سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این مطلب در شماره بیستم مجله وزین رواق اندیشه و هنر، خانه هنر مرکز پژوهش های اسلامی صداو سیما که در قم فعال است، به چاپ رسیده است. سایر مطالب این نشریه هم خواندنی  هستند...

بسم الله الرحمن الرحیم

نقد و بررسی سریال «مدار صفر درجه»

مقدمه

چندی است سیما، همسو با مسائل مهم روز و تاریخ این سرزمین، قدم در راهی مفید در صنعت فیلم سازی ایران گذاشته است. این راه قطعا آرزوی تمام فرهنگ دوستان و فرهیختگان است که هنرمندان ما پوچی شعار «هنر برای هنر» و «سرگرمی بودن سینما» را بفهمند و هنر را نه در خدمت به ایدئولوژی ها و مکاتب مادی که در خدمت دین خدا و روشنایی حقیقت بگیرند. اگر این اتفاق با قوت بیشتری در ایران ادامه پیدا کند، قطعا مانند انقلاب اسلامی، خط شکن خواهد شد و هنرمندان آزاده مسلمان و مستقل دنیا را به تکاپوی بیشتری خواهد انداخت، تا جهان را از لوث وجود اساطیر و الگوهای مادی و صهیونیستی هالیوود برهاند. سینما و فیلم سازان ما، اگر بتوانند با ارائه تصویری نزدیک به حقیقت، دروغ هائی را که رسانه های غرب به تصویر می کشند، رسوا کنند و در فرهنگ سازی مقلد قالب  و محتوای غربیان نباشند، آنگاه می توان گفت که به رسالت هنرمند آزاداندیش و مبدع نزدیکتر شده اند. متاسفانه سوژه ها و روایت های تکراری و گیشه ای، خصوصا در بحث «عشق» و «بیان بدون راه حل مشکلات جامعه» و «روشنفکرنمایی» و «آزادی طلبی سطحی و بی هویت»، سال هاست که دغدغه بسیاری از سینماگران مدعی ما شده است، اما در همین سال ها به حق باید از صدا و سیما تشکر کرد که که به سمت تهیه و تولید آثار فاخری چون «مریم مقدس» و «اصحاب کهف» و... رفته است، راه درست در همین است که فقط به نیازهای اولیه و غریزی و پست مخاطب ننگریم و نیاز مخاطبان به دانستن تاریخ و تفکرات اصلی و افتخارات واقعی را هم مد نظر قرار دهیم و او را با هنرمان به سمتی که باید، رهنمون شویم. از حوالی دهه دوم قرن بیستم که هالیوود توسط شرکت های غالبا یهودی-صهیونیستی در غرب آمریکا شکل گرفت، سینمای غرب، خصوصا جریان غالب صهیونیستی در هالیوود، در زمینه «حفظ حافظه تاریخی منسجم یهودیان» و «تئوریزه کردن پروپاگاندای سیاسی مورد نظر خویش» و «ترغیب غربیان به فرهنگ آمریکایی» و «ساختن سرمایه های اجتماعی در راستای اهداف کلان برنامه ریزان اصلی  تمدن آنگلوساکسون» به خوبی عمل کرده است. آثار شاخص و پرفروشی چون «ده فرمان» و «» و «داستان کتاب آفرینش» و «بن هور» و «سامسون و دلیله» و «پرنس مصر» و «سلیمان و ملکه سبا» «فهرست شیندلر» و «پیانیست» و «ماتریکس» و «هری پاتر» و «ارباب حلقه ها» و «300» و «اسکندر»  و هزاران فیلم دیگر که در این هشت دهه ساخته شدند به خوبی الگوها و بن مایه ها و اساطیر و افسانه های یونانی-رومی  و مسیحی-یهودی و صهیونیستی و آنگلوساکسونی را روایت کرده و در ذهن مخاطب حک کرده اند. اگر دست اندرکاران دولتی و بخش خصوصی ما چنین نگاهی به توان فرهنگ سازی سینمای ایران داشتند و سرمایه بیشتری در اختیار کارگردانان و تهیه کنندگان متعهد سینما قرار می دادند، یا اگر سینمای ما با همین بودجه اندک، برخی از آثار بی محتوا و گیشه ای خود را فاکتور می گرفت و توان خود را متمرکز بر تولید آثار کمتری می کرد که خوش ساخت و مخاطب پسند و پرمحتوا و جهانی باشند و حرف هایی در مسائل تاریخی و سیاسی داشته باشند و در کنار آن شبکه توزیع و بازاریابی قوی تری در دنیا داشتیم، قطعا ما هم می توانستیم حتی قوی تر از هالیوود تاثیرگذار باشیم؛ چرا که حقانیت و ظلم ستیزی اندیشه اسلامی، خود بهترین بهانه برای جذب مخاطب برای سینمای ما بود. در زمره تولیدات تاریخی جدیدی که صدا و سیما با رویکرد مسائل روز جهان ساخته می توان به سریال «مدار صفر درجه» اشاره کرد.

موارد مثبت سریال

1-      موضوع «هولوکاست» و «جنگ جهانی دوم» و «ارتباط صهیونیست ها با سران آلمان نازی»، حساسیت داستان را بالا برد. چرا که یهودی کشی در جنگ دوم، محل مناقشه جدی سران قدرتمند صهیونیسم بین الملل و اندیشمندان «تجدیدنظرطلب تاریخی»  می باشد. اکثر توجهاتی که سایت هایی چون «BBC» و «CNN» و «کریستین ساینس مانیتور» و «وال استریت ژورنال» و «خبرگزاری فرانسه» و «روزنامه هاآرتص» و سایر رسانه های مهم خارجی به این فیلم کردند و برخی درخواست هایی که برای خرید و پخش این فیلم شد، همه به حضور پررنگ این ماجراهای تاریخی-سیاسی در این سریال بر می گردد. همین نکته می تواند موضع طرفداران ساخت فیلم هایی با موضوعات بین المللی و مهم  تاریخی را پررنگ تر کند و درسی برای سینماگران ماست که اگر به سمت چنین آثاری روند و حقیقت را آنطور که هست نه آنطور که تاریخ نویسان پیروز جنگ جهانی دوم روایت کرده اند، بازگو کنند، می توانند به سمت جهانی شدن سینمای ایران حرکت کنند؛ البته ما هم توجه داریم که دیگر چنین فیلم هایی هرگز در جشنواره های سیاسی-سینمایی چون اسکار و کن برنده نخواهند بود. لذا لازم است که در کنار ساخت چنین آثاری به فکر ایجاد نظام توزیع و بازاریابی قوی تر اسلامی- ایرانی برای فیلم هایی از این دست در بین کشورهای جنوب باشیم. ما باید مطمئن باشیم که هالیوود در ساختن سکس و خشونت و خیال پردازی از ما جلوتر است و هیچگاه ما را حتی اگر کاملا همسو با انها حرکت کنیم در بازی راه نمی دهند، اما اگر از کشتار صدمیلیونی آفریقائیان، در جریان برده کشی غربیها به آمریکا و از کشتار شصت میلیونی سرخپوست ها در جریان غصب قاره آمریکا و از کشتار یک میلیونی سیاهان در رواندا در سال 1994 جلوی چشم ناظرین بین اللملی با سلاح های فرانسوی  و آمریکایی و از کشتارهای صهیونیست ها در فلسطین و عراق فیلم هایی قوی تولید کنیم، قطعا مخاطبان بسیار زیادی را در کشورهای جنوب و مسلمان و حتی غربی پیدا خواهیم کرد. البته غلظت بیش از حد بحث عشق در این سریال نکته منفی آن بود که در ادامه بدان خواهیم پرداخت.

2-      رو کردن اسنادی متقن که به ارتباط شدید سران دغلکار صهیونیسم و آلمان نازی می پردازد و نشان دادن خباثت صهیونیست ها تا آنجا که به همکیشان آزاد اندیش و فقیر خویش هم رحم نمی کنند از برجسته ترین نکات مثبت این اثر قابل تقدیر بود. کاری که هر هنرمندی حاظر نیست آنرا انجام دهد و خود را در معرض اتهامات صهیونیست ها قرار دهد. اما ای کاش بحث هولوکاست هم با ابهام کمتری مطرح می شد.

3-      «مدار صفر درجه» از لحاظ طرح و  داستان، جذاب بوده و از نظر پردازش قوت خوبی داشت و شخصیت ها به خوبی مفهوم را برای مخاطب ترسیم می کردند. تنوع شخصیت ها و بازی خوب برخی بازیگران، از جمله «شهاب حسینی» (بازیگر نقش حبیب پارسا) و «پیر داغر لبنانی» (بازیگر نقش سرگرد فتاحی) جذابیت این اثر را دو چندان کرده بود.

4-      فضاسازی خوب دوران جنگ دوم در ایران و مجارستان و تصویر سالهای قبل از 1320 هجری شمسی در پاریس از نقاط قابل تقدیر سریال محسوب می شود.

5-      موسیقی این سریال متناسب بوده و آهنگساز محترم نیز بسیاری از مفاهیم دشوار از قبیل داغ عزیز و عشق را با موسیقی به جا، در ذهن مخاطب حک می کند. حتی سایت «BBC» به قوت موسیقی فیلم در حد آثار خوب هالیوود اشاره کرده است.[1]

انتقادهایی  از سبک و محتوای سریال

1.       دیالوگ: برخی دیالوگ های این سریال، غیر واقعی و باورناپذیر و به دور از انتظار شنیداری مخاطب، نوشته شده اند. درست است که دیالوگ نویس که همان کارگردان می باشد، سعی کرده با این دیالوگ ها فضای قدیمی سریال را برساند، اما استفاده از جملات غیر گفتاری و نامانوس، او را در رسیدن به آن هدف یاری نرسانده است. مخاطب، به راحتی در برخورد با شخصیت های داستان، متوجه می شود که فرد دیگری برای آنها دیالوگ نوشته است و این نکته مثبتی برای فیلم نیست. شاید یکی از دلائل اقبال کمتر عوام به این سریال در جامعه ایران، همین نکته باشد.

2.       توجه به نوع عشق مطرح در این داستان: با توجه به اینکه مضمون اصلی فیلم بر محور عشق می باشد، تحلیل نوع نگرش کارگردان به مبحث عشق بسیار مهم است. باید این سؤال پاسخ بگیرد که عشق مورد نظر کارگردان چه ویژگی ها و خصوصیاتی دارد؟ شعر تیتراژ پایانی فیلم از همان قسمت اول به وضوح مضمون مسلط فیلم را که همان «عشق» تقریبا زمینی است، لو می دهد. عوامل فیلم می توانستند شعر دیگری را انتخاب کنند. حتی بحث مواجهه با صهیونیسم و اشاره به خباثت صهیونیست ها در تاریخ معاصر جهان و ایران می توانست با پرداخت بیشتر و بهتری در فیلم گنجانده شود. توجه به شعر تیتراژ پایانی فیلم، نوع عشق مطرح در فیلم را بر ما مشخص می کند. به جهت اهمیت این مطلب، متن کامل شعر تیتراژ پایانی را می آوریم:

وقتی گریبان عدم... با دست خلقت می درید/  وقتی ابد چشم تو را... پیش از ازل می آفرید/ وقتی زمین ناز تو را... در آسمان ها می کشید/ وقتی عطش طعم تو را... با اشک هایم می چشید/ من عاشق چشمت شدم... نه عقل بود و نه دلی/ چیزی نمی دانم از این... دیوانگی و عاقلی/

یک آن چنین عاشق شدم... دنیا همان یک لحظه بود/ آن دم که چشمانت مرا... از اوج چشمانم ربود/ وقتی که من عاشق شدم... شیطان به نامم سجده کرد/ آدم زمینی تر شد و... عالم به آدم سجده کرد/ من بودم و چشمان تو... نه آتشی و نه گِلی/ چیزی نمی دانم از این... دیوانگی و عاقلی/

در این فیلم عشق حبیب به سارا، آنگونه نیست که حبیب به دلیل عشق به خدا بتواند از ان بگذرد، چرا که ازدواج مرد مسلمان با زن غیر مسلمان در فقه اسلامی پذیرفته نیست. عشق دو طرفه سرگرد فتاحی و زینت الملوک، حتی پس از ازدواج زینت الملوک با سفیر ایران در فرانسه(همایون پناه) در کنار لباس ها و گریم غلیظ زنانه زینت الملوک و زوم های وافر بر چهره این زن جوان، بی توجهی کارگردان و نویسنده فیلم به قوانین شرعی و توجه او به عشقی فراتر از عقل و دین را می رساند. وب سایت «کریستین ساینس مانیتور« به نقل از «حسن فتحی» نویسنده و کارگردان فیلم همین مطلب را اورده است: «...خداوند انسان ها را آفریده است تا به یکدیگر عشق بورزند، صرف نظر از هر مذهب و دینی... شب ساختن اخرین قسمت سریال، شب سختی برای من بود، اما بسیار خرسندم که حبیب و سارا به هم رسیدند. روزهایی که مردم با فرهنگ های مختلف، با یکدیگر پیمان برادری می بندند و یکدیگر را در آغوش می کشند، بی شک خداوند نیز بسیار راضی و خشنود خواهد بود»![2]

3.       مغایرت صریح برخی سکانس ها با شرع اسلامی: در سکانس آخر فیلم که حبیب از زندان آزاد می شود، در حالی که پای به سن گذاشته و عصایی در دست دارد، به یاد مادرش می افتد. سپس در فضایی باز، بعد از رد شدن قطار، سارای چتر به دست را می بیند. هر دو چتر و عصا را رها می کنند و به سوی هم می دوند تا یکدیگر را در آغوش گیرند! کارگردان با زیرکی نما را از آن دو بر می دارد و دوربین را با سمت آسمان تیلت می کند و مخاطب را این گونه با جهان داستان تنها می گذارد که؛ حبیب پس از سالها دوری در آغوش معشوق آرام بگیرد. حال آنکه دین او اسلام است و دین سارا یهودیت، و آنها در منظر مراجع فعلی نمی توانند با هم عقد ازدواج دائم ببندند و هیچ عقد موقتی هم با هم نبسته اند و سارا هم مسلمان نشده است. بسیار زشت است که در فیلمی از سیمای جمهوری اسلامی، زن و مردی میانسال یا حتی پیر بدون هیچ رابطه محرمیتی یکدیگر را در آغوش بگیرند! اصلا برای کسی که با الفبای فیلم سازی آشنا باشد، این توجیه پذیرفته نیست که: «در این فیلم صحنه درآغوش گرفتن که نشان داده نشد!» چرا که بین طرح توطئه و داستان فرق است و گرچه در طرح کارگردان چیزی را نشان نداده است، اما در داستان، مخاطب در ذهن خود بهتر از عینیت فیلم ادامه ماجرا را تصور می کند که الکنایه اصرح من التصریح! البته متاسفانه در این فیلم حجاب گردن بسیاری از زنان مسلمان هم سست و فاقد پوشش بود که نبایست چنین باشد. برای رساندن تاریخیت فیلم هم، کارگردان می توانست تمهیدات خاصی در انتخاب لباس های پوشیده تر برای سر و گردن بازیگران این مشکل را مرتفع کند. گریم نامناسب و برجسته کردن زننده  زیبایی زنانه، درشخصیت  زینت الملوک(لعیا زنگنه) و سعیده(آتنه فقیه نصیری) که آن را به آرایش زنانه نزدیک می کرد و زوم های زیاد بر چهره دختران جوان در فیلم، اصلا در شان چنین اثری نبود. درست است که فیلم، ضد صهیونیستی بود ولی قطعا فرهنگ اسلامی نباید فدای رساندن پیام فیلم به هر قیمتی شود. اینکه در لوای یک حق، حقیقتی دیگر ذبح شود، شیوه ناپسندی است.

4.       مغفول ماندن از اسلام در سایه ناسیونالیسم: اساسا نگاه این فیلم، اسلامی نبود و حبیب و دوستانش به دلیل انسان دوستی صرف که یک غیر مسلمان هم دارد و نه انسان دوستی و ظلم ستیزی از روی دین که بسیار عمیق تر و فراتر از نوع دوستی صرف می باشد، به نجات یهودیان می پرداختند؛ در حالی که با این فیلم می شد استفاده زیادی در حقانیت اسلام و احترام اسلام به ادیان ابراهیمی و پیامبران پیشین و نگاه مسالمت آمیز و صلح جویانه اسلام در سرزمین های اسلامی به حضور غیر مسلمانان، کرد. تاکید زیادی بر ملی گرایی ایرانی منهای محتوای اسلامی در این سریال بود، در صورتی که اگر ایرانیت منهای اسلامیت مطرح شود، قطعا ناقص است. البته لازمه منطقی نوع نگاه فیلم به مبحث عشق فرادینی، همین عدم توجه به اسلام و حقانیت منش آن است. همانطور که همه می دانیم ناسیونالیسم، با تاکید بر خاک و پرچم و سرود ملی و بر پایه تعریف اومانیستی از بشر و اصالت ملیت و تبعیت از تعریف مدرن قدرت و سکولاریسم و محصول بی هویتی از فرهنگ اومانیستی غرب است[3] و مکتب «آریایی گرایی» و «پان ایرانیسم» نیز، از مکاتبی بود که انگلستان پس از جنگ اول جهانی برای تفرق مسلمانان در منطقه و جهان رواج داد[4] و همچنین می دانیم فراماسونرهایی چون «میرزا ملکم خان» و «فروغی» از مروجین این مکتب در دوران طاغوت بودند. ای کاش در این سریال غنای اسلامی فرهنگ ایرانی را هم مورد توجه ویژه قرار می داد و نسبت به عطوفت اسلامی و همزیستی مسالمت آمیز ادیان در جامعه مسلمانان و عقل گرایی و پرهیز از جنگ های دنیاطلبانه در اسلام هم سکانس هایی قرار داده می شد.


[2] . به نقل از خبرگزاری ایسنا، کدخبر: 03558-8609، در تاریخ 7/9/1386.

[3] . مبانی نظری غرب مدرن، شهریار زرشناس، نشر کتاب صبح، تهران، زمستان 1381، چاپ اول، ص154 و همچنین: فرهنگ واژه ها(درآمدی بر مکاتب و اندیشه های معاصر)، مجموعه نویسندگان، موسسه اندیشه و فرهنگ دینی، قم، 1381، چاپ دوم، صص568-576.

[4] . بنیان های تاریخی اندیشه سیاسی یهود، عبدالله شهبازی، نشر باشگاه اندیشه، تهران، زمستان 1384، ویراست اول. در این منبع اساطیر مختلف صهیونیستی-یهودی مورد بحث قرار گرفته است. 


نوشته شده در  پنج شنبه 87/2/26ساعت  4:35 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سواد رسانه ای درحوزه:تحلیل و برررسی شبکه های اجتماعی و موبایل
معرفی تفصیلی کتاب «اسطوره های صهیونیستی در سینما»
نقد وبررسی چند فیلم ایرانی جدید توسط سعید مستغاثی
نقد وبررسی ابعادشخصیت مرد درسینمای ایران/بررسی\تسویه حساب\
نقد و بررسی انیمیشن ظهور نگهبانان/ rise of guardian
مروری بر فیلم های بازگوکننده جنایات صهیونیسم غاصب درفلسطین اشغال
حقیقتاچرارسانه های آمریکایی نسبت به ایران،اینقدر کینه جو هستند؟!
هالیوودوبازنمایی محرف تاریخ واندیشمندان ایرانی-نقدفیلم پزشک
بررسی سینمای اسراییل[غاصب]:شرق،غرب وسیاست بازنمایی
آشنایی با الکس جونز اندیشمند و منتقد ومستندساز آمریکایی...
[عناوین آرشیوشده]