سفارش تبلیغ
صبا ویژن

افسانه های آسیا

آسیا این قاره ی کهنسال، به سبب آن که از دیرباز مهد تمدن بوده و حوادث بسیاری، در طی قرن ها و دوره های مختلف، بر اقوام گوناگون و هر گوشه از سرزمین پهناورش گذشته است، هم اکنون، در جوار بسیاری ارزشهای مادی، مالک میراثی بی مانند و توشه ای بس پر بها از معنویات است که از آن به « فرهنگ مردم » یا به اصطلاح جهانی امروزش « فولکلور » تعبیر می شود.

وجود کشورهایی چون ایران، هندوستان، چین، و ژاپن در این قاره ی پهناور، که هر یک سهم بزرگ و ارزنده ای در تاریخ تمدن جهان دارد، مرتبه ای والا و اعتباری عظیم به آسیا بخشیده است. بنابراین، درباره ی « فرهنگ مردم » چنین قاره ای سخن گفتن نیازمند به آگاهی عمیق و پژوهشی وسیع و فرصتی زیاد است. چون در این صفحات محدود مجال آن نیست که حق مطلب ادا کرده، کوشیده ایم که تنها برخی از نقطه های مشترکی را که در قصه ها، افسانه ها، سرودها و حکایت های آسیایی به چشم می خورد و با فولکلور جهانی ارتباط دارد به طور خلاصه بیان کنیم:

فصل های مشترک

بارزترین وجه اشتراک فولکلور کشور های مختلف آسیا، که از سویی نشان برتری آن نسبت به « فولکلور » دیگر سرزمین ها نیز شمرده می شود، دست نخوردگی و اصالت آن است. این امر زمانی ستایش برانگیزتر است که بدانیم که بخش بزرگ و شاید تمام فرهنگ آسیا به طور شفاهی سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر رسیده است، بی آن که در این انتقال کوچکترین دستبردی به اساس آن زده باشند، یا آنکه خواسته باشند به سلیقه ی خود از آن بکاهند یا بر آن بیفزایند.

حال آنکه آسیب دیدن، آشفتگی و در هم آمیختن چهره ها، شخصیت ها، ماجراها و حتی زمان و مکان در این دست به دست شدن ها به نظر اجتناب ناپذیر می آید.

دیگر صفت مشترک و قابل توجه در فولکلور آسیا دور بودن آن از رنگ آمیزی های غیر معقول و شخصیت سازی های موهوم است. چنان که، بیشتر شخصیت های افسانه ها و قهرمانان قصه ها، به جای آن که مانند شخصیت ها و قهرمانان اساطیر یونان باستان، در آسمان ها باشند و ادعای خدایی کنند، هر چه ممکن است به مردم نزدیک ترند و ویژگی انسانی دارند. این قهرمانان از میان مردم برخاسته اند و تبار مردمی دارند و همان گونه نیز باقی می مانند. دیگر اینکه کژی، درنده خویی و خشونتی که مثلاً در داستانهای مردم ایتالیا، اسپانیا، روسیه و بسیاری از کشورهای اروپایی می بینیم از قصه های آسیایی به دور است، و اگر گاهگاهی نیزموردی به چشم بخورد، سطحی و ظاهری است که صرفاً برای نمایاندن شرارت برون و بیان فساد درون شخصیت های شناخته شده ای، همچون شیطان و دیو، به کار گرفته شده اند.

باید توجه داشت که حتی در همان روزگاران باستان، که انسان تقریباً در یک حالت سکون و بی خبری می زیست و مراوده ای با دور دست ها نداشت، باز هم فرهنگ مردم سرزمین های مختلف مصون از دگرگونی نبود و کم و بیش از خارج تأثیر می گرفت، یا بر دیگر فرهنگ ها اثر می گذاشت. عامل مهم برای این دگرگونی و در هم آمیختگی را تا حد زیادی می توان بروز جنگ ها دانست. هر یورش نظامی، یورش فرهنگی را نیز به همراه داشت. هر شکست جنگی برابر با شکست بسیاری از سنت ها نیز بود. فاتح فرهنگ خود را از راه رفتار و گفتار تحمیل می کرد و انتشار می داد و مغلوب نیز به ناچار رضایت می داد و خواه و ناخواه تسلیم فرهنگ تازه می شد.

اعراب که برای نشر آیین اسلام سرزمین هایی را تسخیر کردند و نیز مغولان که شهرهای آسیا و اروپا را زیر پی سپردند فرهنگ خود را تا حدودی در میان اقوام مغلوب رواج دادند. یونانی ها که تا قلب آسیا پیش آمدند، در بازگشت، گذشته از علوم و فنون بسیاری که از آسیایی ها آموختند، افسانه های ایرانی و هندی را نیز به یونان ارمغان بردندن تا به کمک آن ها افسانه های اساطیری خود را رونق و جلا بدهند. جهانگردان هم به سهم خود عاملی دیگر برای انتشار و در هم آمیختن فولکلورهای گوناگون بودند.

بازرگانان چینی و ایرانی، کاهنان بودایی و سوداگران هندی هم در سیر و سفر خویش عادات و سنت های ملی خود را به دیگر سرزمین ها می بردند و به هنگام بازگشت، غیر از کالاهای بازرگانی، آنچه از افسانه و حکایت و سرود که شنیده بودند باز می گفتند و بازگو کردن آن ها موجب رواجشان می شد. در این مورد آیین پرستش و ستایش « میترا »، خداوند روشنایی ایرانی را می توان گواه گرفت که از روم باستان گذشت، حتی در برخی از کشورهای شمال اروپا بصورت کیش « آفتاب پرستی » پا گرفت و هواخواه یافت.

حیوانات

حیوانات، از اشکال گوناگون، تصویری دیگر از نقطه های مشترک را در افسانه های مردم آسیا به دست می دهند. با این تفاوت که این افسانه ها، ضمن برخوردار بودن از یک موضوع و ریشه ی مشترک، به تناسب راه و رسم زندگی مردم و حتی شرایط جغرافیایی موجود در هر سرزمین، دستخوش تغییر و دگرگونی شده اند. برای مثال مرغ افسانه ای ققنوس را نام می بریم. این مرغ، که به گفته ی افسانه ها هر پانصد سال یک بار به خاکستر تبدیل می شود و آن گاه از میان خاکستر خود دوباره ظهور می کند، در افسانه های هر ملتی به نوعی رخ نموده است.

یونانیها آن را فونیکس(1)، عربها عنقا، چینیها فنگ هوانگ(2) و ایرانی ها و هندی ها سمندر گفته اند. بی شک تحقیق درباره ی ریشه و علت پیدایش یک چنین پدیده ای در افکار و اعتقادات مردم می تواند موردی جالب برای بررسی پژوهشگران باشد. افسانه ی مربوط به مرغ جاوید به گونه های دیگر دستمایه ی افسانه پردازان بوده است که دوباره آباد شدن شهری ویران از میان خاکستر گذشته ها یکی از آنهاست.

در افسانه های آسیایی از مرغی که تخم طلا می گذارد صحبت به میان می آید. از این داستان افسانه پردازان روسی، آلمانی و اسپانیایی الهام گرفته اند و بر اساس آن قصه هایی پرداخته اند. به همن روال، اژدها نیز از دستبرد افسانه سرایان اروپایی مصون نبوده است. با این تفاوت که اژدها در افسانه های تایلندی، چینی و اندونزیایی، همچنان که در مینیاتورهایشان نیز دیده می شود، منادی سعادت است و پاسدار گنج خوشبختی، اما اژدها افسانه های اروپایی خونخوار است و ویرانگر و سرانجام نیز به هلاکت می رسد. ارنست رایز(3)، یکی از آگاهان در مسائل مرم شناسی، معتقد است که منشا افسانه های مربوط به اژدها و دیگر جانوران اژدها صولت مشرق زمین است، نه جای دیگر. او می گوید به احتمال فراوان و برای نخستین بار این هیولاهای مختلف ا افسانه های عربی، بابلی، آفریقایی و هندی سر برآورده اند.

حیوانات درنده یا پرنده نیز، که آدمیزادها را با شیر خود پرورش داده اند، نوعاً در افسانه های بسیاری از ملت های آسیا دیده می شوند. همتای زال، پدر رستم، که بر اثر بی مهری پدر در آشیانه سیمرغ پرورش یافت، رمولوس و رموس دو برادر از اساطیر روم باستان هستند که به گفته ی افسانه، بنیانگذار شهر باستانی رم نیز بوده اند.

در قصه های کشور برمه خرگوش به صورت یک قهرمان باهوش و چابک ظاهر می شود که با زیرکی از دام ها می گریزد و با شیرین کاری های خود موجب سرگرمی می شود. همین نقش را موش در افسانه های چینی بازی می کند، با این تفاوت که او جانوری است که از ابلیس نشان دارد و بنابراین، شیرین کاری هایش نیز شیطانی و آزاردهنده است.

ولی مار قصه ای مفصل تر دارد. در میان افسانه های مشرق زمین به ویژه هندوستان و مصر، افسانه هایی که مار در آنها شخصیت اصلی به حساب می آید بسیارند.

افسانه ی کالیاناگا(4) از افسانه های هندی است که طی آن مار به دست کریشنا (5) یکی از الهه های هندی، اسیر می شود.

ناگا، به معنی مار، ویژه ی افسانه های مردمان بنگال و کشیمر است که در زبان آن ها به معنی فنر نیز هست، که خود کنایه ای از شکل و حرکت موجی مار است. در میان مردم کشمیر و بنگال سرودهایی مرسوم است که به هنگام عبادت برای آمرزش ارواح مارها، چنان که گویی انسان هستند، خوانده می شود.

مار و پرستش مار جزئی از زندگی و بخشی از کیش مردم ناحیه ی کولو (6) در هندوستان است.

اما، مار پرستی گذشته از هندوستان در برخی از کشورهای آفریقایی نیز رواج کامل دارد و شدت این پرستش به اندازه ای است که مارپرستان، برای خشنودی مارها و جلب رحمت آنها، دختران نورس را به قربانگاه می برند و طی مراسم خاصی قربانی می کنند.

هم اکنون نیز در مالزی و نقاطی از خاور دور برای مارها پرستش گاهایی وجود دارد.در این پرستش گاه ها مارپرستان به عبادت می پردازند و نوعی روغن گیاهی خوشبو را، که به اعتقاد بومیان موجب رخوت و خوشایند مارهاست، در آتشدان ها می نهند و چون عود و عنبر می سوزانند.

انسان

انسان ها نیز با خصوصیات برجسته ی خود گوشه ای دیگر از قصه ها و افسانه های مشرق زمین را گرفته اند. خیاط باهوش، هیزم شکن دانا، زرگر عاقل و نظیر این شخصیت ها، که از تبار والایی برخوردار نیستند، در افسانه های ایران، مصر، هند و پاکستان ظاهر می شوند، و به کمک هوش سرشاری که دارند، گره از بسیاری از معماهای مشکل باز می کنند و در میدان رقابت با بزرگ زاده ها پیروز می شوند و عاقبت نیز به پاداش خود، که همانا ازدواج با دختر حاکم باشد، می رسند.

در شمال آفریقا و بعضی از کشورهای آسیایی نوعی دیگر از قصه های شاد و سرگرم کننده رواج دارد. موضوع این قصه ها بر محور شخص بزدل و ترسویی دور می زند که ناگاه بر اثر پیشامدی به صورت قهرمانی جسور و بی باک در می آید. پیداست که یک چنین برداشت نادرستی چه حوادث جالب و سرگرم کننده ای در قصه به دنبال دارد.

دزدان جوانمرد نیز به نوبه ی خود مورد توجه افسانه پردازان مشرق زمین بوده اند. قصه ی دزد گشاده دستی که از خزانه ی ثروتمندان خسیس می دزدد تا با بینوایان قسمت کند موارد مشابه زیادی در میان افسانه های چینی، تبتی، هندی، عربی و ترکی دارد. افسانه ی معروف علی بابا و چهل دزد بغداد شاید تقلیدی از سطلان دزدها در افسانه های پنجابی باشد.

نکته ی قابل توجه در حکایت ها و افسانه های آسیایی، حتی آن جا که از دزدها و راهزنان صحبت به میان می آید، این است که، بر خلاف افسانه ی دزدان دریایی یا راهزنان اروپایی، حتما درسی از انسان دوستی و نتیجه ای اخلاقی در خود نهفته دارند.

جادوگری و خرافات

آن نوع از افسانه های یکه سحر و افسون و جادوگری موضوع اصلی آن ها را تشکیل می دهد نیز بخشی قابل توجه از افسانه های آسیا را به خود اختصاص داده اند. کم نیستند قصه هایی که جادوگر پلیدی، به کمک نیروی جادو و افسون گری، زیبارویی را به بند می کشد و طلسم می کند یا با نگاه شوم خود به کودکی چشم زخم می زند یا زیبارویی یرا به صورت حیوان مسخ می کند.

در این باره شاید بتوان ادعا کرد که سرودها و قصه های مربوط به زیبای خفته، که در ادبیات و فولکلور مغرب زمین فراوان دیده می شود، الهامی یا تقلیدی از فولکلور مشرق زمین باشد.

پریزاده ها هم، که ره گم می کنند و بی توجه به تفاوت جنس و نوع دل به آدمیزادها می بندند، یا غولی از دیار جن و انس، که قرن ها زندانی کوزه ای یا اسیر چراغی بوده و سرانجام به طور تصادفی به دست انسانی نجات می یابد و بنده ی فرمانبردار او می شود، شکل های دیگری از افسانه های متنوع مشرق زمین هستند و از گیرایی و لطافت خاصی برخوردارند.

پیدایش هستی

در فولکلور ( فرهنگ نامه ) آسیا با نوع دیگری از افسانه ها رو به رو می شویم که درباره ی پیدایش هستی و راز آفرینش از دیدگاه قصه سازی و افسانه پردازی است. در این افسانه ها علت پیدایش هر شیء که در طبیعت دیده می شود، چنان پر راز و رمز بیان شده که گویی شعری لطیف و عارفانه است تا باز گفتن قصه ای و حکایتی.

اگر اساطیر، از جمله اساطیر یونان، ایران و هندوستان، دورنمایی از توجه و ارتباط، حتی به صورت ذهنی، انسان و خدایان دارند، قصه های مربوط به پیدایش هستی بیانگر توجه انسان به محیط اطراف و اشیایی است که در پیرامون خود با آن ها سر و کار دارند.

قصه های اساطیر یونان، به ویژه پس از پیروزی های اسکندر مقدونی در آسیا، بهره ی فراوانی از افسانه های اساطیری مشرق زمین برده اند.

پی نوشت:

1-Phaoenix     

2- Feng hwang

3- Wrnest Rhys

4- Kaliya Naga

5- Krishna

6- Kulu

منبع: نشریه پایگاه نور، هوشنگ فتحی  با نقل: خبرگزاری هنرنیوز به شماره: 8762   

 http://honarnews.net/index.aspx?siteid=1&pageid=140&newsview=8762 


نوشته شده در  چهارشنبه 89/1/25ساعت  3:29 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سواد رسانه ای درحوزه:تحلیل و برررسی شبکه های اجتماعی و موبایل
معرفی تفصیلی کتاب «اسطوره های صهیونیستی در سینما»
نقد وبررسی چند فیلم ایرانی جدید توسط سعید مستغاثی
نقد وبررسی ابعادشخصیت مرد درسینمای ایران/بررسی\تسویه حساب\
نقد و بررسی انیمیشن ظهور نگهبانان/ rise of guardian
مروری بر فیلم های بازگوکننده جنایات صهیونیسم غاصب درفلسطین اشغال
حقیقتاچرارسانه های آمریکایی نسبت به ایران،اینقدر کینه جو هستند؟!
هالیوودوبازنمایی محرف تاریخ واندیشمندان ایرانی-نقدفیلم پزشک
بررسی سینمای اسراییل[غاصب]:شرق،غرب وسیاست بازنمایی
آشنایی با الکس جونز اندیشمند و منتقد ومستندساز آمریکایی...
[عناوین آرشیوشده]