
وی تصریح کرد: در فیلم بیگانه نیز بشقاب پرنده هایی هستند که بدون آنکه دیده شوند روی شهرها می افتند و فناوری های کیهانی که دارند از فناوری های انسان ها پیشرفته تر است.
این پژوهشگر سینما تأکید کرد: مهمترین و سخت ترین مرحله فیلم های آخرالزمانی مرحله گره افکنی است که در آغاز فیلم شکل می گیرد و کار غیرممکن را برای بیننده ممکن می کند.

*قهرمانی آمریکایی ها به نمایندگی از بشریت!

این استاد دانشگاه عنوان کرد: در فیلم بیگانه همه خوبی ها در رئیس جمهور آمریکا نشان داده می شود و نهایتاً یک قهرمان ملی معرفی می شود که علم دوست، خانواده دوست و خلبان است.
شاه حسینی گفت: معمولاً در این فیلم ها آمریکایی ها به نمایندگی از تمام بشریت قهرمان می شوند و این فیلم ها سفارشی تر از فیلم هایی نظیر "دکتراستنج لاو" هستند زیرا در آن فیلم رئیس جمهور آمریکا یک انسان ابله و احمق است اما در فیلم بیگانه یک قهرمان می شود که به پروپاگاندا نزدیک تر است.
وی ادامه داد: اگر یک فیلم گره افکنی اولیه اش درست نباشد بسیار خنده دار و بیهوده می شود و در فیلم عنصر پنجم و اکثر فیلم های علمی – تخیلی به مشرق زمین نگاه منفی و تحقیر آمیزی وجود دارد.
این پژوهشگر سینما یادآور شد: در فیلم عنصر پنجم فاجعه آخرالزمانی با دین حل نمی شود و نشان می دهند که کلیسا و دین نمی توانند به داد بشریت برسند. شاه حسینی افزود: در این فیلم هر جا می بینند ضریب باور پذیری فیلم در حال کاهش است، آن را با طنز جبران می کنند به طوری که بیننده اقناع می شود. http://www.kanoonandisheh.com/topnews/003867.php


نوشته شده در  دوشنبه 89/6/29ساعت  6:2 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

موضوع "آخرالزمان" بحث روز دنیای غرب است  

سومین جلسه از سلسله نشست های تحلیلی سینما و اندیشه با موضوع "آخرالزمان تکنولوژیک در سینما" به همت کانون اندیشه جوان و با همکاری فرهنگسرای رسانه برگزارشد.گزارش از: زینب صناعی 25 اسفند88

به گزارش خبرنگار کانون اندیشه جوان در این نشست دکتر "مجید شاه حسینی" پژوهشگر سینما گفت: موضوع آخرالزمان بحث روز دنیای غرب است و آخرالزمان تعریفش پایان دنیا نیست بلکه فصل نتیجه گیری دنیا است.وی اظهار کرد: درهیچ یک از فیلم ها نباید ضرورتاً به آخرالزمان اشاره کند و تنها کافیست به فصل آخرالزمان بپردازد.


این استاد دانشگاه افزود: فیلم فارنهایت 451 یکی از اتفاقات نادر در حوزه ادبیات آخرالزمانی غرب است از این جهت که 60 سال از نگارش آن می گذرد و یک انسان متفکر پیدا می شود که تکنولوژی را زیر سئوال می برد.شاه حسینی اضافه کرد: سال ها بشر پیشرفت کرد، تا بتواند مفاهیم انتزاعی را در قالب خط بیان کند و اگر توجه کنیم معجزات انبیا پیشین مانند تبدیل عصا به اژدها و زنده کردن مردگان همه از پی تصویر است؛ اما هنگامی که عقل بشر کامل می شود، معجزه پیامبر قرآن کریم از جنس عقل و شعور می شود.

*علاقه بشر به فیلم های کوتاه

این پژوهشگر سینما تصریح کرد: سینما، تلویزیون و تصویر، بشر را احاطه کرد تا حدی که بشر از علائم گرافیکی به جای خط استفاده کرد یعنی در اوج مدرنیته، بشر به دنیای باستان برگشت و از خط به تصویر تغییر جهت داد.وی عنوان کرد: زمانی بشر احساس کرد که از فیلم های سینمایی لذت می برد اما کم کم حوصله اش سر رفت به طوریکه در حال حاضر در دنیا جشنواره فیلم های کوتاه یک یا دو دقیقه ای برگزار می شود.این استاد دانشگاه ادامه داد: در فیلم های آخرالزمانی انسان درگیر فضای سایبر است و تنها به این دنیا محدود شده است و دیستوپیا ویران شهریست که در انتظار ماست که اکثر فیلم های مطرح تاریخ سینما معمولاً فیلم های ویران شهر را در ادامه زندگی بشر نشان می دهند.
شاه حسینی فیلم های مترو پلیس، عصر جدید چارلی چاپلین که در آن انسان گرفتار تکنولوژی شده است و فیلم های برزیل، 12 میمون و ماتریکس را از جمله فیلم های آخرالزمانی دانست و گفت: در این فیلم ها اشاره می کند که فرجام بشر چیست و چه ویران شهری انتظار بشر را می کشد.وی بیان کرد: از کارهای مشهور دوره سینمای کلاسیک، بیسکویت سبز است و دنیایی است که از جنازه انسان ها بیسکویت سبز می سازند.

*غلبه عشق بر تکنولوژی

این پژوهشگر سینما با اشاره به اینکه مغرب زمین بی میل نبوده است که چنین فیلم هایی را بسازد اضافه کرد: فیلم دونده بر لبه تیغ، دنیایی است که نشان می دهد ربات های هوشمند جای انسان ها را گرفته اند و انسان باید با آنها مقابله کند.  وی اظهار کرد: اکثر فیلم سازان مطرح دوست داشتند این فردای نا متوازن را نشان دهند و می بینید که در فیلم عنصر پنجم در آخرالزمان تکنولوژی قدرت زیادی پیدا نمی کند و عشق به عنوان عنصر پنجم به داد بشر می رسد.شاه حسینی تصریح می کند: انسانی که تصویری می شود، در عقلانیت خودش به بلاهت و نادانی دوره کودکی رجوع می کند و دنیایی را می سازد که دوزخ است.این استاد دانشگاه عنوان کرد: در فیلم دکتر استنج لاو، کودکانی هستند که با سرنوشت بشر بازی می کنند و معلوم نیست که از اعمال آنان باید گریست یا خندید.وی ادامه می دهد: در این فیلم همه چیز در طنز موحوشی فرو رفته است و بشر دارد در زیر چرخ های تکنولوژی خرد می شود. این پژوهشگر سینما یادآور می شود: فیلم عصر جدید چارلی چاپلین نیز با جنگ جهانی آغاز می شود و افرادی هستند که باید توپ شلیک کنند و در اینگونه فیلم ها رد پایی از فلسفه و دین وجود ندارد.
شاه حسینی بیان می کند: اگر با دقت نگاه کنیم کلیساهای قرن 9 و 10 میلادی با کلیساهای قرن 17 بسیار متفاوت است که در کلیساهای قرن های گذشته تمام مقدسین را به صورت بشری در خاک نقاشی می کنند اما در قرون 17 و 18، بشر در برابر جهان بینی تصویری قرارگرفته که خدا و مریم مقدس را به تصویر می کشند. وی با اشاره به جهان بینی تصویری انسان افزود: نقاشی معروف داوینچی را که دو انگشت روی هم قرارگرفته است را ارتباط انسان با خدا می دانند.


سپس فیلم دکتر استنج لاو پخش شد و دکتر شاه حسینی توضیحاتی حین آن ذکر کردند.

*طنز تلخ فیلم دکتر استنج لاو

وی گفت: هنگامی که در دوره سینمای رنگی، فیلم خود را سیاه و سفید می سازیم یعنی حرفی برای گفتن داریم.این پژوهشگر سینما تصریح کرد: ترکیب حروف، آهنگ و نام فیلم، بیننده را در اینکه فیلم طنز است یا نه مردد می کند.وی بیان کرد: اسپین دیکنز در تمام فیلم های قبلی اش نقش یک گاو چران را بازی کرده است که در این فیلم نیز مانند یک گاو چران نشسته بر بمب کشته می شود.شاه حسینی ادامه داد: در این فیلم نشان می دهد بشری را که کنترلش را به تکنولوژی مرگبار سپرده است و دارد می خوابد و اینکه یک ماشین با بشر گفتگو می کند و ماشین کد نابودی بشر را مخابره می کند.این استاد دانشگاه اضافه کرد: در بخشی از فیلم که در پایگاه اتمی است تابلویی قرار دارد که چندین بار از زوایای مختلف آن را نشان می دهد و روی آن نوشته شده است "صلح تخصص ماست" و تاکید دارد که این تناقض را به رخ بکشد و نشان از کابویی هایی دارد که دارند با سرنوشت دنیا شوخی می کنند.

*دنیا، دنیای جنگ است

وی گفت: انسان آخرین اختیاراتش را به دست ماشین می دهد و کاملاً تقابلی از دیسیپریم یک فرد انگلیسی با روحیه لات گونه یک آمریکایی است و گفتمانی است که دنیا در حال نابودی است و این افراد در تعاملات کابویی خود در حال کشتن وقت هستند.این پژوهشگر سینما عنوان کرد: در این فیلم نشان می دهد که دنیا دنیای جنگ است و به جنگ های لائوس، ویتنام و مکزیکوسیتی اشاره می کند.وی تصریح کرد: حتی ژنرال ها نیز در فیلم مجری نیستند و ماشین ها به نیابت از بشر تصمیم می گیرند و هر چه فیلم جلوتر می رود این کلید واژه پررنگ تر می شود.
شاه حسینی بیان کرد: هر چه می گذرد مدل چهره ها غیرانسانی تر و آدم ها ربات تر می شوند.این استاد دانشگاه اضافه کرد: در بخشی از فیلم رئیس جمهور آمریکا می گوید شما حق ندارید اینجا جنگ کنید، اینجا اتاق جنگ است و نشان می دهد دنیا هر لحظه در حال نابودی است و این افراد با حرف های بیهوده وقت را تلف می کنند.وی ادامه داد: یک فیلم ساز با تجربه ارزش های بیننده را به تصویر می کشد که این مسئله در فیلم دکتر استنج لاو با مفهوم آخرالزمانی نیز به چشم می خورد. شاه حسینی گفت: در این فیلم نشان می دهد که بشر از انسانیتش فاصله گرفته و همه اراده خود را به دست ربات ها سپرده است و حکایت اعتیاد بشر به تکنولوژی مانند قصه داستان مولوی در شعر، من مستسقی ام آبم کشد – گرچه می دانم که آبم می کشد، است. http://www.kanoonandisheh.com/report/003851.php


نوشته شده در  دوشنبه 89/6/29ساعت  6:0 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

معرفی نشست های سکانس آخر

بررسی روایت های آخر الزمان تحت عنوان سکانس آخر نام سلسله نشست های پژوهشی در حوزه سینما و آپو کالیپ تیک (فرجام نگری) است که با حضور دکتر مجید شاه حسینی، مدرس سینما و پژوهشگر حوزه رسانه در فرهنگ سرای رسانه به صورت دوره ای برگزار می شود. 

آشنایی اجمالی با استاد مجید شاه حسینی

مجید شاه حسینی، مدرس کلاس های بررسی روایت های آخر الزمان، نویسنده و کارگردان فیلم سرزمین موعود و ققنوس و برنده بهترین کتاب خاطرات جنگ با عنوان آتش بر روی برف شده است. وی اکنون علاوه بر تدریس در دانشگاه و مراکز متعدد سینمایی، به عنوان مدیر عامل بنیاد فارابی در حوزه رسانه فعالیت دارد. از دیگر سمت های دکتر شاه حسینی میتوان به عضویت در انجمن سینمای جوان، مدیریت فرهنگ و معارف شبکه ? سیما، مدیریت محتوایی برنامه سینما 1، شبکه ? سیما و عضویت در هیئت مدیره موسسه رسانه های تصویری اشاره داشت. گفتنی است کارگاه بررسی روایت های آخرالزمان، دوشنبه هر هفته، ساعت ??الی ?? در تالار آفتاب فرهنگ سرای رسانه برگزار می شود. علاقه مندان می توانند با تماس با روابط عمومی فرهنگ سرا در این کلاس ها ثبت نام یا مشروح بررسی هفتگی این کارگاه را هر هفته در خبرگزاری آینده روشن مطالعه و دنبال کنند.

گزارش نشست اول در سایت کانون اندیشه جوان:

اولین سکانس از سکانس آخر     گزارش از :محمد اکبری

با حضور دکتر شاه حسینی اولین نشست تحلیلی روایت های آخر الزمانی در سینما با حضور علاقمندان به این موضوع در فرهنگسرای رسانه برگزار شد.
 به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی کانون اندیشه جوان مجید شاه حسینی در این نشست که با همت کانون اندیشه جوان دوشنبه هرهفته در فرهنگسرای رسانه برگزار می شود اظهار داشت:در این نشست ها ما به روایت های آخر الزمانی در سینما می پردازیم از این رو لازم است در ابتدا تعریفی از سینما برای خود داشته باشیم.


وی با بیان اینکه تاکنون تعریفهای بسیاری در رابطه با معنی سینما صورت گرفته است افزود: به عقیده من سینما یعنی "وهم، مخیل، مصور، متحرک، فناورانه" یعنی وهمی که به مرحله خیال در می آید و به فاز تصویر وارد می شود و این وهم از جنس تصویر متحرک است و ثابت نیست و این متحرک هم از جنس فناوری است.
به هر حال در دنیای امروز برای سینما ابعاد مختلفی از جمله هنری، صنعتی، تجاری، قائل هستند و چه بسا سینما را همین ابعاد بدانند ولی چیزی که برای ما اهمیت دارد و ما به آن بعد سینما می پردازیم بعد رسانه ای سینما است و به عقیده ما مهمترین وجه سینما وجه رسانه ای آن است، چون این وجه است که به انسان باور می دهد.
اما روایت های آخر الزمانی چیست؟
 شاه حسینی در ادامه گفت اما روایت های آخر الزمانی چیست؟ ما وقتی سینمای دهه هفتاد غرب را می بینیم حرفی در این مورد شنیده نمی شود ولی در سال 1969 موج جدیدی ایجاد می شود، با عنوان رویکرد" تحلیلی اسطوره ای در سینمای فرجام نگر"و این رویکرد با ساخت فیلم "فرزند رز مری" اثر پولانسکی آغاز شد .
داستان این فیلم موضوع عجیبی بود که در آن زمان منجر به این شد تا نگاه غربی معطوف به افق "آپو کالیپ تیک" یعنی فرجام نگری بشود، در این فیلم به مادری که بچه ای را حمل می کند می گویند که فرزندی که در شکم داری شیطان و یا "آنتی کریس" است و روند داستانی فیلم  که به تولد نوزاد ختم می شود به گونه ای ادامه می آید که، مادر و بیننده به این باور می رسد که بچه متولد شده همان شیطان است و این در حالی است که بیننده در آخر نمی تواند فرزند به دنیا آمده را ببیند و فقط از این موضوع مطلع می شود که فرزند مورد نظر به دنیا آمده!.
روایت های آخر الزمانی در ادامه راه آغازین خود   
مدرس و پژوهشگر حوزه سینما و رسانه گفت: به تدریج در ادامه دهه هفتاد موجی از کتاب ها و فیلم های آخر الزمانی وارد بازار شدند و نگاه مردم به افق هایی بازگشت که، تا پیش از آن وجود نداشت. البته در دهه هفتاد چند گام دیگر برداشته شد و در نتیجه، فیلم فرزند رزمری که نهایتاً پخش آن موجب کشتن همسر پولانسکی توسط گروههای شیطان پرستی به خاطر انتقام از وی برای ساخت این اثر شد، فیلم هایی چون جن گیر ها و طالع نحس ساخته شد و تدریجاً فضایی شکل گرفت که این فضا در تاریخ غرب بی سابقه بود و کابوس های جدیدی در جامعه به وجود آمد که افکار عمومی مردم آمریکا و غرب را به هم ریخت و با همان رویکرد بود که سرانجام کار، به ساخت  و فروش بالا آثاری چون، آواتار و 2012 ادامه می یابد.
وی خاطر نشان کرد : امروز آنقدر ذائقه جامعه به سمت سینمای فرجام نگر سوق داده شده است که بعضاً دلمان برای تماشاکردن فیلم های گذشته تنگ می شود.


جن گیر آغازی برای نبرد خیر و شر آخرالزمانی در سینما!
شاه حسینی در ادامه تحلیل خود نسبت به روایت های آخر الزمانی، "جن گیر" را به عنوان اولین اثری عنوان کرد که به طور خاص بیننده را درگیر داستان نبرد انسان و شیطان در آخر الزمان می کند و بیان داشت: آغاز این فیلم از نینوای عراق با یافته شدن طلسم آزاد شده شیطانی آغاز می شود و این سرآغاز جنگ میان خیر و شر است البته این نکته هم جالب توجه است که  چند ماه قبل از حمله آمریکا به عراق نیز از نسخه جدید این فیلم رونمایی شد و جن گیر جدید به پرده های نمایش بازگشت و ذهن آمریکایی و غربی، آماده حمله به عراق شد و شاید پخش فیلم در آن زمان برای ساختن این باور ضروری بود.که به مردم آمریکا بفهماند که اگر به خانه دشمن حمله نکنیم او را در خانه خود خواهیم یافت، به گونه ای که در فیلم جن گیر روح شیطانی  اینگونه عمل کرد.
نکته دیگری که فیلم جن گیر را دارای اهمیت می کند آن است که این فیلم قابلیت اقنائی بالایی دارد، به طوری که اگر این فیلم را به تمامی پزشکان و  متخصصین روانشناسی و روانکاوی نشان دهید متوجه می شود که اتفاق به وجود آمده در فیلم طبق ادعاهای پزشکان مورد اشاره در داستان درمان طبی ندارد و هرچه هست موضوعی غیر طبیعی و خارج از دانش پزشکی است، از این رو فیلم می تواند هر مخاطبی را قانع کند که خطری وجود دارد.
 در سینمای فرجام نگر مرز میان شیطان و دین نزدیک به هم است
 دکتر شاه حسینی در ادامه این نشست با بیان اینکه در اغلب آثار سینمای فرجام نگر مرز میان شیطان و مذهب بسیار نزدیک به هم ترسیم می شود گفت: در اغلب صحنه های برخی از این آثار شاهد هستیم که خانه ها و معماری فضاهایی که اتفاق در آنجا رخ می دهد معماری باروک و کلیسایی است و فضای فیلم به گونه ای سنتی است، این بدان خاطر است که از نظر آنها شیطان همان فرشته های متمرد است و این یعنی اینکه او با  یک لغزش به یک دیو تبدیل شده از این رو در فیلم فضای شیطانی کلیسایی است, نماد شیطان صلیب وارونه است کتاب شیطان پرستی انجیل نام دارد و زبان شیطان لاتین یعنی به زبان انجیل مسیح است .
وی افزود: شاید به خاطر همین نزدیکی ها باشد که امروز در جامعه مسیحی حتی کاردینال شیطان پرست هم دیده می شود چون مرز بین شیطان خیلی باریک وشبیه به هم ترسیم شده است.
رسانه می تواند در زمانی باوری بسازد تا در زمان دیگر باوری از بین برود
وی همچنین یادآور شد به طور کلی باید توجه داشت رسانه در تلقین دادن روایات آخرالزمان نگر بسیار موثر عمل کرده است چرا که این توانایی را دارد که تا در تاریخ و مکانی، پیام را به مخاطبش القاء کند و یا به زبان ساده تر می تواند در زمانی باوری را خلق کند تا در زمان دیگر باوری را از بین ببرد.
و در این زمینه علاوه بر رویکرد دینی به مقوله فرجام نگرانه، رویکردهای به تصویر کشیده شده ای چون آخر الزمان های طبیعی، مانند  20012.و آخر الزمان های تکنولوژیکی که در آن مصنوع صانع خود را از بین می برد مانند فیلم های فرانکن اشتاینی، دیده می شود.
البته سینمای غرب برای القاء پیام خود پا را از این هم فراتر گذاشته و برای القاء روایت آخر الزمانی خود به تازگی از سینمای سه بعدی استفاده می کند که در آن مخاطب خود را در میان صحنه قرار می دهد و نمی داند که آن چیزی که در آن قرار گرفته درست بوده است یا همان چیزی که اکنون در آن قرار دارد.
 هدف آن است نوجوانان  روایت های آخرالزمانی را آنگونه که سینما می گوید بشناسد
شاه حسینی در پایان نشست اول "سکانس آخر" گفت : به طور کلی هدف غرب از بیان اینگونه روایت سینما همین است که نوجوانان همه وقایع را آنگونه که سینما می خواهد منتظر باشند و آنگونه که ترسیم می شود بپندارند و امروز متأسفانه شاهد هستیم که حتی در کشور مان اعتقاد برخی نوجوان ها نسبت به مسائلی چون آخر الزمان، معاد و شیطان برگرفته از این روایت های بیان شده از سوی سینمای غرب است.
گفتنی است سلسله نشست های روایت های  آخر الزمانی با عنوان سکانس آخر دوشنبه هر هفته از  ساعت 15 تا 18 در فرهنگ سرای رسانه برگزار می شود. http://www.kanoonandisheh.com/topnews/003647.php

 

گزارش خبرگزاری برنا از نشست اول را در آن خبرگزاری بخوانید:‏ http://www.bornanews.ir/vdcc1pqs.2bqpo8laa2.txt

 

گزارش نشست دوم:

فیلم «آخرالزمان» در «سکانس آخر» نقد و بررسی می‌شود

گروه هنر:فیلم سینمایی«آخرالزمان» دهم اسفند88 باحضور مجید شاه‌حسینی دردومین نشست«سکانس آخر»تحلیل می‌شود.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، کانون اندیشه جوان با همکاری فرهنگسرای رسانه اقدام به برگزاری سلسله نشست‌هایی با عنوان «سکانس آخر» کرده است که در آن به نمایش تحلیلی روایت‌های آخرالزمانی سینما پرداخته خواهد شد. دومین دوره از سلسله نشست‌های تحلیلی «سینما و اندیشه» با حضور «مجید شاه‌حسینی» نویسنده و کارگردان برگزار می‌شود. این برنامه که امروز دومین جلسه آن برگزار می‌شود، به همت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و با همکاری کانون اندیشه جوان ترتیب داده شده است. در این جلسه که راس ساعت 15 در فرهنگسرای رسانه برگزار می‌شود، فیلم سینمایی «آخرالزمان» محصول 2009 هالیوود نمایش داده خواهد شد و پس از آن با حضور شاه‌حسینی این فیلم مورد نقد، بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت. یادآوری می‌شود، هفته گذشته و در اولین جلسه برگزاری این نشست، فیلم «جن‌گیر» با رویکرد تحلیل روایت‌های آخرالزمانی سینما مورد بررسی قرار گرفته بود.

 موضوع «سکانس آخر»:

فیلم سینمایی «آخرالزمان» محصول 2009 هالیوود نمایش داده خواهد شد و پس از آن با حضور شاه‌حسینی این فیلم مورد نقد، بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت.

در نشست هفته گذشته، شاه حسینی، مدیر سابق بنیاد سینمایی فارابی در تحلیل نسبت به روایت‌های آخرالزمانی، «جن‌گیر» را به عنوان اولین اثری عنوان می‌کند که به طور خاص بیننده را درگیر داستان نبرد انسان و شیطان در آخر الزمان می‌کند. وی تاکید کرد: آغاز این فیلم از نینوای عراق با یافته شدن طلسم آزاد شده شیطانی آغاز می‌شود و این سرآغاز جنگ میان خیر و شر است. نکته جالب توجه این است که چند ماه قبل از حمله آمریکا به عراق نیز از نسخه جدید این فیلم رونمایی شد و «جن‌گیر» جدید به پرده‌های نمایش بازگشت و ذهن آمریکایی و غربی، آماده حمله به عراق شد.  شاه‌حسینی تصریح کرد: به طور کلی هدف غرب از بیان اینگونه روایت سینما این است که نوجوانان همه وقایع را آنگونه که سینما می‌خواهد و ترسیم می‌کند، بپندارند و امروز متأسفانه شاهد هستیم که حتی در کشورمان اعتقاد برخی نوجوان‌ها نسبت به مسائلی مانند آخرالزمان، معاد و شیطان برگرفته از این روایت‌های بیان شده از سوی سینمای غرب است. یکی از مهمترین اهداف این نشست‌ها، ایجاد شناخت و تفکر صحیح و اصولی در این عرصه است که این هدف در دومین جلسه این نشست امروز پی گرفته خواهد شد. http://www.iqna.ir/fa/news_detail.php?ProdID=546086


نوشته شده در  دوشنبه 89/6/29ساعت  5:56 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سواد رسانه ای درحوزه:تحلیل و برررسی شبکه های اجتماعی و موبایل
معرفی تفصیلی کتاب «اسطوره های صهیونیستی در سینما»
نقد وبررسی چند فیلم ایرانی جدید توسط سعید مستغاثی
نقد وبررسی ابعادشخصیت مرد درسینمای ایران/بررسی\تسویه حساب\
نقد و بررسی انیمیشن ظهور نگهبانان/ rise of guardian
مروری بر فیلم های بازگوکننده جنایات صهیونیسم غاصب درفلسطین اشغال
حقیقتاچرارسانه های آمریکایی نسبت به ایران،اینقدر کینه جو هستند؟!
هالیوودوبازنمایی محرف تاریخ واندیشمندان ایرانی-نقدفیلم پزشک
بررسی سینمای اسراییل[غاصب]:شرق،غرب وسیاست بازنمایی
آشنایی با الکس جونز اندیشمند و منتقد ومستندساز آمریکایی...
[عناوین آرشیوشده]