بسم الله
صهیونیستها توانستهاند با پول خود مشهورترین کاریکاتوریستها را بخرند و روی آنها تأثیر بگذارند. از جمله این کاریکاتوریستها میتوان به هربلوک کاریکاتوریست مجله واشنگتنپست و مولدن کاریکاتوریست کرونکل و زیب کاریکاتوریست بستون کلوپ اشاره کرد. کاریکاتورها نیز دارای مضامینی است که مؤید مواضع صهیونیستها و مخالف با مسلمانان است. به طوری که عناوین طرحهای خود را با کلماتی همچون دشمن، یکدنده، پست و فرومایه، تروریست، بیتمدن و متخلف نام نهادهاند. این طرحها و کاریکاتورها توانسته است رویارویی و دشمنی با مسلمانان و فلسطینیان را تبلیغ وترویج کند.
یکی از مجلههای پرتیراژ به نام هفتهنامه ریدر (The weekly Reader) که در اکثر مدارس آمریکا توزیع میشود تصاویری از عربها به عنوان اشخاصی زشت، مضحک، وحشی و حیلهگر چاپ میکنند وجالبتر اینکه کاریکاتور مجله که تصویر عربها را در حال آماده شدن برای حضور در جنگ جهانی سوم کشیده، جایزه اول را به خود اختصاص داده است.
صهیونیستها به منظور سلطه خود برجهان و در جنگ با اسلام و مسلمانان تنها به کاریکاتور اکتفا نکردهاند بلکه بسیاری از چاپخانهها و کارخانههای تولید پارچه را برای چاپ عکسهای مبتذل و توهینآمیز به مقدسات مسلمانان به خدمت گرفتهاند به عنوان نمونه:
در لندن برخی از مجلات سکسی تصاویر شرمآور و زنندهای از زنان لخت چاپ شده که خود را به وسیله تکههایی از کاغذ روزنامه که برآنها آیات قرآن نقش بسته بود، پوشاندهاند.
در بروکسل پایتخت بلژیک، آیات نخست سورههای مریم و بقره بر روی اوراق بستهبندی چاپ شده تا یهودیان از آنها در اردوگاههای خویش استفاده کنند.
صهیونیستها نام مقدس مکه را برای مراکز فساد و هرزگی در شهر کلاسکوی انگلستان و برخی دیگر از شهرهای اروپایی برگزیدهاند، تا مسلمانان را به سُخره گرفته و استهزاء کنند. در آمریکا نوعی دستمال توالت ساخته شده که بر روی آنها مطالبی اهانتآمیز نسبت به علمای اسلام چاپ شده است. در فروشگاههای مارکس اسپنسر در لندن نیز لباسهای زیری به دست آمده که برلایه درونی آنها عبارت لاالهالاالله حک شده است.
در اروپا نیز نوعی کاست دیسکو به بازار راه یافت که برروی آنها برخی از آیات قرآن کریم نقش بسته بود. همچنین در قبرس یک یهودی تولید کننده کفش، بر تخت کفشهای ورزشی نام جلاله الله را حک کرده است. آنچه تهدید صهیونیسم را درباره سلامت هنری جوامع اسلامی جدیتر میسازد از یک سو ظاهر فریبی، جذابیت کاذب، فریبندگی شرقی، تلألو و درخشندگی، احساسات تند و افراطی، شهوتگرایی و بدبینی شدید هنر یهودیان باز میگردد و از سوی دیگر از این واقعیت ناشی میشود که خصیصه نژادی، یعنی عمیقترین و بنیادیترین کشش درونی انسانها، به واسطه صدها گرایش دیگر عصر یهود ضعیف و مغشوش شده است.
پ.ن
تا مبارزه هست ما هستیم.(حضرت روح الله)
مرگ بر اسرائیل و آمریکای جایتکار.
کاریکاتور تزئینی است.
اللهم عجل لولیک الفرج
منبع http://khakm.mihanblog.com/Post-34.ASPX
به نام خدا
سلطه مطلق و بیچون و چرای یهودیان بر هالیوود که خود آنان بنیان گذار این صنعت گسترده فیلم سازی آمریکا بودهاند، بر هیچ کس پوشیده نیست. در لیست یکصد فرد مؤثر بر سینمای آمریکا، هیچ فرد اروپایی تباری وجود ندارد و 12 نفر اول این لیست، همگی یهودیاند. حاکمان یهودی هالیوود با تولید محصولاتی مستهجن و پرفروش، به سودهای کلان دست یافتهاند، هرچند یکی از مدیران صاحب نام یهودی هالیوود، ساختههای خود را فیلمهایی کثافت خوانده است. یهودیان دنیا که همواره جزء ساکنان مناطق شرق عالم بودهاند، به دلیل سرخوردگی در شرق و برای جبران ناکامیهای خود، راه آمریکا و هالیوود رادر پیش گرفتهاند.هنگامی که توماس ادیسون دوربین ساخت و تصاویر متحرک را اختراع نمود، کارآفرینان یهودی مهاجر نظیر سامگلدوین، جک و هری وارنر و لوییس بیمایر هالیوود را ایجاد نمودند. همچنین یهودیان، سه شبکه اصلی و مهم آمریکا را بنیان نهادند: شبکه NBC متعلق به دیوید سارنوف و شبکه ABC متعلق لئونارد گلدنسون. امروزه نیز حدود دو سوم تولیدکنندگان اصلی و پیشتاز صنعت سینما و تلویزیون، یهودی هستند.سلطه یهودیان بر صنعت سرگرمی و تفریحات، کمتر در رسانههای مهم دنیا مطرح گردیده است چرا که اکثر این رسانهها یا به یهودیان تعلق دارند و یا از آنان میترسند. در اکتبر سال 1994 میلادی، ویلیام کش روزنامه نگار بریتانیایی، مقالهای را با عنوان «توطئهگران یهودی هالیوود» در «Spectator» نشریه «منتشر نمود که نویسنده مقاله و نشریه آن به دلیل اتهام یهودستیزی، با واکنشهای تندی مواجه گردیدند.
ویلیام کش در این مقاله نوشته بود: «وقتی مایک اویتز اعلام نمود که در شهر لسآنجلس کنفرانسی خبری برگزار خواهد نمود، همه دریافتند که اتفاق بزرگی در راه است. در آن جلسه اعلام گردید که یک استودیوی چندمیلیارد دلاری فیلم سازی با مدیریت استیون اسپیلبرگ در آستانه تشکیل می باشد. در حالی که استودیوهای نوظهور فیلمسازی اندکی در هالیوود میتوانند بقای خود را حفظ نمایند، استودیوی آمریکایی فرانسیس کاپولا جزء معدود مراکزی است که توانسته در 50 سال اخیر به فعالیت خود ادامه دهد؛ اما از زمانی که کاتزنبرگ مدیریت شرکت فیلمسازی دیزنی را بر عهده گرفت، امر عجیبی به وقوع پیوست؛ وی با ساخت فیلمهایی احمقانه و بی نزاکت نظیر «مشکل عشق» و «Aspen Extreme» که به گفته خود کاتزنبرگ در گفتگو با یک روزنامه نگار، محصولاتی «کثافت» بودهاند، به فعالیت پرداخت.همکاری گروهی افرادی نظیر اسپیلبرگ، گیفن و کاتزنبرگ که همگی یهودی هستند، باعث شده تا یکی از قویترین و تأثیرگذارترین استودیوهای فیلمسازی هالیوود به وجود آید. این اتحادهای قدرتمند در حالی به وجود آمدهاند که چندی پیش، در یکی از نشریات مطرح آمریکایی، مقالهای به چاپ رسید که در آن اعلام گردیده بود که کانون قدرت آمریکا از یک ابرقدرت صنعتی – نظامی به قدرتی بزرگ در عرصه سرگرمی و اطلاعات تبدیل شده است.اما همیشه این سؤال مطرح بوده که چرا یهودیان ساکن شرق برای تسلط بر هالیوود به غرب آمدند؟ یک پاسخ این است که آنان به دلیل احساس ناتوانی و مقاومت در برابر خواستههایشان در شرق، به غرب روی آوردهاند. این حقیقت همان مطلبی است که در کتاب «امپراتوری از میان خودشان؛ چگونه یهودیان هالیوود را ابداع نمودند.» اثر یکی از پیشگامان یهودی سینما لوییس بیمایر بیان شده است . یهودیان با ورود به عرصه فیلمسازی و تولیدآثاری به ظاهر هنری در عرصهای وارد شدند که کسی آنان را سرزنش نمی کند و آنان می توانند به راحتی بر این دنیا حکمرانی کنند. و البته این حکمرانی تاکنون تداوم داشته است. مدیران یهودی استودیوهای مهم سینمایی، از 60 سال پیش تاکنون تغییری نکردهاند و از 85 فرد تأثیرگذار بر این صنعت از سال 1936 میلادی، 53 تن یهودی بودهاند.همچنین چندی پیش در یک گزارش که با هدف معرفی یکصد فرد قدرتمند در عرصه سینما منتشر گردید، دوازده نفر ابتدای لیست، همگی یهودی بودند. در این لیست، هیچ فرد سیاهپوست و یا بریتانیایی تباری وجود نداشت. سلطه مطلق آنان بر هالیوود به گونهای شرایط را رقم زده که افراد غیر یهودی نیز تمایل دارند که با تغییر رفتار و ظاهر خود، یهودی به نظر آیند. همان طور که در دهه هشتاد میلادی، افراد برای ورود به صنعت سرگرمی، خود را همجنس باز و یا دوجنسگرا نشان میدادند (تخمین زده میشود که 35% اعضای جامعه سینماگران آمریکا، همجنس باز هستند). از سالهای بسیار دور، در لسآنجلس این جوک شایع است که برای ورود به صنعت سینما باید به آیین یهودیت گروید، زیرا یهودیان همواره تمایل دارند تا با برتر خواندن نژاد و آیین خود، دیگران را از خود جدا نموده و تبعیض قایل گردند.
امروزه در شرایطی یهودیان به رهبران بلامنازع هالیوود تبدیل شدهاند که آنان تنها 4% جمعیت آمریکا را تشکیل میدهند. یهودیان همواره رسانهها را به عنوان نوکران خود انگاشتهاند و تنها از آنان انتظار دارند که نظرات و عقاید یهودیان را منعکس نمایند. یک راز کثیف در مورد هالیوود این است که روزنامهنگاران مرتبط با هالیوود، دائماً در رسانههای مختلف جابجا شده و البته دستمزدهای کلانی هم میگیرند. نکته مهم دیگر در مورد این رسانهها این است که رسانههای مهم و مشهور به صورتی کاملاً سازمان یافته و هماهنگ، اخبار مربوط به سلطه یهودیان را سانسور میکنند، هر چند مردم آمریکا همواره جوکهایی در این زمینه میسازند.یهودیان که همواره خود را قربانیان واقعه «هولوکاست» میدانند، همواره دیگران را یهودی ستیز به حساب میآورند و بدین ترتیب تلاش میکنند که با گسترش دامنه سلطه خویش، به اهداف پشت پرده خود دست یابند. لذا احتمالاً شما هم این جمله را شنیدهاید که: «یهودیان برای دیدن تئاتر به سالن نمایش نمی روند، بلکه آنها به دنبال مشاهده عقاید ارائه شده خود از سوی بازیگران هستند.»چندی پیش، یکی از مدیران شرکت سونی که حاضر به ذکر نام خود نشده بود، در مصاحبهای با یکی از هفته نامه های اقتصادی ژاپن اظهار داشت که «صنعت فیلمسازی آمریکا تقریباً به صورت کامل به وسیله یهودیان کنترل میگردد. لذا ما در شغل خود وظیفه داریم که از بهترین شیوهی ممکن بهره بگیریم.» البته مدیران هفتهنامه از این صحبتها چنین نتیجه گرفتند که «اگر شما قصد انجام فعالیتهای تجاری در ایالات متحده دارید، نمیتوانید یهودیان ساکن در آن کشور را نادیده بگیرید!»
اخیراً یکی از گروه های آمریکایی فعال در حوزه مسائل فرهنگی، خواستار آن شد که فیلمهای سینمایی از دستهای شیطان و پانصد نفر از یهودیان غیر معتقد به حضرت مسیح، نجات یابد. از سوی دیگر، یکی از مقامات مذهبی ایالات متحده هم چندی پیش یهودیان سردمدار هالیوود را به دلیل فریب و اغوای روزانه صدها دختر بیفکر، مورد سرزنش قرار داد. وی همچنین گفت: «معمولاً ایجاد مشکلات و معضلات اخلاقی از سوی یک نژاد که در کنترل یک تجارت به اکثریب دست مییابد، نشانگر نبوغ افراد آن نژاد است.» این گفته نشانگر وجود تفاوتهای عمده بین شهروندان آمریکایی و یهودیان میباشد. یهودیان به ارزشهای اخلاقی و فرهنگی مردم آمریکا توجهی نمیکنند. آنان کنترل رسانههای اجتماعی آمریکا را در دست گرفتهاند اما به مسئولیتهای این کنترل توجه نمیکنند. آنان همواره محصولات سینمایی خود را در درجه اول، آمریکایی و سپس یهودی معرفی مینمایند.از سوی دیگر، یهودیان هالیوود، عمدتاً عقاید خود را مخفی نگاه میدارند، همانطور که اگرچه اکثر فعالان صنعت سینمایی آمریکا همجنسباز هستند، اما تا پیش از دهه هشتاد میلادی، شما هیچ همجنسبازی را در فیلمهای سینمایی نمیدیدید.
به نقل از www.rasad.ir و http://www.brightmind.blogfa.com/
آنان پسرند یا دختر ؟
دهه 1960، جنگلهای آمازون شاهد آزمایش کثیفی است. یک روانشناس یهودی بر 80 کودک بی نوا، پسر بچه هایی که می بایست در آینده مردان قوی و جنگ جوی قبیله بخت برگشته خود می شدند، لباس دخترانه می پوشاند ، بر آنها نام های دخترانه می نهد ، اسباب بازی های دخترانه در اختیار آنان قرار می دهد و بر صورتشان آرایش های دخترانه می نشاند. بنابر تئوری یهودی ها هر آزمایشی که بر روی یک قبیله ی کوچک انجام شود، بر روی یک ملت و یک دنیا هم قابل اجرا است. روزها، هفته ها و ماه ها از عمر کودکان بی پناه می گذشت، اکنون آنان 15-16 ساله هستند. لحظاتی که با خود خلوت می کنند، نزاعی را در روح و روان خود شاهدند. آنان پسرند یا دختر؟
آگاهی از دوگانگی ای که در جنسیت آنان ایجاد شده برایشان زجرآور است. گروهی از این کودکان که اکنون نوجوانان قبیله خود هستند آنچنان سر خورده شده اند که دست به خودکشی می زنند. این ماجرا بنیان صنعت فیلم سازی صهیونیستی هالیوود را با تغییر و تحول شگرفی مواجه ساخت و شروعی شد برای پیاده کردن اهداف صهیونیست ها در جوامع مختلف. آنها متوجه شدند که با حمله به ریشه شخصیت یک انسان، می توان در تمام خواص شخصیتی و انسانی او تردید ایجاد کرد. این که در آیین دینی ما پوشیدن لباس زنانه برای مردان و لباس مردانه برای زنان با ممنوعیت مواجه است، بی حکمت نیست.
اولین سوال پدر و مادر به هنگام تولد نوزاد این است که، دختر است یا پسر؟ چرا ؟ به خاطر اینکه این سوال هویت ما را تشکیل می دهد. از اساسی ترین نشانه های هویت ما، جنسیت ماست. اما پر واضح است که تنها گوشت و پوست و استخوان نمی تواند تفاوت های جنسی را منعکس کند. به عبارت دیگر بخش عمده مذکر بودن و مونث بودن جعلی است، ساخته عرف است. یعنی صفات مردانه و زنانه قابل تنظیم اند. یعنی می شود مرد را جور دیگری تعریف کرد و زن را جور دیگر. یهود از طریق اشاعه فیلم و نمایش و با استفاده از هنر پیشگانی که با تدبیر مدبران یهودی به ستارگان محبوبی تبدیل می شوند، تصمیم گرفت که: در مردانگی و زنانگی دختران و پسران تردید ایجاد کند.
منبع: وبلاگ انجمن تفکر مبانی: http://atm.parsiblog.com