ادامه نقد وبررسی پویانمایی "یخ زده"
(بخش اول را در این آدرس ببینید)
منشا موسیقی پاپ مربوط به بریتانیا در دهه ی 50 قرن بیستم است . فضای حاکم بر فیلم مربوط به قرن 5 تا 11 است در حالی که موسیقی پاپ مربوط به قرن بیستم می شود . اما به دلیل اینکه مخاطبان انیمیشن مربوط به دوران معاصر هستند و اشنایی بیشتری با این سبک موسیقی دارند از ان استفاده شده است . دلیل دیگر استفاده از این موسیقی ریشه ی این موسیقی است که انگلیسی امریکایی است . لذا به خاطر ترویج موسیقی امریکایی-انگلیسی که برگرفته از حال و هوای فرهنگ و هنر امریکا و انگلیس است از این سبک موسیقی استفاده زیادی در انیمیشن شده است.نکته ی قابل توجه دیگر اینجاست که بیشتر موسیقی باکلام فیلم توسط دو خواهر یعنی السا و انا اجرا می شود .
مدتی می گذرد پدر و مادر السا و انا در یک طوفان دریایی از بین می روند. انا با هانس آشنا می شود و قصد دارد با او ازدواج کند . اما السا نمی پذیرد . بین انا و السا درگیری لفظی رخ می دهد . السا به دلیل اضطراب کنترل قدرت جادویی خود را از دست می دهد و مردم متوجه قدرت وی می شوند . او آرندل را به سمت کوه های شمال ترک می کند . در آنجا برای خود قصری بر پا می کند و اولاف را به وجود می آورد. انا با کمک کریستف نزد السا می روند تا او را برای از بین بردن سرما راضی کند اما وی نمی پذیرد . السا ناگهان ناخواسته اشعه ای به سمت انا پرتاب می کند که سبب می شود قلب انا اسیب ببیند. انا هر چه زودتر باید درمان شود و راه درمان او عشق واقعی است و گر نه تمام وجود او به یخ تبدیل می شود . او فکر می کند که هانس می تواند با ابراز عشق واقعی او را نجات دهد اما متوجه می شود که هانس قصد تصاحب قدرت وی را داشته است . هانس انا را به حال خود رها می کند تا از بین برود . هانس سپس قصد کشتن السا را در سر می پروراند. انا برای نجات جان خواهرش خود را سپر می کند در این هنگام به مجسمه ی یخی تبدیل می شود این باعث می شود که هانس نتواند السا را بکشد. السا متوجه فداکاری خواهرش می شود . ابراز مهر و عشق السا به انا سبب می شود که انا به حالت اولیه برگردد و زنده بماند. در نهایت جهان از نابودی نجات پیدا کرده و انا با کریستف ازدواج می کند .
قسمت دوم و آخر نقد انیمیشن دانشگاه هیولاها
قسمت اول را در این آدرس ببینید. متن کامل
برتر خواندن قوم یهود در حوزه اندیشه و تفکر :
قوم یهود همواره در اقلیت قرار داشته و این در اقلیت بودن امروز خود را بیشتر نشان میدهد. از میان ادیان الهی پیروان یهودیت در پایینترین جایگاه جمعیتی قرار دارند. در قوانین یهودیت کسی یهودی است که در یک خانواده یهودیالاصل به دنیا آمده باشد حتی اگر فردی قوانین شریعت یهودیت را نپذیرد چون از خانواده یهودی به دنیا آمده یهودی به حساب میآید ولی اگر فردی از خانواده یهودی نباشد و قوانین یهودیت را قبول کند و به آن پایبند باشد یهودی به حساب نمیآید !!
همان طور که گفته شد به دلایل متعدد مایک هویت یهودی صهیونیست دارد. یک هیولای کوچک که معادل در اقلیت بودن یهودیان است ، یک چشم دارد که این نشان از فراماسون بودن آن هیولاست و اینکه چشم نظارهگر گروه به حساب میآید. دستبندهایی که استفاده میکند پرچم رژیم صهیونیستی را تداعی میکند، علامت ستاره 5پر که در تقویم به عنوان هدف نهایی خود ترسیم میکند هم دلیلی بر این مدعاست که این هیولای کوچک یهودی صهیونیست است !
اما مایک یک سر توپی بزرگ دارد و دست و پاهایی کوچک و در واقع بیشتر حجم بدن مایک را سر او تشکیل داده است در حالی که این نسبت در موجودات دیگر متفاوت است. این موضوع به مخاطب القا میشود که قدرت تفکر در مایک بر ویژگیهای دیگر او برتری دارد .
در موارد مختلف دیده میشود که از نظر هوشی مایک از همه هیولاها برتر است . او میتواند گروهی را که ظاهر آنها ترسناک نیست تشکیل دهد و آنان را برای شرکت در مسابقه آماده کند . او حتی با برنامهها و نقشههایی که تهیه میکند سبب میشود که گروه با وجود ترسناک نبودن به مقام اول در ترساندن برسند.
در انتهای انیمیشن وقتی که مایک میفهمد سالیوان آدمکی را که میزان ترسیدن را میسنجید دستکاری کرده از دست وی ناراحت میشود. سالیوان به مایک میگوید که تو نمیتوانی ترسناک باشی. مایک از اینکه سالیوان ادمک را دستکاری کرده بود به شدت ناراحت شده و میخواهد بفهمد آیا واقعا ترسناک است یا نه. از دری وارد جهان انسانها میشود و به کابینی که تعداد زیادی کودک وجود دارد وارد میشود اما هیچ کدام از کودکان با دیدن او نمیترسند!
این موضوع القا میشود که رژیم صهیونیستی و یهودیهای صهیونیست ترسناک نیستند هر تغییری هم که در چهره خود ایجاد کنند انسانها از آنها نمیترسند!!! چون اصلا از لحاط ژنتیکی این خصلت ترساندن در آنها وجود ندارد.
درگام بعد، مایک که وارد جهان انسانها شده است در کنار دریاچهای با ناراحتی مینشیند و سالیوان هم با ورود به دنیای انسانها به وی ملحق میشود پلیسها آنها را دنبال میکنند. مایک و سالیوان به اتاقی که از آنجا میتوانند وارد جهان هیولاها شوند میرسند اما درب آن بسته است و تا صدای جیغ ناشی از ترس ذخیره نشود آن درب باز نمیشود. در اینجا مایک از هوش خود استفاده میکند و ترفندهایی را به کار میگیرد تا از ویژگی ترسانندگی ذاتی سالیوان استفاده کند. آنها موفق میشوند رکورد ترسانندهترین هیولا را بزنند.
وقتی که سالیوان و مایک آن رکورد را میزنند سالیوان به مایک میگوید که اگر تو نبودی من نمیتوانستم آنها را بترسانم و نمیتوانستم از آن دردسری که درست شده بود رهایی پیدا کنم . یعنی به خاطر ایدهها و فکرهایی که مایک داشت توانستند که هم رکورد بزرگترین جیغ را ثبت کنند و هم از شر انسانها در امان باشند. بارها در انیمیشن به مایک گفته میشود که ترسناک نیست.
اما بر خلاف روندی که در این انیمیشن هست فرقههای سری نظیر فراماسونری از مخوفترین و رازآلودترین انجمنها هستند که ترسناکترین اعمال را مرتکب میشوند . در دولتهای غربی به خصوص آمریکا و انگلیس سهم بالایی را دارند و کنترل امور را به دست دارند و با قدرتی که دارند انواع جنایات را مرتکب شده و سبب ترس و وحشت در میان انسانها میشوند. این در حالی است که خود فراماسونها هم به گونهای میخواهند خود را خیرخواه و کمککننده به مردم نشان دهند اما در باطن اینگونه نیست .
اگر به تاریخ غرب نگاهی اجمالی انداخته شود سهم دانشمندان یهودی در متحول کردن علوم غربی بسیار زیاد است . البته به علومی که تولید کردهاند نمیتوان اعتماد و اکتفا کرد چون از بعد مادی، جهان را توصیف میکنند. به عنوان مثال اسحاق نیوتون و البرت انیشتین هر دو یهودیاند و در علم فیزیک تحولات بنیادینی با فرضیههای خود رقم زدند. امروزه قوانین نیوتن و همچنین فیزیک کوانتوم از فرضیههای شناخته شده و معروف در جهان هستند. به همین خاطر یهودیان سعی دارند این موارد را در جهان برجسته کرده و خود را قومی تافته جدا بافته که بخش عظیمی از علوم جهان را تولید کرده است، معرفی کنند. لذا در این انیمیشن به طور مشخص انجمن کافه اوزما را برتر از سایر انجمنها نشان میدهند و در واقع میخواهند این را القا کنند که قوم یهود از نظر علمی برتر از سایر اقوام هستند.
تلاش برای القای رهبری یهود بر جهان:
یهودیان خود را قوم برتر و رهبر جهان میدانند. در گذر تاریخ آنها در دربار امپراطوریهای بزرگ نفوذ کرده و تلاش میکردند تا قدرت خود را بر دیگران حاکم کنند. در واقع امپراطوریهای مطرح جهان را تحت کنترل خود درآورده و اهداف خود را از این طریق اعمال میکردند . نمونه آن را در امپراطوری هخامنشی ایران که با نفوذ استر به دربار خشایارشا و همچنین کنار زدن هامان و جایگزین کردن مردخای عموی استر به جای وی، یهود جایگاه خود را تثبیت و قدرت تصمیمسازی و تصمیمگیری را از خشایارشا سلب کرد و خود عنان کار را به دست گرفت. نتیجه این نفوذ یهودیها در امپراطوری هخامنشی کشتار بیش از 70 هزار انسان ایرانی بیگناه بود. آنها به امپراطوریهای دیگر هم رحم نکردند به امپراتوری روم و بریتانیا هم نفوذ و از طریق آنان اهداف خود را برای رهبری جهان پیاده کردند. با سوار شدن بر امپراطوری بریتانیا، امپراطوری عثمانی را تضعیف کردند و در نهایت آن را نابود ساختند.
امروز یهودیان صهیونست در آمریکا نقش دولت در سایه را بازی کرده و تمام اعمال دولتمردان آمریکا توسط جریانهای مخفی یهود کنترل میشوند.
مایک در هر گروهی که وارد میشود سعی میکند رهبری آن را بر عهده بگیرد و در نهایت با تشکیل گروهی، خود رهبری گروه را بر عهده میگیرد. گرچه سالیوان از لحاظ هیکل و ترساننده بودن از مایک سر تر است اما این مایک است که سالیوان را کنترل و خط دهی میکند. (شاید بتوان مایک را رژیم صهیونیستی و سالیوان را امریکا در نظر گرفت در این صورت این آمریکاست که پیرو دستورهای رژیم صهیونیستی و یهودیهای صهیونیست عمل میکند).
در بخشی از انیمیشن، مایک به گروه میگوید هر چقدر تا حالا استعداد داشتهاید و بلد بودهاید کنار بگذارید و هر چه من میگویم انجام دهید. وی در واقع خود را رهبر گروه میداند.
در بخشهای مختلف انیمیشن اعضای گروه به رهبری مایک اذعان میکنند.
آموزش تشکیل انجمن و فرقه :
وقتی که مایک از کلاسهای دانشکده ترس کنار گذاشته میشود تصمیم میگیرد که در مسابقات وحشتآفرینان شرکت کند. اما برای شرکت در این مسابقات باید برای خود گروهی را تشکیل دهد . وقتی که مایک به برگزارکنندگان مسابقات اعلام میکند که میخواهد در مسابقات شرکت کند به وی می گویند که باید عضو یکی از انجمنها باشد. او در نهایت انجمنی با چند هیولای دیگر تشکیل میدهد و اسم انجمن را کافه اوزما میگذارد .
مایک گروه را تشکیل میدهد و به کافه اوزما رفته اعضای انجمن هر کدام خود را معرفی میکنند . سپس سالیوان و مایک به اتاقی در طبقه بالای خانه راهنمایی میشوند وقتی سالیوان و مایک با هم صحبت میکنند ناگهان برق قطع میشود هر دویشان به پایین پلهها رفته و اعضای انجمن را با لباسهای عجیب و کتابها و علائمی در دستشان مشاهده میکنند.
اعضای انجمن کافه اوزما به مایک و سالیوان میگویند:
آیا قول میدهید که سرباز انجمن کافه اوزما باشید؟
باید راز نگهدار باشید ، فهمیدید. و ….
این نحوه برخورد بیشتر شبیه به عضویت در فرقههای سری است.
در واقع تلاش میشود که عضویت در انجمنهای سری مثبت نشان داده شود. کما اینکه انجمن کافه اوزما همگی با هم توانستند در مسابقه وحشتآفرینان پیروز شوند و در صورت به هم زدن انجمن نمیتوانستند به آن پیروزیها دست پیدا کنند!! این القا میشود که در صورتی فردی میتواند به بالاترین درجه موفقیت برسد که عضو انجمنها و فرقههای سری باشد .
مکتب امنیتی یهود و نسبت آن با ترس :
در جهان 4 مکتب امنیتی معروف وجود دارد که عبارتند از :
1. آسیبمحور
2. تهدیدمحور
3. فرصتطلب
4. موقعیتطلب
مکتب اول مربوط به روسهاست .
مکتب دوم مربوط به یهودیهاست .
مکتب سوم مربوط به آمریکاست .
مکتب چهارم مربوط به اسلام و ایران است .
مکتب امنیتی که در انیمیشن دانشگاه هیولاها مورد بررسی قرار می گیرد البته به شکل مخفیانه و غیر مستقیم مکتب امنیتی یهود است.
یهودیها به دلیل اینکه در اقلیت جمعیتی و سرزمینی هستند همواره تلاش میکنندقبل از اینکه مورد تهدید واقع شوند خود دست به تهدید ملل و کشورهای دیگر بزنند. مثلا در قضیه انرژی هستهای ایران دائما یهودیهای صهیونیست بر طبل جنگ و حمله هستهای میکوبند در حالی که در عمل کاری از دست آنها بر نمیآید. این روشی است که یهود برای برون رفت از مشکلات و برای جلوگیری از نابودی خود استفاده میکند.
قبلا در مورد ترس توضیح داده شد که اگر تهدیدی به انسانی برسد آن فرد سعی می کند فرار کند یا در جایی مخفی شود . پس در صورتی ترس معنا پیدا می کند که تهدید وجود داشته باشد . حال اگر کسی بخواهد با ترس مقابله کند یکی از روشهایی که وجود دارد این است که در مقابل تهدید ، دست به تهدید بزند و در این راه پیش دستی کند .
همین طور که در موارد قبلی گفته شد مایک دارای کاراکتری یهودی صهیونیست است . از دوران کودکی او ارزو داشت تا بهترین بترسان شود . تمام تلاش خود را کرد و وارد دانشگاه هیولاها شد ، در کلاس های دانشکده ترس شرکت کرد . بعد انجمنی تشکیل داد و درنهایت توانست رکورد بهترین بترسان را بشکند .
داستان حکایت از ان دارد که این کاراکتر یهودی صهیونیست سعی دارد این را القا کند که او با وجود کوچک بودن می تواند بسیار ترسناک باشد و تهدید را پس بزند و در واقع با تهدید کردن دیگران، انها را بترساند.
گرچه از نظر ظاهری ترسناک به نظر نمی رسد اما با تفکر و هوش خود دیگران را تهدید می کند و می ترساند.
در پایان وقتی که مایک می خواهد سالیوان را ترک کند سالیوان به او می گوید: تو اصلا ترسناک نیستی ولی خیلی نترسی!!
مفهوم چنین جمله ای این است که صهیونیست ها نمی ترسند و در ظاهر ترسناک هم نیستند اما می توانند دیگران را به راحتی و با نقشه و حیله بترسانند همانطور که در انتهای فیلم توانستند بالاترین جیغ را از انسانها بگیرند./پایان
قسمت دوم این نقد را در این آدرس ببینید.
یهودیها به دلیل اینکه در اقلیت جمعیتی و سرزمینی هستند همواره تلاش میکنندقبل از اینکه مورد تهدید واقع شوند خود دست به تهدید ملل و کشورهای دیگر بزنند. مثلا در قضیه انرژی هستهای ایران دائما یهودیهای صهیونیست بر طبل جنگ و حمله هستهای میکوبند در حالی که در عمل کاری از دست آنها بر نمیآید. این روشی است که یهود برای برون رفت از مشکلات و برای جلوگیری از نابودی خود استفاده میکند.
-گروه جنگ نرم مشرقاستودیوی انیمیشنسازی پیکسار یک استودیوی انیمیشنسازی آمریکایی است که در کالیفرنیا واقع شده است .این شرکت توسط استیو جابز و ادوین کتمول ایجاد شد .
انیمیشنهای معروفی چون داستان اسباب بازی ، در جستجوی نمو ، ماشینها ، بالا ، شجاع و دانشگاه هیولاها ساخته این شرکت است. برخی از این انیمیشنها به عنوان انیمشنهای سال شناخته شدهاند .
مشخصات انیمیشن :
کارگردان: دن اسکانلون (dan scanlon)
تهیه کننده: کری رای (kori rae)
نویسندگان:Dan iel Gerson -Robert L. Baird -Dan Scanlon
تاریخ انتشار: 21 جون 2013
بودجه ساخت: 200 میلیون دلار
میزان فروش: 743 میلیون دلار
کشور: ایالات متحده ی امریکا
استودیوهای سازنده: والت دیزنی – پیکسار
توزیع: موشن پیکچر – والت دیزنی
زبان: انگلیسی
گویندگان :بیل کریستال (مایک)، جان گودمن (سالیوان)،استیو بوشمی (راندال)،باب پترسون (رز)،جان راتزنبرگر
کاراکترها:
داستان انیمیشن :
یک هیولای جوان که با اسم میشل مایک وازوسکی شناخته میشود ارزو می کند وقتی بزرگ شد یک از ترسانندهها شود. یازده سال بعد، مایک یک ترساننده در دانشگاه هیولاها است، جایی که او با هم اتاقیاش ، رندال رندی بوگس و یک هیولای بزرگ آبی و پشمالو (خزدار) دیدار میکند .
مایک سخت مطالعه میکند ، در حالی که سالی ممتاز (که از خانواده با استعداد ترساننده ها است) به توانایی ترسانندگی طبیعی خود اعتماد دارد. در امتحان پایانی ، مایک و رقیبش سالی نمیتوانند توجه دین هاردستکرایبل (استادشان) را جلب کنند بنابراین شکست خورده و از برنامه کنارگذاشته میشوند و این باعث میشود که سالی از انجمن غرش امگا کنار گذاشته شود. مایک میخواهد که خودش را با ورود به بازیهای وحشت به اثبات برساند و انجمن کافه اوزما که قبلا از برنامه ترس کنار گذاشته شده بودند با وی همراه میشوند اما چون در ابتدا تعداد آنها کمتر از استاندارد انجمنها است رد میشوند و بعد سالیوان به آنها پیوسته و مایک با بیمیلی حضور سالیوان را میپذیرد .
کافه اوزما در مبارزه اول شکست میخورد ، اما چون یکی از تیمها به خاطر استفاده از ژل محافظ کنار گذاشته میشود. کافه اوزما میتواند در مسابقات باقی بماند. رقابت کنندگان در مسابقات در پارتی انجمن غرش امگا شرکت میکنند و دراین پارتی رقابتکنندگان در بازیها به تحقیر و دلسرد کردن تیم کافه اوزما میپردازند. مایک یک دیدار مخفی را با شرکت هیولاها ترتیب میدهد تا روحیه تیم را بالا ببرد، اما سالی هنوز شک دارد که مایک بتواند یک بترسان واقعی شود. پس از اینکه تیم در دور اول پیروز میشود، مایک میفهمد که سالی برای اینکه رکورد مایک ارتقا پیدا کند دست به فریب زده است. مایک برای اینکه ثابت کند که او میتواند بترسان باشد به سمت آزمایشگاه در مدرسه میرود تا بتواند وارد جهان انسانها شود ، اما، در، رو به یک کمپ تابستانی بازمیشود و او نمیتواند کابینی پر از بچه را بترساند .
در دانشگاه سالی به هاردیسکرایبل اقرار میکند که کلک سوار کرده است ، فقط برای اینکه او به آنها اجازه بازگشت به دوره آموزشی را بدهد . بعد از اینکه سالی میفهمد که چه اتفاقی افتاده از در (در ورود هیولاها به جهان انسانها) وارد میشود و به دنبال مایک میگردد . پس از این که سالی ، مایک را پیدا و با او اشتی میکند ، آنها سعی میکنند با هم بازگردند اما متوجه میشوند که در جهان انسانها گیر افتادهاند چون هاردیسکرایبل در را غیر فعال کرده و منتظر است تا مقامات مسئول فرا برسند. مایک تشخیص میدهد که تنها راه بازگشت به جهان هیولاها تولید انرژی کافی از جیغ است تا بتوان به وسیله آن انرژی در را فراهم کرده و به جهان خود بازگردند. سالی و مایک با یکدیگر همکاری میکنند، بزرگسالان را میترسانند، و مقدار زیادی انرژی جیغ را تولید کرده و این به آنها اجازه میدهد تا به آزمایشگاه بازگردند . کار آنها منجر به اخراج آنها از دانشگاه میشود، اما اعضای دیگر کافه اوزما اجازه پیدا میکنند تا به دورههای ترس دانشگاه بازگردند چون هاردسکرایبل تحت تاثیر عملکرد آنها در بازیها قرار گرفته است. آنها از سالی و مایک خداحافظی میکنند. هاردیسکرایبل به آنها میگوید که اولین کسانی بودند که وی را شگفت زده کردند و ابراز امیدواری میکند که در آینده موفق باشند. مایک و سالی در شرکت هیولاها در میل روم تحت مدیریت مرد برفی زشت مشغول به کار میشوند. آنها سعی میکنند تا در کار خود سرامد باشند و بتوانند دوباره عضوی از تیم بترسانها شوند .
خطوط تعلیق اصلی :
چگونگی ثبت رکورد جدید در ترساندن انسانها
ایا مایک میتواند رکورد ثبت طولانیترین جیغ را بزند و بهترین بترسان شود؟
خطوط تعلیق فرعی :
نحوه عبور انجمن کافه اوزما از مراحل مختلف مسابقه وحشتآفرینان (هر مرحله خود خط تعلیقی دارد)
چگونگی رهایی مایک و سالیوان از حبس در جهان انسانها
***
ترس :
یکی از موضوعات مهم که در زندگی تمامی انسانها وجود دارد ترس است . تقریبا انسان یا موجودی وجود ندارد که ترس را تجربه نکرده باشد. اما اینکه چه عواملی باعث میشوند که موجودات بترسند میتواند متفاوت باشند .
در سینما بخصوص سینمای غرب در دهه های اخیر فیلم های ترسناک زیادی ساخته شده است. این فیلمها در کنار ترساندن افراد سبب بالارفتن ظرفیت هیجان نیز در آنها میشود. در واقع سینمای غرب به خصوص هالیوود سعی دارد بیشتر با دامن زدن به مسائل ماورائی نوعی ترس را برای انسانها فراهم آورد.
نکته جالب اینجاست که سینمای هالیوود سعی دارد که ایمان به غیب را زیر سوال ببرد؛ اما المانها و شخصیتهایی که در فیلمهای هالیوودی مشاهده میکنیم روگرفتی از موجودات و المانهای ماورایی هستند. مثلا جن یک موجودی است که ان را می توان در عالم ماورا و غیب جستجو کرد نه در عالم ماده و حس اما در بسیاری از فیلم های غربی این موجود نقش مهمی ایفا می کند .
غرب در وضعیتهای مدرن و پستمدرن سعی در تقدسزدایی و کنار گذاشتن غیب داشت اما با عبور از آن وضعیتها انسان غربی نه تنها نتوانست با آن شرایط خود را وفق دهد بلکه جلوتر از آنها به دنبال گمشدهای میگشت که نمیتوانست آن را در مدرنیسم و پستمدرنیسم پیدا کند. این نشان از یک نیروی درونی انسانهاست که میل به پذیرش عالم غیب و ماورا را دارند اما برخی تلاش میکنند که این نیرو را سرکوب کنند . امروز غرب در عصر ترنس مدرنیسم سیر میکند. عصری که در آن موجودات عجیب و غریبی ناشی از تخیلات انسانها ساخته و پرداخته میشوند تا شاید جان تشنه انسانهای دور شده از عالم ماورا را سیراب کننداما متاسفانه جهتی که در برآوردن این خواسته داده میشود دارای مشکل است و سبب انحراف بشریت میشود. در این تخیلات موجوداتی شبیهسازی می شوند که در برخی موارد ترساننده باشند. برخی از این موجودات در گستره هیولاها جای میگیرند. هیولاهایی که در انسانها ترس ایجاد کنند.
اساس این انیمیشن بر ترساندن استوار شده است. هر کدام از هیولاها بیشتر ترساننده باشند و بتوانند انسانها را با ضریب بالاتری بترسانند درجه بالاتری پیدا میکنند. یک شخصیت مغرور و مصمم وجود دارد که رکورد ترساندن انسانها را زده و کسی نتوانسته آن رکورد را بشکند و این شخصیت در دانشگاه هیولاها دارای جایگاه بالایی است .
ملاک و معیار برای برتر بودن در دانشگاه هیولاها ترساننده بودن است. شخصیت اصلی فیلم مایک وازوسکی اصلا چهره ترسناکی ندارد اما از کودکی علاقه داشته که در آینده یکی از ترسناکترین هیولاها شود. این هیولا که جثه کوچکی دارد در چهرهاش ترس آنچنان جایگاهی ندارد! اما در نهایت میتواند رکورد ترسانندهترین را به همراه سالیوان دوست هیولایش بزند.
اما به جای اینکه او از ویژگی ذاتی ترساننده بودن هیولایی برخوردار باشد از هوش بالایی برخوردار است و با نقشههای که میکشد میتواند رکورد ترساندن را بشکند. در اینجا ترس به عنوان یک خصوصیت هیولایی تحت تاثیر هوش و ترفندهای هوشمندانه قرار میگیرد . این در حالی است که سالیوان از نیروی ترسانندگی ذاتی بالایی برخوردار است اما خود او اعتراف میکند که تحت تاثیر برنامه و طرح مایک قرار گرفته است.
در این انیمشن عملیات ترساندن روی انسانها انجام میشود. یک هیولای ترساننده باید بتواند انسانها به خصوص کودکان (قبل از اینکه والدینشان متوجه شوند) را بترساند. بالاترین رکورد ترس گرفتن جیغ بیشتر از انسانهاست که این جیغها ذخیره شده و از آن انرژی تولید میشود. یعنی ماده اولیه برای تولید انرژی مورد نیاز هیولاها صدای جیغ ناشی از ترس است.
با این تفاسیر سعی شده که به مقوله ترس هم به شکل مادیگرایانه نگاه شود.
ترس از خدا در اسلام بالاترین جایگاه ترس را دارد. ترسی که سبب میشود انسان دامن خود را به گناهان آلوده نکند و از دستورات خداوند پیروی کند. ولی تفاوتی که بین ترس از خدا با ترسهای دیگر وجود دارد این است که ترس از خدا شیرین و گواراست و موجب آسودگی و آرامش در انسان میشود ولی ترسهای دیگرموجب وحشت و آشفتگی انسان میشود.
ترس در فلسفه غرب هم جایگاه بالایی دارد؛ به عنوان نمونه در اثر «ترس و لرز» سورن کیرکگور فیلسوف معروف اگزیستنسیالیست به موضوع ترس پرداخته میشود که این فیلسوف با شروع از ترس به فسلفه اگزیستنس میرسد .
غولها و هیولاها:
عواملی که در این فیلم نقش ترساننده را بازی می کنند هیولاها هستند . از زمان های گذشته تا به امروز در افسانه ها حرف از هیولاهایی با ویژگی های مختلف زده می شود . وجه مشترک اکثرهیولاها وحشتناک بودن و ترساننده بودن آنهاست .
در اسطورهها و افسانههای یونانی ، چینی ، ایرانی و … هیولاها جایگاه ویژهای دارند . علاوه بر این هیولاها دارای ویژگیهای منحصر به فرد و نیروهای خاصی هستند .
در قدیمیترین اثر باقی مانده در غرب یعنی ایلیاد و ادیسه هومر که مربوط به دوران اساطیری میشود به موضوع هیولاها و غولها بسیار پرداخته شده است .
موضوع هیولاها از دیرباز مورد علاقه انسان ها بوده اما با پر رنگ شدن نقش سینما در جهان ، سینماگران سعی می کنند که به این موضوع از منظرهای مختلف دامن بزنند .
در این انیمیشن بیشتر از اینکه به بُعد قدرت و نیرومندی هیولاها توجه شود به بعد ترسانندگی آنها نگاه شده است. هیولاها در برابر انسانها قرار داده شدهاند. به گونهای که جیغ ناشی از ترس انسانها باعث تولید انرژی برای هیولاها میشود .
سوالی که ممکن است فکرها را مشغول کند این است که چرا تا این حد در سینما به خصوص سینمای غرب به موضوع هیولاها و غول پرداخته می شود و آیا هیولاها واقعیت دارند یا نه ، چرا انسانها به عنوان ابزارهایی برای اهداف خاص از انها استفاده میکنند و اصلا از دیدگاه دینی چنین موجوداتی قابل پذیرشاند و ساخت چنین آثار سینمایی مشکلی ندارند؟
پرداختن این گونه موضوعات ریشه در تاریخ و اسطورهسازیهای غرب دارد. در اسطورهسازی اکثر هیولاهایی که ساخته و پرداخته میشوند ماهیت واقعی ندارند و تنها ساخته تخیل و ذهن بشر است. تخیل پردازی بیش از حد سبب میشود انسان از عالم واقع دور شود و هدف اصلی انسان که متعالی شدن است در حاشیه قرار گیرد و به مرور از زندگی او حذف شود. این نوع تخیلپردازی از منظر دینی نکوهش شده و مورد قبول نیست.
شخصیتسازیهای تخیلی سبب میشود انسان از ماهیت اصلی خود دور بماند و نه تنها از عالم مادی که در آن زندگی میکند دور می شود ( و در عالم ذهنی مشغول می شود) بلکه دیگر عالم ماورا و غیب جایگاهی در زندگی وی پیدا نمی کند . در این صورت جهان ذهنی جای عالم غیب را میگیرد واین خود خسرانی بزرگ برایش پدید می آورد. این تخیل پردازیها تا جایی پیش می رود که انسان حتی از زندگی عادی خود غافل شده و مشکلات بسیاری برای خود پدید می آورد.
فراماسونری و شیطان پرستی :
المانها و نمادهای فراماسونری و شیطانپرستی زیادی در این انیمیشن به چشم میخورد. شخصیت اصلی انیمیشن مایک وازوسکی هیولایی است سبز رنگ که تشکیل شده از یک سر توپ مانند و یک چشم در بخش بالایی سرتوپیاش دارد و دارای دست و پاهایی کوچک است. دو شاخ کوچک هم در بالای سرش وجود دارد.
تکچشم که با عنوان چشم نظارهگر هم شناخته میشود یکی از نمادهای معروف فراماسونری است. تک چشم نظارهگر همچنین در آرم مربوط به دانشگاه هیولاها وجود دارد. برخی از شخصیتهای انیمیشن هم تنها یک چشم دارند. این در حالی است که هیولاهای دو یا چند چشم هم در این دانشگاه مشغول تدریس و تحصیل هستند و این دانشگاه تنها منحصر به تکچشمها نمیشود !!
شاخی که در بالای سر بیشتر شخصیتها دیده میشود نماد شاخ دویل است. شاخ دویل یکی از نمادهای معروف فراماسونری و شیطانپرستی است. حتی این نماد در معماریهای موجود در انیمیشن هم وجود دارد .
نماد هرم معروف فراماسونری هم در چند جای انیمیشن تکرار میشود .
در تصویر سمت راست بالا دو دستبند روی مچ مایک که شبیه پرچم رژیم صهیونیستی است دیده می شود . رنگ ابی برای یهودیان و فراماسون ها مقدس و با اهمیت است .
با جمع کردن اطلاعات مختلف و علائم موجود به این نتیجه می رسیم که مایک وازوسکی دارای شخصیتی فراماسون بوده و یک یهودی صهیونست است !! (شاخ شیطان – تک چشم – پوشیدن دستبند ابی شبیه به پرچم رژیم صهیونیستی – کوچکتر بودن نسبت به هیولاهای دیگر – اسم مایک که برگرفته از مایکل است ! و …. )
در بخشی از فیلم، ستاره پنجپر که یکی از نمادهای شیطانپرستی است نمایش داده میشود. در تصاویر زیر مایک برای اینکه در رقابت با سالیوان پیروز شود برنامهریزی میکند و روزی را که میخواهد به هدفش برسد با نماد ستاره 5 پر (ستاره پنتاگرام) علامتگذاری میکند.
در تصویر زیر شاخ بافومت و تکچشم و همچنین نماد شاخ دویل را ببینید:
تقریبا فضای حاکم بر انیمیشن را نمادهای فراماسونری فراگرفته است . در هر صحنه یک سمبل و نماد فراماسونری برای بیننده نمایش داده میشود و تکرار آنها سبب نهادینه شدن این علایم میشود.
ادامه دارد... در پست بعدی همین وبلاگ قسمت دوم و آخر این نقد را ببینید...
منبع مطلب کامل: آیتمداری و سایت مشرق نیوز
قرن هاست، مردم برای انتقال تعالیم یا حتی مفاهیم پیچیده و پیام رسانی به کودکان و تأثیرگذاری بر ذهن و دل آن ها، از قصه وداستان استفاده برده اند. بهره گیری از این فرهنگ شفاهی، می تواند سنت، عرف، آداب ورسوم، خرد و حکمت را به دیگران منتقل کند.از زمانی که مردم به معجزه ای که یک قصه در خود دارد، پی بردند؛ برای انتقال مفاهیم خاص ازبهترین شخصیت های داستانی استفاده کردند. قهرمانان واقعی را کشف کرده و نسل به نسل به کودکانشان شناساندند.قهرمان واقعی کسی بود که، هم مروج فضیلت های اخلاقی بود، هم کودکان را وامی داشت تا چنین راهی را درپیش بگیرند. به طور حتم، همگی براین باوریم که کودکان، بیش از بزرگ ترها تحت تأثیر فیلم ها و برنامه های که برای آن ها ساخته می شود، قرارمی گیرند. پیامی که می توان از طریق این برنامه ها به کودک ارائه داد، سازنده ی فکر و روح آن هاست. ادامه مطلب...
انیمیشنهای کودکانه یا سلاح نرم صهیونیسم علیه جوانان؟ رضا سیفپور مقدمه: جنگ نرم مصادیق گوناگونی دارد. در یک تعریف کلی میتوان گفت: «جنگ نرم عبارت است از هر گونه عملیات جامع روانی یا تبلیغات رسانهای که جامعه و گروه هدف را نشانه گرفته و بدون اعمال نظامی رقیب را به انفعال عقب نشینی و سرانجام شکست وامیدارد».در این تعریف، رسانه نقش بسیار بسزایی دارد؛ اما آنچه مهم است، این که این تاثیر گذاری بر افکار جامعه هدف تنها محدود و معطوف به یک دوره زمانی کوتاه با اثربخشی فوری و کوتاه مدت نیست. از یک منظر میتوان گفت جنگ نرم بخشی از یک فرآیند پیچیده و دراز مدت در راستای اجرای سیاست «جهانی شدن» است. انیمیشن و جنگ نرم اهمیت انیمیشن در شکل گیری شخصیت کودکان عوامل اثرگذاری انیمیشن ها پیام های پنهان و نهفته در برخی انیمیشنهای مشهور جهان فهرست منابع و مأخذ: - فاطمه ناظم زاده ـ سلطه صهیونیسم در دنیای کودکان ـ موسسه تبیان
همان گونه که میدانیم، «جهانی شدن» در سه حوزه قابل بحث و بررسی است: حوزه سیاسی حوزه اقتصادی و حوزه فرهنگی. طبیعی است که جنگ نرم نیز در هر سه حوزه فوق قابل بررسی باشد. مطابق نظریات جهانی سازی، هرچند اهمیت اقتصاد و سیاست در این فرایند بسیار بالاست، باید بیشترین تمرکز بر مبانی فرهنگی صورت پذیرد. سرآمد این نظریهپردازان آقای «مارشال مک لوهان» است. او عامل رسانه را در فرآیند درهم تنیدگی و یکپارچه شدن جهان و شیوع یک فرهنگ تودهای مشترک عاملی اساسی میداند. از آنجا که فرهنگ پدیدهای ناگهانی نبوده و شکل گیری آن در گستره طولانی و درازمدتی صورت میپذیرد، به نظر میرسد، داعیه داران فرهنگ جهان و در رأس آن، لابی صهیونیستی حاکم بر فرهنگ غرب ضمن آگاهی کامل از نقش رسانه به القای تدریجی و مرحله به مرحله پیام از دوران کودکی کاملا آگاهند. با این نگرش، نباید دوراز ذهن باشد که مدعیان جهانی سازی در لوای «جنگ نرم رسانه ای»، برنامه ریزی طولانی مدتی را در نظر داشته باشند و از قابلیت رسانه همچون خوراکی فرهنگی برای جوامع هدف از طفولیت تا بزرگسالی برنامه ریزی کنند. این نگرش میتواند، مفهوم جدیدی از جنگ نرم را در ذهن خلق کند و به این ترتیب، میتوان پذیرفت که تلاش صهیونیسم جهانی از سال ها پیش برای تحت کنترل درآوردن افکار عمومی جوامع و به ویژه، جامعه ایرانی اسلامی ما آغاز شده و چه بسا سالیان بعد بروز نماید.یکی از اصلی ترین ابزارهای این جنگ نرم، انیمیشنهای رنگارنگ و جذابی است که از سالها پیش تاکنون تولید شده وکودکان ما را مخاطب قرارداده است.
از این اصل مهم بگذریم که انیمیشن یکی از ساختارهای جذاب سینمایی است که لزوما مخاطب آن کودکان نیستند و بسیاری از انیمیشنهای جذاب و زیبای جهان، علاوه بر کودکان و شاید بیشتر از آنها بزرگسالان را مخاطب قرار می دهند. با این فرض، هرچند تولیدات انیمیشن میتوانند طیف گستردهای از مخاطبان را به خود اختصاص دهند، لیکن انکارناشدنی است که کودکان، بیشترین توجه و دلبستگی را به برنامههای انیمیشن دارند و با مروری بر گذشته خود، اذعان خواهیم نمود که انیمیشن ها، نقش بسیار بسزایی درشکل گیری شخصیت ما داشتهاند.
کودک از هنگامی که به محیط خانواده پای میگذارد، مورد حمایت والدین قرار میگیرد. پدر و مادر تمام تلاش خود را می کند تا هرگونه زمینه رشد و تعالی را برای او فراهم سازند. اهمیت خانواده در جوامع شرقی و به ویژه ایران اسلامی، به گونه ای است که به شدت مورد توجه جامعه شناسان و متخصصان غربی قرار گرفته است. آنها به این باور رسیدهاند که رشد هر جامعهای، مرهون ثبات خانواده بوده و از این روی، تقویت بنیان خانواده و تربیت فرزند در کانون گرم خانواده را در دستور کار خود قرار دادهاند و با این تفکر در تلاشند به هر نحو ممکن کودکان جوامع مختلف را در نظام خانواده مطابق فرهنگ و نگرش مطلوب خود تربیت نمایند.
هم اکنون تلویزیون، دی وی دی و ماهواره به ملزومات اصلی زندگی خانوادهها و به ویژه خانوادههای نوپا تبدیل شده است و پدر و مادرها – که از این امکانات به عنوان وسیلهای برای پر کردن اوقات فراغت خانواده و به ویژه کودکان استفاده میکنند- تلاش دارند به خیال خود، برنامههای ویژهای را برای ایشان طراحی و تدارک ببینند. اغلب خانوادهها بی هیچ نگرانی، کودک خود را در مقابل برنامههای انیمیشن پخش شده از تلویزیون یا ماهواره قرار میدهند و هر روز به عنوان جایزه یک سی دی انیمیش به او هدیه میدهند تا مابقی ساعات خالی خود را نیز مقابل دستگاه سی.دی یا دی.وی.دی بگذراند.
جالب است به این نکته توجه کنیم که این گونه برنالهها که ویژه کودکان طراحی و تولید میشوند، به لحاظ حرفهای و صرف هزینه به مراتب پیشرفته تر و گرانتر از بسیاری تولیدات دیگر هستند؛ اما پرسش مهم این است که آیا هزینههای میلیاردی تولید این انیمیشن ها، تنها برای سرگرم کردن کودکان صرف میشود؟ آیاتا کنون به محتوای این انیمیشنها توجه کرده ایم؟
به گفته محققان، کودک در سنین سه تا پنج سالگی فقط بیننده است و هنوز از قدرت تشخیص خوب و بد و تحلیل کافی برخوردار نیست. برای همین، هر آنچه را می بیند، به عنوان یک پدیده خوب و در عین حال واقعی میپذیرد. در این میان، ابزارهای قدرتمند رسانه نیز به واقعی تر نشان دادن این آثار کمک میکنند. انیمیشنهای فوق حرفهای موجود در بازار و پخش شده در رسانهها که حتی ذهن انسان بزرگسال را در تشخیص واقعیت و مجاز دچار ابهام میکنند، به تدریج در ذهن کودکان رسوخ کرده و مبانی تربیتی و فرهنگی او را در آینده شکل میدهد.
اغلب این مولفههای فرهنگی، متأسفانه با فرهنگ بومی و باورهای دینی ما هماهنگی ندارند. برای نمونه، تقریبا در همه این انیمیشنها – که حتی در رسانه ملی نیز بارها پخش میشوند و متأسفانه در انیمیشنهای ایرانی نیز رسوخ کرده و ترویج میشود – میبینیم که دخترها و پسرها با هم دوست هستند. رابطه دختر و پسر در حالی در انیمیشنها (خواسته یا ناخواسته) گسترش مییابد که همین دختران و پسران چند سال بعد با سختگیری و جلوگیری شدید جامعه و خانواده در ممانعت از ارتباط آزاد بر پایه آموزههای دینی و عرف اجتماعی روبه رو میشوند و این یعنی تقابل یا تضاد فرهنگی!
مگر بر این باور باشیم که فرهنگ برایند باورهای اجتماع است و لاجرم کودکان امروز، با باورهای خود فرهنگ و باور فردای جامعه را شکل میدهند و این میتواند همان هدف جنگ نرم در عرصه فرهنگی باشد که نقطه نشانه آن افکار و باورهای کودکان و نونهالان امروز جامعه است. کودک ما در انیمیشنهایی که به وفور از طریق تلویزیون ماهواره و ویدیوکلوپها در اختیارش نهاده میشود و حتی از سوی والدین در پاداش یک کار نیک دریافت میکند! اغلب مواجه با خشونت ترس دلهره پرخاشگری و حتی متأسفانه تا اندازه ای سکس در سطوح گوناگون است و از آنجا که هنوز تفکرات انتقادی و تحلیلگری بر مبنای حقایق و دادهها در او شکل نگرفته، قطعا همه اینها را به عنوان مواردی معمولی سالم و قابل پذیرش میپذیرد و اینها به تدریج باورهای فکری و ایده آلهای آینده او را میسازد.
انیمیشنها همواره از جذاب ترین ساختارهای نمایشی به شمار می روند. با توجه به قابلیت ها، ویژگی ها و اهمیت این نوع برنامهها، هر روز شاهد رشد سریع تولیدات کارتونی به لحاظ کمی و کیفی هستیم؛ اما راز موفقیت و اثرگذاری یک برنامه انیمیشن چیست؟
1- داستان خوب: در درجه نخست، آنچه باعث جذابیت و اثرگذاری یک انیمیشن میشود، جذابیت و اثربخشی داستان آن است. این موضوع هرچند در دهههای اخیر، مورد توجه جدی متولیان رسانه قرار گرفته است، از قرن ها پیش اندیشمندان اهمیت آن را دریافته بودند. افلاطون در کتاب جمهوریت خود میگوید: نخستین وظیفه ما این است که سازندگان حکایت را تحت مراقبت قرار دهیم. اگر داستان خوبی ساختند، آن را بپذیریم و اگر بد ساختند، آن را رد کنیم. سپس پرستاران و مادران را وادار کنیم تا تنها حکایتی را که پذیرفته ایم، برای کودکان نقل کنند و متوجه باشیم پرورشی که روح اطفال به وسیله حکایت حاصل میکند، به مراتب بیشتر از تربیتی است که جسم آنها به وسیله ورزش پیدا میکند. به نظر میرسد، دستورالعمل افلاطون در صدها سال پیش آنچنان آشکاراست که دیگر نیاز به هیچ توضیحی نباشد. این اصل مهم را تهیه کنندگان و تولیدکنندگان بزرگ انیمیشن درجهان به خوبی پذیرفتهاند و از آن در راستای القای اهداف خود بهره میبرند؛ اما آیا ما هنوز به این باور رسیده ایم؟!
2-شخصیت پردازی مناسب: یکی از مهمترین عواملی که باعث موفقیت یک برنامه انیمیشن میشود، خلق شخصیتهای مناسب توسط تولیدکنندگان آن است. کارکتر (شخصیت) در یک انیمیشن، میتواند انسان حیوان شیئ و یا حتی یک نقطه و خط باشد. شخصیت پردازی مناسب، باعث میشود که مخاطب با آن کارکتر، ارتباط برقرار کند. در یک انیمیشن موفق، شخصیتها خود را به ویژگی های انسانی نزدیک میکنند و به این ترتیب، بیننده با آن شخصیتها به هم ذات پنداری رسیده و از همینجاست که ارتباط برقرار میشود. هیچ انیمیشنی حتی با برخورداری از یک داستان خوب، بدون داشتن شخصیتهای مناسب و قوی، نمیتواند به اثری موفق تبدیل شود؛ این چیزی است که تولیدکنندگان ایرانی تاکنون نتوانستهاند در آن به موفقیت چشمگیری دست یابند.
3- تکنیکهای پیشرفته: تکنیکهای ساخت انیمیشن در جهان هر روز در حال پیشرفت و تکامل است، لیکن انتخاب تکنیک مناسب و متناسب با موضوع محتوا و مخاطب، از عواملی اصلی جذابیت و اثرگذاری یک برنامه انیمیشن به شمار می رود.بیشتر تولیدکنندگان جهانی انیمیشن با توجه به این اصل و افزودن جاذبههای گوناگون تصویری در اثر خود تلاش میکنند، هر چه بیشتر به جذابیت برنامه بیفزایند. متأسفانه، هم اکنون تهیه کنندگان داخلی انیمیشن از تکنیک های پیشرفته تولید انیمیشن برخوردار نیستند.
تاکنون مهمترین انیمیشنهای تولید شده در جهان در شرکت های بزرگ انیمیشن سازی هالیوود همچون والت دیزنی، پیکسار، دریم ورکز، ام جی ام و یا شرکتهای ژاپنی تحت حمایت و هدایت سردمداران هالیوود نظیر نیپون، تاتسونوکو، سونی و…. تولید شده است. هالیوود از زمان تشکیل خود تاکنون به شدت تحت نفوذ تفکرات صهیونیستی بود و این سرمایه داران صهیونیسم جهانی بودند که افکار برنامه سازان آن را هدایت میکردند. صهیونیسم حاکم بر هالیوود که هر روز تلاش دارد تا دامنه سیطره خود را بر شرکتهای دیگر فیلم و انیمیشن سازی با خرید سهام یا نفوذ بر افکار گسترش دهد هرچند اقتصاد و به دست آوردن درآمد را از مهمترین اولویتهای خود معرفی میکند، با مروری بر آثار تولیدی آنها به ویژه در بخش انیمیشن، این باور به شدت تقویت میشود که در پس این صنعت پول ساز، قطعا ایدئولوژی و تفکر خاصی نهفته که قرار است به کمک سرمایه و تکنیک در جهان گسترش یابد.
آنچه مسلم است این که از سالها پیش تاکنون، لابی صهیونیسم در هالیود، سیطره خود را در عرصه تولیدات کودک به شدت گسترش داده است. علاقه کودکان ما به داشتن تصاویر متعدد از شخصیتهای کارتونی والت دیزنی تا عروسکها و اسباب بازیهای شخصیتهای آنها، آنچنان شدید است که خرید آنها برای خانوادهها به یک عرف معمول و اجتماعی تبدیل شده است.
به عبارت دیگر، شرکتهای انیمیشن سازی، تنها برای همان ساعتی که کودکان ما انیمیشن تولیدی آنها را می بیند، برنامه ریزی نمی کنند، بلکه تلاش میکنند تا فکر و ذهن کودک را حتی در رختخواب شبانه و بازی های کودکانه اش متوجه رفتار و موضوع مورد نظر خود نمایند. از این روی، می توان گفت نه تنها کودکان معصوم، بلکه والدین هم نمی توانند تصور کنند در پی این زیبایی ها و لطافت، ممکن است یک جهان بینی خاص و خارق العاده با اهداف بلند مدت نهفته باشد که می خواهد، چهره فرهنگ های خاص جهان را به چهره ای واحد و مطلوب سرمایه داران صهیونیسم بدل کند.
این نکته انکارناشدنی است که یهودیت صهیونیست به یاری سرمایه های هنگفت (و البته اندیشه و برنامه ریزی دراز مدت) توانسته است در عرصه فرهنگ، گوی سبقت را از دیگر رقبای جهانی برباید و از این ابزار قدرتمند در راستای رسیدن به اهداف جهانی خود استفاده نماید؛ اما این نباید باعث شود که متولیان فرهنگ جامعه و رسانهها خود را بازنده بدانند و لااقل با تفسیر وتبیین این امور برای والدین وخانوادهها باعث ارتقای سطح آگاهی عمومی جامعه شوند.
در این نوشتار تلاش خواهیم کرد برای نمونه و تنها در حد چند سطر، اشاره ای داشته باشیم به محتوای پنهان برخی از آثار مهم انیمیشن جهان که همه ما و دست کم کودکان و همه ما با آنها آشنا هستند و ساعت ها از زندگی معصومانه خود را با آنها گذرانده اند.بی گمان نقد و تحلیل هر یک از این آثار که از قضا به لحاظ تکنیکی بسیار قابل تأمل و گفت وگو هستند، فرصت بسیاری را می طلبد و می توان درباره هر یک از آنها ساعت ها به بحث نشست، لیکن هدف این نوشتار اشاره ای به اصل موضوع و تلنگری برای مخاطب (والدین آن آثار و چشم پوشی از نقاط قوت تکنیکی موجود در آنها تنها به تحلیل محتوای کوتاهی از این آثار با هدف نمایان کردن ایدئولوژی نهفته در آن بسنده کنیم و بر این باوریم وقتی این آثار را در کنار یکدیگر قرار می دهیم، هر یک همچون اجزای یک پازل بزرگ خواهند بود که در جوار هم فرهنگ صهیونیسم جهانی را تقویت کرده و ذهن کودک امروز را برای پذیرش تفکرات سلطه طلب صهیونیسم جهانی در آینده آماده می سازد:
1- میکی موس:
نخستین شخصیت معروف شرکت والت دیسنی، یک موش کوچک و دوست داشتنی بود به نام «میکی موس». مجموعه میکی موس سال هاست که تولید می شود و هم اکنون نیز شخصیت محبوب نسل دیروز و امروز به شمار می رود. جالب است بدانیم از دیرباز یهودیان را با نام «موش کثیف» می شناختند. والت دیسنی به کمک میکی موس توانست در چند دهه کاری کند که این واژه جای خود را به «موش دوست داشتنی» بدهد و دیگر کسی نمی توانست برای یهودیان تصور «موش کثیف» را داشته باشد. میکی موس معصوم که همواره مورد تهاجم رقبای خود قرار می گرفت و تنها به کمک زیرکی بر دشمنان پیروز می شد، نمادی شد از معصومیت قوم یهود! که باید تلاش کند با تنها سرمایه خود، یعنی زیرکی، خود را از دست دشمنان جهانی رهایی دهد.
2- تام وجری:
شخصیت «جری» در مجموعه تام و جری در واقع ادامه شخصیت میکی موس است. جری موش زبل و بد جنسی است که با شیطنت و ناجوانمردی همواره بر گربه ابله و احمق پیروز می شود. این پرسش که چرا برخلاف دنیای واقعیت، همواره این موش است که برگربه پیروز می شود، چیزی است که ناخودآگاه ذهن کودک و بزرگسال را به خود معطوف می دارد و از سوی دیگر، به تدریج این حس را در ذهن کودک نهادینه می کند که می توان با دغل و حقه بازی همیشه پیروز شد. تام و جری علاوه بر اثرات خاصی که بر مخاطبان جهانی داشت، توانست حس اعتماد به نفس را در مخاطبان یهودی خود – که سالها از موش کثیف بودن در رنج بودند – نهادینه نماید. موش کثیف صفتی بود با بار معنایی ترسو بودن و منزوی که هیچ کدام از آنها در موش کوچک والت دیزنی دیده نمی شد.
3- لوک خوش شانس:
مجموعه لوک خوش شانس، داستان گانگستر سپیدپوستی است که هیچ خانه و کاشانهای ندارد؛ اما همیشه فرشته نجات سرخ پوستان بومی است و وجودش باعث میشود که افراد و قبیلههای گوناگون، هیچ گاه وارد جنگ و دعوا نشوند. او به همراه اسب بذله گو و سگ شوخ طبعش همیشه به دنبال تبهکاران است و در پایان هر بخش، تنها به سوی غروب خورشید میرود؛ اما چرا غروب خورشید؟!! شاید اگر بدانیم غروب خورشید در کتاب مقدس، نماد سرزمین موعود یهودیان است، به خوبی پاسخ این پرسش را دریابیم. لوک خوش شانس سعی میکند تا به خوبی معرف یهودی خوش برخورد و مهربانی باشد که بدنبال سرزمین موعود و مادری خود است و در این راه به رسالت خود یعنی ایجاد امنیت برای دنیا عمل میکند.
4- هاچ زنبور عسل:
خیلی از ما در دوران کودکی خود، مجموعه جذاب «هاچ زنبور عسل» را دیده ایم و بی هیچ تأملی، حاضر هستیم دیدن آن را به کودکان دلبند خود توصیه کنیم؛ اما خوب است بدانیم داستان هاچ زنبور عسل به کودکان یهودی میفهماند که باید همواره به دنبال مادر ( نماد سرزمین موعود ) خود باشند و دیگران همچون موجودات مخوف این انیمیشن، همواره در این راه، سد راه او هستند و البته در این راه میتوان روی کمک برخی دوستان مو بور حساب کند. نکته: گشتن به دنبال مادر تم غالب مجموعههای انیمیشنی است که کشورهای آسیایی و در رأس آنها ژاپن به سفارش شرکتهای صهیونیستس هالیوود تولید کردهاند، همچون «دختری به نام نل»؛ «حنا دختری در مزرعه»، «باخانمان»، «چوبین» و غیره. همان طور که گفتیم، مادر در فرهنگ یهودی، نماد سرزمین موعود یهودیان است. این انیمیشنها هرچند با هدف بیشترین تأثیر بر کودکان یهودی جهان ساخته شده اما به دیگر کودکان جهان نیز این حس را القا میکند که تصاحب دیگر سرزمین ها با عنوان برگشتن به سرزمین مادری، حق مسلم قوم یهود است.
5- شیر شاه:
شاید کمتر کسی فکرش را بکند، مجموعه سه قسمتی شیر شاه بر پایه پیامهای سیاسی شکل گرفته باشد. در شیر شاه به خوبی جنگ دو ابر قدرت برتر- جنگل ـ و آشتی نسل های آینده آنها دیده میشود. این اثر نمادی از جنگ سرد آمریکا و شوروی در سال های طولانی پس از جنگ دوم جهانی است که سرانجام به آشتی نسلها و فروپاشی نظام کمونیسم پایان می یابد؛ اما یادمان نرود شیر در فرهنگ یهودی نماد سلطه جهانی صهیونیسم است. در تورات میخوانیم:… و بقیه قوم یعقوب در میان امتها و قومهای دیگر مثل شیر در میان جانوران جنگل و مانند شیر درنده در میان گلههای گوسفند خواهند بود که هنگام عبور پایمال میکنند و می درند و کسی نمیتواند مانع آنها شود.
6- دامبو فیل پرنده:
«دامبو» بچه فیل زشتی است که ابتدا مورد تمسخر و بی توجهی اطرافیان قرار میگیرد؛ اما سرانجام میتواند با تلاش خود را بالا بکشد (نمادی از قوم یهود که در جوامع مختلف چندان مورد توجه نبودند). مادر دامبو عرقچینی شبیه به کلاه یهودیان بر سر دارد و به این ترتیب از دیگر فیل ها متمایز میشود. گناه او تنها اینست که میخواهد از فرزندش حمایت کند؛ اما زندانی میشود. سرانجام، دامبو شایستگی خود را ثابت میکند و در عملیاتی پیروزمندانه، همه تحقیر هارا پشت سر میگذارد و پرچم سیرک را که البته بی شباهت به پرچم اسرائیل هم نیست به اهتزاز درمیآورد. این انیمیشن اعتماد به نفس و خودباوری را به کود کان یهود هدیه میکند و به خوبی مظلومیت ساختگی یهود (صهیونیسم) را تداعی میکند.
7- جوجه اردک زشت:
شخصیت گوشه گیر و زشت جوجه اردک شبیه دامبو فیل پرنده است، به ویژه اینکه در پایان، همانند او به موفقیت میرسد و تبدیل به یک قوی بسیار زیبا میشود. حرکت این قوی زیبا به سمت خورشید در غروب هم همان نمای معروف انیمیشن لوک خوش شانس را به یاد میآورد. از این روی، کارتون معروف جوجه اردک زشت نیز که در اصل برای مخاطب یهودی تولید شده است، ذهن کودکان معصوم امروز را به سوی آرمانهای صهیونیسم سوق داده و آنها را برای پذیرش تفکرات یهود در فردا آماده میسازد.
8- گالیور:
در همان نگاه نخست به انیمیشن معروف «گالیور» با یک سفید پوست بلند بالا با مدل موها و لباس انگلیسی ـ آمریکایی مواجه میشویم که از طریق دریاها به سرزمین عجیب کوتولهها (نماد مشرق زمین) پا نهاده و به آنها در مبارزه علیه دشمنانشان کمک میکند. به این ترتیب، این موضوع در ذهن کودک شکل میگیرد که این « انگلوساکسون ها» هستند که باید منجی همیشگی آنها باشند.
9- پرنس مصر:
هالیوود در عرصه انیمیشنهای مذهبی نیز به طور جدی ورود کرده است. این انیمیشن روایتگر زندگی حضرت موسی (ع) است. در این کارتون بسیار پر هزینه به خوبی روایت تحریف شده هالیوود از دین و تمایل آن را به سکولاریسم میبینیم. در «پرنس مصر» به طرز ماهرانهای منزلت عصمت و شأن این نبی مکرم الهی تنزل مییابد. هالیوود مشابه این انیمیشن برنامههای کارتونی دیگری مربوط به زندگی حضرت نوح (ع) وحضرت یوسف (ع) نیز تولید کرده است.
10- شرک:
هرچند «شرک (?)» انیمیشنی بسیار حرفهای جذاب و دوست داشتنی بود، کودکان در سریهای دو وسه آن به طرز باور نکردنی با مقوله سکس و معاشقههای طولانی روبه رو شدند. این گونه تصاویر و صحنهها به تدریج ذهن کودک را درگیر موضوعاتی میکند که متناسب با سن او نبوده و وی را با بسیاری ناهنجاری های شخصیتی رو به رو میکند.
11- سری جدید سندباد:
در سری جدید انیمیشن «سندباد (افسانه هفت دریا)»، دیگر اثری از آن فضای زیبای شرقی نیست. از علی بابا و علاالدین هم خبری نیست. به جای آن مخاطب با انبوهی از قول و دیو و خشونت و جملات رکیک روبرو میشود و سندباد مهربان، تبدیل به کسی شده که با هفتاد ضربه شمشیر خود، یک کشتی بزرگ را تصاحب کرده و دریا را از خون رنگین میکند.
12- ناین (نه):
این انیمیشن را باید برنامه استاندارد آموزش مبانی «کابالا» برای کودکان و حتی بزرگسالان نامید. در این انیمیشن به روشنی از فردی به نام «پاراسلوس» و کتاب معروف او نام برده میشود. (پاراسلوس یک جادوگر و پزشک معروف فرقه منحط کابالا یا همان عرفان صهیونیستی است). در این انیمیشن ضمن تبلیغ کاملا آشکار فرقه انحرافی کابالا بیننده به طور دقیق با فلسفه و مبانی این تفکر آشنا میشود.
13- ای کیو سان:
آنچه در مجموعه جذاب انیمیشنی «ای کیو سان» به خوبی تبلیغ میشود، نقش تفکرات بودایی در پرورش ذهن انسان است. کودکان ایرانی ناخود آگاه با دیدن این مجموعه جذب تفکرات بودایی و نیز آداب و سنن و باورهای آنها میشوند که این تنها به دلیل شخصیت جذاب مهربان و دوست داشتنی قهرمان فوق العاده باهوش قصه یعنی ای کیو سان است؛ اما چرا بودایی؟! (در این باره در ادامه صحبت میکنیم).
14- پاندای کونگ فو کار:
این هم از انیمیشنهای زیبای تولید شده در سالهای اخیر است که بسیار مورد توجه کودکان قرار گرفته و در آن کودک ایرانی به خوبی با باورها و ویژگی های خاص فرهنگ و آیین بودا و مذهب ذن آشنا میشود. لازم به ذکر است، کونگ فو، بیش از آن که یک ورزش باشد، یک مذهب و ایدیولوژی است که بر پایه باورهای بودایی شکل گرفته است و در این انیمیشن به طور بسیار جذابی تبلیغ میشود.
نکته: در سال های اخیر، جهان غرب دریافته برای ادامه حیات نیاز به معنویت و نگاه فوق مادی به جهان دارد. از این روی، میبینیم در کشورهای غربی، توجه به آیینها و تفکرات شرقی روز به روز افزایش مییابد؛ حتی گسترش روزافزون اسلامگرایی در جامعه غربی را میتوان از این منظر بررسی نمود که حاصل از به بن بست رسیدن تفکرات مادی گرایانه غرب است.
هالیوود این مهم را به خوبی درک کرده و تحت هدایت سردمداران صهیونیسم خود، در تلاش است تا با گسترش فرقههای نوظهور آمیزهای از عرفان های بودایی و یهودی را در قالب معنویتی خود ساخته به مخاطبان دهد. این نگرش باعث شده تا نقش بودیسم را در بیشتر آثار هالیوودی بسیار برجسته ببینیم.
15- فرار جوجهای:
این انیمیشن یکی از آثار جذاب برای کودکان است. سرتاسر فضای داستان و مزرعه که با سیم خاردار گرفته شده یادآور اردوگاههای کار اجباری آلمان نازی و هلوکاست (یهودی سوزی) کذایی است که سال هاست صهیونیسم در راستای اثبات آن میکوشد. ناجی مرغ های قربانی (نمادی از یهودیان) خروس خلبانی است که آمریکایی بوده و سرانجام با نجات مرغها آنها را به سوی دشتی باصفا (یادآور سرزمین موعود یهودیان ) راهنمایی میکند. این انیمیشن، یکی از بارزترین آثار کودکان در عرصه ترویج تفکرات صهیونیسم و ترویج هولوکاست است.
16ـ ماتریکس:
انیمیشن سه بخشی ماتریکس، دارای مسائل و مباحث متعددی است. محور اصلی این انیمیشن همانند نسخه اصلی آن، یعنی سینماییهای ماتریکس ترویج عرفان بودایی است، آن هم بانگرش صهیونیستی آن اما در کنار این هدف به خوبی موضوع آخرالزمان را آماج قرار میدهد، به گونه ای که دقیقا شیطانهای روباتیک را در حالی نشان میدهد که از مکه و مدینه در حال حرکت هستند. در بخشی از این انیمیشن شکارا نقشه هلال جغرافیایی شیعه را روی نقشهای در سازمان ملل میبینیم که خرمگس زشتی بر آن نشسته و سپس قهرمان داستان با ضربهای مگس را کشته و نقشه را پاک میکند. این کار به خوبی نشان دهنده توهین مستقیم تولیدکنندگان برنامه به فرهنگ شیعه است. همچنین به تصویر کشیدن رباتهای شیطانی در حالی که فرمانده آنها، شمشیر بر دست سوار بر اسب سپیدی است و در پایان کشته میشود، اهانت دیگری به باورهای دینی شیعه در خصوص آخرالزمان به شمار می رود.
17 ـ مجموعه باربی:
باربی مجموعه انیمیشن بسیار پر طرفداری است که همراه با عروسک و لوازم جانبی اش سالهاست به عنوان نماد ابتذال، برهنگی و مصرف گرایی جهان غرب در اذهان کودکان رخنه کرده و آنها را برای پذیرش نمادهای مبتذل فرهنگ غرب در بزرگسالی آماده می کند. این انیمیشن و عروسکهای آن با ده ها طرح و مدل در حالی که لبخندی ملیح بر لب دارد، به راحتی زمینههای الگوپذیری از پوشش، آرایش، رنگ مو، تناسب خاص اندام و به نوعی رفتار هوس انگیز را برای کودکان و نوجوانان فراهم میسازد. کارشناسان بر این باورند، هجوم نمادهای باربی در جامعه، میتواند اثرات مخربی بر نوجوانان داشته باشد به گونه ای که در اروپا و آمریکا هم اکنون نهادها و موسسات ضد باربی تشکیل شده است. این کارشناسان معتقدند هم زیستی با باربی، باعث بلوغ زودرس و افزایش تمایلات هم جنس گرایی در دختران میشود.
آنچه آمد، مروری سریع بر شماری از انیمیشنهای بسیار معروف بود که متأسفانه بارها از رسانه ملی نیز پخش شدهاند و به راحتی، در دسترس کودکان ما نیز قرار میگیرند. در این بخش، نمی خواستیم تا این انیمیشن ها را نقد کنیم، چراکه اگر چنین بود، قطعا برای هر یک باید به موضوعات بسیار بیشتری میپرداختیم؛ بنابراین، در اینجا به همین اندک و تنها در حد اشارهای بسنده میکنیم.آنچه مسلم است، علاوه بر موضوعات فوق خشونت و پرخاش هدیه اصلی بسیاری از انیمیشنهای موجود در بازار است که مدام در معرض استفاده کودکانمان قرار میگیرد. جا دارد به دوبله بسیار بد و آکنده از جملات رکیک برخی از شرکت ها هم اشاره شود که گویی، هیچ نظارتی بر آنها نیست. همین طور شرکتهایی که در قالب بستههای شانسی این محصولات را بدون هیچ نظارتی در قالب هدیه و شانس به کودکان می دهند.
سخن پایانی
سال هاست بازار انیمیشنهای هالیوودی در ایران داغ شده است. این انیمیشنها به سرعت و با سطحی نگری بسیار دوبله و به راحتی از رسانه ملی پخش میشوند، بدون هیچ نظارتی. آنچه گفتیم، به این معنی نیست که انیمیشن خوبی در آن سوی مرزها تولید نمیشود، بلکه همسویی همه جانبه متولیان فرهنگی کشور با برجسته شدن تعداد خاصی از این محصولات است که پرسش برانگیز است و اینکه چرا در این همه سالها و با بروز و ظهور تکنولوژیهای پیشرفته وارداتی در کشور، هنوز شاهد رشد صنعت انیمیشن در ایران نشده ایم؟!
در عوض به نظر میرسد در عرصه تولیدات کودک عقبگرد کرده و سیر نزولی یافته ایم! هنوز بزرگترهای ما « علی کوچولو»، «زهره و زهرا»، «هادی و هدی»، «هشیار و بیدار»، «آفتاب و مهتاب»، «خونه مادر بزرگه» را از یاد نبردهاند.
مگر همین «مدرسه موش ها» نبود که کشور ژاپن با افتخار آن را از ما خرید؟!
مگر همین «کلاه قرمزی و پسرخاله» نبود که در جامعه آن همه موج ایجاد کرد؟!
ما را چه شده که امروز آن همه نبوغ را فراموش کرده ایم و به جای توجه به هنرمندان با ذوق و توانایمان دنبال آثار مبتذل غربی میگردیم؟!
آنچه کودک امروز ایرانی نیاز دارد، نه «فوتبالیست ها»ست و نه «سند باد» جعلی غربیها. کودک ایرانی به فیلمها و انیمیشن های پر محتوایی نیاز دارد که بر پایه داستان های جذاب و غرور آفرین ملی و آموزههای اسلامی تولید شده باشد؛ «رستم و سهراب» و «آرش» چه اشکالی دارند که دست به دامن «سوپرمن» و «پسر جهنمی» شده ایم؟!
«بوعلی»، پسر دانای ایرانی چه ایرادی دارد که «ای کیو سان» باید نماد دانایی برای کودک ما باشد و در نهایت کجای فرهنگ اسلامی ما ناقص است که باید کودک ما را همسو با برنامه ریزی صهیونیسم جهانی به سوی بودیسم سوق دهیم ؟!
- محمد حسین فرج نژاد- اسطورههای صهیونیستی سینما ـ مرکز پژوهش هاس اسلامی صدا وسیما و موعود/ هلال - 1389
- عبد الکریم اردستانی ـ یهودیت ـ انجمن معارف اسلامی ایران ـ 1382
- سید جواد میرخلیلی ـ نقش صهیونیسم در رسانههای جمعی (مقاله) باشگاه اندیشه ـ 1384
- عبدالهی ناطقی ـ صهیونیسم وبرنامههای کودکان ـ 1387
- افلاطون ـ جمهور ـ ترجمه فواد روحانی ـ بنگاه ترجمه و نشر کتاب ـ 1355
- علی طلوعی ـ جهانیسازی و رسانههای محلی ـ جام جم – 1385
دوشنبه 12 مهر 1389/ شماره : 17062درپایگاه تخصصی وجامع جنگ نرم: http://jang-narm.com/index.aspx?siteid=51&pageid=2838&newsview=17062