(!) گفته نمي شوديک نويسنده پيش از نوشتن داستان ، براي داستان خويش چهار چوبي را متصور مي شود که اين چهارچوب در اصل جهت دهنده ي محتواي داستان و سير گذر داستان هست. يک نويسنده با استناد به همين چهارچوب به چند روش مي تواند مفاهيم سياسي مد نظر خويش را بيان کند.طريقه اول آن است که چهار چوب نوشته اش ، دنياي رئال ما باشد و با نام بردن از اشخاص حقيقي يا اشخاص خيالي که نماد اشخاص حقيقي هستند ، منظور خود را بيان کند.شکل دوم آن است که نويسنده جهاني مجازي را خلق کند و صد البته بايد توجه داشته باشد المان ها و معيارهايي جهاني که خلق کرده است با دنياي ما مطابقت داشته باشند و بعد در اين دنياي نمادين ، با استفاده از کاراکترهاي نمادين مقصود خويش را بيان کند.ولي اين صحبت ها زماني ارزش لازمه را پيدا مي کند که مسائل سياسي براي نويسنده اصل باشند . اگر مسائل سياسي جزء فرعيات به حساب آيند در اين صورت مسئله فرق مي کند و نويسنده باز هم با توجه به روش هاي مذکوره به صورت نمادين يا غير نمادين ، مي تواند کنايه اي به وضع جامعه بزند...ولي در ارتباط با هري پاتر ، کتابي که حتي چهارچوب اوليه داستان (تاکيد مي کنم چهارچوب اوليه داستان) هم دزدي ادبي اشکار هست و علاوه بر اين سير بي برنامگي اعم از ورود آلمان ها و معيار گوناگون بدون هيچ منطق و طي پروسه خاصي به داستان ، يا تغيير ناگهاني روند داستان بدون اين که منطق قبل و بعد آن پديد آيد ، تماما بيانگر آن است که اين داستان به هيچ عنوان چهارچوب مشخصي ندارد. چنين داستاني با اين چهارچوب نا مستحکم و متزلزل که جحتي قادر به بيان درست خود داستان نيست ، چگونه مي تواند به مسائل سياسي اشاره کند؟ سوال اين جاست ، واقعا چطور مي تواند؟
http://www.jadoogaran.org/modules/newbb/viewtopic.php?viewmode=compact&order=ASC&topic_id=5372&forum=6