ادامه مطلب:
3. ساختارشکني فرهنگي ــ ديني: هر دو تشکل، با اساس اسلام در ايران مشکل داشتند و استراتژي براندازي فرهنگ اسلامي را تعقيب ميکردند. اعلام بابيت، مهدويت، نبوت و الوهيت، و نسخ اسلام و قرآن و کليه احکام شرعي از سوي باب و اتباع بابي و بهايياش، و جعل برخي احکام و مقررات به عنوان دين توسط آنها، و متقابلاً ترويج مذهب انسانيت (اومانيسم) و حذف اديان وحياني اصيل، ترويج يهوديت و مسيحيت مسخ شده و عنود با اسلام (که در نهايت منجر به بيزاري از عنوان دين نزد اعضا شده و آنان را به بيديني مطلق سوق ميدهد) در فراماسونري، حرکتي بود در راستاي شکستن ساختارها و هنجارهاي فرهنگي.
4. طرد هر دو جريان توسط جوامع اسلامي: انزجار مسلمانان از هر دو تشکيلات بابي ــ بهايي و ماسوني، و تکفير آنان توسط مراکز و مجامع اسلامي شيعه و سني، ديگر ويژگي مشترک اين دو حزب سياسي است که شرحش مجالي ديگر ميطلبد.
نشريه ايام شماره 29
http://www.shiastudies.com/farsi/modules.php?name=Content&pa=showpage&pid=1630