سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دور از طنز آرمانی؛ نگاهی به فیلم "پسر آدم ، دختر حوا" به کارگردانی رامبد جوان

یک اثر هنری را با دو معیار می توان سنجید. نخست این که آن را در مقایسه با آثار مشابه و به عبارتی وضعیت موجود رتبه بندی کرد و دوم این که آن را با شاخص های هنر آرمانی و برتر مورد سنجش قرار داد. چه بسا اثری که در کنار آثار همسان رتبه خوبی را به دست می آورد ، با ویژگی های یک مخلوق هنری بزرگ فرسنگ ها فاصله داشته باشد.

این وضعیتی است که برای یکی از فیلم های در حال اکران رخ داده است. «پسر آدم ، دختر حوا» جدیدترین فیلم رامبد جوان به حق بهترین فیلم طنز آمیز سینمای ایران در یکی دو سال اخیر است. اما این برتری به معنای قرار گرفتن آن در رده یک شاهکار بی نظیر و فاقد ضعف و نشیب نیست . انصاف این است که این فیلم را هم از نظر محتوایی و هم ساختاری بالاتر از سایر طنزهای جاری در سینمای کشورمان به حساب آوریم ، اما اغراق در تحسین این فیلم -آنچنانکه این روزها توسط اغلب رسانه ها و نقدها در مورد این فیلم انجام می شود- گمراه کننده است و احتمال دارد استمرار موفقیت کارگردان جوان آن را مسدود کند.

به این معنی که تمجیدهای فاقد پشتوانه برای یک هنرمند که از قضا در ابتدای راه است و برای پختگی و فتح قله های بلندتر راهی بس طولانی را در پیش دارد احتمالا به اشباع و قناعت او به همین حد خواهد انجامید. این در حالی است که «پسر آدم ، دختر حوا» نمی تواند سقف موفقیت یک فیلمساز محسوب شود. چه این که این اثر با وجود مترقی بودن نسبت به طنزها ی مالوف و معمول وضع موجود ، از طنز فاخر و برتر دور است.

فیلمی است متوسط که با گردهم آوردن عناصر بارها امتحان شده و تکراری خلق شده است.

حاکم بودن تم لج و لجبازی بر این فیلم ، باعث شده که نتوانیم «پسر آدم ، دختر حوا» را یک فیلم متفاوت و بدیع بدانیم. البته پرداختن به موضوعات تکراری به خودی خود یک ضعف محسوب نمی شود ؛ می توان موضوعات بارها تکرار شده را با پرداختی جدید و نگاهی نو عرضه کرد. اما در این فیلم نگاه تازه ای جریان ندارد و حداقل این که پند و اندرزها و انتقادات به میان آمده در این فیلم را در بسیاری از سریال های سیما شاهد بوده ایم.

این مسئله درباره پرداخت فیلم هم صادق است. تمام اتفاقات ، شخصیت پردازی آدم های فیلم ، فضاسازی ها ، حتی نوع نقش آفرینی بازیگران و سایر ابعاد ساختاری و محتوایی این فیلم مشابه ده ها اثر طنز مشابه است. بنا بر این یکی از الزامات رامبد جوان برای حرکت رو به جلو در آینده ، تلاش برای آشنا زدایی و ابداع در ترسیم شاخص های فرمی و محتوایی است.

به رغم حاکم بودن رویکرد آسیب شناختی بر این فیلم ، فرایند آسیب شناسی در آن ابتر مانده است. به عبارتی مفاهیم تنیده شده در تار و پود این اثر سینمایی ، ناقض مضمون فیلم است. این فیلم هم به چالش های موجود در زندگی زوج های جوان می پردازد و نگاهی دلسوزانه به خانواده ایرانی دارد ، اما از طرفی ، خودش دچار بازتولید همان مشکلات است. گسست در نهاد خانواده و کشمکش های زناشویی ، یکی از عواقب هجوم فرهنگ مدرن ، شهر زده و مصرف گرا در زندگی طبقه متوسط تهران نشین است.

اما این فیلم هیچ مراجعه ای به علل اصلی نمی کند و در معلول ها مانده و درجا می زند. در این فیلم هم شاهد بازنمود مناسبات سرمایه محور، زندگی آپارتمان نشینی ، اخلاق شهری ، فرهنگ رفاه زده و شبه مدرن غرب زده هستیم و فرهنگ بومی ایرانی در آن بسیار کمرنگ است. برای دفاع از فرهنگ ناب انسانی و از جمله نهاد خانواده سالم ، چاره ای جز تخریب فرهنگ غرب زده و برآمده از سرمایه داری زیاده خواه و سلطه گر وجود ندارد.

با وجود جریان داشتن طنز سالم در فیلم «پسر آدم ، دختر حوا» -که خود غنیمتی است- باز هم خلاء طنز ناب و ایرانی در آن محسوس است. ایجاد موقعیت هایی که طی آن مخاطب هم دچار شگفتی شود و به طور عمیق لذت ببرد ، یکی از حلقه های مفقوده فیلم های خنده آفرین سینمای ما هستند که کار رامبد هم به آن دچار است.

اما بزرگترین نقطه ضعف «پسر آدم ، دختر حوا» رویکرد تبلیغاتی آن است. محور داستان فیلم درباره رقابت دو وکیل جوان بر سر رسیدگی به پرونده اختلاف یک زن و شوهر است که درباره این که کدام یک از آن ها حق بر عهده داشتن سرپرستی فرزندشان را دارند دچار کشمکش شده اند. در همین احوال در خبرها منتشر می شود که مجلس شورای اسلامی لایحه ای را برای حمایت از زن به عنوان سرپرست بر فرزند منتشر می شود. اما این قانون در شورای نگهبان تایید نمی شود.

در شرایطی که گروهی از زنان در حال انجام یک تظاهرات اعتراض آمیز به این اتفاق هستند که ناگهان اخبار سیما اعلام می کند که مجمع تشخیص مصلحت نظام ، آن لایحه مدافع مادران را تایید کرده است و در همان حال تصویر بزرگی از رئیس مجمع تشخیص نمایش داده می شود. نمایاندن یک موضوع به این شکل گل درشت و شعاری به اعتبار این فیلم لطمه وارد کرده است. ای کاش تولیدکنندگان فیلم کمی از روش های دراماتیک استفاده می کردند و منظور خود را در لفافه به مخاطب منتقل می نمودند تا شخصیت هنری و اجتماعی فیلم آسیب نمی دید.

ضمن این که یک سوم پایانی فیلم دچار کسالت می شود و آن حس و حال قبراق و با نشاط خود را از دست می دهد. بهتر بود فیلم کمی کوتاه تر می بود و زودتر تمام می شد.

کارگردان جوان و هوشمند «پسر آدم ، دختر حوا» گرچه برازنده ستایش و تحسین است ، اما با عبور از این تمجیدها و در نظر گرفتن انتقادات دلسوزانه ، می تواند ظرفیت های وجودی خود را بیش از پیش پرورش داده و به افقی بالنده تر از اکنون دست یابد.

منبع این مطلب وبلاگ کارگری در روزنامه / این یادداشت با عنوان «در جست و جوی طنز فاخر» در روزنامه کیهان چاپ شده است.


نوشته شده در  چهارشنبه 89/6/10ساعت  9:31 عصر  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سواد رسانه ای درحوزه:تحلیل و برررسی شبکه های اجتماعی و موبایل
معرفی تفصیلی کتاب «اسطوره های صهیونیستی در سینما»
نقد وبررسی چند فیلم ایرانی جدید توسط سعید مستغاثی
نقد وبررسی ابعادشخصیت مرد درسینمای ایران/بررسی\تسویه حساب\
نقد و بررسی انیمیشن ظهور نگهبانان/ rise of guardian
مروری بر فیلم های بازگوکننده جنایات صهیونیسم غاصب درفلسطین اشغال
حقیقتاچرارسانه های آمریکایی نسبت به ایران،اینقدر کینه جو هستند؟!
هالیوودوبازنمایی محرف تاریخ واندیشمندان ایرانی-نقدفیلم پزشک
بررسی سینمای اسراییل[غاصب]:شرق،غرب وسیاست بازنمایی
آشنایی با الکس جونز اندیشمند و منتقد ومستندساز آمریکایی...
[عناوین آرشیوشده]