سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آخرالزمان اسطوره ای در سینمای هالیوود  

  پنجمین نگاه به سینمای آخرالزمان نگر، با حضور استاد "شاه حسینی" در خصوص سینمای اسطوره ساز و اسطوره سوز آخر الزمانی هالیوود در فرهنگسرای رسانه برگزار شد. 25 فروردین 1389
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی کانون اندیشه جوان، دکتر مجید شاه حسینی پژوهشگر حوزه ی رسانه در پنجمین نشست، از سلسله نشستهای "سینما و اندیشه" که به موضوع روایتهای تحلیلی سینمای فرجام نگر هالیوود اختصاص دارد، بحث اسطوره و آخرالزمان در سینما را مورد بررسی و تحلیل قرار داد. بر اساس این گزارش شاه حسینی با اشاره به روایتهای ارائه شده در حوزه سینمای فرجام نگر، همچون آخرالزمان طبیعی، تکنولوژیکی و تخیلی، سینمای فرجام نگر اسطوره ای را یکی از تأثیر گذارترین حوزه های روایتی سینمایی عنوان کرد.


اسطوره چیست؟
وی در تعریف اسطوره گفت: متأسفانه هنوز در جامعه فرهنگی و دانشگاهی ما تعریفی از اسطوره وجود ندارد، چنانکه برخی اسطوره را معادل دروغ می دانند و برخی دیگر معادل قصه های کهن و افسانه می شمارند، البته شاید اسطوره با همه اینها نگاه مشترکی داشته باشد ولی در نگاه صحیح اسطوره آن چیزی است که باید می بود! اسطوره آرزوی جهان است، آرزویی که باید باشد و ساده تر اینکه اسطوره آرزوی انسان آرمانگرا است از دنیایی که واقعیتهایی دیگر دارد، پس اسطوره واقعیت برتر است.


نگاه اسطوره ای نگاهی است که دوست داشتیم آنگونه باشد
  شاه حسینی ادامه داد: نگاه اسطوره ای نگاهی فرا زمینی است، همان نگاهی که دوست داشتیم چنین باشد! به همین جهت شاهنامه متنی اسطوره ایست و در زمانی خلق می شود که جامعه ایرانی نیازمند نوعی نگاه آرمانی به جامعه می باشد، نگاهی آرزومند، برای آنگونه شدن. و به همین اعتبار است که ما اسطوره را از قصه، متل و افسانه تمیز می دهیم و می دانیم و گفته می شود که هر کس اسطوره های هر قوم را بشناسد می تواند آن قوم را بشناسد، از این رو هیچ ملتی نیست که اسطوره نداشته باشد، حتی اگر آن ملت، ملتی 290 -300 ساله، همانند آمریکا باشد! چرا که می بینیم همین ملت برای خود علاوه بر اسطوره های "وسترن" اسطوره های مدرنی چون "سوپرمن"، "بت منفو اسپایدرمن" می سازند.
این پژوهشگر و مدرس سینما افزود: پس می بینید که اسطوره چقدر مهم است، آنگونه که می بینیم برای جامعه ای که ریشه های اسطوره ای ندارند، اسطوره سازی می کنند و متعاقباً اسطوره سوزی دیگر فرهنگ ها را نیز دنبال می کنند.  من در برنامه ای تلویزیونی با عنوان سینمای مجازی پیش از این گفته بودم که کمتر سینمایی هست که همانند هالیوود به ریشه های تاریخی اقوام دیگر حمله کند، چون خود ریشه ندارد، می بینیم که به محض آنکه ژاپنی ها گودزیلا می سازند، گودزیلایی با ورسیون آمریکایی تولید می شود که در آن گودزیلا موجودی خبیث نشان داده می شود.

تخصص سینمای هالیوود مسخره کردن اسطوره ها است
وی افزود: تخصص سینمای هالیوود مسخره کردن اسطوره ها است، یعنی شیوه قالب شیوه آمریکایی است و حالا اگر شما از این شیوه فاصله بگیرید، طنز می شوید و بدین گونه است که در سینمای هالیوود، تراز انسانیت مرد سفید پوست آمریکایی است و اگر شما مرد سیاه پوست آمریکایی باشید، یک قدم از تراز عقب ترید و اگر شما یک اروپایی و یا آسیایی و یا سیاه پوست آفریقایی باشید به ترتیب، قدمهای بیشتری از انسانیت ترسیم شده در سینمای هالیوود عقب تر هستید.  به طوریکه شاهد هستید در فیلم های آمریکایی عموماً انگلیسی ها موجودات مسخره ای هستند چرا که قرار است تنازع در فرهنگ مدام به رخ کشیده شود و حال اگر قرار باشد به جای مرد انگلیسی مرد آسیایی نشان داده شود، تصویر ارائه شده مسخره تر به نظر می آید و اگر آفریقایی باشد، در نهایت این نمایش قرار می گیرد.


درآخرالزمان اسطوره ای با اسطوره های فرهنگ های غیر آمریکایی شوخی می شود
 شاه حسینی با بیان اینکه سینمای آمریکایی اقوام جهانی را در منحنی استاندارد قرار می دهد، که نقطه استاندارد آن انسان آمریکایی است و اقوام دیگر در درجه کمتر از آن جایگاه قرار گرفته اند گفت: در سینمای آخرالزمان اسطوره ای با اسطوره های فرهنگ های دیگر شوخی می شود و این بدان معنا است که اگر شما با اساطیر یک قوم شوخی می کنید، یعنی آرمانهای آن جامعه را مسخره کرده اید.  پس با قید این نکته در ذهن، فیلم  300 تعریفی دیگر پیدا خواهد کرد، چرا که در نگاه آخرالزمانی اسطوره ای این اساطیر هستند که به آنها حمله می شود و تنها از اسطوره های مدرن تجلیل می شود.
وی در رابطه با تنازع اسطوره ها با یکدیگر در سینمای آخرالزمانی آمریکا گفت: در فیلم "ارباب حلقه ها" در آخر هر قسمت جنگ است و در نبرد فرجامین رقیب اژدها دارد و به سپاه خیر که عقاب دارد حمله می کند، در اینجا باید دانست که دعوای عقاب و اژدها در واقع همان دعوایی است که "هانتینگتون" می گوید، یعنی شرق و غرب... و در این فیلم ها اسطوره ها مرز بندی می شوند.
این پژوهشگر ادامه داد: در فیلم "نارنیا" لشگری از انسانها و موجودات غیر انسانی ونیمه انسانی وسانتورها دیده می شود که در این فیلم هم، اساطیر یونانی در لشگرخیرهستند واساطیرشرقی درلشگر شر،این بدان خاطر است که مدرنیته غربی خود رامستظهر به فرهنگ یونان می داند.

رویکرد اساطیری ریشه در ضمیر ناخودآگاه انسان دارد
وی در ادامه پنجمین نشست سینمای اندیشه اظهار داشت: درفرهنگ همه اقوام کهن واژه ابر مرد وجود دارد، حال در ایران "رستم" است، در آلمان "فردریک" و در یونان "هرکول"، همچنین در همه اقوام کهن الگوی قربانی وجود دارد، یعنی مفهومی که از دست می دهیم تا در ازای آن چیز بزرگتری حاصل شود، و در عین حال در همه اقوام کهن، الگوی آخرالزمان دیده می شود، از این رو رویکرد اساطیری ریشه در ضمیر ناخودآگاه انسان دارد.
شاه حسینی با اشاره به فیلم های سه گانه ارباب حلقه ها گفت: برای یافتن نقاط مشترک فیلم های اسطوره ای به داستان ارباب حلقه ها نگاهی می اندازیم، در این فیلم نگاه تقدیری وجود دارد، این نکته مهم فیلم هایی از این دست که می گوید انسان ضمن اینکه اختیار دارد، اختیاراتش با جبر های بیرونی در چالش و تنازع است، این گذشته از مسئله جبر و اختیار از منظر دینی این باور را دارد که انسان باید یک دور یا یک مراسم آئینی را کامل کند، همانگونه که در این فیلم حلقه ای بوده که کامل نشده، به همین جهت نظام عالم و تعادل به هم می خورد .
در این آثار جبر بیرون انسان را وا می دارد تا از هفت خان هایی بگذرد، از این رو رستم هفت خان دارد و هرکول دوازده خان ... و در تمام این موارد هاتفی می آید و دو راه را به اسطوره پیشنهاد می کند: راه آسان و راه سخت، که در راه آسان پادشاهی است و خوشی ولی در راه سخت می توانی با تحمل سختی جهان را تغییر دهی!   در اساطیر یونان که نماد مدرنیته و فرهنگ آن است، بیش از همه این نگاه جبری وجود دارد.


تراژدی یعنی نبرد نافرجام انسان با تقدیر
مدرس حوزه سینما و رسانه با تعریف کمدی و تراژدی در ادبیات یونانی گفت: کمدی یعنی داستانی که هر دو سر آن روی زمین است و این به معنی روابط و تعامل انسانها با یکدیگر است، ولی تراژدی قصه ایست که یک سر آن در زمین است و سر دیگر آن در آسمان! و چون در آخر آن آدم ها بازنده می شوند پایانی تلخ دارد، از این رو تراژِدی را می توان نبرد نافرجام انسان با تقدیر دانست.
به عنوان مثال ادیپوس کسی است که قرار است پدرش را بکشد و با مادرش ازدواج کند، او نماد خرد و تعقل است که تمام تلاشش برای تغییر تقدیر محتوم به باخت او می انجامد.    در تمام فیلم های آخرالزمانی اسطوره ای نبرد تقدیری، پیشگویی قدیمی و طلسم کهن و رمزی دیده می شود که باید باز بشود، اما از آنجا که فیلم ها باید به hapy end پایان یابند، برخلاف گذشته به تراژدی ختم نمی شوند و معمولاً پایان خوش دارند.


جادو و رمز با الگو های کهن دیگر مؤلفه سینمای آخرالزمانی اسطوره ای
شاه حسینی تصریح کرد: نکته دیگر از مشخصه های اینگونه آثار بکارگیری از عنصر جادو و رمز با الگوهای کهن است که باید رمز گشایی شود و مهمترین بحث در آن منجی است که در اینجا منجی ها آدم هایی هستند که تعریف درستی ندارند، زیرا اغلب می توانند مانند ارباب حلقه ها و نارنیا از کودکان انتخاب شوند و این طبق یک پیشگویی قدیمی است که کودک می تواند وارد شرایط پیچیده اسطوره ای شود، زیرا اعتقاد دارد که اینجا قرار نیست علم و دانش به کمک بیاید، بلکه تقدیر و شرایط فکری انسان اهمیت دارد. همانند اسطوره "آرتور"، کودکی که توانست شمشیر را از سنگ بیرون بکشد و یا "فردریک"، که می خواهد به ما بگوید لازم نیست خیلی هم دانشمند باشی! و فقط لازم است به قول قدیمی ها پیشانی نوشت داشته باشی و می بینیم که منجی، خیلی وقتها نمی فهمد که یک منجی است، همانند "اسپایدر من" که علی رغم اینکه نمی فهمد، نمی خواهد منجی باشد ولی چون تقدیر او بوده این کار را می کند.
وی در خلال نمایش قسمتهایی از فیلم ارباب حلقه ها، با اشاره به الگوی اسطوره ای "جان رمبو" بیان کرد: در "فیلم آخرین خون" عملکرد "رمبو" از نگاه اسطوره ای درست به نظر می رسد و مورد تحسین واقع می شود چون طبق اصول اسطوره ای ساخته شده، از این رو هر جای دنیا که این فیلم به نمایش گذاشته شد، شخصیت آن مورد تحسین قرار گرفت .


برای جهانی کردن هر چیزی می توان از روایتهای اسطوره ای استفاده کرد    
وی در پاسخ به اینکه چرا استثنایی ترین افراد هم با دیدن این فیلم می توانند با رمبو هم زاد پنداری کنند، گفت: "رمبو" چون در قالب اسطوره ای بیان شده فهمیده می شود، همانگونه که در قالب انیمیشن هم شخصیت های تام و جری اینگونه هستند، چون بر اساس اسلوب اسطوره ای قوی ولی کودن، ضعیف ولی باهوش ساخته شدند، از این رو برای جهانی کردن هر چیزی می توان از روایتهای اسطوره ای استفاده کرد .
وی ناشناخته بودن زمان و مکان در داستان های اسطوره ای را یکی دیگر از مشخصه های آثار آخرالزمانی اسطوره ای عنوان کرد و افزود: زمان و مکان در داستان فیلم ارباب حلقه ها وجود دارد، اما این زمان و مکان با زمان و مکان ما متفاوت است .


زمان و مکان در فیلم های اسطوره ای نا مشخص است
مکان مورد نظر معمولاً برای ما قابل فهم نیست و زمان یک حرکت خطی ندارد بلکه، دارای یک نگاه سینوسی و دوری است به طوری که در این داستان  اسطوره ای می گویند هزاران سال پیش هفت حلقه درست شد و یکی از حلقه ها پیدا نشد و در یک دور تاریخی این حلقه یافت می شود و جریان ساز می شود و باز در یک دور دیگر تاریخی جریان دیگری اتفاق می افتد، در این داستان ها، نگاه دخانی وجود دارد که این نظر در اغلب اساطیر کهن دوره ای تعریف شده است، یعنی دوره زرین، سیمین و مفرغ .
طبق این نگاه با پایان یافتن دوره طلایی، بشر بوجود می آید و دوره پهلوانان ایجاد می شود و با پایان یافتن پهلوانان دوره مفرغ فرا می رسد که این دوره شروع دوران باستان است، لازم به ذکر است که این نوع نگاه در اساطیر ایران باستان هم بوده است، یعنی ابتدا جنگ انسان با دیو که با حضور رستم تبدیل به جنگ انسان با انسان می شود و پس از آن دوره باستان آغاز می شود.
مکان اسطوره ای هم عالم ماده نیست، بلکه عالم دخان و یا از آن بالاتر عالم برزخ است به تعبیری جغرافیای عالم اسطوره ای دایره هایی تو در تو است که در یک نقطه به هم متصل می شوند.
وی ایراد داشت: در فیلم های آخر الزمانی اسطوره ای اگر خط کشی خیر و شر نباشد، یک اثر اسطوره ای آخرالزمانی ایجاد نمی شود، از این رو فیلم ارباب حلقه ها می تواند یک نمونه تیپیک از آخرالزمان اسطوره ای باشد که اینگونه است.
نوع دیگر سینمای اسطوره ای هالیوود، سینمای اسطوره سوز است
 پژوهشگر سینما و رسانه با اشاره به نوع دیگر سینمای اسطوره ای با اشاره به سه گانه های مومیایی گفت: در این نوع فیلمها سعی در اسطوره سوزی می شود، آنگونه که در مومیایی یک و دو به اسطوره های باستانی تمدن مصر و در مومیایی سه به اسطوره کهن چین حمله می شود و سعی می کند در این مدل با تحقیر اسطوره های ملل، فرهنگ آمریکایی مطرح بشود.
وی با اشاره به فیلم "نارنیا" که یکی از پر فروش ترین فیلم های سال پس از 2000بوده، گفت: در سرزمین نارنیا چهار نوجوان انگلیسی آدمهای خوب و قهرمان این سرزمین دخانی هستند و گروهی از دزدان دریایی و حیوان و جن در آن وجود دارد که لشگر خیر و شر از نوع انسان و جن و حیوان شکل می گیرد، با توجه به اینکه اینگونه داستانها بیشترین اقبال را در سالهای اخیر داشته است، نشان می دهد که قسمتی از روح بشر متمایل به این بخش است و آن را می پسندد، برای همین آن را می سازند و با آن همزاد پنداری می کنند .
وی با اشاره به سه گانه های مومیایی در رابطه با حضور یک غربی در فضایی شرقی و اسرار آمیز گفت: حضور یک غربی در فضایی شرقی و اسرار آمیر، کلیشه ای است که بارها و بارها تکرار می شود ولی علی رغم تکرار آن برای غربی ها جذاب است و از آن خسته نمی شوند، زیرا شرق همیشه مرموز و نگاه شیطانی را القاء می کند به طوری که در مومیایی سه  فضای اساطیری از مصر به چین می رود و محور وقایع آخرالزمانی یک مومیایی چینی است و این یعنی همان نظریه "هانتینگتون"، بدان معنی که غرب هم با کنفسیوس نزاع دارد و هم با اسلام! http://www.kanoonandisheh.com/topnews/003943.php

گزارش «شبکه خبر دانشجو» از نشست بررسی فیلم های آخرالزمانی؛

شاه حسینی: توجه به مقطع زمانی موجود در فیلم های آخرالزمانی دینی اهمیت دارد

یک پژوهشگرسینما بامهم برشمردن عنصر زمان درفیلمهای آخرالزمانی گفت:توجه به مقطع زمانی موجوددرفیلمهای آخرالزمانی دینی اهمیت دارد.31 فروردین 1389

به گزارش خبرنگار فرهنگی «شبکه خبر دانشجو»، مجید شاه حسینی، پژوهشگر سینما و استاد دانشگاه عصر دیروز در جلسه بررسی فیلم های آخرالزمانی دینی در فرهنگسرای رسانه اظهار داشت: هر دینی اگر بخواهد به عنوان یک تفکر پویا میان پیروانش و در سطح عالم مطرح شود ناگزیر به معرفی یک آرمان شهر است.

وی در ادامه افزود: حتی اگر واژه ایدئولوژی را به جای دین به کار ببریم، حتی یک ایدئولوژی هم نیازمند یک آرمان شهر و مدینه فاضله است و در واقع یک ایدئولوژی می گوید هرچه قدر به دستورات من عمل کنید به فلان نقطه روشن از فرجام دنیوی خواهید رسید.

این استاد دانشگاه ادامه داد: به همین علت است که حتی کمومنیسم و لیبرال دموکراسی نیز مجبور به معرفی آرمان شهر می شوند، به عنوان مثال لیبرال دموکراسی مدینه فاضله های مختلفی را تعریف کرده است.

شاه حسینی تاکیید کرد: من در اینجا قصد دارم به شان فکری انسان و اینکه می گوید مثلا انتهای ایده و فکری که دارم به کجا خواهد رسید، بپردازم و طبعا ادیان نیز چنین فرجامی را در خود جای داده اند.

وی در ادامه با بیان این مطلب که پیروان ادیان مختلف از جمله آیین بودا و ادیان ابراهیمی هر کدام به نوعی فرجامی را در خود تعریف می کنند، گفت: نکته جالب آن است که همه این ادیان قبل از قیامت کبری از قیامتی صغری که در همین دنیا اتفاق می افتد، صحبت می کنند.

این پژوهشگر ادامه داد: در فرجام دنیا گویا قرار است فضای نتیجه گیری برای عالم پدید آید و در همین ادیان فصل نتیجه گیری برای عالم از هزار سال تا هزاران سال قید شده است.

شاه حسینی در ادامه با بیان این مطلب که عالم در زایمانی متولد شده و پس از آن در این دنیا شاهد فرجام توصیف شده توسط ادیان ابراهیمی هستیم، گفت: اگر از زایمان علم صحبت می کنیم به طبع هر زایمان دردی دارد و این درد مقدمه زایمان است پس می توان گفت این مسئله مقدمه این فیلم هاست.

وی تصریح کرد: این درد، انسان و عالم را مثل رحمی در بر گرفته است و هر دو دردی را تحمل می کنند تا به حیات دیگر برسند و بهشت زمینی برای دسته ای و دوزخ زمینی برای دسته و گروه دیگری محقق می شود و در این باره آیات و روایات بسیاری وجود دارد.

این پژوهشگر سینما در ادامه با اشاره به مستند 27 قسمتی «پایان دوران» که چند سال پیش از شبکه اول سیما نمایش داده شد، گفت: در این مستند به مسائلی از جمله رویکرد ادیان ابراهیمی به آخرالزمان و... اشاره می شود و برای آگاهی از این موضوع منبع خوبی است.

شاه حسینی افزود: باید توجه داشت فیلم هایی که آخر الزمان دینی را توصیف می کنند چه مقطع زمانی را پوشش می دهند و به عنوان مثال در برخی از این فیلم های آخرالزمانی از 10 تا 15 سال آینده، یا از قرن بعدی و یا حتی از یک هزاره پس از آن صحبت می شود.

وی تاکید کرد: برخی از این پیش گویی ها برد کوتاهی داشته اند مثلا گفته اند در پایان سال، آخرالزمان اتفاق می افتد اما با وجود رخ ندادن حادثه به دلیل آنکه نگاهی دینی پشت آن بوده است در میان مخاطبانشان چنین قلمداد می شود که مشیت خدا بر محقق شدن این امر نبوده است.

این استاد دانشگاه در ادامه با نمایش اجمالی فیلم «ویژن» محصول سال 2009 کشور آلمان که داستان قدیسه گمنام آلمانی به نام هیلدگارد است، گفت: داستان این فیلم در آخرین روز سال 999 میلادی است سالی که فردای آن جهان وارد سال 1000 میلادی می شود.

شاه حسینی اظهار داشت: در فیلم فوق کشیش ها در کلیسا مومنین و مردم را به توبه فرا می خوانند؛ چرا که معتقدند فردا جهانی نیست و صبحی وجود نخواهد داشت اما این میان وقتی همه عبادت کنندگان از فرط خستگی عبادت شب گذشته به خواب می روند صبح روز بعد دختر بچه ای از میان جمع اولین شخصی است که صبح را می بیند و بعد از او یک پسرچه، که این دختر بعدها همان قدیسه فیلم می شود.

وی در ادامه در خصوص شخصیت هیلدگارد گفت: نکته جالب در مورد این شخصیت آن است که او اولین کسی است که بطلان پیشگویی هایی که در مورد روز بعد شده بود را حس می کند اما وقتی فردا می شود او یک لحظه به خود شک راه نداده و با ایمان تر می شود و تا سر حد یک قدیسه پیش می رود که در این امر می توان تفاوت نگاه دینی و اسطوره ای را مشاهده کرد.

این پژوهشگر سینما در ادامه گفت: با توجه به اینکه مسیحیت بارها آخرالزمان را پیش بینی کرده است و با وجود اینکه پیش گویی هایش محقق نشده است اما دست بردار نبوده و پیش گویی هایی جهت گیر و مداوم تنها حس انتظار محور بودن را بیشتر از قبل میان مخاطبین تقویت کرده است.

شاه حسینی در ادامه با نمایش اجمالی فیلم «سیزدهمین روز» که سال گذشته در جشنواره کن اکران شده بود، گفت: داستان این فیلم در مورد کودکان دهکده فاطیما در پرتقال و دیدار آنها با بانویی است که از آینده به آنها خبر می دهد و یکی از این سه کودک همان مادر ترزا و قدیسه ای بود که چند سال پیش فوت کرد.

وی افزود: در این فیلم بانو از وقوع جنگ و بیماری در جهان به کوکان خبر می دهد و اینکه دو نفر از بچه ها زودتر از دیگری خواهند مرد و نفر سوم که بزرگترین بچه است موظف است تا این وقایع را برای بیدار شدن دیگران به آنها بگوید.

این استاد دانشگاه در ادامه با نمایش بخش هایی از یک مستند آخرالزمانی گفت: در چنین برنامه هایی هرکدام از وقایع بشر و اختراعات بشری به عنوان یکی از پیشگویی های محق شده آخرالزمانی قلمداد می شوند و وقتی انسان بدون پیش زمینه چنین مستندهایی را می بیند ابتدا تصور می کند که موضوع فیلم اقتصادی یا سیاسی است در حالی که قالب چنین مستندهایی فقط دین و مسائل مربوط به آن است.

شاه حسینی در پایان ضمن پاسخ به سوالات حضار از ادامه نشست ها با موضوع آخرالزمان در فرهنگسرای رسانه خبر داد.

لازم به ذکر است، برنامه فوق با مشارکت کانون اندیشه جوان برگزار شد. http://snn.ir/NewsContent.aspx?NewsID=139674 


نوشته شده در  دوشنبه 89/6/29ساعت  6:9 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سواد رسانه ای درحوزه:تحلیل و برررسی شبکه های اجتماعی و موبایل
معرفی تفصیلی کتاب «اسطوره های صهیونیستی در سینما»
نقد وبررسی چند فیلم ایرانی جدید توسط سعید مستغاثی
نقد وبررسی ابعادشخصیت مرد درسینمای ایران/بررسی\تسویه حساب\
نقد و بررسی انیمیشن ظهور نگهبانان/ rise of guardian
مروری بر فیلم های بازگوکننده جنایات صهیونیسم غاصب درفلسطین اشغال
حقیقتاچرارسانه های آمریکایی نسبت به ایران،اینقدر کینه جو هستند؟!
هالیوودوبازنمایی محرف تاریخ واندیشمندان ایرانی-نقدفیلم پزشک
بررسی سینمای اسراییل[غاصب]:شرق،غرب وسیاست بازنمایی
آشنایی با الکس جونز اندیشمند و منتقد ومستندساز آمریکایی...
[عناوین آرشیوشده]