خاندان یهودی لوی(لاوی)، پایه گذاران و مروجین شیطان پرستی
شیطان پرستی (ساتانیسم/Satanism ) یکی از این نحلههای مجعولی است که در دو دهه اخیر، حاکم بر بسیاری از آثار هالیوود بوده است و یهود دنیاپرست هم با پشتیبانی مادی و فکری سعی در ترویج این خرافه عصر پساصنعت داشته است. کمپانیهای یهودی و صهیونیست، امروز هم سردمدار جریان انحرافی معنویت گرا در هالیوود شدهاند و معناگرایی را بعضاً به پرستش نیروی متافیزیکی شروری فروکاهیدهاند. به دلیلِ تازگی این مکتب مجعول، خصوصاً در جامعه ما و سایر کشورهای اسلامی، لازم است که تبیین دقیقتری در مورد این اسطوره صهیونیستی داشته باشیم.
همانطور که گفته شد در میان اقوام باستانی و ادیان تحریف شده، بزرگ نمایی قدرت شیطان وجود داشته است؛ ولی آنچه به نام «شیطان پرستی» امروزه عدهای غافل و فریب خورده را به دور خود جمع کرده است، دست پختِ یکی ازخاندانهای سابقه دار یهودی میباشد. «خاندان لاوی» (لِوی) که برخی از آنها با همین نام خانوادگی و برخی با شهرت «کوهن یا کاهن» و اسامی شبیه به اینها، از قرن سیزدهم میلادی تاکنون، هشت سده است که تاریخ مدون و انسجام خانوادگی کم نظیری دارند.[1] «تودروس ابولافی» رئیس و حاخام کاستیل ولیون (اسپانیای قرن13م.) بود که یهودیان وی را از نوادگان خاندان سلطنتی یهود میدانستند. این خاندان نقش بسیار مهمی در تجهیز سپاهیان صلیبی علیه مسلمانان در شمال اندلس داشتند و از همان سده سیزدهم با فرقه شهسواران معبد[2] رابطه نزدیکی داشتند. این فرقه غارتگرانی بودند که حاصل پیوند شوم شهسواران (شوالیههای) مسیحی و زرسالاران یهودی بودند و عملیات خویش را در هالهای از سِرّ میپوشاندند و خود را «عارفان راز دان الهی» مینمایاندند. اینان از ابتدا متأثر از کابالیستهای یهودی بودند و از ابتدا با سازمان پنهان و قدرت طلب فراماسونری تعامل گستردهای داشتند و «لُژکهن اسکاتلند» را که هنوز هم شاخه اصلی ماسونی به شمار میرود، در سیطره خود گرفتند.[3]
خاندان لوی پایهگذار مکتب رازآمیز کابالا(قبالا) هم بودند که این مکتب، عرفانی ناقص و متاثر از میترائیسم (خورشید پرستی) و بت پرستی مصر باستان و خدایان روم و یونان باستان بود. البته در کابالیسم از مفاهیم عرفان اسلامی هم استفادههای ناقصی شده است.[4] کابالا تداوم زمینی همان پادشاهی داوودی در ملکوت بود، یعنی همان ایده «جهانی شدن پادشاهی داوودی یهود» که اکنون پوستهای عرفانی و رازآمیز برگرفته بود.[5]
امروزه هم شیطان پرستی با نمادهایی و تفکراتی برگرفته از میترائیسم و هلنیسم و مصر باستان، سعی در ترویج بیدینی و لاقیدی و بتپرستیِ پس از مدرنیته دارد. باز هم فردی از خاندان یهودی لوی، بنام «آنتوان لوی/ لاوی» با نوشتن «انجیل شیطانی» و برپایی «کلیسای شیطان»[6]از سال 1966م. سعی در تخریب دین مسیحیت و عرفان ناب اسلامی دارد و با ترویج این مکتب تصمیم دارد اروپا و آمریکا را هر چه بیشتر زیر سیطره الیگارشی یهودی ببرد. در این مکتب مانند کابالا، سحر، جادو، رازورزی، وثنیت و ماده گرایی همچون سم به رگهای بشر وارد میشود.[7]
پاورقی ها و منابع:
[1]. در سده سیزدهم میلادی مهمترین خاندان یهودی دربار آراگون که به قدرت و ثروت زیادی در جنگهای صلیبی رسید، خاندان لوی بود که در آراگون به نامهای ابولاوی، ابن لاوی، کاوالریا و کابالریا شناخته میشدند.
.[2] طریقت شهسواران معبد، در آغاز نام دستهای از شوالیههای فرانسوی بود که پس از اشغال بیت المقدس به دست صلیبیها در سال 1118م. در این شهر ایجاد شده و حفاظت از زائران مسیحی را بر عهده داشتند و نام خود را سربازان فقیر مسیح و معبد سلیمان گذارده بودند. به تدریج با انسجام و شهرت فراوانی به صورت مزدوران مسلحی برای پادشاهان صلیبی درآمدند و در 1291 که جنگهای صلیبی پایان یافت، به اروپا بازگشتند ولی سازمان خود را حفظ کرده و رئیسی انتخاب کردند به نام استاد اعظم و به صورت پنهانی تداوم و حیات دادند، ولی در سال 1304 فیلیپ چهارم آنان را مخل امنیت فرانسه تشخیص داد و افراد آن را به جرمهای فساد و جنایت و آشوب، دستگیر کرد و در سال 1312 پاپ آنها را منحل اعلام کرد و فیلیپ آخرین استاد اعظم ظاهری آنها ژاک دموله را در ملا عام اعدام کرد ولی آنها در مناطقی چون پراونیس فرانسه پنهان شده و در قالب فراماسونری و کابالیسم ایدههای مادی و مشرکانه و قدرت پرستانه خود را تا به امروز دنبال کردهاند. امروزه طریقت شهسواران معبد از شاخههای مهم فراماسونری است و آداب خاصی دارد و در تمام طریقههای ماسونی نام «ژاک دموله» آخرین استاد اعظم رسمی این فرقه، بسیار گرامی است و نام «فیلیپ چهارم»، قاتل «دموله» بسیار منفوراست. به عقیده بسیاری ازمورخان، جنبشی که در سال 1381م در انگلیس علیه کلیسای کاتولیک با نام «شورش روستاییان» ایجاد شد، توسط عوامل پنهان باقیمانده همین گروه بود و پنجاه سال بعد باز یک کشیش به نام«John Huss /جان هالس» در جنوب اطریش (بوهیما)، شورشی را با کمک همنیان علیه کلیسای کاتولیک آغاز کرد. هدف اینان دگرگونی فرهنگی مسیحی پایهای اروپا و جایگزینی آن با فرهنگی الحادی- کابالیستی- سکولار بود که از اصول لائیک مصر و یونان باستان پیروی میکرد. این حرکات به رنسانس و اخراج دین از صحنه زندگی مردم اروپا و تسلط اومانیسم و زرسالاری یهودی بر اروپا و آمریکا انجامید. ر.ک: زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیان و ایران، همان، ج 2، ص 27-26 و همان جلد، ص 243 به بعد، فصل دسیسههای سیاسی و فرقههای رازآمیز و همچنین ر.ک: داستان حقیقی کابالا، هارون یحیی (اندیشمند ترک تبار که سرپرست نویسندگان کتاب ارزشمند مبانی فراماسونری هم بوده است)، ترجمه باران خردمند، مجله موعود، شماره 62.
[3] .داستان حقیقی کابالا،همان منبع وهمچنین کتاب مبانی فراماسونری (فراماسونری و یهود)،همان.
[4] .همان منبع، در مورد کابالیسم و عرفانهای دوران پست مدرنیسم در ادامه همین مقاله، مطالب مفصلتری خواهیم آورد.
[5].«شخینا» در کابالیسمهای، تجلی روحانی داوود میباشد که حامل نور در دنیای ماوراء زمینی است، همانطور که خود جسم زمینی حضرت داوود نبی پس از موسای نبی(علیهم السلام) حاصل نور در دنیای زمینی بود.
[6]. Satanic Bible کتاب مقدس شیطانی است و
[7].مورخ یهودی کابالا، «تئودور ریناچ» میگوید: «کابالا سمی است که به رگهای یهودیت وارد میشود وآن را کاملاً دربرمیگیرد.» ر.ک: داستان حقیقی کابالا، همان منبع، به نقل ازاین منبع:
Mesta H.Webter,Secret societies and subresive movements,p299