شایدفکرکنیدکه چندصباحی ازاتمام سریال کره ای یانگوم می گذرد و این مقاله دیر در این وبلاگ گذاشته شده است، اما فکر کنم نگاه دقیقی که این مقاله به آن فیلم مشهور دارد،ارزش خواندنش را دارد.ترویج بودیسم پنهان وسکولار وهمچنین همیاری بودیسم و زرسالاران معاصر یهودی و مسیحی نکته ای است که ازدیدخیلیها پنهان مانده است وبنده به جدبرآن اصرار می ورزم.البته خواندن متن کامل مقاله عرفان یا حرمان که مجله پویا حدودیک سوم ان را چاپ کرد و بنده تمام ان را خوانده ام، بسیار جذاب است که به زودی در کتابی از نویسنده همین مقاله منتشر خواهد شد....
نقد محتوایی سریال جواهری در قصر (یانگوم بزرگ)
این سریال توسط «چانووک پارک» کاگردان کرهای در سال 2004 – 2003 برای شبکه اِم.بی.سی ساخته شد و تولیدش یک سال طول کشید. این اثر 54 قسمتی در بسیاری از کشورهای دنیا به نمایش گذاشته شده است و محبوبیت زیادی یافته است. در سایت معروف سینمای www.imbd.comاز ده امتیاز، 8/9 امتیاز مثبت گرفته است، در حالی که محبوبترین فیلم در این سایت 9/1 امتیاز از ده امتیاز را گرفته است. دایره المعارف اینترنتی ویکی پدیا، لقب «محبوبترین درام کرهای تمام دوران» را به این فیلم داده است.[1] این سریال از نظر جشنوارههای کن و لوکارنو، لایق گرفتن جایزه تشخیص داده شد و جوایزی گرفت.
یانگوم نام دخترکی است که برای آشپزی در قصر یکی از پادشاهان سلسله Joseon به نام «جیانگ یونگ» وارد قصر میشود و رنجها و مشکلات فراوانی را تحمل میکند و در نهایت به مقام «یانگوم بزرگ» میرسد که سومین مقام برتر درباری (پزشک پادشاه) میباشد.
یک انیمیشن هم به همین نام و معروف به یانگوم ساخته شده که مورد استقبال کودکان و بزرگسالان قرار گرفته است. بازیگر نقش اول فیلم، «لی یونگ آئی» اکنون به یک فوق ستاره کرهای تبدیل شده است و مانند بسیاری دیگر از این فوق ستارههای سینما، تبدیل به عروسکی گیشه پسند و مانکنی برای تبلیغ محصولات شرکت زرسالار «اِل.جی» شده است و از این راه ثروت سرشاری برای خود انباشته است. او در سال 2006 و 2007 به عنوان «مدل سخنگو» برای تمام محصولات «ال.جی الکترونیکس» شد و در ژانویه 2007 لوح تقدیری به خاطر تلاش و موفقیت او در ارتقای محصولات ال.جی (و البته عاملی در افزایش ثروت کمپانی زرسالار ال.جی) گرفت. او قبل از بازی در این سریال پرآوازه هم به عنوانِ زینت بخش مؤنثی برای فروشِ محصولات تجاری به عنوان «بانوی اکسیژن» لقب یافته بود. [2] زندگی او در راه افزایش سرمایه شرکت ها گذشته است و در این فیلم هم مبلغ مکتبی است که با سرمایه داران عالم سر سازش دارد. متاسفانه او در برخی جاها الگوی نسل جدید دختران شده است. تلویزیون در این الگوپردازی نقش به سزایی داشته است. در کشور ما هم این سریال با محذوفات بسیار کم و متاسفانه بدون هیچگونه نقد و تحلیل محتوایی جدی پخش شد.
کره جنوبی، کشوری بودایی حساب میشود و با حمایت های بی قید و شرط آمریکا، یکی از مهم ترین پایگاه های آمریکا در جنوب شرق آسیا در کنار چین، رقیب آمریکا و کره شمالی، دشمن امریکا می باشد، به همین جهت سرمایه گذاری مالی و فرهنگی امریکا در این کشور زیاد بوده است. کره، در کنار چین به شدت تحت تأثیر مکاتب عرفانی شرقی قرار دارد. در این سریال تاثیر مکاتب شرقی، خصوصا بودیسم به وضوح نمایان است.
نظام پادشاهی و ارباب رعیتی حاکم در فیلم، مخاطب را بین منفعل بودن و فرمانبرداری یانگوم معلّق میگذارد که یانگوم فرمانبرداری و فعال بودن را برمیگزیند.[3] او هیچگاه به فکر اصلاح بنیادی سیستم حاکم بر کشورش نیست. او نظام ظالمانه پادشاهی فردی را پذیرفته و در نهایت به اصلاحاتی جزئی در آن رضایت می دهد. همانطور که بودا نظام سیاسی خاصی ندارد. او با پذیرش نظام ناعادلانه حکومت فردی بر کشورش در فکر انتقام گرفتن از گروه بانو چویی (قاتل مادر و استادش بانو هن) میباشد؛ گرچه در نهایت، انتقام فردی نمیگیرد و آنها را رسوا میکند و پادشاهی را نجات میدهد. مادر عالیجناب و تسلط شدیدش بر دربار، نمادی از ظالمانه بودن نظام حکومت خاندان پادشاه بر مردم فقیر است. مادر عالیجناب با دخالت های دائم خود، عرصه را حتی بر یانگوم و عالیجناب تنگ می کند. بارها در این فیلم، فقر ورنج مردم هم در کنار شکوه دربار تصویر می شود، اما یانگم اسطوره ای اصلا به فکر نظام جایگزین نیست و با انگیزه انتقام، سالها رنج را تحمل می کند.
عنصر رنجبار بودن زندگی و همسانی زندگی با رنج دائمی که از آموزههای اصلی بودایی است، در این فیلم نمود شاخصی دارد و یانگوم با داشتن یک شخصیت اسطورهای با از خود گذشتگی و پرهیز از بدگویی و دروغ و خودخواهی و دشمنی که از اصول بودیسم محسوب میشوند، مشکلات را پشت سر میگذارد و کار درست و کوشش درست و سخن درست و کردار درست و عزم درست و ایمان به اینکه درستی راهنمای انسان است، سرلوحه کارهای یانگوم هستند. تمام این موارد هفت راه اصلی بودا برای داشتن زندگی سعادتمند شناخته می شوند[4] که بدون خدا و معاد و نبوت و راه الهی محال است که بتواند انسان را به سعادت برساند.
این سریال در ترویج طب سورنی و فرهنگ آسیای شرقی بسیار موفق بود. در این فیلم اکثر غذاهای استفاده شده، گیاهی هستند که تأکیدی بر آموزههای بوداست و یانگوم به دنبال قدرت نیست بلکه به دور از نظام طبقاتی دوست دارد در منطقهای در کنار طبیعت با مردم فقیر باشد و به درمان آنها بپردازد. همین ویژگی ها در کنار فداکاری و ایثار و وفاداری که مفاهیمی کاملا دینی هستند، باعث محبوبیت فوق العاده یانگوم شدند. گرچه بحث تناسخ در این فیلم به طور مستقیم نیامده است، امّا فلاش بک ها به گذشته و یادآوری رنج مادر و استاد یانگوم در کنار پردازش خوب رنج های دائمی یانگوم، تاکیدی بر چرخه رنج در این جهان است. اعتقاد به شفا بخشی مجسمة بودا در قسمت چهل و دوم، تصریح شده است؛ آنجا که داگو و زنش (پدرخوانده و مادرخوانده یانگوم) برای اینکه یونسنگ همسر دوم پادشاه -که دوست یانگوم هم میباشد- زایمان راحتی داشته باشد، به زحمت تکهای از دماغ مجسمة بودا را از طریق «بانو مین» به «یونسنگ» میدهند تا در کنار خود داشته باشد و بتواند زایمان راحتی داشته باشد (این صحنه در تلویزیون ایران سانسور شد.) در این فیلم بودیسم، با ظرافت القا می شد.
در مجموع سبک زندگی و رفتار و افکار این فیلم به مانند مکتب بودایی، هیچ خطری برای سران قدرت سالار جهانی ندارد و حتی فرمانبرداری وفادارانه یانگوم به نظام ظالمانه حکومتی، در مسیر خواستههای آنها برای تربیت شهروندان جهانی است. قطعا اگر سریالی قوی تر از این درباره مبارزات ضدآمریکایی مردم کره ساخته می شد، هیچ گاه اجازه چنین تبلیغات جهانی نمی یافت و اینچنین با پخش جهانی روبرو نمی شد.
در این سریال بدون حضور خدا، یانگوم به تنهایی و با تکیه بر قوای بشری خود، عزم جزم کرد و به مقام والای پزشک مخصوص عالیجناب رسید. همین اسوه بی خدا مورد پسند رسانه های مسلط جهان است، الگویی بدون هیچ خدای حقیقی و بدون حضور هر پیامبری و بدون داشتن محتوایی غنی در مقابل نظام های ناعادلانه اجتکاعی که در زندگی موفق است و خیرخواه و فداکار و همنوع دوست هم میباشد. دقیقاً همان معنویت و عرفان و سلوک سکولار و عرفی شده و بدون حضور عوامل وحیانی. پروژهای که در تقابل با اسلام پیشرو، بسیار ظریف و بدون ایجاد حساسیت عمل خواهد کرد و قطعاً تأثیرات خود را بر مخاطبان خواهد گذاشت؛ این نوع زندگی نه در تقابل با نظام امپریالیستی و ظالمانه جهانی که در راستای آن میباشد. متاسفانه این سریال بدون هیچ نقد محتوایی با دو نوبت پخش در تلویزیون ایران نمایش داده شد.[5]
[1] . www.en.wikipedia.org/wiki/jewel_in_the_palace با عنوان Dae Jang Geum.
[2] . همکاری مشترک ال جی و «یانگوم»، مجله دنیای تصویر، شماره 175، شهریور 1386، ص17؛ نقد کلی سریال محبوب جواهری در قصر: www.dl4u2010.blogfa.com/post-65.aspx
[3] . نقد تفسیری سریال تلویزیونی جواهری در قصر، سعید عبدالملکی:www.pafa.blogfa.com/post-378.aspx
[4] . آشنایی با ادیان بزرگ، ص 48.
[5] . متاسفانه در فضای سایت ها و وبلاگ ها و نشریات زرد، که امروزه طیف وسیعی از مخاطبان خام را به دنبال خود می کشند، عکس های زننده و مصاحبه های خیالی و حتی اشعاری در رثای این مانکن کره ای منتشر شد. مستی غفلت و بی هویتی و از خودبیگانگی یکی از مهم ترین خصوصیات جهان پس از مدرنیته می باشد که با این سریال روح دوباره ای در جهان و در کشور ما گرفت. حتی برخی مجلات تیترهایی درباره شماره تلفن خصوصی یانگوم و شایعه آمدن او به ایران پخش کردند که نگران کننده بود. باز با تاسف فراوان، تحت تاثیر جو کاذب و فراگیری که «تب یانگوم» فراگیر شده بود، مسئولان تلویزیون، با خرج زیاد، گروهی را به کره فرستادند و مصاحبه هایی از این شخصیت و سریال یانگوم تهیه و پخش کردند.
منبع: قسمتی از مقاله قسمتی ازمقاله مفصل عرفان یا حرمان(زرسالاری معاصرو رواج معناگرایی شرقی درفیلمهای غربی)، به نقل از مجله فرهنگ پویا، فصلنامه دفتر پژوهش های فرهنگی قم، شماره ششم، زمستان 1386، با اندکی تغییرات تکمیلی.