به بهانه فروش همزمان هري پاتر در ايران خوب شد كه از انزوا بيرون آمديم!!نويسنده: سعيد متين عرضه و فروش تازه ترين جلد از كتابهاي هري پاتر، همزمان با آمريكا و اروپا، در ساعت 30/2 بامداد شنبه 30 تيرماه در يكي از كتابفروشي هاي شمال شهر تهران كه با تبليغات گسترده برخي مطبوعات موسوم به اصلاح طلب همپاي ديگر رسانه هاي غربي صورت گرفت، از مسائل پرسش آميزي بود كه در هفته جاري و در مقابل سكوت مسئولان ذيربط انجام شد. آن هم در جامعه اي كه براي توزيع كتاب، چه از نوع داخلي و چه از مدل خارجي اش، قانون و ضابطه دقيق و مدون وجود دارد. در جامعه اي كه كتاب چه از گونه تأليف و يا ترجمه بايستي در مدت معيني مورد بررسي ناظران و كارشناسان قرار بگيرد تا مجوز چاپ و نشر پيدا نمايد و به خاطر همين زمان بررسي كه گاهي طولاني هم مي شود، سر و صداي بعضي مؤلفان و ناشران درمي آيد. جامعه اي كه كتب خارجي نيز تحت ضوابط خاص و في المثل در نمايشگاه بين المللي و يا نمونه هاي علمي با نظارت دقيق وزارت ارشاد در كتابفروشي هاي معين به فروش مي رسند. آيا در مورد جلد هفتم كتاب هري پاتر نيز چنين نظارت و بررسي دقيقي وجود داشته است؟ بعيد است هيچ مقام مسئولي چنين ادعايي داشته باشد، چرا كه كتاب فوق تا قبل از ساعت 30/2 بامداد 30 تيرماه (نيمه شب 21 جولاي 2007 به وقت گرينويچ) بر هيچ بني بشري به جز نويسنده آن و برخي عوامل انتشارات بلومزبري (ناشر كتاب) مكشوف نبوده است (البته به جز معدودي از مشتركان يك مؤسسه توزيع كتاب در نيويورك كه غفلتاً دو روز قبل از تاريخ تعيين شده، كتاب را دريافت كرده بودند! و همين ماجرا خشم مؤلف كتاب و ناشر وي را درآورد!!) مدير كتابفروشي «بيان سليس» كه گويا نماينده انتشارات بلومز بري است، اظهار داشته كه محموله 1000 جلدي كتاب «هري پاتر و قديسان مرگ» را خود رأساً در بسته بندي هاي پلمپ شده از فرودگاه تحويل گرفته (چشم گمرك و حراست فرودگاه نيز روشن كه خود را بي نياز از بررسي كارتن هاي محتوي كتاب دانسته و لابد به انتشارات انگليسي- آمريكايي بلومزبري كه شركاي صهيونيستي نظير برادران وارنر دارد، اطمينان كامل داشته اند!!!) و آن را عليرغم درخواست هاي فراوان تا همان ساعت موعود بازنكرده است. آيا مسئولين مربوطه در وزارت ارشاد لزومي نديده اند كه سري به محتواي كتاب مربوطه بزنند، شايد كه عبارات و جملات و كلمات مخرب يا نامطلوب و يا نامناسب و مغاير با شئونات و فرهنگ و ارزش هاي جامعه ما در آن وجود داشته باشد كه بر ذهن مخاطب جوان تأثير سوء بگذارد؟ (بگذريم كه به عقيده بسياري از كارشناسان كودك و نوجوان كليت كتاب «هري پاتر» بسان يك بمب مخرب براي ذهن بچه ها به شمار آمده كه آنها را وادار مي سازد تا در مقابل دنياي سياه و خيالي تصوير شده در كتاب، به بخشي ديگر از القائات آن پناه برده و جادوگران خوب را منجي خود به شمار آورند كه وقتي با فقدانشان در دنياي واقعي مواجه مي شوند، به شدت دچار سرخوردگي و انفعال خواهند گرديد). نكته قابل توجه دوستان اينكه نخستين خريدار كتاب، يك نوجوان 12 ساله بوده است!! و بقيه هم از جوانان و نوجواناني كه بي خبر از به بازي گرفته شدن توسط غول رسانه اي غرب و شايد با تكيه بر اعتماد والدين خود به مسئولان مربوطه كه بايستي چشم و گوش مردم مسلمان در ارائه خوراك فرهنگي به فرزندانشان باشند، در آن تاريكي شب به دامگه آمده بودند. آيا مسئولين اداره اماكن نيروي انتظامي از فروش كتاب در ساعت 30/2 بامداد باخبر بودند؟ آنها برچه اساسي و با توجه به كدام نياز مردم، اجازه دادند كه در آن ساعت، عده اي در مقابل يك كتابفروشي صف بكشند؟ آيا قرار بوده كه يكي از مايحتاج مردم در آن ساعت توزيع شود؟ اين اتفاق در حالي رخ مي دهد كه مدتهاست اهداف پروژه صهيونيستي «هري پاتر» حتي بر روشنفكران غربي نيز آشكار شده و آنها به كرات به مشكوك بودن اين كتاب ها و فيلم هاي مربوطه اش اذعان داشته اند. پروژه اي كه ميلياردها دلار از محافل صهيونيستي پاي آن ريخته مي شود تا ذهن و روح جوانان و نوجوانان عالم را به تسخير خود درآورد (نام اين كتاب حتي در «رمز داوينچي» نيز به عنوان نمونه اي از تلاش هاي خانقاه صهيون و فرقه كابالابراي زنده نگاه داشتن آرمان صهيونيسم در اذهان مردم جهان آمده است) و اين بار مراكز مسئول فرهنگي كشور (كه البته در مورد مجلدهاي قبلي اين مجموعه در گذشته نيز نهايت لطف و بذل توجه را داشته تا در چاپ هاي متعدد و به تعداد كافي در دسترس نسل جوان ايراني قرار گيرد!) پا را فراتر گذارده و ايران را هم در زمره پايكوبان جشن استحماري و استعماري پاتريست ها قرار داد!! مبارك است، به قول سرمقاله نويس روزنامه شرق، به اين ترتيب بالاخره جوانان ايراني و كشور ايران از انزواي ساليان دراز خود بيرون آمد!!! به نظر نويسنده روزنامه شرق، خيل افتخارات جوانان اين مرز و بوم در عرصه هاي علمي و ورزشي و... كه چشم جهانيان راخيره ساخته، انزوا معني مي دهد ولي شركت در يك شوي ابلهانه فرمايشي (كه تنها كلاه دلقكان را به سبك و سياق ديگر كشورها كم داشت و از همين بابت هم سرمقاله نويس شرق ابراز تأسف كرده بود!) و سر و صدا كردن براي يك مصنوع ساخته سياست سازان بين المللي كه از قبلش ميلياردها دلار به جيب مي زنند، خارج شدن از انزواست! همين هفته گذشته بود كه جوانان ما ميزبان المپياد جهاني فيزيك بودند و به مقامي درخور دست يافتند، همين دو هفته پيش بود كه جوانان واليباليست ما در مسابقات جهاني، اشك شوق به ديدگانمان نشاندند، همين تلاش نسل جوان ماست كه امروزه فن آوري هسته اي ما را چون خاري در چشم دشمنان اين ملت فرو كرده تا آن حد كه برخلاف تمامي محاسبات و نقشه ها و طرح هاي توطئه آميز و تمايلات استكباري و عليرغم قدرت نظامي شان، ناچار گشته اند از ايران تقاضاي مذاكره بكنند. آيا به نظر دست اندركاران روزنامه شرق اين افتخارات نشانه انزواست؟ براي اين روزنامه و سردمدارانش كه غوغاي روشنفكرنمايي شان، گوش فلك را كر كرده، چقدر مايه افتخار است كه لاطائلات ورشكستگان فسيل شده صداي آمريكا را تكرار كنند؟ (كه حتي اين فقره مورد اعتراض شوراي روابط خارجي آمريكا هم قرار گرفته كه چرا با ميليون ها دلاري كه خرج امثال صداي آمريكا و راديو فردا شده، باز هم آنها از فسيل هاي سياسي استفاده مي كنند كه كمترين اطلاعي از اوضاع روز نداشته و تحليل هايشان مربوط به 30-40 سال پيش است!)در واقع بايستي به شرق نويسان و هم مسلكان آنها كه براي تراوشات غربي ها (همچون هري پاتر) اينچنين سر و دست مي شكنند، گفت شما در انزوا هستيد كه هنوز متوجه نشده ايد، روزگار عوض شده، شرايط جهان تغيير كرده است. قصه هري پاتر ديري است در همان آمريكا هم تمام شده به طوري كه خودشان مدتهاست آن را دريافته اند و به زبان مي گويند و با قلم مي نويسند ولي شما آن را هنوز درك نكرده ايد. به قولي بادهاي غربي هميشه بعد از 500 سال به شبه روشنفكر ايراني مي رسد. و حالااين عقب افتادگان از تاريخ هنوز بر طبل ديروز مي كوبند و خودشان كيف مي كنند. از قضا نسل جوان امروز ما در پوياترين صحنه هاي جهاني حضوري فعال داشته و دارد و اين موضوعي است كه اغلب كارشناسان و رسانه هاي جهاني به زبان ها و تعابير گوناگون بدان معترفند.
magiran.com > روزنامه كيهان > شماره 18860 4/5/86 > صفحه 14 (اخبار كشور) > متن
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1452050