پروژه سینمایی 200میلیون دلاری انگلیس و قطر و امریکا درباره پیامبر اسلام(ص)!؟
بانگاهی به نقدفیلم محمدرسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم)درکتاب«اسطوره های صهیونیستی درسینما»
***واقعا در فکر رفتم. قطر که تجربه موفق و صدالبته مشکوک الجزیره را داشته است، حالا می خواهد وارد کار فیلمسازی بین المللی شود و دست به دامن هالیوود شده است. الجزیره بارها با مصاحبه با سران صهیونیسم بین الملل و اسرائیل غاصب، به طور غیر مستقیم به انها مشروعیت داده است! گرچه ظاهرا طرفدار فلسطین است و چند مستند برای فلسطین ساخته است! البته انکار نمی کنم بسیاری از مردم قطر و کارکنان الجزیره ضد صهیونیست هستند ولی سیاست دقیق تر از ساده اندیشی های برخی ماهاست... .
واقعا فیلمی که هالیوود در باره پیامبر اسلام بسازد چه از آب بیرون می اید؟ واقعا حقایق را خواهند گفت یا مثل فیلم الرساله/محمد رسول الله(ص) قرار است نقش یهود و منافقین و جبت و طاغوت را در آزار پیامبر اسلام سانسور کنند و درباره حضرت امیرالمومنان هیچ نگویند و تاریخ را آنگونه بسازند که سران هالیوود خصوصا تهیه کننده فیلم به شدت اخرالزمانی و صهیونیسم مسیحی ارباب حلقه ها می خواهند!! واقعا محل تامل است که از این خبر ذوق زده نشویم و جنگ روانی و نبرد سایبرنتیک را بهتر بشناسیم. از همین الان می توان حدس زد که فیلم اسلامی را به خورد مخاطب می دهد که هالیوود اراباب حلقه ای بپسندد. به یاد جمله مشهور مصطفی عقاد کارگردان الرساله افتادم که بعد از تجربه سال ها همکاری با هالیوود گفت: درهالیوود همه کاره صهیونیست ها هستند و حتی سوژه فیلم ها را هم کنترل می کنند... اما با هم متن خبر فارس را به دقت بخوانیم:
خبرگزاری فارس: تهیه کننده فیلمهای «ارباب حلقهها» و «ماتریکس» قصد دارد تهیهکنندگی فیلمی داستانی درباره زندگی حضرت محمد (ص) را با همکاری قطرفیلم مدیا بسازد. آغاز ساخت فیلم حضرت محمد (ص) از سال 2011 خواهد بود. این فیلم به زبان انگلیسی و با همکاری «باری.ام اسبورن» تهیهکننده فیلمهای به یاد ماندنی «ارباب حلقهها» و «ماتریکس» ساخته خواهد شد. او یکی از موفقترین تهیهکنندگان سینمایی است که در ژانرهای مختلف آثار موفقی را به سینمای جهان ارائه کرده است. فیلم حضرت محمد (ص) به زبان انگلیسی و برای مسلمانان سراسر جهان ساخته خواهد شد. به گفته «المور» تدوین و صداگذاری این پروژه بزرگ سینمایی در استودیوهای امریکا و انگلیس انجام خواهد شد. و داستان آن مطابق موازین اسلامی ساخته خواهد شد. این کمپانی در جلسهای که روز 31 اکتبر با دستاندرکاران و تهیه کننده این فیلم داشتند برای آغاز این پروژه عظیم سینمایی مبلغی حدود 200 میلیون دلار تخمین زدهاند. النور در رابطه با بازیگرانی که برای بازی به این پروژه دعوت میشوند گفت: قطعا از بهترین استعدادهای سینمای جهان برای حضور در فیلم داستانی حضرت محمد (ص) استفاده خواهد شد. کمپانی فیلم قطرمدیا امسال بودجهای را برای اجرای پروژههای بینالمللی و بزرگ در حوزه فیلمهای سینمایی و انیمیشن در نظر گرفته است. فیلم داستانی حضرت محمد (ص) سال 2011 با همکاری «باری اسبورن» یکی از موفقترین تهیهکنندگان هالیود ساخته خواهد شد.
فیلم «الرساله»(محمد رسول الله) [1]
زرسالاران دنیاطلب یهودی، که اکثریت هالیوود را هم تحت اشراف خود دارند، منافع خود را در عدم حقانیتِ آخرین وحی پیامبرانه، یعنی اسلام میدانند و در چنین آثاری سعی میکنند با تحریف معنای وحی و کاهش منزلت پیامبران، پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) را هم در همان خطِ سادگی و تجربه شخصی قلمداد کند. لازم به ذکر است که گرچه اثری چون «الرساله»[2] (محمد رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز از هالیوود بیرون آمده است، امّا کارگردان زیرک و متعهد مسلمان فیلم، «مصطفی عقاد» تلاش زیادی کرد که بر اساس روایات اسلامی اهل سنت و با تأیید الازهر مصر، فیلمی برای اعتلای نام اسلام بسازد و حتّی تهیّهکننده اصلی فیلم هم دولت مسلمان لیبی بود؛ گرچه در همین فیلم هم تصویر سازی خشنی از مسلمانان است که بازیگر نقش حمزه سید الشهداء، آنتونی کویین، نماد اقتدار بیرونی و خشونت است نه نماد اقتدار درونی و اندیشمندانه.کوئین با تیپ خاصی که دارد، در فیلم های سرخپوستی بازی میکرده است[3] و محوریت او در فیلم، نقش منطق و معرفت پیامبر را کمرنگ تر کرده است. این تصویر از اسلام مورد پسند شرق شناسان یهودی و بر طبق سخنان آنان است. عقاد به راحتی میتوانست با بازی گردانی قویتری چند شخصیت علمی و فرهنگی صدر اسلام را هم به نمایش بگذارد که چهره جامعتری از اسلام ارائه شود. منطق و معرفت و صبر سپس شمشیر در برابر زورگویان.
نقد دیگری که به این اثر هالیوودی وارد است، این است که در این فیلم، هیچ خبری از جنگهای مسلمانان با یهودیان نیست و آزار یهودیان مدینه نسبت به شخص پیامبر سانسور شده است تا خلاف یهود و صهیونیسم نباشد؛ چرا که به گفته خود عقاد: «در هالیوود همه چیز،حتی سوژه هم کنترل میشود...، همه کاره تولیدکنندگان و تأمین کنندگان مالی صهیونیست هستند که هرگز اجازه مطرح کردن سوژه چنین کاری را هم، به کارگردان نمیدهند.»4] در تاریخ میخوانیم که جنگهای بنی نضیر و بنیالمصطلق و بنیقینقاع و خیبر مستقیماً با یهودیان بود، امّا این فیلم حولِ جنگهای بدر و احد و فتح مکه میباشد. در واقع این اثر از مثلث شیطانی که بر ضد اسلام به هماهنگی رسیده بود یعنی مشرکان و یهودیان و منافقان (غاصبان)[5 فقط به نفی مشرکان پرداخته است و مثل اینکه یهود و غاصبانِ منافق متحد با یهود، هیچ دشمنی با پیامبر مکرم نداشتهاند.
به علاوه فیلم ظاهراً به طور تعمدی سعی در کمرنگ کردن نقش اصحاب اندیشهورزی چون سلمان، مقداد، ابوذر و علی بن ابیطالب(علیه السلام) دارد و در عوض به اغراق، اطرافیان پیامبر را بلال و زید بن ثابت و چند شخصیت گمنام معرفی میکند[6] و تأکید افراطی بر نقش زید در فیلم میشود. از علی(علیه السلام) به طور نادر بحث میشود و فقط در جنگی، یک شمشیر دو لبه در کادر دوربین نشان میدهد که یادآور خشونتها وجنگطلبیهای اوست نه عقل و درایت و بازوی اسلام بودنش و نه نهج البلاغه حکیمانهاش و تاریخ پرافتخارش. به گفته نیکِ منتقدی: «بهتر بود نام این اثر سینمایی «زید بن ثابت» یا «بلال» باشد تا «محمد رسول الله صلی الله علیه واله وسلم».[7] به علاوه تبشیر و انذار و گفتگوها و مناظرات حضرت، به مقدار اندکی در فیلم، مورد توجه قرار میگیرد و معلوم نمیکند که دلیل اسلام آوردن مسلمانان صدر اسلام و حقانیتِ عرفان و اندیشه اسلامی، چه مواردی بوده است. این فیلم بیشتر شکوه بیرونی اسلام را به کمک جنگ، به تصویر کشیده نه اقتدار و حقانیت تفکر اسلام سیاسی- اجتماعی که داعیهدار اداره زندگی و حکومت آدمیان است. این تحلیل اخیر، همان نقدی است که به فیلمهای «ده فرمان»، «کتاب آفرینش»، «پرنس مصر»، «مصائب مسیح»، «سلیمان و ملکه سبا» و... نیز وارد است که به دلیل روحیه حسمحور و تجربهگرای دوران مدرن و رواج اساطیر اومانیستی- صهیونیستی، در هالیوود حکمفرماست، حتی اگر فیلمی با سرمایه مسلمانان و با کارگردانی مسلمان متعهدی چون عقاد، بخواهد از امکانات و بازیگران هالیوودی بهره ببرد.
البته انصاف این است که این فیلم در نشان دادن شکوه اسلام از زاویهای، بسیار موفق بود و تا حدی توانست جلوی بعضی تبلیغات منفی را بگیرد ولی در مسیر برخی دیگر از تبلیغات شد که منحصر بودن و موفقیت فیلم، ما را از نقد اندیشمندانه نباید دور کند. البته مصطفی عقاد را ارج مینهیم که حداقل، این اثر را ساخت و انسان متعهدی بود که در هالیوود، بیش از این نتوانست کار کند و با زیرکی صحنههای مناظره جعفر بن ابیطالب و نجاشی که مسیحی بود و تلاوت آیات سوره مریم را مفصلتر کار کرد تا بتواند بر مخاطبان غربی که اکثراً مسیحی هستند تأثیر بگذارد. شاید اگر در اینجا یادی از چند اثر ارجمند ایرانی که اخیرا تولید شده است، چون «مریم مقدس» و «اصحاب کهف» نداشته باشیم و نگاه زیبا و جامعتر آنها به اولیای الهی را مدنظر قرار ندهیم جفایی به حقِ تلاشمندان فهیم کشورمان کرده باشیم. برخی مسیحیان در کشورهای مسیحی، پس از دیدن «مریم مقدس» اعتراف کرده بودند که نگاه مسلمانان به اوان مسیحیت زیباتر از مسیحیان است! امید که تحلیل موجود در مسیر ساخت آثار گرانسنگی در این زمینه مفید واقع شود.
مریم صدرا
داستان نبوت، روایت پیامبران در بستری از زمان، مکان و موقعیتهای ویژه بشری است. داستانی که هر بار با تکرار خود به شکل کاملتری ظهور میکند و این تکرار سخت و ملالآور نبوده است. روایتی که از زمان آدم ـ اولین انسان ـ آغاز شده و تا مهر ختام نبوت ادامه داشت و اکنون آنچه در دست است روایتها و قرائتهای مختلف از یک داستان است؛ داستان پیامبران الهی.
«مصطفی عقاد» با بینشی مذهبی بر آن بود تا این داستان را در شکلی منسجم به تصویر کشد و ژانر نبوت را به ژانرهای مختلف سینمایی اضافه کند. داستان این فیلم، پیرامون زندگی و شخصیت خاتم پیامبران «محمد رسول الله» است که با تأیید دانشمندان و محققین تاریخ اسلام دانشگاه «الازهر مصر» در قاهره و «انجمن شیعیان» لبنان بر پرده نقرهای سینما سایه انداخت، تا آنجا که انجمن مستشرقین ـ که نگاهی تاریخی اما غیر نقادانه بر آثار دارند ـ واقعگرایی این اثر را تأیید میکنند. اگرچه در میان تأیید کنندگان فیلم، نام گروه مشخص یا سازمان معینی از شیعه به چشم نمیخورد بلکه به طور مبهم از انجمن شیعیان لبنان نام برده میشود که وجهه ویژه و چهرة بارزی ندارند. «محمد رسول الله» با نگاهی تاریخی به داستان آخرین فرستاده الهی، اثری در خور تأمل است. در واقع تاریخ خاتمیت را نمیتوان با این اثر از نظر گذراند چرا که با توجه به نکات مثبت و حکایت نسبتاً ادیبانه، نقش تحلیل و نگاه دوسویه سنی و شیعه، در آن نادیده گرفته شده و بسیاری از ویژگیهای آن از دیدگاه تاریخنویسان معتبر مخدوش است. مسأله مهم آن است که آیا فیلم «الرساله» واقعیت را به طور کامل و صحیح بروز داده و آیا در پرداخت شخصیتها جنبه حقیقت محوری و واقعگویی لحاظ شده است؟......ادامه مطلب...
معصومه اسماعیلی
در فیلمهای ساخت آمریکا، ایتالیا و آلمان، زندگی و تاریخ پیامبران بیشتر از آنکه جنبهای واقعی داشته باشند بر محور تحریفات انجیل و یا تحریفات آگاهانه جهان سیاست ساخته شده، و ویژگیهای شخصیتی و تاریخی پیامبران به وضوح دگرگون میگردند.
این فیلمها معمولاً دچار تحریفات و ویژگیهایی چون عدم برنامة تبلیغی پیامبران، سادهلوحی و عرفی بودن آنان و شکافکنی در نظام دینی آنان میباشد. شخصیت پیامبران چون موسی، ابراهیم و ارمیای نبی دچار نوعی شکاکیت دکارتی و تردید دینی است. اگرچه مسأله زنان و ماجرای عشقهای زمینی نیز در این آثار خود بحث جداگانه و مفصلی را میطلبد.
شخصیت پیامبران الهی در فیلمهای ساخت هالیوود و دنیای غرب کاملاً منطبق با دیدگاه اومانیستی امروز است در آثار آمریکائی از حدّ و اندازة یک انسان معمولی فراتر نمیرود. موسی در «ده فرمان» ایمان خود را با شکاکیت آغاز میکند و قابل توجه است که مرددترین شخصیت فیلم نیز اوست که تفکر خداپرستی و وحدانیت را در میان بنیاسرائیل به چالش میکشاند. او خدا را نفی میکند اما از خدایان و عقاید آنها سخنی بر زبان نمیآورد، موسی خدا را در میزان حضورش در زمین میجوید یعنی دقیقاً همان تفکری که پوزیتویستهای منطقی در مورد مقولات وحیانی دارند. در واقع موسی و عیسای این آثار انسانهایی هستند که بر طبق تفکر ما بعد کلیسا میاندیشند و در عصر اومانیسم به عنوان یک انسان و فقط یک انسان شناخته میشوند. نظریة «انسانمداری» انسان را مرکز جهان هستی میداند که خیر و شر بر طبق تفکر او سنجیده میشوند و منطق و مقولات موجود از ذهن او سرچشمه میگیرند. در واقع هرچه انسان با ذهن خویش بپذیرد همان موجود است و هرچه را که انکار کند مقولهای عدمی است. پس موسی نیز در «ده فرمان» از شکاکیت و نفی خداوند آغاز میکند و با جملاتی چون «کدام خدا؟ اگر خدای شما مقتدر است چرا شما را نجات نمیدهد»، «آیا خدای شما پشت مجروح و دست شکسته میخواهد» و «خداوند شما کجاست؟» انکار و تردید خویش را نشان میدهد. لذا با این تفکر موسی باید از انکار و شک در وجود خدا به وجود او پی ببرد تا بعد از آن مرحلة کمال، وحی و پیامآوری آغاز گردد. موسی با تجربة عقائد بردگان، خود را از شکاکیت به ساحل وجود میرساند که از کیفیت رسیدن فاکتور گرفته میشود و تنها صغری و نتیجة بحث در اثر خود نمایی میکند یعنی مشاهدات موسی از زجر بردگان و اعتقاد آنان به وجود خداوند و ارسال یک منجی و بعد نتیجة قیاس او که وجود خداوند است و در مرحلة آخر ماجرای کوه طور و وحی خداوند به منزلة علت تام شهود او اتفاق میافتد و موسی به کمال خویش میرسد.
موسی یک انسان است پس باید تمام آرزوها و کنشهای فردی یک انسان آن هم از نوع غربی را دارا باشد. موسای هالیوود در برابر فرعون تعظیم میکند و بر دست او بوسه میزند. او گرفتار عشق خواهرزاده فرعون شده، همچون دیگر انسانها مجذوب زیبایی او میگردد و بعدها دلباختة دختر بزرگ شعیب میشود. او از دختران شعیب روی نمیگرداند و حیای دینی ندارد. چون یک انسان است و در حوزة مدرکات، احساسات،جوشش عشق، و تمنیات با دیگران تفاوتی ندارد. در واقع چرا خوشگذرانی نکند در حالی که قلب و جسمش به این کار رضایت میدهند و مسلّماً بر طبق تفکر غربی حیا و ایمان مفاهیمی انتزاعیاند و موسی هم هنوز گرفتار شکاکیت خویش است. پس هنوز معنویت و ایمان الهی بر او سایهگستر نگشته است. آنچه دنیای غرب به ویژه هالیوود، آشکارا از آن روی میگرداند وجود نیروی وحی و خواست الهی در پرورش یک انسان خارق العاده است که عصمت و طهارت او موجب تعالیاش میگردد. انسان از این دیدگاه خود موجودی کامل و تمام عیار است پس نیازی به درک و پرستش خدا ندارد. آنها با ساختن این آثار در پی القای این اندیشهاند که پیامبران به عنوان الگوی مذهبی، چیزی فراتر از دیگر انسانها ندارند جز یک ارتباط ماورایی یا چیزی شبیه به سحر و جادو. موسای «ده فرمان» زمانی در شکاکیت خویش غرق میشود که بنیاسرائیل مؤمن به خدای واحدند و در واقع تنها نیاز به یک منجی دارند نه یک پیامبر، درتمام طول اثر موسی تنها یک منجی قدرتمند است و خبری از پیامبری و پیامهای الهی نیست. او مورد پذیرش بنیاسرائیل قرار میگیرد و بعد که رسالت نجات را انجام داد به کناری رانده میشود. تأکید فیلم بیشتر بر این مقوله است که بنیاسرائیل قبل از حضور موسی خود با درکِ شخصی خودشان ایمان آوردهاند سپس انسان به خودی خود پیامبر خویش است و حضور موسی نه تنها به ایمان آنها نمیافزاید بلکه حتی در رفع کفر نوظهورشان نیز بیتأثیر است......ادامه مطلب...