پیش گفتار:کتابی را که می خوانید درباره رابطه طولانی مدت میان ارتش ایالات متحده آمریکا و هالیوود است، رابطه همزیستی که هر کدام از این دو از اقدامات طرف دیگر منفعت می برد. هالیوود مدت هاست که در تولید فیلم های خود به همکاری های نظامی وابسته است که این وابستگی از دسترسی به آرشیو فیلم های ارتش تا استفاده از ناوهای جنگی واقعی و تجهیزات نظامی گسترده می شود. برای ارتش نیز مزیت همکاری با هالیوود این است که به آن توانایی می دهد که به شکل دهی تصویر خود در موثرترین وسیله فرهنگ مردم بپردازد و این وسیله موثر عبارت از فیلم های سینمایی است.
از یک دیدگاه اینگونه به نظر می رسد که این اقدام ارتش، استفاده صحیح از منابعی که در اختیار دارد نیست اما در این کتاب مهم "دیوید راب" با دقت زیاد و به دور از افراط و تفریط اسنادی را درباره "ماشین پروپاگاندای باسابقه آمریکا" مطرح می کند.
دیوید راب در این کتاب تلاش کرده است تا با جزئیات قابل توجهی نشان دهد که چگونه پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) نه تنها تصویر نظامی گری را تغییر داده بلکه تاریخ را نیز برای مردم آمریکا تغییر داده است.نتیجه این دستکاری ها تغییر دیدگاه مردم درباره دولت هایشان است که اغلب جایگزین محاسبات تجدیدنظر طلب ها درباره واقعیت های تاریخی می شود.
در گذشته من (جاناتان تورلی) همواره از اقدام "دفاتر رابط پنتاگون" در بازنویسی فیلم ها و نمایشنامه های تلویزیونی انتقاد کرده ام، هر چند که هیچ کسی تاریخ کامل و چشم انداز اینگونه اقدامات را که تلاش ارتش برای در چنگال نگه داشت دیدگاه عمومی است مستند نکرده است، اما کتاب "عملیات هالیوود" این اقدامات را همانند روز روشن شفاف کرده است و به طور بی سابقه ای تلاش های ارتش برای شکل دهی به افکار عمومی و فرهنگ مردم را آشکار کرده است.
دیوید راب اقدامات داخلی و بررسی های مشتی از مقامات ارتش آمریکا در بازنوسی متن نمایشنامه یا تغییر تصویرها برای مصارف عمومی را نشان می دهد. نتیجه این مطالعه روندی را آشکار می کند که در حال بی قید و بند کردن فرهنگ آمریکایی است.
همانند دیگر سیستم های پروپاگاندا (تبلیغات گسترده برای دستیابی به هدفی خاص) در سراسر جهان، تلاش ها و اقدامات ارتش اغلب به صورت آرمانگرایانه و شگفت انگیر و در قالب پایداری حقیقت های تاریخی مشهور نشان داده می شود. شاید بتوان گفت که در مقایسه با دیگر کشورها، ارتش آمریکا پیچیده ترین و موفق ترین سیستم پروپاگاندا در جهان را دارد.
دفاتر رابط پنتاگون که در راستای تاثیر گذاری بر افکار عمومی کار می کنند در حاشیه به فعالیت می پردازند و به نمایشنامه نویسان و کارگردانانی که در متن نمایشنامه ها خواسته های این دفاتر را برآورده می کنند، پاداش می دهند. تاثیرات این اقدامات بسیار چشمگیرتر از آن چیزی است که بیشتر آمریکایی ها فکر می کنند.
کتاب دیوید راب فاش می کند که برخی از مهمترین فیلم ها و صحنه ها فیلم های مدرن با توجه به تاریخ و هنر ساخته نشده بلکه به دلیل اجبار و تهدید بوده است.
موفقیت دفاتر رابط پنتاگون به دلیل اهداف معتدلانه آنهاست. بر خلاف رژیم های ناپخته ای نظیر کره شمالی که تلاش می کند که بر تمامی جریان اطلاعات در جامعه کنترل داشته باشد، ارتش آمریکا نمی تواند (به طور فرهنگی نیز نمی تواند) برای اینگونه مقاصد مستبدانه ای تلاش کند.
سانسورهای ارتش که در این کتاب تشریح شده است با هر گونه پیشنهادی که با تبلیغات و یا سانسور تضاد داشته باشد، به عنوان کاری که بر علیه آمریکا است جلوه داده می شود.
به جای آن فیلم هایی که مقامات پنتاگون به طور گسترده ای به ویرایش آن پرداخته اند، دسترسی زیادی به منابع ارتش خواهند داشت و این دسترسی به دلیل منفعت هایی است که این فیلم ها برای ارتش داشته است.
برای ارتش آمریکا شکل دادن به افکار عمومی یک سرگرمی که بوسیله آن وقت گذرانده شود، به شمار نمی آید.
پرداخت پول و جذب سرباز جدید که به احساس عمومی مساعد وابسته است اغلب توسط فیلم های زیرکانه و به طور غیر مستقیم شکل داده می شود.
انحطاط ارتش آمریکا پس از جنگ ویتنام باعث شد تا تعهد بدهد که فعال باقی بماند و در ارائه تصویری مثبت از اقدامات خود هشیار باشد. دراین اواخر، این تصویر بوسیله جنگ در عراق تهدید شده است. ارتش با پوشش روزانه اخبار تلفات در عراق مواجه شده بود که این موضوع با خوشحالی شبه نظامیان عراقی، که از کشتن نظامیان آمریکایی جشن می گیرند، همزمان شد.
در داخل آمریکا نیز مخالفان اشغالگری سرسخت تر شده اند و ارتش باید پاسخگوی واقعیت زشت در حال افزایش اشغالگری باشد. راه حل بسیار ساده است: تغییر واقعیت.
وزارت دفاع آمریکا در راستای آن چیزی که از آن با عنوان "پیام های تبلیغاتی پنتاگون" یاد می شود، فیلمساز فیلم "Cops" را استخدام کرد تا از دیدگاه پنتاگون، عراق بعد از جنگ را به تصویر بکشد. اگر چه "برترام وان مانستر" این ادعا را رد کرد که فیلمی که وی با سفارش پنتاگون ساخته فیلمی تبلیغاتی برای پنتاگون بوده اما واضح است که پنتاگون در تمامی فریم های این فیلم حضور داشته است.
پروپاگاندا با وجود مخالفت قانونی و فرهنگی ما با آن، تاریخچه ای طولانی در ایالات متحده آمریکا دارد.
شاید بتوان اولین تلاش های پروپاگاندا را در اثر "پائول ریور" دید زمانی که وی فیلم "قتل عام بوستون درسال 1770" را ساخت. اثر مشهور ریور تصویری به شدت ناصحیح از این قتل عام ترسیم کرد و اینگونه وانمود کرد که نیروهای انگلیسی به شیوه ای ناعادلانه مورد هجوم قرار گرفتند. در واقع این فیلم نشان داد که نیروهای انگلیسی توسط جمعیت خشن مردم احاطه شدند. (واقعیت این است که مردم در آن زمان فقط به تظاهراتی آرام و صلح آمیز پرداختند). محاسبات ریور اینگونه بود که بر درک عمومی مردم از این حادثه چیره شود و همدردی و حمایت گسترده ای را از مسئله استعمار کسب کند.
تلاش های پروپاگاندا بعد از انقلاب به صورت تک تک ادامه یافت. به طور مثال در زمان دولت ریگان، دولت سازمانی داشت که به طور گسترده ای از این سازمان به عنوان مرکز تبلیغاتی انتقاد می شد. حال آنکه "اوتو ریچ" مدیر مرکز دیپلماسی عمومی وزارت امور خارجه سرپرستی یک مبارزه تبلیغاتی جنجال بر انگیز در حمایت از اختلافاتی که در نقض قانون فدرال وجود داشت را بر عهده گرفته بود.
"پات بوچانان" یکی از معاونین ریچ، این سازمان را اینگونه توصیف کرد که در حال انتشار "تبلیغات سفید" است.
بر اساس گزارش ها، ریچ تلاش کرد روزنامه نگارانی که مطالب خلاف واقع و را منتشر می کردند یا سعی می کردند که با نشر مطالب غلط بر کنگره تاثیر بگذارند را حذف یا مجازات کند.
بازرس کل آمریکا در گزارش رسمی که در 1987 به چاپ رسید این نتیجه گیری را کرده بود که سرپرستی گسترده ریچ، فعالیت های تبلیغاتی را نیز پوشش داده بود.
در حالی که به طور کلی اینگونه فعالیت ها عدم موفقیت خود را ثابت کردند، به نظر نرسید که مقامات دولتی از ادامه این تلاش ها خسته شده باشند. دولت برای مدت ها این دیدگاه را داشت که به جای عوض کردن سیاست هایی که از آنها انتقاد می شود، بهتر است که بازاریابی بهتری برای آنها صورت گیرد. به طور مثال زمانی که دولت آمریکا با همهمه و غوغایی درباره نظامی گری و سیاست هایش در خاورمیانه مواجه شد، "چارلوت بیرز" که یک مدیر تبلیغاتی بود را به کار گرفت تا به داد وستد سیاست های آمریکا در خیابان های کشورهای عربی بپردازد.
بیرز به عنوان معاون وزیر امور خارجه در دیپلماسی عمومی منصوب شد. وی پیشتر در فروش محصولاتی نظیر "هد اند شولدرز" (محصولات بهداشتی) و برنج "عمو بن" موفق بوده است. ظاهرا دولت آمریکا معتقد بود که تلاش مشابهی می تواند 1.3 میلیارد مسلمان را درباره سیاست های آمریکا در منطقه قانع کند اما این یک اشتباه فاحش بود و چندی بعد بیرز استعفا داد و دلیل استعفای خود را نیز بیماری عنوان کرد.
با مقایسه (اقدامات پنتاگون با وزارت امور خارجه)، فعالیت های پنتاگون بسیار پیچیده تر و موفقیت آمیز تر بوده است. در حالی که مقامات رابط پنتاگون با هالیوود از واژه "پروپاگاندا" (تبلیغات وسیع برای دستیابی به هدفی خاص) متنفر هستند اما زمانی که آنها از تهدید و پاداش در شکل دادن فیلم برای پیشبرد دیدگاه خاص استفاده می کنند، از حربه پروپاگاندا استفاده کرده اند.
کلمه پروپاگاندا از واژه لاتینی "Propaganda fide" مشتق شده است که به معنای انتشار عقیده و ایمان است. برای ارتش این موضوع مهم است که پرسنلش به عقاید خود که شامل "نظم"، "احترام" و وفاداری است پایبند باشند. .... ادامه دارد.....
نسخه پی دی اف پیشگفتار کتاب عملیات هالیوود فصول 46 گانه این کتاب (عملیات هالیوود)، ترجمه شده و به تدریج در اختیار مخاطبان مشرق، قرار خواهد گرفت. برچسب ها: عملیات هالیوود ، پروپاگاندا ، ارتش آمریکا ، افکار عمومی مطالب مرتبط کثیف ترین کار هالیوود از نگاه خبرنگار نیویورک تایمز /منبع: قسمت اول: http://www.mashreghnews.ir/fa/news/54255 قسمت دوم: http://www.mashreghnews.ir/fa/news/54610 قسمت سوم: http://www.mashreghnews.ir/fa/news/56237