معناگرایی معکوس،عرفان پست مدرن،بودیسم ولامائیسم صهیون مآب درسینمای غرب (بخش ابتدایی)
با نگاهی به بودیسم، بودیسم تبتی، هندوئیسم، ذن، ذاذن، یوگا و ارتباط معناگرایی و زرسالاران و صهیونیست های بین الملل وتاثیرات سینما از این آیین ها
ا نگاهی به بودیسم، بودیسم تبتی، هندوئیسم، ذن، ذاذن، یوگا و ارتباط معناگرایی و زرسالاران و صهیونیست های بین الملل وتاثیرات سینما از این آیین ها (بخش اول این مقاله نگاهی دارد به فیلم ها وسریال های لبه تیغ، ماتریکس، انیماتریکس/ پویانمایی های نه گانه ماتریکس، بهار تابستان پائیز زمستان... و بهار، نفرین مجسمه سیاه، ای کیو سان، جواهری در قصر/ یانگوم بزرگ، افسانه شجاعان، روشنایی تضمین شده/ روشنایی ضمیر/ روشنایی ذهن)
اخیرا شاهدیم که موج بلندی از فیلم های اصطلاحا معنا گرا ایجاد شده و ازهمه بلندتر موجی است که مروج بودیسم با قرائت غربی آن، می باشد و معناگرایی هالیوودی با حدت تمام به سمت عرفانهای شرقی خصوصاً بودیسم پیش میرود و آثار شاخصی مانند سه گانه «ماتریکس» و «انیماتریکس»(انیمیشنهای نه گانه ماتریکس)، هفت سال در تبت، بودای کوچک، کاندون، نفرین مجسمه سیاه، لبة تیغ، کتیبة جادوئی، تن تن در تبت، بودا، بهار تابستان پاییز زمستان ... و بهار، سمسارا، معبد شائولین، ایکییو سان، جواهری در قصر (یانگوم بزرگ)، بودا از شرم فرو ریخت، راهب خشمگین، روشنایی تضمین شده، بودیسم و سرمایه جهانی، اوسه آم، چه آرزوهایی که میآیند، بابا عزیز، پرسشهایی برای دالایی لاما، تبّت، تفکر ذن و ... در حال مطرح کردن این نوع معناگرایی در جهان هستند. از طرفی دیگر، ستارگانی چون «کیانوریوز» نقش اول «ماتریکس»، «برادپیت» بازیگر «هفت سال در تبت»، «اوماتورمن»، «ریچاردگر»، «جت لی»، «استیون سیگال»، «شارون استون»، «لئوناردو دی کاپریو» نقش اول «تایتانیک»، «جان کلیز»، «آلانیس مورلیست»، «استینگ»، «گلدی هاون» و «اورلاندو بلوم» به داشتن گرایشات بودایی و پذیرفتن این آیین، در هالیوود مشهور... متن کامل در ادامه مطلب... / قسمت دوم در این پست
(بخش دوم و نهایی)
با نگاهی به بودیسم، بودیسم تبتی، هندوئیسم، ذن، ذاذن، یوگا و ارتباط معناگرایی و زرسالاران و صهیونیست های بین الملل وتاثیرات سینما از این آیین ها (بخش دوم و نهایی مقاله: با نگاهی به فیلم های هفت سال در تبت، بودای کوچک، بودا، سمسارا، کتیبه جادویی/راهب ضد گلوله، کوندون/کاندون دالایی لامای چهاردهم، بودیسم وسرمایه داری جهانی، راهب خشمگین)
بودیسم تبتی[38]، در اتحاد راهبردی با صهیونیسم و استکبار
در قرن شانزدهم میلادی لقب «دالایی لاما» از طرف پادشاه مغول، به رؤسای لامائیسم داده شد. «دالایی» به معنای دریاست.[40] اکنون چنان این آیین بر تبتیان رسوخ کرده که حوالی دهه هفتاد میلادی یک پنجم خانودههای تبتی در دیرها و معابد مشغول بودهاند. دیرهایی که مرکز مذهبی، سیاسی و اجتماعی هستند. اکنون «تنزین گیاتسو» متولد 1935م. به عنوان چهاردهمین دالایی لاما، رهبر تبعیدی تبتیان است. تنزین گیاتسو، 66 سال است که رهبر این فرقه است. وی در سال 1898م. به دلیل مبارزات غیرمسلحانه اش با سلطه چین بر تبت، جایزه صلح نوبل را گرفت! او از سال 1595م. به همراه صدهزار نفر از پیروانش توسط چین به هند تبعید شد و هم اکنون در دانشگاههای معتبر غرب، به او کرسیهای متعددی دادهاند تا مروج رسمی عرفان سکولار و مبارزه مسالمت جویانه (ذلتپذیر) و معنویت بدون خدا و متافیزیک بدون معاد و پیامبری و وحی باشد.[41] اخیراً مدال طلای کنگره، بالاترین نشان غیر نظامی آمریکا در دوران جنگطلبان بر این کشور، توسط جرج بوش 16 اُکتبر 2007 (24 مهر 1386) به دالایی لاما اهدا شد! همان رهبر بوداییان تبّت که دم از صلح و همزیستی مسالمتآمیز و تساهل و عدالت میزد و سردمدار شعارهایی چون «مهربانی، شفافیت، بینش»[42] در دانشگاهها و مجامع دینی و علمی اروپا و آمریکا بود و خود را به عنوان پیامآور معنویت و تعالیم مصلحانه از شرق برای غرب معرفی میکند و مدارای دینی و پیروی از طریق محبت را تبلیغ میکند و سمبل مبارزه خالی از خشونت، در رسانههای مسلط جهان است.[43] به راستی چرا غرب اینچنین واضح و معنادار از بودیسم تبتی حمایت می کند؟ چرا سمبل جنگطلبان جهان، جرج دبلیو بوش، که فقط در پنج سالة اخیر(2003-2008) دو جنگ، به قیمت چند صد میلیارد دلار و حدود یک میلیون کشته از مسلمانان، خصوصاً شیعیان عراق به راه انداخته است، اینچنین طرفدار عالی جناب «تنزین گیاتسو»، چهاردهمین دالای لامای بودایی شده است؟ ... متن کامل و پاورقی ها در ادامه مطلب... قسمت اول را در پست قبلی همین وب ببینید.