مهدی حقوردی طاقانکی :مردی سفیدپوش، سوار بر اسبی با شمشیر میآید او خود را از شیعیان میداند، شیعه ایرانی، مردی شجاع و قوی، او خود را فدایی میداند و هدفی جز کشتن ندارد... .
شرکت یوبی سافت (Ubi-Soft) اقدام به ساخت بازی با عنوان (Assassin`s Creed) نموده بازی که با عناوین فارسی چون «عقیده فدائیون»، «آیین قاتل»، «آیین اساسین» از آن یاد میشود. لازم به ذکر است سازندگان این بازی همان سازندگان نسخه «شاهزاده ایرانی» هستند.داستان بازی در زمان قرن 12 روایت میشود، موضوع بازی جنگهای صلیبی است. در سومین جنگ صلیبی که مدتها به طول انجامید، زمانی که مسلمانان و مسیحیان برای تصرف سرزمین مقدس (Holy Land)، به نبرد سختی میپردازند. داستان در بیت المقدس (اورشلیم)، دمشق و عکا اتفاق میافتد.در قرن دوازدهم میلادی اروپاییان مسیحی به سرزمین بیتالمقدس حمله کردند و در این میان مسلمانان با تمام وجود از سرزمین خود دفاع کردند و در آخر، پیروز از میدان بیرون آمدند.
شخصیت اصلی بازی یعنی «الطیر»، یکی از شخصیتهای مبارز مؤثر در این جنگ خواهد بود که یکی از اعضای گروه اساسیون (Assassins) میباشد. «الطیر» فردی مسلمان و روحانی میباشد که خود را «شمشیر انتقام خداوند» یا «پیامرسان خداوند» میداند. «الطیر» کسانی را میکشد که فکر میکند لایق مردن هستند و در طول بازی جملاتی را بیان میکنند که بر گرفته از کتاب مقدس است. مسلمانی که خشونت، تمام وجود او را فرا گرفته است.اعضای گروه Assassins یکی از انگشتان خود را قطع میکردند و جای آن چاقوی تیزی را قرار میدادند که بتوانند قربانیان خود را مخفیانه از بین ببرند.شخصیتی در بازی به نام «Tamir» وجود دارد، او یک مسلمان بوده و یهودیان قاتل را به قتل میرساند هنوز اطلاعات کاملی درباره این شخصیت منتشر نشده است.
اساسین یا فدائیون چه کسانی هستند؟
داستانهای اسرارآمیز «اساسیون» یا «حشاشین» یا «حشیشیون» یا «فدائیون»، از قرن دوازدهم میلادی تا کنون مورد توجه بسیاری بوده است.پیروان مکتب «صباح» که به «الموتیان» و «اسماعیلیه» نیز شناخته میشدند، به نام حشیشیون (حشاشین) معروف بودهاند که ریشه کلمه Assasination در زبان انگلیسی نیز از همین مکتب است.اسماعیلیه یکى از فرقههاى شیعه محسوب میشود.آنان گروهى بودند که به امامت اسماعیل گرویده و مرگ او را انکار کرده، گفتند او زنده و غایب است و روزى ظهور خواهد کرد و در توجیه عمل امام صادق ـ علیهالسلام ـ که جنازه اسماعیل را تشییع و تدفین کرد، گفتند، اینها همگى جنبه ظاهرى داشت و مقصود این بود که بدخواهان به گمان اینکه او مرده است درصدد سوء قصد به جان او برنیایند.
انشعابات زیادی در این گروه رخ داده است که خود داستان مفصل دارد. اما «حسن صباح» که یک ایرانی شیعه اثنیعشری بود اما بر اثر القائات و تبلیغات این گروه به شیعه اسماعیلی گرایید، با رفتن به مصر که مرکز علمی اسماعیلیه به شمار میآمد، به آموختن تعالیم اسماعیلیه پرداخت که در سال 472 به دلیل طرفداری وی از شیعه نزاری از مصر به مغرب تبعید میشود و سرانجام به ایران در اصفهان میرسد و با حکومت سلجوقیان مخالفت علنی میکند و مورد تعقیب آنان واقع میشود و بالاخره به دژهای الموت پناه میگیرد و فعالیت خود را برای تربیت نیروی ورزیده و رزمآور شروع میکند.
مشهورترین نام و لقب این فرقه همان «اسماعیلیه» است، که چون به امامت اسماعیل، فرزند امام جعفر صادق ـ علیهالسلام ـ معتقدند، به این نام خوانده شدهاند. گذشته بر این نام، القاب دیگرى نیز دارند که برخى از آنها عمومى و برخى خصوصى است؛ آنها عبارتند از:
باطنیه: از دیگر القاب عمومى آنان لقب «باطنیه» است و بدان جهت به این نام شهرت یافتهاند که براى هر ظاهرى به باطنى قایلاند.
سبعیه: لقب دیگر آنان «سبعیه» است. علت نامیده شدن آنان به این نام این است که به امامان هفتگانه قایلاند و رهبرى الهى را بر پایه حجتهاى هفتگانه تفسیر مىکنند.
تعلیمیه: از القاب دیگر اسماعیلیه، «تعلیمیه» است. وجه تسمیه آنان به این نام این است که امام را عالم به باطن امور دانسته و معتقدند هیچ کس حتى پیامبر، جز به واسطه تعلیم امام، بر باطن آگاه نمىگردد.
ملحده: بدان جهت به این لقب خوانده شدند که گاهى ظواهر شریعت را رها کرده و به باطن بسنده کردند.
اما یکی از القاب این گروه حشیشیون، حشاشین میباشد.در اینکه چرا این گروه را به این نام میخوانند دو دیدگاه وجود دارد:
الف: زیرا در آن زمان حشیش به معنی دارو و حشاش به معنی داروفروش و حشاشین، جمع عربی حشاش میباشد.
ب: حشیشیان گروهیاند که با مصرف حشیش، در کمال شجاعت اقدام به عملیات انتحارى و ترور اشخاص مینمودند.
بررسى و تحقیق تاریخ اسماعیلیان کارى بسیار دشوار است. محققان براى پژوهش درباره این فرقه با مشکلاتى روبهرو هستند که در بررسى سایر سلسلهها و فرقهها وجود ندارد. کمتر فرقهاى را مىتوان یافت که مانند اسماعیلیان دچار ابهام و پیچیدگى شده باشد. تاریخچه زندگانى سران آنها و افکار و عقایدشان بسیار تاریک و مبهم است و این مشکل با مراجعه به منابع متعصبانه و مغرضانه دشمنان اسماعیلیان که اجبارا به آنها رجوع خواهد شد، برطرف نمىشود. ابهام در تاریخ این گروه دلایل مختلفى دارد؛ از جمله این که منابع تاریخى خود اسماعیلیه نوعا از بین رفته و مأخذ عمده اطلاعات، کتابهایى به قلم مخالفان ایشان است. از این رو، به ناچار باید به منابع تاریخنویسانى اتکا کرد که یا کورکورانه دشمن تحولات درونى اسماعیلیان بودند، و یا آن را نادیده مىگرفتند، لذا بر محقق منصف و بىغرض که تا اندازهاى با تاریخ آن عصر، انس دارد، غرضورزى در بسیارى از نسبتها که به این فرقه و پیروان آن داده اند، آشکار است، و اغلب آنها به نظر کلى، ساختگى مىآید.
محققان غربى نیز که شایسته بود با مسئله، منصفانه و محتاطانه برخورد کنند در نخستین وهله، تحت تأثیر خیالپردازىهاى صلیبیان و شخص مارکوپولو و روش مخالفان قرار گرفتند و تاریخ را همانند «داستان پلیسى» دنبال نمودهاند و اسماعیلیان را نه انسانهایى پاىبند به اعتقادات محکم حاکمشان «شیخ الجبل» بلکه انسانهاى شیطانصفتى به حساب آورد که پایبند «طریقتحشاشین» بودند.
روحانى کاتولیک آلمانى بروکاردوس (Brocardus) در سال 1332 (میلادى) درباره آنها نوشت: «آنها تشنه خون بشر هستند و بیگناهان را در قبال گرفتن پول مىکشتند».
بیباکى جسورانه «حشاشین» در اروپا با وجود شیطانى بودن این فرقه از نظر آنها زبانزد خاص و عام شد. بدین ترتیب در نامههاى عاشقانه ایتالیایى قرن دوازدهم میلادى عباراتى مانند این باب شد: «من اساسین توام و در حالى که به فرامینت گردن مىنهم امیدوارانه به بهشت چشم دوختهام» یا «همچون اساسینها که در ثابت قدم در خدم استادشان بودهاند من نیز با وفایى خدشه ناپذیر در خدمت عشق بودهام». به نظر میرسد با ساخت و عرضه این بازی به بازار، جهان غرب علنا شمشیر را از رو بست و استفاده از بازیهای رایانهای را در جهت تخریب مسلمانان را علنی کرد.بازی که در آن منجی مسلمانان و آن هم شیعیان به این صورت نمایش داده میشود. منبع:
http://mh3.blogfa.com/post-58.aspx