....ادامه نقد وبررسی معناگرای انحرافی در فیلم ماتریکس...
در فیلم ماتریکس انسانهای زیادی اسیر در دنیای ذهنی و مجازی هستند که از طرف ماتریکس به آنها القاء میشود و شهر ماتریکسی، تودهای از توهمات تمامی انسانهایی است که آن را در ذهنشان ساختهاند و واقعیتی ندارد. در بودیسم هم رنج انسانها بر پایة چرخهای از امیال و آرزوهایی است که انسان را در دایرة تکراری مرگ و تولد دوباره (سمساره / تناسخ) محصور میکند و شرط نجات از این «زندان ذهنی» (به گفتة مورفیوس) رسیدن به حقیقتِ این جهان از طریق تأمل و تمرکز است. نادانی دلیلِ گرفتاری انسانهاست. در سکانسی که نئو و مورفیوس و ترینیتی به دیدار اوراکل / پیشگو میروند و پسرک بودایی، با چشمش قاشق را کج میکند، تصریح تصویری و نوع پوشش پسرک و حرفهای او، وابستگی بیش از حد فیلم به بودیسم را برملا میکند.
صحنههایی که نئو برای اولین بار از جهان مجازی به جهان واقعی منتقل میشد، از درون لولهای به استخر آبی افتاد و نور را دید و متولد شد، همچون بودا که نور را دید و تولدی دوباره یافت و تبدیل به منجی انسانها از جهان و هم آلودشان شد و به روشنایی رسید. آب هم به صورت نمادین معنای پاکی را میرساند. نئو بدون مو و عریان و گیج متولد میشود با چشمانی که به گفته مورفیوس «پیش از آن هرگز ندیدهاند.» در این سکانس نئو در فضای مجازی ماتریکس، مرد تا در دنیای دیگری دوباره متولد شود. (سمسارا یا تناسخ بودایی) البته اشارات بودایی این فیلم بسیار بیش از این است که در این مجال مکفی است.
در کنار ماتریکس نه انیمشن ماتریکس به نام کلی «انیماتریکس» ساخته شد که شش قسمت آن راکارگردانان ژاپنی و سه قسمت را برادران واچفسکی کارگردانی کردند.[9] از این نه انیمیشن، دو قسمت مستقیماً با تصاویر و داستانهایی از کودکان و مردم ژاپن ساخته شد: «انیماتریکس (3) برنامه» که نبردی رزمی بین یک زن و مرد با لباسهای سنتی رزمجویان ژاپنی را به تصویر میکشد که با تمرکز یک طرف، رقیب قوی از میدان بیرون میشود و «انیماتریکس (5) فراسو» که داستان معلق ماندن چند پسر بچه و دختر بچه شرقی با تمرینات بودایی را به تصویر میکشد. در «انیماتریکس (4) داستان پسر بچه» هم پسرکی با راهنمایی نئو برای فرار از دست سیستم، خودکشی میکند و تازه طبق داستان فیلم روحش در تولدی دوباره به حقیقت رسیده است. در «انیماتریکس (1) تجدید حیات دوم، اپیزود یک» و «انیماتریکس (2) تجدید حیات دوم، اپیزود دو» هم، به وضوح نقشه عربستان و قلب آن (حوالی مکه و مدینه) به عنوان شهر اصلی رباتهای شیطانی تصویر میشود که نام صفر – یک را برخود نهاده است سپس نفوذ مسلمین به جنوب بصره و کشتن یک خرمگس جغدوار روی نقشه خاورمیانه توسط یک کارمند سازمان ملل (بخوانید آمریکا) تصویر میشود. نکته جالب، پاشیده شدن خون آن خرمگس به صورت هلال (شیعی) روی ایران و عراق میباشد که واضح و گویاست. علاوه بر اینکه شهر «صفر – یک» محل تجمع روباتهای شیطانی را هم در قلب شبه جزیره عربستان به تصویر میکشد. همچنین در همین قسمتهای جنگ که شبیه صحنه های جنگ دوم جهانی است و سربازان غالباً غربی، علیه شیطان شریر ماتریکس و روباتها (با مرکزیت عربستان ام القرای جهان اسلام) در حال جنگ هستند شاهدیم که کشیشان مسیحی و راهبان بودای تبتی (پیروان دالایی لاما) به سربازان روحیه میدهند تا بتوانند علیه شیطان ماشینی مبارزه کنند! در این فیلم دشمن واضح غربیها بوداییان با مسلمانان نمایش داده میشود. بوداییان که در قرن 12 میلادی توسط مسلمین از هند رانده شدند امروز با کمک غربیها علیه اسلام تلاش میکنند.
----------------------------------------------------------------------
(9) ماتریکسولوژی پارانویایی،جاناتان رامنی، مجله دنیای تصویر، شماره118، مرداد1382، ص 77 و همچنین: کابوس هفت لایه پرومته(کیش و مات در بیست حرکت به روش انیماتریکس)، حمید کُریلی، مجله دنیای تصویر، شماره 125، دی 1382، ص 68-73.