ایام سوگواری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف و امت دیندار تسلیت عرض می کنم. نشریه فرهنگ پویا یکی از جدی ترین و منظم ترین نشریاتی بوده است که برای دانشجویان و طلاب اندیشمند در قم منتشر می شود. شماره جدید آن درباره بیداری جهانی و بیداری اسلامی و آسیب شناسی آن است که واقعا خوانی است. این نشریه یکی دیگر از برکات وجودی استاد عزیز ایه الله مصباح یزدی می باشد. لینک متن کامل مقالات شماره بیستم مجله فرهنگ پویا بحثهای خوب و مفصلی درباره فراماسونری دارد و از نوشته های متقن و اساتید مطرح و محققی چون آیه الله مصباح یزدی و استاد شمس الدین رحمانی و دکتر موسی حقانی و دکتر سیداحمدرهنمایی بهره جسته است، حتما این مطلب را بخوانید تا برخی بحث های ضعیفی که اخیرا در اینترنت درباره فراماسونری مطرح شده است را بازشناسی کنید. اما آنچه به حیطه وظایف ذاتی این وبلاگ مربوط می شود، مقاله خوبی است که محمود علی پور در باب فراماسونری در سینما نگاشته است. بخش دوم این مقاله ارزشمند را به شما عزیزان تقدیم می کنم: بخش اول این مقاله را در این آدرس از همین وبلاگ و بخش دوم در این آدرس از همین وبلاگ متن کامل را در سایت نشریه فرهنگ پویا ببینید.
ادامه پاورقی های گران سنگ این مقاله
14.فراماسونرها با مطرح کردن انگیزیسیون یا دادگاه تفتیش عقاید بر ضد خود که توسط کلیساها و پاپ صورت میگرفت، خود را قربانیان ظلم و تعدی روحانیت میدانند و دلیل این تعدی را نیز این میدانند که آنان قصد داشتند مردم را از زیر یوغ کلیسا نجات دهند و مورد غضب کلیسا واقع شدند که این دروغی بیش نیست. و جرم آنها شیطانپرستی و انجام آئینهای مشرکانه و کافرکیشانه بود. خانم دکتر کارن رالس (Karen Ralls) مورخ قرون وسطی و نویسنده کتاب The Templars and the Grail: پس از آن ضرورتی برای وجود شوالیههای معبد نبود. پس از این شکستها، برخی از مردم احساس کردند که شاید خدا آن طور که آنها قبلاً تصور میکردند اقتدار مقدسی را به شوالیههای معبد نداده بوده است ناگهان اوضاع تغییر کرد. در روز جمعه مورخ 13 اکتبر 1307، به مقرهای اصلی شوالیههای معبد در سرتاسر فرانسه حمله شد و نظامیان فرانسوی تعداد زیادی از شوالیهها را دستگیر کردند که در میان این شوالیهها، رهبر آنها ژاک دملی و گروهی از شوالیههای رده بالا حضور داشتند. آنها متهم به جرایم سنگین شدند و اموالشان مصادره شد. این اتهامات چیزی بالغ بر 100 مورد بود از جمله: ریختن آب دهان و ادرار کردن بر روی صلیب، خوردن خاکستر مردگان، همجنس بازی، شیطان پرستی و ...
www.karenralls.com
15.آقای عدنان اکتار یا هارون یحیی پژوهشگر و محقق دنیای اسلام شرایط عضویت در لژهای ماسونی و مراسم عجیب و غریب عضویت در آن را شرح میدهد: فراماسونها نیازی نیست که به آدمها پیشنهاد خاصی بدهند چرا که آنها پیش از این، این مسائل را به خوبی دریافتهاند. برای مثال اگر کسی بخواهد عضو هیأت علمی دانشگاه شود، او میداند چقدر آسانتر است. که ابتدا به عضویت فراماسونری درآید. یا اگر کسی بخواهد سرگروه علمی شود میداند که چه راهی آسانتر است بنابراین خیلی از این نوع افراد در انتظار پیشنهاد هستند تا به فراماسونری بپیوندند. در این موقع هست که دو یا سه تا از آنها پیدایشان میشود و میگویند ما مواظب شما بودهایم و دریافتیم که شما شخص بسیار باهوشی هستید. ما تصمیم داریم که از شما یک ماسون بسازیم. آنها میگویند که آن شخص را به لژ خود خواهند برد. آنها در آنجا یک سلول دارند، یک جمجمه آدم را از قبرستان میدزدند و در آنجا قرار میدهند سپس میگویند که بشین و فکر کن بعد یک چیزی مثل ماسک روی سرش میگذارند و با طناب یا ریسمانی دور گردنش میبندند و وادارش میکنند تا 4 دست و پا مثل حیوان دور اتاق بچرخد. بعد پیراهنش را پاره کرده و با شمشیر دو سه خراش روی سینهاش میاندازند بعد وادارش میکنند قسم بخورد هیچگاه اسرار فراماسونری را فاش نکند حتی اگر تا سرحد مرگ درد بکشد یا قطعه قطعهاش کنند. پس از آن ورود او به تشکیلات فراماسونری را خوشامد گفته و چشم بندش را برمیدارند. این اولین مرحله است، به عبارت دیگر نخستین گامها برای سوق دادن مردم به سوی درجات کفر برداشته میشود.
16.آقای دکتر هارون یحیی کارشناس تاریخ فراماسونری درباره این تشکیلات صهیونیستی و عملکرد شیطانیاش در طول دوران فعالیتش اظهار میدارد: تساهل و تسامح نیز از اصول مبنایی این انجمنهاست لژهای فراماسونری برای نفوذ در جوامع مختلف نیازمند خلع سلاح عقیدتی آنها هستند تا موانع پیش رو را کاهش دهند و این خلع سلاح را با تبلیغمدارای اعتقادی صورت میبخشند. دکتر حقانی عناصر اصلی اندیشه ماسونری را تشریح میکنند: نکته بعدی درباره لژهای ماسونی، مخالفت حضور دین در سیاست است که با صراحت این شعار را عنوان میکنند و جزء اصول قانون اساسیشان است. تسامح و تساهل و روامداری و tolerance، از اصول دیگر فراماسونری هست که به اعضای فراماسونری آموزش میدهند. عدم تعصب مذهبی فراماسونها از همان ایدئولوژی و تفکر صهیونی اومانیسم نشات میگیرد. وقتی مطرح میشد، یک ماسون نباید تعصب داشته باشد یعنی نباید مسلمان باشد، نباید اعتقاد داشته باشد، نباید امر به معروف و نهی از منکر کند، نباید اصل تبری و تولی را بپذیرد. وقتی بحث اومانیسم میشد، این اومانیسم انسان در افق قرآن نبود، انسان از منظر حضرت علی نبود، انسان در ایدئولوژی و جهانبینی اسلام نبود. انسان در غرب بود. آن انسان غربی را مطرح میکرد که منهای خدا و منهای دین بود.
17.دکتر حقانی مدیر پژوهشی تاریخ معاصر، ریشه ها ی فکری لژهای فراماسونری را از عصر روشنگری و گرایش های ضد دینی شبه روشنفکران برآمده از آن پی میگیرد: فراماسونری نفی ادیان است ودر بعضی لژها تاکید بر دین طبیعی و در بعضی اساساً نفی خداوند است. در فرانسه لژهای فرانسوی عمدتاً لژهایی هستند که وجود خداوند را منکر میشوند. انگلیسیها وجود خداوند را منکر نمیشوند، بلکه ادیان را منکر میشوند که عملاً همان ترویج سکولار است. یک جریانی در عصر روشنگری در غرب فعالیت خود را آغاز کرد تحت عنوان دئیسم که اینها قائلان به وجود خداوند هستند، بدون اذعان به وجود ادیان الهی. اینها سعی کردند هر نوع دینی را طرد کنند و نهایتاً بگویند ما به خدا به عنوان وجودی که هستی را خلق کرده، اعتقاد داریم؛ اما خداوند هیچ دخالتی در نحوه زندگی انسان و اداره هستی ندارد و بنابراین بشر برای اداره خودش در جامعه و سیاست، خودمختار است. آقای هارون یحیی یا عدنان اکتار، اساس تفکر ماسونی را ضدیت با ادیان توحیدی به خصوص اسلام میداند: به عنوان یک ایدئولوژی در واقع فراماسونری علیه هر نوع دینی است. آنها این مطلب را در کتابهایشان فریاد زدند، افراد بیدین برای بالاترین درجات عضویت انتخاب میشوند، هدف اصلی فراماسونری پدید آوردن دنیایی بدون دین و مذهب است. از همین رو تمام رهبران کمونیستها، فراماسون بودند کارل مارکس یک ماسون بود، لنین یک ماسون بود و ترودسکی هم یک ماسون بود. تقریباً هیچ رهبر کمونیستی نبوده است که فراماسونری نبوده باشد.
18. Cosmopolitanism
19. مفهومی است به معنای باور تعلق تمام جهان به تمام مردم جهان و عدم وابستگیهای قومی – ملی و در کل، باور به اینکه جهان، میهن مشترک تمامی مردم است. در این مفهوم، تعلقات مادی و معنوی به کشور خودی و خاصی وجود ندارد و دیگر هیچ علایق فرهنگی، سنتی و سیاسی ویژهای نسبت به سرزمین و کشور وجود ندارد؛ مارکوس سیرون، از اولین طرفدارن این نظریه، به سه اصل معتقد بود: الف) عدالت طبیعی ب) تابعیت جهانی ج) دولت جهانی. دکتر احمد دوست محمدی محقق و مدرس دانشگاه، اهداف استراتژیک ماسونی را چنین تشریح می کند: لژ ماسونی نباید به یک دولت یا دو دولت اکتفا کند، بلکه تمام دولتهای جهان را باید تحت سیطره خود قرار دهد. برای رسیدن به این هدف ابتدا لازم است دین و علمای دین راکه یگانه دشمن ما هستند نابود کنیم. این را در کنفرانس شرق اعظم در سال 1923 گفتند. هدف انجمنهای فراماسونری سیطره بر جهان است و در این راه، سیطره اصولی، تشکیلاتی و نیز فکری را مبنای فعالیت خود قرار میدهند.
20. کابالیستها به مصر باستان با دیدی ستایشآمیز نگاه میکنند و این در حالی است که تفکر توحیدی اسلام، مصر باستان و فراعنه و کاهنان آن را نمونه کامل طغیان انسان در برابر خداوند میداند. این نگاه ستایشگرانه نسبت به تمدن مصری، امری است که از طریق کابالا وارد اندیشههای فرقه های مسیحی قرون وسطایی از جمله فرقه شوالیههای معبد شد و در نهایت به فراماسونری امروز راه یافت. تأثیر شوالیههای معبد بر فراماسونری، خود مؤید تأثیرات انکارناپذیر یهودیت بر فراماسونری است. البته برخی از روزنامههای یهودی بر این ارتباط تنگاتنگ میان یهودیت و فراماسونری تأکید کرده اند. «فراماسونری اروپایی، ماهیتی یهودی دارد» (مجله یهودی لافیری منتشر شده به سال 1861) خاخام اسحاق وایز در سوم آگوست سال 1866 در مجلهای اسرائیلی _ آمریکایی نوشت فراماسونری از حیث درجات، تعالی، پیامهای محرمانه و روشنگریهای تاریخیاش تشکیلاتی یهودی است. گزینش هرم به عنوان سمبل از سوی فراماسونها، به این دلیل بود که آنها اهرام مصر را به عنوان سمبل نیروهای خارق العاده و فرا طبیعی کاهنان مصر میدانستند. افزون بر این، نماد هرم نشان از نظام طبقاتی و سلسله مراتب سازمان فراماسونری دارد. به طوری که ساختار این سازمان نیز ساختاری هرمی است. ماسونها با زبانی که هر کس توانایی فهم و درک معانی ویژة آن را ندارد، مطالب خود را به یکدیگر میفهمانند. در بررسی رمزهای ماسونی، به نمادهای زیادی که از تورات برگرفته شده است، برمیخوریم.
21. در کتاب تاریخ جادوگری، ترجمه ایرج گلسرخی، به پرستش بتهای گوناگون در بین یهودیان در قدیم اشاره میکند و هم اکنون ماسونها تعدادی از این بتها را پرستش میکنند و مراسمهای خود را درکنارآنها اجرا میکنند. یهودیها داگون (Dagon ) الهه فلسطینیها را که نیمی زن و نیمی ماهی بود، میپرستیدند. مجسمه برنزی این الهه به شکل زنی زیبا ساخته شده بود که مانند درکه تو (Derceto) و دیرکه (Dirce ) دو الهه سریانیها در اشکلون دمی مانند دم یک ماهی عظیم داشت. یا آسیما (Assima) خدای آماتیتها که به شکل بز بود، اما مخوفترین خدایان، مولوخ (Moloch) بچهخوار خدای عامونی بود. نام مولوخ از واژه عبرانی ملک به معنی شاه گرفته شده بود. و آیین پرستش او به نیت طلب سلامتی و طول عمر برای شاه انجام میشد. پرستندگان در برابر، از او انتظار داشتند که شاه نیروی جادویی خود را در راه سود و صلاح مردم به کار اندازد و به ویژه به محصولات کشاورزی آنها برکت دهد. اما بهای مولوخ بسیار سنگین بود و مردم کودکان خود را برای خوشایند بت معبودشان در برابر او به آتش میافکندند و مولوخ که تا گلو از جان قربانیان خود انباشته بود همچنان بر دره هیوم حکمروایی میکرد. هنگام اجرای مراسم پرستش، طنین کر کننده سنج و شیپور و طبلها فضا را با چنان خروش وحشیانهای میانباشت که فریاد و استغاثه قربانیان بت در آن خاموش میشد. اکنون دیگر میدانیم که اندیشه خدای واحد در انحصار اسرائیل نبوده و این مردم برگزیده هم نمیتوانند ادعا کنند که نخستین قومی بودهاند که به توحید (Monotheism) پی بردهاند.
22. زرتشت آن اعتقاد قدیمی به نیروهای خیر و شر را تعبیر به جهانی نمود که بین دو فرمانروا تقسیم شده و اصل اینها نیز یکی: اورمزد ( اهورامزدا ) سلطان نور و دیگری اهریمن ( انگرمینیو ) فرمانروای ظلمت است. زرتشت سایر نیروها را که در معتقدات قلبی وجود داشتند، به کنار گذاشت، ولی چون نمیتوانست آنها را از اذهان مردم خارج نماید، به ناچار جای آنها را به سلسله مراتب ارواح شریر تغییر داد. نیروهای شر به سرکردگی اهریمن، سپاهی منظم، همچون سپاه خیر داشتند و دو لشکر نه به طور در هم ریخته که با نظم جنگی خاص وارد میدان نبرد میشدند و سپاهیان نور و ظلمت مانند مهرههای سیاه و سفید شطرنج با نیروهای برابر با یکدیگر مواجه میگشتند. پس از پیروزی نیز آرامشی وجود نداشت، زیرا جنگ تا پایان زمان ادامه مییافت و نه تنها در زمین که در آسمانها نیز طبلهای جنگ نام اورمزد و اهریمن را فریاد میزدند. تاریخ جادوگری ایرج گلسرخی ص44. ریشه میترائیسم و مانیگری، در دین زرتشت است. (تاریخ جادوگری، ایرج گلسرخی، ص44 و 48).
23. اگر به نمادهای فراماسون ها دقت کرده و آنها را مورد بررسی قرار دهیم، میتوانیم نمادهای مورد تقدیس گروههای شیطانگرایی را به وضوح ببینیم. فراماسونها شیطان را به عنوان حامل نور پرستش میکنند. لوسیفر و شیطان از نظر کتاب مقدس یکساناند. قالبی که شیطانپرستها در سطوح بالا پرستش میکنند، لوسیفر است. آنها همواره به دنبال حامل نورند. اسکیمل: «بسیاری از ماسونها واقعاً نمیدانند که خدای فراماسونری، در واقع شیطان است.» در تاریخ 14 جولای سال 1889، آلبرت پایک، یکی از رهبران فراماسونری این توضیحات را به 23 رهبر شورای حقوق اسکاتلندی در سراسر جهان ارائه می دهد: ما یک خدا را میپرستیم؛ اما این خدایی است که ماوراء الطبیعه را دوست دارد. پس شما ژنرالهای بزرگ این را برای برادران 13ام، 31ام و 32 ام تکرار کنید؛ دین ماسونها، باید پایههای لوسیفری داشته باشد. لوسیفر خداست؛ دین خالص و واقعی و فلسفی، باید به لوسیفر اعتقاد داشته باشد. استفن نایت: «درجه 22 به بعد رسماً پرستش شیاطین و ارتباط با شیاطین مطرح میشود. در درجات پایینتر انسانگرایی مطرح است.» تاریخچة شیطانگرایی گواه آن است که گروههای شیطانگرا از همان آغاز تحت تأثیر کابالیستهای یهودی با سازمان فراماسونری تعامل گستردهای داشتند. «لُژ کهن اسکاتلند» که هنوز هم شاخه اصلی ماسونی به شمار میرود، بر ایجاد و ترویج فرقه شیطانگرایی تأثیر گذار بوده است. امروزه گروههای شیطانگرایی در همسویی با اهداف فراماسونری طرفدارانش را از میان نخبههای سیاسی جوامع برمیگزیند. جرج بوش پدر، جرج دبلیو بوش و همسرش، لورا بوش رونالد ریگان، بیل کلینتون و سایر شخصیتها و رهبران سیاسی مانند سناتور جان کری رقیب انتخاباتی بوش سیلویو برلوسکونی نخست وزیر ایتالیا، تامی فرانکس فرمانده نیروهای آمریکایی در جنگ عراق، همگی از سیاست مدارانی هستند که به گروههایی پیوستهاند که شباهتهای اعتقادی و رفتاری با شیطانگرایی دارد.
24. الیمن سیلوای نویسنده فرانسوی کتاب تاریخ جادوگری، شواهد تفصیلی در این کتاب ارائه می دهد و اثبات میکند که شوالیههای معبد گام مهمی را در گسترش تعالیم کابالا برداشتند. فراماسونری خود را شاخهای از شوالیههای معبد میداند که بعد از تعقیب توسط کلیسا بسیاری از آنان به سمت اسکاتلند گریختند، چون کشور امنی برای آنها به شمار میآمد. آنها تحت حمایت پادشاه اسکاتلند «روبرت بروس» به اسکاتلند پناه بردند و تجدید سازمان کردند. شوالیهها به دهکده روزلین رفتند. این منطقه زیر نظر یکی از قدیمیترین و قدرتمندترین طوائف اسکاتلند به نام سینکلر «Sinclairs» بود. شهسواران معبد در این ناحیه و در این قلعه بعد از 1312 تحت حمایت بارون سنت کلر میزیستند. گفته میشود در این منطقه خاص و در قلعه روزلین (Rosylin castle)، شوالیهها توانستند اشیاء و اسناد خود را مخفی کنند. در کنار قلعه، کلیسای کوچکی به سفارش سر ویلیام سنت کلر بین سالهای 1446 تا 1448 بنا گردید. او معماران دوره گرد و سنگتراشان را از سراسر اروپا جمع کرد و در نزدیک دهکده روزلین خانههای جدیدی بنا شد و لژی در آن افتتاح گردید. به این ترتیب بود که بذر فراماسونری در اسکاتلند کاشته شد و هنوز هم تا به امروز «لژ کهن اسکاتلند» شاخه اصلی فراماسونری به شمار میرود. بنا به گفته هارون یحیی متقاعد کنندهترین دلیل اتحاد شهسواران معبد و ماسونها در اسکاتلند قلعه و کلیسای روزلین است چرا که علاوه بر شوالیههای معبد، فراماسونها و فرقه سری روزی کراسینها در ساخت آن کوشیدند.
25. مرلین منسون که نام اصلیاش برایان وارنر میباشد، نام خود را از «مرلین مونرو» و فامیل خود را از «چارلز منسون» گرفته است. این شخصیت گرچه خواننده یک گروه موسیقی است، اما امروزه بزرگترین مبلّغ شیطانگرایی در جهان محسوب میشود؛ چرا که به جرئت میتوان گفت شیطانگرایی در دنیا به واسطه کلیسای شیطان و آنتوان لاوی رایج نشده، بلکه توسط او رایج شده است. لازم به ذکر است امروزه کلیسای شیطان در هیچ کجا دفتر یا شعبهای ندارد. بلکه سایر مکاتبات رسمی این فرقه از طریق یک صندوق پستی صورت میپذیرد. البته این کلیسا مراسم خود را از ادانه در سطح شهر برگزار میکند. مرلین منسون ارتباط خوبی با کلیسای شیطان داشته چنانچه آنتوان لاوی نویسندة انجیل شیطان، مرلین منسون را واعظ اعظم کلیسای شیطان معرفی کرد. او حتی در نگارش دیباچه کتابی از آنتوان لاوی هم دست داشته و از کلیسای شیطان کارت قرمز درجه 3 را نیز دریافت کرده است. اما چیزی که خیلی عجیب است این است که گرچه او شیطان گراست اما نام او را در تیتراژ بسیاری از فیلمهای مطرح آمریکا میتوان دید. تنها 52 فیلم و برنامه تلویزیونی از موسیقی او در کارهایشان استفاده کردهاند. برای نمونه نام او را در موسیقی فیلمهای مطرحی چون ماتریکس، مقیم شیطان، قاتلین بالفطره میبینیم. همچنین نام او در فیلم بزرگراه گمشده به عنوان بازیگر به چشم میخورد. بیشتر این فیلمها توسط کارگردانهای مطرح کار شده اند و حتی برنده جوایز جهانی هم هستند. اما او مگر در کنسرتهایش چه میکند که اعتراض مردم را بر انگیخته است. او در کارهایش کثیفترین اعمال شیطانی را از طریق شعر، موزیک و تصویر به تصویر کشیده است. برای همین میتوان گفت سادهترین توهین او به مسیحیت پاره کردن انجیل در کارهایش بوده است. اما او همیشه به کارهای توهینآمیز و مبتذل خود ادامه داده و هیچ مانع قانونی برای فعالیتهایش نداشته است. حمایت تبعیضآمیز رسانههای غربی از منسون چنان آشکار و واضح بوده که حتی برخی گروههای شیطانی دیگر که بینصیب از این امتیازها شدهاند نسبت به این حمایتهای افراطی دولتی انتقاد و اعتراض کردهاند. اولین جملهای که بعد از دیدن کارهای او به ذهن متبادر میشود این است که چطور به او اجازه چنین کارهایی داده می شود. اما جالب است بدانید او قبل از اینکه به خاطر توهین به خدا یک میلیاردر شود، در یک فروشگاه موسیقی کار میکرده است.
26. نئوپاگانهایی که بستر طبیعت را میپرستند و در سال 1954 به دست جرالد گارنر، انگلیسیِ جادوگر تأسیس شد.
27. عروسکی نمادین از فردی که میخواهند اذیت کنند میسازند و بعد با فرو کردن سوزن در آن عروسک، فرد را از راه دور مورد اذیّت قرار میدهند و گاه میکشند.
28. مراسمی که از جادوگران پیشین که منسوب به کابالا بودهاند، برجای مانده است. شبات همان سبت؛ یعنی شنبه است. این مراسم، نمازی در یهودیت متأثر از فرقه کابالا نیز دارد که در شب جمعه خوانده میشود، ولی شبات جادوگرها با اذکار و اوراد جادویی همراه است که همراه هم لخت زیر نور ماه میرقصند و پایکوبی میکنند. زمان این مراسمها در اوقات تغییر طبیعت است که به صورت جشن و پایکوبی از دوران سلتیها برجای مانده است. بدین صورت که مراسم شبات مخلوطی از آموزههای سلتیگری و کابالیسم است.
29. اسپایدرمن یا مرد عنکبوتی برای انداختن تار از دستهایش، اشکال متفاوتی را به انگشتانش میدهد که تار از دستانش خارج نمیشود تا اینکه دستانش را به حالت شاخ بز بافومت در میآورد. رجوع کنید به فیلم اسپایدرمن.
30. «نئو» در حقیقت همان « New christ» یا «مسیح جدید» است که بر خلاف عیسی مسیح (ع)، نه از میان پارسایان که از بین تکنیسینها انتخاب میشود! در نتیجه پیامبر آخرالزمان به جای آنکه «تئوریسین» باشد، یک «تکنیسین» است. در قسمتهای دوم و سوم فیلم، با ترویج شکاکیّت و حیرانی و به هم ریختن مرزهای دنیای واقعی و مجازی، بنیان فکری مخاطبان ظاهراندیش را از هر ایدئولوژی و استحکامی خالی میکند.
31. هاآرتص در گزارشی از این واقعیت پرده برداشت که اکثر سوپرقهرمان ها خالقانی یهودی در پشت سر دارند که رؤیاهای آنها را تعبیر میکنند و اعتقادات آنها در قهرمانهایشان رسوخ کرده است. به گزارش مشرق، در اواسط دهه 1930، همزمان با رکود بزرگ و ظهور آلمان نازی، «جری سیگل» و «جو شوستر» به فکر خلق شخصیت قهرمان افسانهای با عضلاتی پیچیده و شنلی بلند و برافراشته افتادند که به جنگ با بدیها و شیطان برخاسته بود. شاید سوپرمن مانند خالق آن یک یهودی نباشد ولی برخی پژوهشگران، متخصصان و کارشناسان کتابهای مصور و خاخامهای یهودی معتقدند که «کلارک کنت»- سوپرمن- به صورت دقیقی تحت تأثیر میراث و تفکرات خالق یهودیاش قرار گرفته است. روزنامه صهیونیستی هاآرتص به بهانه راه افتادن دو نمایشگاه در دانشگاه براون آمریکا که به صورت تخصصی به نقش یهودیان در ژانر کتابهای مصور [کارتون و کمیک استریپ] میپردازد گزارشی را دربارة سوپر قهرمانها و خالقان یهودیشان منتشر کرده، است از نگاه نویسنده این گزارش اگر چه هیچ یک از این قهرمان ها قیافهای یهودی ندارند اما خلق وخو و اعتقادات خالقان خودشان را به ارث بردهاند و اگر اندکی توجه شود میتوان کارتونیستهای یهودی را پشت سر سوپرمنها تشخیص داد. گزارش هاآرتص درادامه توضیحاتش درباره نمایشگاه دانشگاه براون این نمایشگاه را با هدف بررسی نقش مهم و بنیادی یهودیان در تولید کارتون [شامل کاریکاتور، کمیک استریپ و شخصیتهای کارتونی] در دنیای غرب و خصوصاً آمریکا بویژه نقش آنها در تأسیس مجله کاریکاتور "MAD mag"; که یکی از نشریات مشهور کارتون در غرب است، معرفی میکند و همچنین این نمایشگاه قرار است تا به نقش کلیدی یهودیان در طراحی شخصیتهایی مانند سوپر من، اسپایدر من، هالک افسانهای، بت من و کاپیتان آمریکا نیز بپردازد. کارتونیستهایی که به خلق این شخصیتها دست میزدند اغلب یهودیان مهاجر به آمریکا بودند، هاآرتص با اشاره به اینکه تاریخی اضافه میکند که یهودیهای مهاجر به آمریکا در کارتونهای خود با دشمنانشان میجنگیدند که در سالهای ابتدایی شخصیتهای کمیک استریپ و کارتونی هیتلر در رأس این دشمنان بود، به عبارت بهتر این شخصیتها آرزوهای یهودیان را به نمایش میگذاشتند. بر اساس آنچه این روزنامه در گزارش خود آورده به نظر میرسد که یکی دیگر از آرزوهای یهودیان مهاجر به آمریکا تسلط و راهبری این کشور بوده؛ آرزویی که در قالب تلاشهای ستارههای خلق شده توسط آنها نشان داده میشود و هاآرتص از آن با عنوان «تلاش برای بازگرداندن آمریکا به مسیر اصلی خود» یاد میکند.
32. معرفی چند تن از یهودیان و ماسونهایی که اقتصاد جهان را تحت تأثیر قرار دادهاند: پر، یاکوبسن ـ یهودی، سوئدی، کارشناس بینالمللی پول، بانکهای مرکزی کشورهای اروپایی برای تثبیت سیاست آینده پولی خود، از وی دستور میگرفتند. رئیس اجرائی عملیات بینالمللی پول بوده است. 1963 ـ 1894. کافمن برانیگ ـ یهودی، اولین فردی است که وام مسکن را به کار گرفته است. لیدر کشاورزان سیسل بود و موجبات اخذ اعتبار کشاورزی زارعین را در مقابل رهن مزارعشان فراهم نمود. در این روش مزرعهای که نیازمندیهایی نظیر کود و بذر و سرمایه را تکافو ننماید از طرف بانک حراج میشود. در قرن هیجدهم میزیسته است. اسحاق بوت ـ یهودی، اقتصاد دان ایرلندی ـ به علت فعالیتهای مداوم و تحقیقات وسیع در زمینه مسائل کار، بیمه، و بازنشستگی، به شهرت رسید. 1879 ـ 1813. آلفرد اسحاق ـ یهودی، اقتصاد دان آلمانی و استاد دانشگاه نورنبرگ، به بهانه آلمان هیتلری با عده زیادی از یهودیان به ترکیه سفر کرده و مدتها استاد دانشگاه استانبول بود. 1956 ـ 1888. یوسف دوبرتس برگر ـ یهودی، استاد دانشگاه کراتس کشور اتریش و استاد دانشگاه استانبول، عضو حزب کمونیست اتریش. فریتس نوی مارک ـ یهودی، اقتصاد دان. پل آینزیک ـ یهودی، اقتصاد دان مجارستانی. مبانی فراماسونری، هارون یحیی، ص226.
33. به چند سایت خیریه فراماسونری رجوع کنید
http://www.grandcharity.org
http://www.cheshiremasons.co.uk