بسیاری از منتقدان فیلم بی مصرف ها (the expendables) ساخته سیلوستر استالونه و محصول کمپانی ملینیوم به تهیه کنندگی جان تامسون و کوین کینگ را یک فیلم معمولی، فاقد خلاقیت و تکراری در ژانر حادثه نامیدند و به سادگی از کنار آن گذشتند. اما بی مصرف ها که استالونه را در مقام نویسنده هم به خود می بیند، جدای استفاده از کلیشه های رایج در سینمای هالیوود، چند ویژگی بارز داشت.
اولا این فیلم در گیشه نسبتاً خوب عمل کرد و افتتاحیه 14 میلیون دلاری فیلم هم، موید همین نکته است. هر چند این موضوع در کل برای فیلمی که با اهداف سرگرم کنندگی و جذب مخاطب ساخته می شود، بعید به نظر نمی رسد. سینمای هالیوود مدتها بود که از جریان های سطحی در این ژانر (اکشن) دور شده بود و از ترفندهای دیگری نظیر پیچش و چند لایه گی در داستان و سناریو، استفاده از عناصر خلاقانه در تصویربرداری و جلوه های ویژه یا وارد شدن در حوزه های ممنوعه و شکستن خط قرمزها و امثال آن برای جذب مخاطب استفاده می کرد. اما بی مصرف ها نشان داد که در بستر جامعه سرگردان امروز جا برای خلق رمبوهای توخالی وجود دارد و این گونه خیال پردازی های پوپولیستی با وجود نخ نما شدن هنوز از آب و تاب نیفتاده است.
نکته بعد، تجمیع تمام ستاره های جدید و بعضاً فرسوده و بازنشسته سینمای اکشن در کنار هم، حتی برای چندنما می باشد که به نوعی آشکار می کند کفگیر به ته دیگ خورده است و این گونه فیلم ها هر چند پر از المان های عوام پسندانه هم باشند، نیاز به یک شوک برای تکان دادن گیشه دارند. خودتان می توانید تصور کنید اگر این فیلم مجمع الجزایری از بازیگران اکشن مثل جیسون استتهم، جت لی، میکی رورک، استیو آستین، بروس ویلیس و آرنولد شوارتزینگر و... نبود و بر فرض مثال فقط استالونه را در نقش اصلی فیلم به خود می دید؛ در گیشه چه بلایی بر سرش می آمد!
و اما دست آخر مساله ای که برای ما با اهمیت جلوه می کند و باعث می شود هم چون خیل منتقدان آمریکایی و اروپایی بی ملاحظه از کنار این فیلم و فیلم هایی از این دست رد نشویم، همانا تاثیری است که این گونه فیلم ها در افکارعمومی و به ویژه نزد جوانان خواهد گذاشت. عمده تاثیرگذاری این فیلم ها به دلیل هزینه های سرسام آور و حمایت و تبلیغ رسانه های ایالات متحده می باشد، و تاثیرپذیری مردم دنیا هم، به دلیل خلأ و ضعف سیستم حاکم و فقر مدیریت فرهنگی در جوامع جنوبی است. و شوم ترین پیامد آن هم می تواند ایماژی باشد که از اسلام در نزد سایر ملتها رسم می شود که در نهایت به واپس گرایی و انحطاط فرهنگی و دینی جوامع اسلامی می انجامد. برای نمونه در ابتدای همین فیلم شاهد هستیم عده ای تروریست که به زبان عربی صحبت می کنند قصد کشتن گروگان ها و تخریب اموال عمومی را دارند که با حضور این منجیان جان بشر(!) همه آنان کشته می شوند. (جالب آن که تنها کسی که تروریستها در فیلم صدایش می کنند و دنبال او می روند، نامش روح الله است!) مشابه چنین صحنه ای در فیلم قفسه رنج هم دیده می شد.
این فیلم و نظایر آن، که در بک گراند خود مسائل سیاسی و اجتماعی مرتبط با دنیای امروز را با زبانی خاص و کانالیزه مطرح می کنند، نمایانگر خط مشی هنری سینمای هالیوود هستند. هنری که هم چون ابزاری در خدمت سیاستمداران مستأصل آمریکایی است تا با پنهان کردن چهره کریه شان پشت تصاویر پرزرق و برق، عداوت و کینه قلبی شان را نسبت به مخالفان خود در دنیا نشان دهند. منبع: سروش ستایش، روزنامه کیهان http://kayhannews.ir/890628/10.htm
***درباره نقد جشن خانه سینما ببینید: سوالات مهمی درباره جشن سیاسی-عقده گشایانه-انحصارطلبانه خانه سینما! / هفت سوال مهم از مسئولان خانه سینما
***درباره سینمای آخرالزمانی ببینید: مجموعه نشست های استاد دکتر مجید شاه حسینی پیرامون سینمای آخرالزمانی: استاد شاه حسینی در دانشگاه آزاد علوم تحقیقات درباره سینمای آخرالزمان / نشست هشتم سینما وآخرالزمان با حضور استاد شاه حسینی / نشست هفتم سینما و آخرالزمان با حضور استاد شاه حسینی / نشست پنجم و ششم سینما وآخرالزمان با حضور استاد شاه حسینی / نشست چهارم سینما وآخرالزمان با حضور استاد شاه حسینی / نشست سوم سینما وآخرالزمان با حضور استادشاه حسینی / نشست اول و دوم سینماوآخرالزمان با حضور استادمجیدشاه حسینی